جمعه ۲۷ تیر ۱۴۰۴
۱۰:۱۶ - ۱۷ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۴۴۳۰
فیلم و سینمای ایران

فیلم «امیر» روایتی سنجیده از یک قهرمان در دل شهری بی رحم

فیلم امیر,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

به گزارش مهر، وحید حسینی نامی کارگردان فیلم کوتاه در یادداشتی درباره فیلم «امیر» ساخته نیما اقلیما نوشت و این اثر فیلم اولی را تازه نفس دانست.

 

متن یادداشت بدین شرح است: «در سال های اخیر همواره یکی از هیجان های جشنواره فیلم های اول کارگردان های جوان است؛ نسل تازه نفسی که با شور و طراوت، یکدستی و ملال جشنواره را به هم می زنند و پیشنهاد های تازه ای برای سینما در چنته دارند و اغلب شگفتی ساز هم می شوند هرچند در دو سه سال اخیر متاسفانه اراده ای محکم برای نادیده انگاشتن و محدود کردن این صداهای نو به وجود آمده است و با بهانه های متنوع و دستکاری های سالانه آیین نامه جشنواره حضور و بروز فیلم های اول و سینمای مستقل کمتر از همیشه شده است.

 

دیگر نه بخش نگاه نو وجود خارجی دارد و نه فیلم های هنر و تجربه فرصت اکران در فجر را بدست می آورند و سهم جوانان از این جشن ملی روز به روز کمتر می شود و این فرصت سوزی ها و ناروایی ها در بسط ناامیدی و دلسردی در میان سینماگران جوان، در دوره ای که موسوم به تدبیر و امید است نقش مهمی دارد.

 

«امیر» یکی از معدود فیلم های اول جشنواره سی و ششم است و هنوز این ایده را زنده نگه می دارد که فیلم های اول می توانند طراوت و تلنگری در بین فیلم های رایج جشنواره به حساب بیایند و وقتی سالن سینما را ترک می کنید از احساس رضایت آکنده باشید.

 

«امیر» روایتی با حوصله، دقیق و سنجیده از یک قهرمان در دل شهری بی رحم است. «امیر» به معنای واقعی یک فیلم شهری محسوب می شود، نه به این معنا که داستان در لوکیشن های شهری روی می دهد، بلکه از این منظر که شهر تبدیل به یک عنصر زیبایی شناسی در فیلم می شود و کارکرد دراماتیک و حتی پیش برنده روایت را دارد.

 

نیما اقلیما با اصرار بر فرم بصری که انتخاب کرده است تا حد زیادی می تواند از عهده کنترل همه عناصر در درون این نظام بصری بر بیاید. بدیهی ترین مواجهه با این قصه می توانست یک فشار بصری و التهاب و دینامیسم باشد که اقلیما هوشمندانه همه آنها را کنار گذاشته و بر ایده بصری خود اصرار می ورزد و این نکته، مبنای تفاوت فیلم امیر در روایت قصه ای است که تا آخر فیلم جان دارد و نفس می کشد.

 

حول آدم های فیلم «امیر» فضاهای منفی و تهی وجود دارد که رفته رفته به خصلتی در فرم این فیلم بدل می شود و این تهی بودن گویی از قصه تلخ و آدم های درگل مانده وام می گیرند. اقلیما به خوبی دربرابر کلیشه نشان دادن و توضیح دادن مقاومت می کند و همینجاست که شهر، اصوات و حتی اشیا کاربردی غیر از آکسسوار معمولی پیدا می کنند و تبدیل به پیشرانه های روایی در فیلم می شوند.

 

این خست در ارائه اطلاعات و توضیح درباره آدم ها و در راس آنها شخصیت امیر و حوصله ای که کارگردان به خرج داده است در یک فیلم اول قابل تحسین است چراکه کارگردان با شلوغ کاری و به رخ کشیدن قدرت کارگردانی و تقطیع های مجذوب کننده در مسیر اثبات خود نیست، او راه خود را می رود و تا اندازه زیادی در این مسیر موفق است و بار خود را به منزل می رساند. نمایی که دوربین به آرامی به درب اتاق همیشه بسته امیر حرکت می کند می تواند نمونه ای جذاب از این رویکرد باشد.

 

اقلیما تلاش می کند به رغم اندوه هایی که در فیلم جاری است و تقریبآ همه آدم های فیلم درگیر مشکلات بنیادینی هستند، فیلم به سمت سوگواری و آه و ناله نرود و شخصیت جدی و مصمم امیر با ایفای خوب میلاد کی مرام کنترل اوضاع را در دست می گیرد. شخصیت امیر این ظرفیت را دارد که در دام کلیشه های رایج گرفتار شود ولی اغلب می تواند خود را برهاند. به طور نمونه در جایی که امیر به خواهر خود می گوید که نامرد است دچار این عارضه می شود.

 

کنترل همه عناصر فیلم در مبحث بازیگری نیز خود را نشان می دهد و میلاد کی مرام که استعداد ایفای حداکثری و حجیم شده را دارد، این بار او را در قامت کاراکتری کم حرف، جدی و فروخورده می بینیم و این تا انتها ادامه دارد و این سرد و تلخ بودن را نه در ظاهر بلکه به شکلی درونی اجرا می کند.

 

اما نکته ای که در این فیلم نگارنده را تا انتها آزار می داد این بود که فیلمساز برای تنفس در قصه و ایجاد صحنه های خنده دار لجام کار از دستش در می رود و از کنترلی که وصف آن رفت خبری نیست. شخصیت مستخدم مجتمع مسکونی هم در مزه پرانی افراط می کند و بازی شلخته و باورناپذیری دارد و همه تاثیرگذاری اش به خاطر لهجه است که خنده دار به نظر می رسد و این یک برخورد مرتجعانه است. اینکه در یک همچین فیلم استریلیزه ای به لحاظ روایت و فرم لهجه یک کاراکتر دستمایه خنداندن قرار بگیرد خیلی توی ذوق می زند.

 

فیلم در پایان خود کمی دچار لکنت می شود. گویی چند بار و در چند نما به پایان می رسد و این تشویش در پایان آزاردهنده است. فیلم یکبار در فرودگاه، یکبار در پشت بام مجتمع مسکونی با بک گراند فرودگاه و یکبار با حضور فرزند علی، اردلان و دیده شدن او برای اولین بار به پایان می رسد. فیلمساز خود نیز در اینکه فیلم کجا به پایان می رسد مردد است.

 

ولی درنهایت «امیر» به عنوان یک فیلم اول و با اصرار جسورانه ای که بر ساختار خود دارد یکی از فیلم های قابل اعتنای جشنواره تا اینجای کار به حساب می آید.»

 

 

 

  • 10
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش