یکشنبه ۳۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۱۹ - ۳۰ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۷۳۰۹
موسیقی

پدرام فریوسفی:

بازگشت شکوهمند خنیاگر

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,پدرام فریوسفی

در موسیقی تعداد نوازنده‌هایی که در دوران حیات‌شان نام‌شان در یادها مانده، زیاد نیست. بسیاری از آنها هستند که بعد از مرگ شناخته می‌شوند، شیوه نوازندگی‌شان موردتجزیه‌وتحلیل قرار می‌گیرد و دوست و دشمن بر توانایی‌های آنها صحه می‌گذارند. در ایران ما به احتمال این اتفاق امری است محتوم‌تر. با این وجود هستند نوازنده‌هایی که در عین جوانی (البته مراد بی‌تجربگی نیست، بلکه منظور ننشستن گرد پیری بر چهره آنهاست) مورد احترام‌اند و نبودن‌شان در هر ارکستری می‌تواند نقطه ضعفی برای آن ارکستر به حساب بیاید.

 

پدرام فریوسفی یکی از همین هنرمندان است. ‌سال ٩٣ وقتی خبر آتش‌سوزی خانه او به دوستداران موسیقی کلاسیک رسید، خیلی‌ها دل‌نگران ازدست‌رفتن یکی از بهترین نوازنده‌های موسیقی کلاسیک بودند، اما او ماند و با وجود آسیب‌های جدی که به دستش وارد شده بود، مراحل بهبودی را طی کرد. او در ادامه ساز به دست گرفت و درست در روزهایی که همهمه ناتوانی‌اش به گوش می‌رسید، رسیتال پیانو و ویلن برگزار کرد. اهل فن می‌دانند برگزاری چنین اجرایی نشان‌دهنده توانایی بالای یک نوازنده موسیقی ارکسترال می‌تواند به حساب بیاید. فریوسفی حالا بناست در مقام تکنواز ویلن با ارکستر فیلارمونیک تهران همراهی کند. ارکستر فیلارمونیک به رهبری آرش گوران در روزهای سوم و چهارم خردادماه به ترتیب در تالار رودکی و تالار وحدت تهران به روی صحنه خواهد رفت. با پدرام فریوسفی به بهانه این اجرا گفت‌و‌گویی انجام داده‌ایم.

 

رونمایی از چالشی بزرگ

 

- بعد از آن‌که خبر آسیب‌دیدن شما در سانحه آتش‌سوزی‌ سال ٩٣ منتشر شد خیلی از علاقه‌مندان به شما و نوازندگی‌تان نگران بودند. چطور از پس آن حادثه تلخ برآمدید و آمادگی خودتان را برای حضور دوباره در عرصه موسیقی به دست آوردید؟

آن سانحه در‌ سال ٩٣ برای من اتفاق افتاد. تا مدت‌ها حرف‌‌وحدیث‌هایی بود که یک عده فکر می‌کردند پدرام فریوسفی نمی‌تواند ساز بزند و من برای این‌که این حرف‌ها تمام شود، تصمیم گرفتم یک رسیتال برگزار کنم که البته بعد از برگزاری آن رسیتال هم همچنان یک عده برای‌شان سوال بود که من می‌توانم ساز بزنم یا نه، اما طبیعتا از شدت آن صحبت‌ها کاسته شد و من یک جورهایی از شایعاتی که در اطرافم بود، رد شدم. تجربه سوختگی، تجربه بسیار سخت و عذاب‌آوری است که امیدوارم کسی آن را تجربه نکند. من با روحیه‌ای که از خودم سراغ دارم، بعد از آن سانحه تصمیم گرفتم ورزش کنم و با همتی که به کار بستم، خودم را هم به لحاظ درونی و هم بیرونی بازسازی کردم. به همین خاطر به‌نظر خودم مرحله بازسازی خیلی موفق بود و الان هم در صحت و سلامت کامل به سر می‌برم.

 

تازه‌ترین کنسرت ارکستر فیلارمونیک تهران به رهبری و مدیریت هنری آرش گوران در روزهای سوم و چهارم خرداد در تالار رودکی برگزار می‌شود که شما در آن دو اجرا به‌عنوان سولیست به روی صحنه می‌روید. با توجه به آن‌که شما و آقای گوران پیش از این هم با همدیگر همکاری داشته‌اید و جدا از مبحث موسیقی با هم صمیمیت خاصی هم دارید، لطفا بگویید تجربه همکاری با ارکستر فیلارمونیک تهران و آقای گوران چطور است؟

خوشحالی من بابت کنسرت پیش‌رو در این است که یک رهبر و آرتیست خیلی خوبی چون آرش گوران کنسرت را رهبری و هدایت می‌کند. همان‌طور که اشاره کردید بین من و آرش گوران یک صمیمیتی هم هست که اتفاقا در دوره‌ای که من درگیر سانحه آتش‌سوزی شدم، آرش مرا خیلی کمک کرد. جدا از این اتفاقات، این‌که آرش گوران مرا به‌عنوان سولیست پذیرفته، باعث افتخار من است. آرش گوران نیازی به تعریف‌کردن ندارد و کارنامه و هنرش چه در ارکستر فیلارمونیک و چه در کارهای دیگر گویای همه‌چیز است.

 

من معتقدم که ارکستر فیلارمونیک تهران یکی از بهترین ارکسترهایی است که در دنیا وجود دارد. این را نه به‌خاطر ایرانی بودنم و نه به‌خاطر صمیمیتی که با آرش گوران دارم، بلکه به خاطر ارکسترهایی که دیده‌ام و همچنین تجربه‌ای که در همکاری با یک ارکستر خارجی داشته‌ام، می‌گویم. فکر می‌کنم بعد از این همه تجربه دیگر بدانم که یک ارکستر خوب چیست. برای همین برای ارکستر فلارمونیک تهران چنین جایگاهی را متصورم. به همین خاطر الان به دنبال آن هستم که خودم را برای اجرای پیش‌رو به نهایت مرز آمادگی برسانم. الان حدودا ٨٠،٨٥‌درصد آمادگی دارم و ان‌شاءالله خودم را در فرصت باقی‌مانده به صددرصد آمادگی می‌رسانم. همکاری با آرش گوران برای من باعث افتخار و بسیار مسرت‌بخش است. فکر می‌کنم آرزوی هر نوازنده موسیقی کلاسیک است که یک روزی بتواند با همچین ارکستری سولو بنوازد. این اتفاق برای من یک چالش خیلی بزرگ است. من اصولا آدمی هستم که چالش تغییر را خیلی دوست دارم و به نظرم کارکردن با آرش گوران به یک تغییر اساسی در همه بخش‌های کار احتیاج دارد. خیلی خوشحال هستم که توانستم این کار را انجام دهم. این تغییرپذیری در روحیه خودم هم وجود دارد. من احساس می‌کنم هر کسی که می‌خواهد موفق باشد باید بتواند خودش را تغییر بدهد و می‌تواند هر روز و هر هفته‌اش نسبت به روز و هفته قبل تغییر کند؛ هم در درون و هم در بیرون.

 

اینجا کیفیت مهم است

 

در صحبت‌های‌تان اشاره کردید که برای همکاری با آرش گوران باید خودتان را به صد‌درصد مرز آمادگی برسانید. در کار آرش گوران چه ویژگی وجود دارد که لزوم رسیدن به آمادگی صددرصد در یک نوازنده حرفه‌ای موسیقی کلاسیک احساس می‌شود؟

من همان‌طور که اشاره کردم بعد از یک‌سال که توانستم دوباره ساز بنوازم، خوشبختانه اوضاعم خوب شد و الان در معرض آمادگی برای نواختن موسیقی هستم. در مورد رسیدن به مرز آمادگی هم من اصولا برای هر کاری که انجام می‌دهم، نهایت تلاش را به کار می‌گیرم، چون اگر قرار بود به صددرصد آمادگی نرسم، آن کار را اصلا نمی‌پذیرفتم. درضمن به‌نظرم هر سولیستی که بخواهد با آرش گوران کار کند، محکوم به این است که صددرصد آماده باشد. مثلا آقای دمیترو تکاچنکو هم که به ایران آمده بود، قطعا متوجه شده بود که دارد با چه کسی کار می‌کند. بنابراین من اعتقاد دارم هرکسی که با آرش گوران کار می‌کند، باید خود را به سطح استانداردی که آرش فکر می‌کند، برساند.

 

ارکستر فیلارمونیک تهران یک ارکستر خصوصی است که از حمایت خاصی هم بهره‌مند نیست. اساسا چه چیزی در ارکستر فیلارمونیک وجود دارد که باعث می‌شود شما این ارکستر را برای اجرای موسیقی انتخاب و سعی کنید بالاترین درجه کیفی نوازندگی خود را در آن ارایه دهید؟

دلیلش به کیفیت موسیقی ارکستر برمی‌گردد. به‌نظرم در ارکسترهای دیگر موسیقی وجود ندارد. از نظر من بسیاری نکات در موسیقی باید رعایت شود. ارکسترهای دیگر خیلی زود راضی می‌شوند. مثلا فلان ارکستر مثل ارکستر فیلارمونیک برلین با سه تمرین فلان قطعه را به روی صحنه می‌برد! مگر همچین چیزی امکان دارد؟ اگر ارکستر فیلارمونیک برلین چنین کاری می‌کند، یک تاریخی پشت اجرای آن قطعه در ارکستر برلین وجود دارد که باعث می‌شود آنها بتوانند با سه تمرین از پسش بربیایند.

 

کاری که رهبر ارکستر انجام می‌دهد، تفسیرکردن است. خود آرش گوران هم این را قبول دارد. رهبری‌کردن به این نیست که چند قطعه پشت سر هم اجرا شود و تمام. اینها به هم ربط دارند و ربط‌شان به تفسیر رهبر ارکستر برمی‌گردد. تفسیرکردن در ارکستر فیلارمونیک خیلی پررنگ است. آقای توسکانی‌نی گفته‌اند که ارکسترها، خوب و بد ندارند، بلکه این رهبرها هستند که خوب یا بد هستند و سطح یک ارکستر را رهبر یک ارکستر تعیین می‌کند. توانایی و شناخت موسیقی برعهده رهبر است و نوازنده‌ها هم هرچه تواناتر باشند، به خوبی یک ارکستر می‌افزایند.

شما می‌توانید پارتیتور آرش گوران را نگاه کرده و با پارتیتور سایر رهبران ارکستر در کشورمان مقایسه کنید،

 

آن‌وقت متوجه می‌شوید که آرش چه نوشته و هرچه که نوشته را هم موبه‌مو اجرا می‌کند و تا زمانی که به خواسته مدنظرش نرسد، دست از ممارست برنمی‌دارد. برای همین است که کارش نتیجه می‌دهد و نتیجه‌اش می‌شود یک موسیقی خوب. در دیگر ارکسترهای ایران چنین شرایطی وجود ندارد. سایر ارکسترهای ایران مثل یک اداره می‌مانند و اعضای ارکستر هم مثل کارمندهای آن اداره. همه از یک ساعتی وارد محل تمرین می‌شوند، در یک ساعتی می‌روند آنتراک و در یک ساعتی هم محل تمرین را ترک می‌کنند. فقط هم در محل تمرین به تلاش و تمرین می‌پردازند و کسی در خانه خود پارتیتور را برنمی‌دارد و تمرین نمی‌‌کند. من معتقدم که در ارکسترهای دیگر دغدغه موسیقی وجود ندارد، صرفا یک عده دور هم جمع می‌شوند که روی صحنه یک صدایی بدهند و یک حقوقی بگیرند. همیشه هم از اوضاع موجود معترض هستند. من خودم در آن ارکسترها بوده‌ام و اگر الان در آن ارکسترها نیستم، دلیلش همین است.

 

تجربه معلم سخت گیری است

 

در زندگی هنرمندان و به‌طورکلی در زندگی همه آدم‌ها گاها ممکن است که من و شما کارهایی را انجام دهیم که جزو ایده‌آل‌های‌مان نباشند و شاید اگر شرایط به‌گونه دیگری بود، آن کارها را انجام نمی‌دادیم. آیا هیچ‌وقت این اتفاق برای شما رخ داده است؟

من صادقانه می‌گویم که برای هر کسی ممکن است این اتفاق بیفتد. اما کنسرت ناگفته برای من اتفاقات خوبی داشت که به‌نظرم در ژانر خودش کنسرت بدی نیست. نکته این است که کنسرت ناگفته درواقع یک آنسامبل متشکل از ویولن، ویولنسل و سازهای دیگر همچون عود و پرکاشن است. در کنسرت ناگفته ما یک جورهایی مثل سولیست هستیم و ارکستری وجود ندارد. اما به‌هرحال من در آن کنسرت قطعاتی را می‌نوازم که از اجرای‌شان لذت می‌برم و به‌نظرم کارکردن در کنار آقای شهرام ناظری لذت‌های خودش را دارد. تنها جایی که من به غیر از کنسرت کلاسیک از نواختن در آن لذت می‌برم، همین کنسرت ناگفته است. من یک زمان ضبط‌های استودیویی هم انجام می‌دادم و در آثار دوستان نوازندگی می‌کردم، اما الان از آن کارهایم بشدت کاسته‌ام، چون کلا علاقه‌ای به این اتفاق ندارم. اکنون ارتباطم را با خیلی‌ها قطع کرده‌ام. به‌هرحال آدم هرچه سنش بالاتر می‌رود، دیگر آن کارهای گذشته خودش را تکرار نمی‌کند و می‌داند که باید چطور رفتار کند.

 

 

 

 

  • 10
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش