به گزارش ایرنا، حال امروز به سرودن شعر، انتشار مجموعه شعر را نیز باید افزود. در نخستین مرحله که با سرودن شعر سر و کار داریم، اشتغال ما به امر اندیشمندانه و تخیلورزانه سرایش شعر است، اما در مرحله بعدی ـ یعنی انتشار مجموعه شعر ـ وارد مناسبات دیگری میشویم که از دایره اندیشه و فرهیختگی شاعرانه خارج و ارتباط بلافصلی با بازار و مسائل اقتصادی برقرار میکند.
در این مقال کوتاه نگاهی اجمالی خواهم انداخت بر روند نشر کتاب شعر فارغ از محتوایی که در کتابها منتشر میشود و آنچه در پی میآید دقیقا ناظر بر بخش بعد از سرایش شعر ـ یعنی ماجرای پس از تولید و انتشار ـ کتاب، دفتر یا مجموعه شعر است.
برای فهم بهتر ماجرای انتشار مجموعه شعر در ایران، نخست سری به آمار بزنیم تا با گزارههای رایج در ژورنالیسم ادبی این روزها بیشتر آشنا شویم. گزارههایی از قبیل؛ «شعر دچار بحران مخاطب است»، یا «شعر دچار بحران شاعر است» و مواردی از این دست.
ناشرانی که تنها به منافع خود میاندیشند
«امیر مرزبان» شاعر جوان کشورمان در گفتوگو با ایرنا درباره بحرانی که بر فضای شعر امروز حاکم شده است، میگوید: بحران انتشار چاپ مجموعه شعر از وقتی رخ نشان داد که برخی شاعران و ناشران، در این مساله همپیمان شدند که شاعر ناشناس پول بدهد و ناشر با امکاناتی که دارد کتاب شعرش را چاپ کند. امروز این مساله به یکی از بحرانهای لاینحل فضای ادبیات ما بدل شده است که حتی ناشرانی با سابقه طولانی، نیز وارد این ورطه شدهاند. اما در این میان ناشرانی هم هستند که سختگیری میکنند و شورای علمی دارند که صلاحیت کتابها را برای چاپ بررسی میکنند تا هر چیزی به نام دفتر و مجموعه شعر منتشر نشود.
اما باز هم ناشرانی هستند که بدون در نظر گرفتن ملاحظههای ادبی و فنی، شعر چاپ میکنند و برایشان پولی که از شاعر میگیرند مهم است.
سراینده مجموعه شعرهای «سمفونی رنگها» و «غزل، کلام خدایان است» میافزاید: مساله اصلی آن است که میزان کتابی که به بازار نشر وارد میشود همان تعدادی نیست که به عنوان تیراژ کتاب در شناسنامه درج شده است. الان رسم شده که کتابها در تیراژ اسمی ۱۱۰۰ نسخه چاپ میشوند اما اینکه ۱۱۰۰ عددی واقعی است بحث و ماجراهای زیادی را در این سالها در پی داشته است. برخی ناشران معتقدند که فروش کتاب شعر تضمین شده است.
در گزارشهایی که خبرگزاریها و دیگر رسانهها منتشر کردهاند، ناشران از چاپ مجموعه شعر راضی بودهاند اما در بحثهای تخصصی با حضور شاعران جدی و منتقدان، صحبت از فاجعه و بحرانی است که در آتی ضربات مهلکی بر بدنه ادبیات و شعر سرزمین ما خواهد زد.
وقتی آمارها پاسخگو نیستند!
«سیدهادی حسینی نژاد» شاعر و دبیر بخش کتاب خبرگزاری کتاب ایران (ایبنا) برای روشن شدن مساله آماری را از انتشار کتاب شعر در گفتوگو با ایرنا خاطرنشان میکند: در دوره زمانی ۲۵ شهریور ۱۳۹۴ تا ۲۵ شهریور ۱۳۹۵ بیش از ۴۶۰۰ مجموعه شعر ازسوی ۱۳۰۳ ناشر روانه بازار شده است که از این میان ۷۲ نفر شاعر - ناشر بودهاند. ما نمیدانیم از این تعداد عناوین منتشر شده چند نسخه به بازار نشر آمده است.
طبق نوشته شناسنامه کتابها اگر متوسط چاپ هر مجموعه را نه هزار نسخه بلکه نیمی از آن هم در نظر بگیریم یعنی دو میلیون و سیصد هزار نسخه شعر در بازار نشر توزیع شده است اما واقعیت آن است که این تعداد عنوان که فقط مجموعه شعر چاپ شده در طول یک سال است، رقمی بسیار کمتر از این عدد است. برخی از آثار ۵۰ نسخه و برخی دیگر دست بالا ۲۰۰ نسخه منتشر شدهاند.
چرخه معیوب توزیع یا سوء استفاده ناشران
بنا به آنچه کارشناسان گفتهاند بسیار شنیدهایم که شاعر به ناشر مجموعهاش مراجعه کرده و سراغ کتابهای چاپ شده را گرفته است و پاسخ ناشر این بوده که کتابها در چرخه توزیع قرار دارند. شاعر هم که به کتابفروشیهای سراسر شهرش مراجعه میکند هیچ اثری از کتابش نمیبیند. چرخه نشر مجموعه شعر بسیار بحرانزدهتر از گونههای دیگر ادبیات است. شاید نوشتن یک مجموعه داستان کوتاه و رمان بسیار دشوارتر از سرودن مجموعه شعر ۷۰ یا ۸۰ صفحهای است. از این رو ماجرای نشر و چاپ شعر در جامعه ما داستان غمانگیزی دارد.
در این ارتباط مرزبان با تاکید بر آنکه چرخه چاپ و نشر مجموعه شعر فقط و فقط برای ناشر سود مالی دارد و شاعر هیچ طرفی از آن نمیبندد، میگوید: ناشران با دریافت مبالغی از سه تا هشت میلیون تومان از شاعران، مجموعهشان را منتشر میکنند و معتقدند نام و نشان نشر آنها برای شاعر اعتبار میآورد. در جریان اقتصادی نشر شعر ما شاهد بیاخلاقیهای بسیاری از سوی ناشران هستیم. ناشران افزون بر کار غیر اخلاقی پول گرفتن از شاعر برای چاپ کتاب، به تعهد خود در زمینه تعداد کتاب هم عمل نمیکنند و حتی مهلت ۷۲ ساعته برای شاعر میگذارند که بیاید و همان چند نسخه را از انبار ناشر بیرون ببرد.
سیر تاریخی شعر و پرسشهای بی پاسخ
در بخشی از این نوشته به این مساله اشاره کردیم که انتشار شعر در جامعه ما با فرهیختگی و روشنفکری نسبت دارد. در ادوار گذشته تاریخ از دیرباز تا امروز این مساله صادق بوده است و در دربار سلاطین هم شعرا جایگاه ویژهای داشتند و پادشاهان شاعر نیز کم نداشتهایم اما ماجرای شعر و مخاطب شعر پس از انتشار روزنامهها و به ویژه پس از مشروطه مسیری دیگر را در پیش گرفت.
در این ارتباط «سیدضیاءالدین شفیعی» شاعر و مدیر انتشارات «هنر رسانه اردیبهشت» میگوید: پس از دوره مشروطه، شعر از برج عاج اشرافیت خود به کف کوچه و خیابان آمد و مردم در روزنامهها و مجلهها و از زبان شاعر در میانه بازار همان شعری را میشنیدند که دست کم دو دهه قبلش فقط یا باید از زبان شاعران دربار میشنیدی یا دست بالا در انجمنهای ادبی. اما روزگار دگرگون شده مشروطه، فضایی را برای ادیبان و شاعران ایجاد کرد که با مخاطبان دیگری برخورد کنند. مردم نوشتهها و شعرهای دهخدا و فرخی و عشقی را در کوچه و خیابان از زبان یکدیگر میشنیدند.
وی با یادآوری این که چاپ شعر در روزنامهها موجب شد تا اهمیت شعر برای مردم و شعرا متفاوتتر از گذشته شود، میافزاید: شعر با درجهای از روشنفکری و فرهیختگی همراه بوده و هست اما امروزه به ویژه در چند سال اخیر و با رشد و گسترش فضاهای مجازی شاهد تنزل بیسابقه اهمیت شعر و شاعر هستیم. دلیل این مساله تولید انبوه شعر است.
در قبال این همه کتاب شعر و حجم باورنکردنی شعر در فضای مجازی و شبکههای اجتماعی، همیشه نخستین پرسش آن است که آیا جامعه به این میزان شعر نیاز دارد؟ اصلا مردم جامعه ما چقدر با شعرهای صورتگرا و بیمحتوا ارتباط برقرار میکنند که برای خواندن آنها پول پرداخت کنند؟ پرسش اصلی دیگر آنکه در این روزگار، مردم برای فرهیختگی پولی پرداخت میکنند؟ اگر سرودن شعر موجب فرهیختگی است و گویندهاش را در نسبتی با فرهیختگی قرار میدهد در مقابل خریدن کتاب شعر و به طریق اولی خواندن آن نیز باید نسبتی با فرهیختگی برقرار کند. اما شواهد امر و گزارشهایی که از غرفههای ناشران تخصصی شعر به گوش میرسد و خوانده میشود خلاف این مساله را نشان میدهد.
فاصله با سطح استاندارد
مهمترین مساله در چرخه تولید و نشر شعر، در کنار محتوا و آنچه به نام شعر انتشار مییابد، توزیع مناسب است. امروز چند ناشر در فرایند نشر ادبیات ما هستند که فقط شعر چاپ میکنند و خود را با عنوان ناشر تخصصی شعر معرفی کردهاند. در بازار اقتصادی در معنای کلان، تولیدکننده تخصصی هر کالایی باید از بالاترین استانداردها در تولید کالای خود برخوردار باشد اما آیا در مساله تولید و نشر کتاب شعر در تخصصیترین شکلش، ما واجد این استانداردها هستیم؟
«شهرام میرشکاک» شاعر و منتقد ادبی شناخته شده کشورمان در گفتوگو با ایرنا با تاکید بر آنکه استانداردهای لازم در مسیر انتشار کتابهای شعر شامل کیفیت محتوایی شعر، کیفیت تصویری و گرافیکی اثر منتشر شده، قیمت و همچنین توزیع مناسب در سطح بازار کتاب است، میافزاید: امروز عمده ناشران ما وقتی با شاعری برای انتشار کتاب شعرش قرارداد میبندند نکاتی را مطرح میکنند که عملا به بندهایی که ممکن است شاعر از آن نفعی ببرد نخواهد رسید. به این معنی که مثلا ناشر به شاعر میگوید اگر این کتاب ۱۰۰۰ نسخه بفروشد حقالتالیف خوبی را به شاعر خواهد داد. اما عملا کتاب بیش از ۲۰۰ نسخه به صورت دیجیتال منتشر نشده است که بخواهد به فروش هزارتایی برسد.
از سوی دیگر در دورهای که بنا به آمار چند میلیون نسخه کتاب شعر در بازار موجود است و تعداد کتابهای شعر از تعداد خوانندگان بیشتر شده است نمیتوان انتظار داشت که کتاب شعری به فروشی بیش از صد نسخه دست یابد. البته در این مساله باید تعدادی از شاعران را استثنا کرد که بنا به دلایلی کاملا غیر اقتصادی و صرفا ادبی آثار پرفروش دارند. در زمینه نشر شعر با تشکیل شورای تخصصی بررسی کتابها پیش از چاپ میتوانیم بخش عمدهای از این بحران را مهار کنیم.
چاپ کتاب شعر، فعلی اقتصادی است؟
نکتهای که جا دارد به آن بپردازیم و از چند منظر آن را بررسی کنیم آن است که آیا تولید کتاب ـ در اینجا صرفا کتاب شعر ـ میتواند فعالیت اقتصادی به شمار آید یا خیر؟
میرشکاک در این باره با بیان آنکه در روزگاری که صنعت چاپ در کشور ما رونق گرفت ـ بعد از جنگ جهانی دوم ـ و نویسندگان و مولفان در زمینههای گوناگون آثار خود را به بازار نشر سپردند، بسیاری از ناشران کار خود را کاری فرهنگی میدانستند و از اینکه شغلشان را از منظر صرفا اقتصادی بررسی کنند ناراحت میشدند، خاطرنشان میکند: زیرا ناشران خودشان از طبقه روشنفکر و فرهیخته بودند اما در این روزها ناشران لزوما از طبقه فرهیخته نیستند و گاهی سرمایهداران و یا سرمایهگذاران بیشتر به دنبال سرمایههایی هستند که در بازارهای دیگر تیرشان به سنگ خورده و آمدهاند و در عرصه نشر کتاب میخواهند بار خود را ببندند.
مشکل بزرگی که این دسته از ناشران در فضای نشر کشور ایجاد کردهاند فقط تولید کتابهای بیارزش در حوزه شعر و ادبیات نیست. چرا که همواره تولید آثار عامهپسند در فرایند نشر بوده، هست و خواهد بود. اما مهمترین مساله از بین بردن مرز میان آثار فاخر و عامهپسند است. الان ناشرانی در تلاشند در زمینه ادبیات داستانی این کار را انجام دهند. با حضور پر رنگ در نمایشگاهها و تبلیغات بسیار زیاد در فضای مجازی و چاپ کتابهای صرفا سرگرمکننده، به نوعی مخاطب را فریب میدهند و به نام رمان فاخر، آثار دست چندم در ادبیات را به خورد آنها میدهند.
این مساله در زمینه شعر نیز وجود دارد. وقتی با ناشری مواجه هستیم که در سال بیش از صد عنوان کتاب شعر چاپ میکند و از قضا بازاریابهایش هم همان شاعران هستند با مقوله بسیار پیچیدهای روبهرو خواهیم شد که هم به نظام اقتصادی نشر لطمه میزند و هم به نظام و ساختار محتوایی آن.
خلاصه آنکه؛ چرخه اقتصادی نشر کتاب شعر، فقط برای ناشرانی سودآور است که مبالغ کلان از شاعر میگیرند تا کتاب او را چاپ کنند و برای شاعر هیچ نفع مادی ندارد. یعنی در این میان تنها شاعر پول میدهد تا معروف شود. اما واقعا این اتفاق میافتد؟
امین خرمی
- 13
- 2