دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۵:۵۵ - ۰۵ اردیبهشت ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۲۰۱۲۸۰
کتاب، شعر و ادب

شکل‌های زندگی: دویست سال پس از تورگنیف (۱۸۸۳ -۱۸۱۸)؛

تورگنیف همچون منتقد

ایوان تورگنیف,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,کتاب و ادبیات

به نظر ایوان تورگنیف (۱۸۸۳-۱۸۱۸) انتشار همزمان «دن‌کیشوت» و «هملت» در آغاز قرن هفدهم تصادفی نیست و می‌تواند به رشته‌ای از افکار و معانی دامن زند. جهان از‌راه‌رسیده به‌هنگام ظهور خود، سنت‌های متفاوتی را به همراه آورده بود. این سنت‌ها هر یک با خود، پدیده‌های متفاوتی را به ارمغان آورده بودند. «دن‌کیشوت» سروانتس و «هملت» شکسپیر از جمله پدیده‌های متفاوتی‌اند که تنها در دوران جدید امکان بروز پیدا می‌کنند. تورگنیف در سخنرانی درخشان خود در سن‌پطرزبورگ (۱۸۵۹)* این‌بار نه به‌عنوان نویسنده‌ای پرآوازه و خالق شاهکارهای ماندگار، بلکه در مقام منتقدی نکته‌سنج به بررسی این دو پدیده می‌پردازد:

 

او یکی را تفکر شمالی، قهرمان شک (هملت) و دیگری را تفکر جنوبی، قهرمان ایمان (دن‌کیشوت) نام می‌دهد، این دو شخصیت که درعین‌حال بیانگر دو سنخ ایده متفاوت‌اند، جهانی را متأثر از حضور خود کردند. زمانه ما نشانه‌هایی به‌وفور از هملت و دن‌کیشوت دارد و گاه نیز از هردو.

 

هملت بیانگر فردیتی است که در‌ پی رسیدن به آگاهی بیش‌تر به تأمل درباره اتفاقاتی می‌پردازد که پیرامونش رخ می‌دهد. «مسأله» هملت درعین‌حال «خود» و آنالیز رفتارهایی است که از خودش سر می‌زند. «این خود نقطه آغازی است که او پیوسته به آن رجعت می‌کند... او شکاک است و همواره درگیر با شخصیت خود، همواره گرفتار وضعیت خود، هملت به همه‌چیز شک دارد.»

 

در مقابل هملت، دن‌کیشوت قرار دارد. از نظر تورگنیف، دن‌کیشوت اساسا معرف باور شدید و یا ایمان است. ایمان به چیزی که او آن را حقیقت زندگی خویش نام می‌دهد. دن‌کیشوت برخلاف هملت به روان‌شناسی نمی‌پردازد و روانکاو خود نیست. به بیانی دیگر او برخلاف هملت خود را موضوع خودش قرار نمی‌دهد، بلکه به چیزی تمایل نشان می‌دهد که خارج از خودش است. هرچند که این چیز تصوری خیالی و ساخته ذهنش باشد که هست. به این تصورات می‌توان آرمان‌های دن‌کیشوت نام داد. «دن‌کیشوت نماینده چیست؟ قبل از هرچیز نماینده ایمان است، ایمان به خود، ایمان به چیزی بیرون از خود، چیزی سستی‌ناپذیر، ایمان به حقیقت، دن‌کیشوت سراپا ایثار در راه آرمانی است و آماده است هر عذابی را به‌خاطر آن تحمل کند و حتی جان بر سر آن بگذارد... هیچ نشانه‌ای از خودپرستی در او نمی‌یابیم، هرگز نگران زخم‌های خود نیست.»

 

از یک نظر هملت نشانه فردیت و خودخواهی است و دن‌کیشوت به همان اندازه بیانگر روح جمعی است. شخصیت دن‌کیشوت او را مستعد عاشق‌شدن می‌کند. عشق نمونه‌ای ابدی از روحی جمعی است که به‌واسطه آن، گاه دیگری به خود ترجیح داده می‌شود. درحالی‌که هملت ناتوان از عاشق‌شدن است، او تنها دل‌نگران خودش است. به نظر تورگنیف هملت حتی ناتوان از دوست‌داشتن اوفلیاست و بیش‌تر تظاهر به آن می‌کند. «هملت عاشق نیست بلکه تظاهر به عشق می‌کند.»

 

روحی که خود را نمی‌پاید، توجهی به خود نیز ندارد. دن‌کیشوت از اینکه دیوانه یا مضحک جلوه کند باکی ندارد، هرچند که مضحک است. کنایه‌های دیگران به او بی‌تأثیر است، اگرچه مرتبا به او کنایه زده می‌شود. درحالی‌که هملت برعکس دن‌کیشوت است. حساس‌بودن هملت به حدی شدت یافته است که هر عامل حتی خفیف بیرونی او را برمی‌انگیزاند و به واکنش وامی‌دارد. منتها هملت این برانگیختگی را به بیرون سرریز نمی‌کند، بلکه آن را درونی می‌کند و سپس همچون روان‌کاوی چیره‌دست به تجزیه و تحلیل آن می‌پردازد. هملت قبل از هرچیز معرف تجزیه و تحلیل است.

 

تجزیه و تحلیل در هملت اگرچه به آگاهی بیشتر وی منتهی می‌شود اما آگاهی در وی ره به جایی نمی‌برد و حتی باعث رنج او می‌شود. آگاهی زیاد گاه مایه رنج است از این بابت هملت بیشتر از دن‌کیشوت رنج می‌برد. «هملت بسیار بیش از دن‌کیشوت رنج می‌برد: دن‌کیشوت فقط در معرض درد و آزاری جسمانی قرار می‌گیرد که دیگران بر وی وارد می‌کنند، حال آنکه هملت خود را از لحاظ روحی عذاب می‌دهد.»

 

درباره رنج‌های هملت تعابیر و نظرهای متفاوتی بیان شده است. عده‌ای او را دیوانه می‌دانند مانند پولونیوس (وزیر دربار) و عده‌ای هم او را افسرده‌ای می‌دانند که تغییر آب‌وهوا او را به حال عادی درمی‌آورد. مانند کلادیوس (پادشاه دانمارک). رنجی که هملت می‌برد اگرچه می‌تواند به افسردگی و یا دیوانگی منتهی ‌شود اما به نظر، «رنجِ» هملت از جنس دیگری است. رنج هملت به یک تعبیر برآمده از یأس و در پی آن دل‌آشوبه است. یأس و دل‌آشوبه هملت را از اقدام به هر عملی بازمی‌دارد** و بی‌عملی یأس و دل‌آشوبه او را تشدید می‌کند.

 

اما یاس و دل‌آشوبه از این یقین تلخ در نزد وی نشات می‌گیرد که وی «ناتوان» از «تغییر»ی اساسی در سرشت جاودان چیزهاست و به تعبیری که نیچه می‌گوید هملت با تأمل و خیره‌شدن به سرشت حقیقی چیزها خود را «ناتوان» از تغییر در طبیعت سرمدی‌شان می‌بیند. علاوه بر آن آگاهی، کنش را می‌کشد زیرا هر کنشی بسته به آن است که فرد در هاله‌ای از توهم قرار داشته باشد. توهم هرچقدر بیشتر، کنشگری و فعالیت بیرونی بیشتر است. دن‌کیشوت نمونه‌ای بارز از فردی متوهم است.

 

آگاهی هملتی همراه با تأملات روانکاوانه گاه چنان گسترده و خفقان‌آور است که حتی دلدادگی و عشق نیز به کارش نمی‌آید و زیبایی اوفلیا هیچ تأثیری به حالش ندارد. در این شرایط دیگر برای هملت انگیزه‌ای برای ادامه زندگی باقی نمی‌ماند و او تنها آرزوی مرگ خویش را می‌کند. «ای کاش آن جاودانه/ هلاک خویشتن را منع نکرده بود/ وه که این عالم و هرچه در آن است/ در چشم من چه ملال‌آور و پوچ و بی‌فایده می‌نماید.»۵ به‌رغم این سخنان، مرگ برای هملت نه تجربه مرگ بلکه تجزیه و تحلیل و تأملاتی اگزیستانسیالیستی پیرامون آن است. اگرچه تصور هملت از مرگ، مدرن و بیانگر تلقی او از دوران گذار از عصر اقتدار کلیسا به تجدد است، اما هملت مرگ را مقدمه آزادی و رستگاری نمی‌داند که برعکس آن را رهایی از این زندگی دهشتناک می‌داند.

 

درباره دن‌کیشوت و تصور وی از مرگ نمی‌توان به نتیجه روشن تصور هملت رسید. به نظر می‌رسد دن‌کیشوت به مثابه شخصیتی خوش‌بین‌تر و باورمند به گونه‌ای آرمان‌شهر، تلقی متفاوتی درباره مرگ داشته باشد. در جهان دن‌کیشوتی مرگ جنبه‌ای فردی و اگزیستانسیالیستی پیدا نمی‌کند. در تخیلات دن‌کیشوتی اگرچه مرگ در هر حال چنان است که آدمیان را تهدید می‌کند اما خلق‌وخوی دن‌کیشوتی قبل از آن‌که در اندیشه مرگ خویش باشد، دل‌نگران زیستن بدون حضور آنانی است که دوستشان می‌دارد. دن‌کیشوت که برخلاف هملت مستعد عاشق‌شدن است می‌تواند و حتی می‌خواهد جان خود را فدای زنی کند که دوستش می‌دارد. عشق او بی‌شائبه و آرمانی است. چنان آرمانی که گمان نمی‌برد که ممکن است محبوبش در عالم واقع وجود نداشته باشد.

 

به‌رغم آن‌که تورگنیف می‌گوید بهتر آن است که درباره هملت سخت‌گیر نباشیم زیرا رنج‌های او بسیار است اما میان این دو سمپاتی بیشتری به دن‌ نشان می‌دهد و او را به‌مراتب «اخلاقی»تر*** از هملت معرفی می‌کند. او گرچه منکر زیاددانستن هملت و کم‌دانستن دن‌کیشوت نمی‌شود و می‌گوید دن کم می‌داند، اما بلافاصله بر گفته خود می‌افزاید که دن‌کیشوت مجبور نیست زیاد بداند چون اگر دن‌کیشوت زیاد می‌دانست به ماجراجویی نمی‌پرداخت و ماجراجویی و شهسواری در دنیای مدرن پا نمی‌گرفت. چه بسیار دنیای نو درست آن زمان آغاز شده باشد که دن‌کیشوت لامانچا در ۱۶۰۵ دهکده خود را ترک گفت، به جهان دیگر پا نهاد و آنگاه کشف کرد که جهان به آنچه او درباره‌اش خوانده و فکر کرده شباهتی ندارد.

 

پی‌نوشت‌ها:

*این سخنرانی به صورت مقاله‌ای کوتاه به همت عبدالله کوثری به فارسی ترجمه شده است.

 

**کنشی که هملت در پایان نمایش انجام می‌دهد نه کنشی خودخواسته بلکه ناگهانی و تکانه‌ای است که بنا بر اضطرار، و ناگزیر انجام گرفته و او قبل از آن فرصتی برای تأمل نداشته است.

 

***«دیگری» مهم‌ترین مسئله اخلاق است.

 

۱، ۲، ۳، ۴) متن سخنرانی تورگنیف در سن‌پطرزبورگ، ترجمه عبدالله کوثری

 

۵) هملت، شکسپیر، ترجمه م.ا.‌به‌آذین

 

نادر شهریوری

 

 

sharghdaily.ir
  • 13
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش