شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۴۷ - ۱۹ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۴۹۷۰
فیلم و سینمای جهان

درباره «مادر»، فيلم جنايی و ترسناک جديد دارن آرونوفسكی

اتفاقات بدی در راه است!

فیلم مادر,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

«مادر» فيلم جنايي و جديد و ترسناك دارن آرونوفسكي سينماگر ۴۸ ساله متولد بروكلين واقع در نيويورك امريكا يك فيلم با تم مرموز از قماش «بچه رزماري» فيلم مشهور سال ۱۹۶۸ رومن پولانسكي لهستاني است و در نهايت اين بيانيه را صادر مي‌كند كه هنر از منظر برخي هنرمندان مهمتر از زندگي است و اين اهميت به حدي است كه اين هنرمندان به خود حق مي‌دهند براي حفظ و بسط هنرشان حتي به جان و زندگي ديگران پايان بخشند.

 

براي خالق فيلم‌هاي ضد كليشه‌اي «كشتي‌گير» و «قوي سياه»، ساختن چيزي از اين دست جاي تعجب ندارد ولي رفتن او در پي پاسخ اين سؤال قديمي كه آيا هنر و منجمله فيلمسازي مهم‌تر از زندگي نيست، مقوله تازه‌اي در جريان كار او است. فرانسوا تروفو سينماگر شهير فرانسوي بارها اين پرسش را طي فيلم‌هايش مطرح كرد اما آن را هميشه بي‌پاسخ گذاشت و موضوع را به بيننده‌ها ارجاع داد ولي آرونوفسكي آدمي سرسخت‌تر از آن هنرمند فقيد اروپايي است و در نتيجه به شكلي بيرحمانه و توأم با خونريزي از رجحان هنر و آدم‌هاي وابسته به آن در اين معادله گفته است!

 

در مركز و قلب فيلم «مادر»، با خانه‌اي بزرگ اما مهجور و پرت افتاده در حومه‌ يكي از شهرهاي امريكا مواجه هستيم كه ساكنانش يك زوج ميانسال بدون فرزند هستند. نشانه‌ها به ما مي‌گويند حضور آنها در چنين محيطي به انتخاب خودشان بوده است و مي‌خواهند دور از مردم پرهياهو با آرامش زندگی كنند اما تمام تصاويري كه آرونوفسكي ضمن نشان دادن اين زوج و خانه‌شان و اطراف آن ارائه مي‌دهد، حاكي از آن است كه اين آرامش ماندگار نيست و اتفاقات بدي در راه است.

 

به تدریج مشخص مي‌شود كه زن و شوهر مستقر در اين خانه با بعضي ریاها و انديشه‌هاي پليد نيز عجين هستند. زن مورد بحث كه فقط با لفظ مادر (به موازات عنوان فيلم) از او ياد مي‌شود، بيشتر مشغول آراستن خانه‌اي است كه براساس معماري عصر قديمي موسوم به‌ويكتوريان انگليس ساخته شده و همسر او كه در تمام طول فيلم هرگز نامش به زبان نمي‌آيد و از لفظ «او» براي آوردن نامش استفاده مي‌شود، يك شاعر معروف است كه دچار مشكلات فكري شده و در يك دوره نازايي هنري به‌سر مي‌برد.

 

اين هنرمند البته چنان مغرور است و خود را بالاتر از سايرين مي‌پندارد كه امتيازات يك سلطان در بين رعايا را براي خود قائل است و براي اينكه چنين فضا و آدم‌هايي كم شمار و مشكوك براي ما مفهوم عميق‌تري بيابند، متيو ليباتيك مدير فيلمبرداري اين اثر سينمايي به‌رغم اكتفا به دوربين‌هاي مستقر بر شانه در اكثر صحنه‌هاي فيلم، دست به يك تصوير‌برداري هنرمندانه رازآميز مي‌زند تا ما در مقام بيننده حتي قبل از وقوع هرگونه نا‌امني و در عين آرامش، احساس اغتشاشي را پيدا كنيم كه در راه است. در اين راستا ليباتيك به‌رغم گرفتن تصاوير لانگ شات از محيط سرسبز رؤيايي منطقه، تا آنجا كه مي‌تواند از كلوزآپ‌ها نيز بهره‌مي‌گيرد و همه چيز هميشه در حركت است و يك تصوير ساكن از يك جسم ايستا هم وجود ندارد.

 

ورود مريض احوال‌ها

رفتار توأم با خودپسندي اين زوج كه با بازي‌هاي عالي خاوي‌ير باردم اسپانيايي در نقش شوهر (همان شاعر دچار بن‌بست فكري) و جنيفر لارنس امريكايي در نقش همسر او (مادر مورد بحث) همراه است، چنان بيش از حد تحمل مي‌نماید كه بينندگان از ورود كاراكترهايي تازه به متن داستان استقبال مي‌كنند. روزي زنگ خانه را مي‌زنند و يك زوج ميانسال نزديك به پيري كه بدون اطلاع قبلي آمده‌اند، خودشان را به كاراكترهاي باردم و لارنس معرفي مي‌كنند.

 

يكي از آنها مردي است كه او را فقط با همان نام «مرد» در طول فيلم مي‌شناسيم(!) و ادهريس كهنه‌كار نقش وي را بازي كرده است و آنقدر سرفه مي‌كند و مريض احوال است كه به‌نظر مي‌رسد ديگر حتي در پي رفع عارضه خود نيز نيست و ديگري همسرش كه او را نيز فقط با نام همسر صدا مي‌‌زنند و بازي در اين نقش با ميشل فايفر كهنه‌كار و امريكايي است كه ۳۵ سال پيش با بازي در «صورت زخمي»، كار كلاسيك گانگستري برايان دي‌پالما در سينما اوج گرفت.

 

«همسر» نيز مانند «مرد» آدم موجهي نيست و دائماً سيگار مي‌كشد و مشروبات الكلي مي‌نوشد و از بدو آشنايي با «مادر» نسبت به وي جبهه مي‌گيرد. عجيب است كه به‌رغم همه تخلف‌هاي آشكار اخلاقي اين زوج تازه وارد، كاراكتر خاوي‌ير باردم یا همان شاعر از آنها دعوت مي‌كند به‌عنوان ميهمان در خانه آنها بمانند و هنگامي كه مادر به او اعتراض مي‌كند و مي‌پرسد چرا يك زوج مشكوك و خطرناك را به خلوت خانه‌شان راه داده و توليد دردسر كرده است، باردم به او مي‌گويد: سخت نگير، فكر نمي‌كنم موضوع مهمي باشد.

 

بد‌ اندر بد

اما با ورود دو پسر اين زوج ميانسال به ماجرا و به‌واقع ورودشان به خانه، اوضاع از بد هم بدتر مي‌شود و آنها را با بازي برادران گليسون (دامنال و برايان) روبه‌روي خود مي‌بينيم. به آرامي نشانه‌هاي خونريزي و جنايت در خانه پديدار و شرايط طوري مي‌شود كه به‌نظر مي‌رسد اينجا هم يكي از خانه‌هاي نفرين شده و جن‌زده‌اي است كه در بسياري از فيلم‌هاي ترسناك و پربرخورد طي سال‌هايي طولاني‌ ديده‌ايم.

 

در اين مرحله است كه حوصله كاراكتر باردم يعني همان شاعر ماجرا سر مي‌رود و پس از عذرخواهي از همسرش ‌بابت ناديده گرفتن توصيه‌هاي او وارد عمل مي‌شود و با قاطعيت هرچه بيشتر ميهمانان ناباب خانه را بيرون مي‌ريزد و خردشان مي‌كند. ولی  سكانس‌هاي پاياني فيلم در اين راستا حاوي تندترين برخورد‌ها و فضايي سيرك‌گونه و به سان يك سرگيجه واقعي است.

 

مشخصات فيلم

‌ عنوان: «مادر»

 محصول: كمپاني‌هاي پارامونت و پروتوزوا

‌ تهيه كنندگان: اسكات فرانكلين، جف واكسمن و جان اشترن

‌ سناريست و كارگردان: دارن آرونوفسكي

 مدير فيلمبرداري: متيو ليباتيك

‌ تدوينگر؛ اندرو وايزبلوم

 طراح صحنه: فيليپ مسينا

‌ مدير جلوه‌هاي ويژه: دان شره‌كر

 مدت زمان: ۱۰۸ دقيقه

 

‌بازيگران: جنيفر لارنس، خاوي‌ير باردم، ادهريس، ميشل فايفر، برايان گليسون، دامنال گليسون، استيفن مك هتي و

كريستن ويگ.

 

وصال روحاني

 

 

iran-newspaper.com
  • 17
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش