پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴
۱۰:۵۵ - ۰۷ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۱۶۸۷
فیلم و سینمای ایران

امیر رضا پاشا: جیرانی جلوی عوامل فیلم تحقیرم کرد

امیررضا پاشاو فریدون جیرانی و الناز شاکردوست,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

آی سینما/پولاد کیمیایی هفته گذشته در مصاحبه‌ای درباره فیلم «خفه‌گی» گفت که شخصی با نام پاشا قرار بود نقش اصلی این فیلم را بازی کند اما بعد از چند جلسه فیلمبرداری، جیرانی نقش او را به نوید محمدزاده سپرد. امروز امیررضا پاشا در مصاحبه‌ای با یکی از روزنامه‌ها، ادعاهایی در مورد پشت صحنه «خفه‌گی» و بد رفتاری‌های فریدون جیرانی با خود مطرح کرده است. پاشا می‌گوید جیرانی سر صحنه فیلمبرداری راه رافتن او را با «لک لک» مقایسه کرده و مقابل تمامی عوامل فیلم او را تحقیر کرده است.

 

امیر رضا پاشا که قرار بود در «خفه‌گی» نقش اصلی این فیلم را بازی کند، درباره زمان آشنایی خود با فریدون جیرانی به روزنامه صبح نو گفت: «سال‌ها پیش آقای جیرانی به من گفت فیلم‌نامه‌ای به نام «پارک‌وی» نوشته‌ام که به فیزیک و چهره تو شباهت زیادی دارد. مدتی درگیر این پروژه شدم ولی ناگهان آقای شریفی‌نیا به عنوان مسئول انتخاب بازیگران فیلم معرفی شد. آقای جیرانی مدعی شد، انتخاب بازیگران برعهده شریفی‌نیا قرار گرفته و دیگر دراین زمینه تصمیم گیرنده نیست.»

 

پاشا همچنین درباره احساسش پس از اتفاقی که برای او در فیلم «پارک وی» افتاد گفت: «پس ازاین اتفاقات از سینما دلزده و خسته شدم و مدتی از ایران رفتم. سه سال پیش دوباره به کشور بازگشتم.»

 

او درباره اولین ملاقاتش با فریدون جیرانی پس از بازگشت به ایران می‌گوید: «روزی به دفتر روزنامه سینما رفته بودم که فریدون جیرانی را در آن جا دیدم. آن روز جیرانی به من گفت که من هم همیشه دوست داشته‌ام با تو کار کنم. تو چهره خوبی داری، اجازه بده من قصه‌ای بنویسم و باهم فیلم بسازیم. دو هفته پس از این جلسه، آقای جیرانی و امیدواری [طراح گریم] به منزل من آمدند. فریدون جیرانی اشاره‌ای به قصه کرد که شبیه فیلم «باشگاه مشت‌زنی» بود.»

 

او همچنین ادامه داد: «دوماه گذشت، جیرانی، دهقان، امیدواری و خانم هاشمی به منزل من آمدند تا فیلمنامه را بخوانیم؛ حتی من به منظور تمرین صدای فیلمنامه‌خوانی آقای جیرانی را نیز ضبط کردم و هنوز دارم. جیرانی گفت: «پاشا» بازیگر اصلی است و درباره بقیه نقش‌ها نظر دهید. دوماه بعد بازهم همه به خانه من آمدند و جیرانی تاکید کرد که من نقش اصلی کار هستم. فریدون جیرانی برای نقش زن نظرش روی خانم «بهاره رهنما» بود. حتی تست گریم هم گرفته شد اما نهایتا نقش مشرقی به خانم الناز شاکردوست رسید. خانم هاشمی دستیار فریدون جیرانی که اتفاقا نفوذ زیادی روی ایشان دارد، مخالف انتخاب الناز شاکردوست بود.»

 

امیررضا پاشا روایت خود از اتفاقاتی که برای او در پشت صحنه فیلم «خفه‌گی» افتاد را این‌گونه آغاز می‌کند: «درایام تست گریم بودیم که آقای جیرانی مدام پیگیر جزئیات گریم النازشاکردوست بود ولی هیچ توجهی به کار من نداشت. یک بار خودم به اتاقش رفتم و درحالی که سرش گرم نوشتن بود، نگاهی سطحی کرد و گفت همین گریم خوب است. از وقتی کار جدی شد رفتارها تغییر کرد و من مدام این سوال را از خودم می‌کردم که چرا با من این طور سرد رفتار می‌شود؟ جالب است که بین جلسه در خانه من و این اتفاق دو هفته بیشتر نگذشته بود.»

 

او در پاسخ به این پرسش که آیا وقتی با رفتار سرد فریدون جیرانی روبرو شد، به چیزی مشکوک نشد، گفت: «با خانم شاکردوست جلسات تمرینی زیادی گذاشته می‌شد ولی حتی یک نشست هم با من درباره جزئیات نقشم برگزارنشد. حتی پیشنهاد دادم با هزینه خودم اشخاصی مثل «آتیلا پسیانی» را برای تمرین کنار خودم بیاورم. مدام از جیرانی پیگیر قراردادم می‌شدم ولی هربار با بهانه‌ای مرا رد می‌کرد.»

 

او در ادامه افزود: «شب بعد در هتلی برای آغاز پروژه جشن گرفته شد. عوامل درکنار هم عکس می‌گرفتند ولی جیرانی از عکس دونفره گرفتن با من فرار می‌کرد. ما باهم رفاقت داشتیم و قرار شد که دونفری دنبال سرمایه‌گذار بگردیم. این‌گونه نبود که من سرمایه بیاورم تا نقش اول را کسب کنم.»

 

پاشا درباره زمان آغاز فیلمبرداری «خفه‌گی» توضیح می‌دهد: «روزهای اول سکانس‌های مربوط به خانه مشرقی بود که من حضور گذری داشتم. درفیلم نهایی یکی از سکانس‌های من وجود دارد. جالب است بعد از یکی ازسکانس‌ها فریدون جیرانی به من گفت صدای خوبی داری و بیا تو را به دوبلورها معرفی کنم. برایم عجیب بود که چرا باید در این شرایط حرف از معرفی من به دوبلاژ بزند. بعد از هر برداشت از جیرانی درباره نقشم سوال می‌کردم ولی او حرفی نمی‌زد؛ مگر می‌شود کارگردان با بازیگرش حرف نزند؟»

 

او درباره نحوه حضور پولاد کیمیایی در فیلم «خفه‌گی» توضیح داد: «فریدون جیرانی از من خواست باتوجه به دوستی‌ام با پولاد کیمیایی او را برای بازی در نقش برادرم در فیلم متقاعد کنم. نهایتاً پولاد به خاطر رفاقت با من پذیرفت که درفیلم حضور یابد. داستان فیلم درابتدا به این شکل بود که درپایان فیلم بین دو برادر درگیری پیش می‌آمد و مسعود توسط نقش پولاد کشته می‌شد. در واقع برادر هم عاشق زن مسعود بود. خانم هاشمی دستیار جیرانی از آمدن پولاد خیلی ناراحت شد و به من گفت پاشا یکی طلبت!»

 

این بازیگر در ادامه به رفتار فریدون جیرانی با او بر سر صحنه فیلمبرداری «خفه‌گی» اشاره کرده است: «درلوکیشن خانه مسعود بودیم و من آفیش شدم. اکس‌تریم کلوز آپی از چشمان من گرفته می‌شد. ناگهان جیرانی بین کلی از عوامل گفت: پاشا چقدر بینی‌ات بزرگ و زشت است! برایم عجیب بود مگر او مرا امروز شناخته و قبلاً ندیده است؟ دقیقاً عمداً قصد ازبین بردن اعتماد به نفس من را داشت. دو پلان که گرفتیم جیرانی رفت برای استراحت و از دستیارش خواست بقیه را او بگیرد که کاملا عجیب بود.»

 

او همچنین می‌گوید فردای این اتفاق فریدون جیرانی رفتارش با او را تندتر کرد: « فردایش سکانس داخل خانه مسعود در مقابل پولاد بود که قبل از برداشت دو صفحه دیالوگ دادند به من تا آن را حفظ کنم. سکانس پلانی [پلان-سکانسی] دشوار بود که ناگهان جیرانی شروع به داد و بیداد کرد. گفت چرا مثل لک‌لک راه می‌روی؟ ببو گلابی چرا اینطوری هستی؟ و من را درمقابل بقیه به شدت تحقیر کرد. عصبانیت و پرخاشگری او همراه شد با پچ‌پچ‌های خانم هاشمی در پشت صحنه که وقتش رسیده پاشا را عوض کنیم؛ مشخص بود همه این رفتارها از قبل تعیین شده بود.»

 

 پاشا در باره پروسه‌ای که منجر به جایگزین شدن نوید محمدزاده به جای او در فیلم «خفه‌گی» شد، گفت: «جیرانی به من می‌گفت تو صورت سنگی هستی و هیچ ری‌اکشنی نمی‌دهی؛ درحالی که صورت نویدمحمدزاده هم در فیلم نهایی دقیقا همین حالت را دارد. بازهم برایم سوال بود چطور اگر این‌طور بوده این مسائل را دراین چند سال متوجه نشده است. همان شب جیرانی تماس گرفت و گفت که به‌رغم علاقه‌ام نمی‌توانیم ادامه دهیم. من از او خواستم که یک فرصت دیگر به من بدهد چون با این اتفاق در مقابل دوستان و خانواده نابود می‌شوم. جیرانی گفت بعد از مدتی حالت درست می‌شود! جیرانی در آخر گفت با نوید محمدزاده قرارداد بسته‌ایم که جایگزین تو شود. جالب است که از فردای همان روز محمدزاده سرفیلمبرداری حاضر شد. با این که چند هفته‌ای از پیش تولید و شروع کار می‌گذشت تا زمان حضور من حتی یک خبر یا عکس از پروژه منتشر نشد ولی به محض ورود محمدزاده کار رسانه‌ای شد. ۹۹ درصد مطمئنم که از ابتدای پیش تولید می‌دانستند من را نمی‌خواهند.»

 

بازیگر اولیه فیلم «خفه‌گی» در ادامه می‌گوید که الناز شاکردوست هم پس از این اتفاقات، با او تماس گرفت و از اتفاقات پشت صحنه فریدون جیرانی ابراز ناراحتی کرد: «به نظرم جیرانی با این کار خواست که من را دلیل این اتفاق معرفی کند. قطعا دیگران باعث این اتفاقات شدند و مطمئنم خانم هاشمی یکی از اصلی‌ترین افراد دراین قضیه است. سرمایه‌گذار کار با من مشکلی نداشت و حتی النازشاکردوست با من تماس گرفت و ازاین اتفاق ابراز ناراحتی کرد و گفت که کارشان نادرست بوده است.»

 

امیر رضا پاشا در پایان و در پاسخ به این پرسش که بعداز این اتفاقات چه حالی پیدا کرد، گفت: «چون رسانه‌ها مرا نمی‌شناختند دستم به جایی نمی‌رسید. مدتی حال و روز خیلی بدی داشتم وحتی به خانواده‌ام حقیقت ماجرا را نگفتم. آن قدر بی‌معرفت بودند که حتی یک تماس با من نگرفتند. چرا درمقابل چهل نفر مرا خرد کردید آقای جیرانی؟ کاش سینمایی‌ها کمی به جوانان و شخصیت آن‌ها احترام بگذارند. با تمام این اتفاقات تلخ، همچنان علاقه مندم اگر شرایطش باشد درسینما فعالیت کنم.»

 

 

 

 

  • 19
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش