دوشنبه ۱۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۹:۲۱ - ۰۱ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۰۲۷۴
فرهنگ و رسانه

جامعه ایران و استعداد شایعه‌

تا وقتی رسانه را بوق ببینیم این مشکلات را داریم

عباس عبدی و اکبر نصراللهی و علی علیزاده,اخبار فرهنگی,خبرهای فرهنگی,رسانه
"منبع خبر ادعایی علیه زهرا لاریجانی برای تشکیک در اصل خبر کاملاً کفایت می‌کند". عباس عبدی با بیان این مطلب در کنار اکبر نصراللهی و علی علیزاده به بررسی چرایی فراگیری چنین شایعاتی در جامعه ایران می‌پردازد.

به گزارش تسنیم،مباحثی که اخیراً حول و حوش یک شایعه ساخته شده توسط یک کانال تلگرامی شکل گرفت، بحث‌های مهمتری را در میان روزنامه‌نگاران و جامعه‌شناسان و فعالان سیاسی اجتماعی در کشورمان پیش کشیده است. این گروه‌ها معتقدند نباید صرفاً به روشن شدن جعلی بودن آن شایعه اکتفا کرد بلکه باید آن را مقدمه‌ای دانست برای بررسی یک موضوع کلان‌تر و آن اینکه چرا یک شایعه سطح پایین از طریق یک رسانه مبتدی حداقل در بخشی از جامعه ایران فراگیر می‌شود؛ در حدی که وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص رئیس قوه قضائیه برای رفع این شبهه وارد صحنه می‌شوند؟

 

پرسش اصلی آن است که چه نقصی در میان سه رکن ۱-رسانه‌ها، ۲- مسئولان و ۳- فرهنگ عمومی جامعه ایران، می‌تواند وجود داشته باشد که جامعه سیاسی ایران را مستعد چنین آسیب‌هایی کند؟

خبرگزاری تسنیم در این باره با برخی روزنامه‌نگاران باسابقه، اساتید ارتباطات و جامعه‌شناسان سیاسی به گفت‌وگو نشسته و هرکدام از آنها از دیدگاه خود به ریشه‌یابی این موضوع پرداخته‌اند. قاعدتاً انتشار مطالب مطرح شده توسط این کارشناسان به معنای تایید همه‌ی جزئیات توسط خبرگزاری تسنیم نیست، اما تسنیم انتشار آنها را برای فتح باب چنین بحث مهمی، بویژه برای پیشگیری از اتفاقات بعدی، بسیار مفید می‌داند.

 

آنچه در ادامه می‌آید بخش اول میزگردی با حضور عباس عبدی جامعه‌شناس و تحلیل‌گر مطرح سیاسی، اکبر نصراللهی استاد دانشگاه در زمینه ارتباطات و علی علیزاده مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل رسانه است. آقای علیزاده به دلیل استقرار در لندن از طریق اسکایپ در این میزگرد شرکت کرده است.

 

* تسنیم: بحث امروز ما ناظر به اتفاقی است که اخیراً توسط یک کانال تلگرامی درباره دختر آیت‌آلله صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه مطرح شد. البته موضوع ما پرداختن به این ماجرا نیست چرا که درباره نادرست بودن این ادعا قبلا صحبت شده، منتها ما با موضوع مهمتری می‌خواهیم این بحث را پی بگیریم و آن اینکه چرا چنین شایعه‌ای در جامعه ایران استعداد فراگیر شدن دارد؟

عباس عبدی: من می­‌خواهم حرف آخرم را در همین ابتدا بگویم؛ مانند انتخاب تیترهای مطبوعاتی؛ آنچه که جامعۀ ما را تهدید می­کند در درجه اول نداشتنِ موشک یا حملۀ نظامی یا حتی مشکل اقتصادی نیست، نه اینکه اینها مهم نیست، اتفاقا در جای خود خیلی مهم هستند، اما به نظر من بزرگترین خطری که جامعۀ ما را تهدید می‌­کند، نداشتنِ رسانۀ مستقل است.

 

حدود ۳۰ سال پیش تحقیقی در وزارت ارشاد در مورد میزان اعتماد به اخبار رسانه و تلویزیون انجام شد که من مشاور این تحقیق بودم، مقدمه‌­‌ نتایج طرح را من نوشتم که با این جمله شروع می‌­شود: " در ایران هیچ پدیدۀ مدرنی به اندازۀ رسانه به شکل سنتی استفاده نمی‌­شود." در واقع به رسانه که یک پدیدۀ کاملاً مدرن با کارکردهای کاملاً جدید و بسیار مهم است، مانند بوق نگاه می­‌کنند و تا وقتی که به آن شبیه به بوق نگاه شود به طور قطع و یقین ما درگیر چنین مسائلی می‌شویم. حالا شایعه اخیر که یک موضوع حاد نبود، حتی اگر درست هم می‌بود اتفاقی در مملکت نمی­‌افتاد، چه رسد به حالا که تکذیب می‌شود. اما باید توجه کرد که فردای روزگار با شایعاتِ بسیار مهمتری مواجه خواهیم شد که امنیت کشور را به خطر می‌اندازد و هنگامی که امنیت کشور بر اثر شایعه و نبودن رسانه مستقل تحت خطر قرار گیرد، جمع و جور کردن آن به این راحتی نیست آن هم در فضایی که اخیراً به وجود آمده و رسانه‌­های غیررسمی، ماهواره، شبکه‌­های مجازی و اجتماعی حضورِ فعالی دارند.

 

عباس عبدی: به نظر من مسالۀ اصلی این است که در ایران نحوۀ حل این مسائل را کلاً اشتباه می‌­رویم، مانند مبارزه با موادمخدر؛ در این موضوع باید توجه کرد که سازوکار مصرف موادمخدر دو بخش دارد، یکی عرضه و یکی تقاضا؛ حالا در کشور همه تلاش می‌کنند جلوی عرضه را بگیرند، در حالی که مگر می‌­شود جلوی عرضه را گرفت؟

 

من اولین بار که خبر مربوط به دختر آقای آملی لاریجانی را دیدم همین که خط اول خبر را خواندم ناراحت شدم که چرا باید رسانه غیررسمی منبع خبری ما باشد؟ اما خود این موضوع مسالۀ اصلی من نیست چراکه منبع انتشار این خبر برای تشکیک در خبر کفایت می‌­کند. اما مساله این است که از آن روز به بعد هر جا می‌­روم راجع به آن سوال می‌­کنند. و حتی جرات رد هم نداری چون چپ چپ نگاه می‌کنند!

 

بنابراین مسالۀ کلیدی، «نداشتنِ رسانۀ مستقل» است.

 

من یادم است سال ۷۱ یا ۷۲ شایعه­‌ای در تهران پخش شد که ریشه اصلی آن دزدیده شدن چند کودک بود و پس از آن خیلی خانواده­‌ها نگران فرزندان­شان شده بودند. نگرانی­‌ها زیاد شده بود دولت این شایعه را رد کند ولی مقبول نمی‌شد چون قرار نیست مردم فقط از آنها بشنوند. در نهایت در روزنامه سلام درباره این قضیه مفصل صحبت کردیم و به مردم گفتیم که تنها یک مورد بچه‌دزدی بوده و بقیه آن شایعه است و چندان به این شایعات نباید توجه کرد.

 

به نظر من مسالۀ اصلی این است که در ایران نحوۀ حل این مسائل را کلاً اشتباه می‌­رویم، مانند مبارزه با موادمخدر؛ در این موضوع باید توجه کرد که سازوکار مصرف موادمخدر دو بخش دارد، یکی عرضه و یکی تقاضا؛ حالا در کشور همه تلاش می‌کنند جلوی عرضه را بگیرند، در حالی که مگر می‌­شود جلوی عرضه را گرفت؟ باید مسالۀ تقاضا را حل کنیم. در مورد شایعه هم این موضوع وجود دارد، مثلاً می‌­گویند دشمنان این کار را می‌­‌کنند! خب اگر دشمنان این کار را نکنند چه کنند؟ کار آنها همین است. باید در این کشور تقاضایی برای شایعات وجود نداشته باشد. در حال حاضر در کشور سوئیس ۱۰۰ شایعه هم راه بندازید جا نمی‌­افتد، چون تقاضایی برای آن وجود ندارد. باید شرایط به گونه‌ای باشد که وقتی مردم شایعه را می‌شنوند، دنبال کنند که رسانه، تلویزیون، و روزنامه‌­نگاران رسمی خودشان درباره آن چه می‌­گویند؟!

 

بنابراین در ایران تا وقتی به مسالۀ تقاضا توجه نشود، تقاضا برای شایعه وجود دارد و مردم شنیدن شایعه را می‌طلبند و عرضه هم راه خود را پیدا می‌کند. لذا آنچه امنیت ما را بیش از هر چیزی تهدید می‌­کند، موشک‌­های خارجی و داعش نیستند که البته آنها هم هستند، اما مهمتر از همه «فقدان رسانۀ مستقل» است که حرف آن مورد پذیرش جامعه باشد. امیدواریم این اتفاق اخیر حداقل این منفعت را داشته باشد که مسئولان را به صرافت بیندازد که نمی‌­شود بدونِ رسانۀ مستقل کار کرد.

 

به عنوان مثال در رژیم پهلوی، مردم هر اتفاقی مثل کشته شدن تختی، آل‌احمد و صمد بهرنگی می‌افتاد، به پای آن رژیم می‌نوشتند، چون هیچ گاه اجازه نداد اخبار درست و راست منتشر شود. اصلاً رسانۀ مستقلی وجود نداشت. وقتی روزنامه‌­نگار نمی‌­توانست کوچکترین حرفی را بگوید، طبیعی است وقتی رژیمی نان سانسور را خورد، در مواقعی چوبش را هم می­خورد آن هم براساس آیه قرآن "من حیث لایحتسب" یعنی از جایی که حساب نمی­‌کند.

 

بنابراین امیدواریم وضعیت به گونه‌­ای شود که سیستم به سمت داشتن رسانه‌­های مستقل برود. ممکن است در ابتدا این رسانه‌ها یک مشکلاتی ایجاد کنند ولی در بلندمدت قوام و ثباتی به جامعه می­‌بخشند که واقعاً برای امروز باورنکردنی است.

 

 اکبر نصراللهی: صداوسیما روزانه ۱۴۰ ساعت برنامه خبری دارد؛ این ظرفیت کمی است؟/ از همین رسانه‌هایی که داریم استفاده نمی‌شود

نصراللهی: نکات خوبی را آقای عبدی گفتند. من هم گفته‌ی ایشان را تایید می­‌کنم. به هر حال نداشتن رسانۀ مستقل یکی از مشکلاتی است که وجود دارد و اگر رسانه­‌های مستقل بیشتر شوند و گسترش پیدا کنند تا حد زیادی قدرتِ مانورِ شبکه‌های اجتماعیِ خارجی و شبکه‌های ماهواره­ای را کمتر خواهند کرد و در دراز­مدت سود آنها برای همۀ افراد جامعه خواهد شد.

 

در بحث­‌های رسانه‌­ای یک تاکتیکی داریم به نام "هزینه برای سرمایه". یعنی ممکن است در کوتاه ­مدت ایجادِ رسانۀ مستقل باعث شود این انتقادها از بعضی دستگاه­‌ها و حتی افراد و شخصیت‌­های حقیقی و حقوقی بالا بگیرد ولی در درازمدت امنیت ملی را تامین و تضمین می­‌کند و به نفع مردم است.

 

اما نکتۀ دومی که می‌­خواهم عرض کنم این است که رسانه­‌هایی مانند همین کانال که شایعه اخیر را  تولید و منتشر کرد یا سایر شبکه­‌های اجتماعیِ مستقر در خارج از کشور اگر مشغول تولید و انتشار شایعات باشند خیلی غیرطبیعی نیست. به هر صورت جنگ است و این جنگ برخلاف گذشته‌ها، بر روی زمین نیست بلکه بیشتر در اذهان مخاطبان است و هر رسانه ای تلاش می‌­کند به شکل‌­ها و با تاکتیک‌­ها و روش‌­های مختلف افکار عمومی را  دچار تردید  و با دیدگاهِ مورد نظر خود موافق کند ؛بنابراین این اقدامات با توجه به اهداف آنها نه تنها غیرطبیعی نیست ؛بلکه کاملاً طبیعی و قابل انتظار است.

 

اکبر نصراللهی: در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران فقط ۱۴۰ ساعت در شبانه روز خبر پخش می‌­ شود و در هفته ۳۰۰ ساعت برنامه با موضوع سیاسی انتشار می یابد، حالا کاری به برنامه‌­های غیرسیاسی که کارکرد سیاسی دارد، نداریم، آیا این ظرفیت، ظرفیتِ کمی است؟

 

در واقع از دشمنان و شبکه­‌های اجتماعی معاند و شبکه­‌های ماهواره‌ای همین انتظار می‌رود لذا اینکه برخی مسئولان تاکید می‌­کنند این اقدامات کار دشمنان است، باید گفت کار دشمن دقیقا همین است. لذا این سخنان ناشی از این است که اقتضائاتِ رسانه و رسانه‌­ها را نمی‌­شناسند. شاید در رشته و تخصص خود بسیار استاد باشند ولی شرایط و آرایش جدید رسانه‌­­­ای را  نمی دانند .

 

البته علیرغم موافقت کلی با صحبتهای آقای عبدی  در این مورد با ایشان هم نظر نیستم که «مهمترین» مشکل، نداشتن رسانۀ مستقل باشد. گرچه داشتنِ رسانۀ مستقل را بسیار مفید ‌می­دانم اما بر این باور هستم که بیشترین مشکل این است که مسئولان و رسانه­‌های ما از آرایش جدید رسانه­‌ای، ویژگی ها و دسترسی­‌های مخاطبان و تاثیر بسیار گسترده تکنولوژی­‌های ارتباطی بویژه شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن های موبایلی بر همۀ ابعاد و زوایای جامعه، درک  ناکافی دارند ؛ اگر آنها  آرایش جدید رسانه‌­ای را درک کنند ، مخاطبان  را بشناسند  و از دسترسی ها و  میزان مصرف آن ها از شبکه های اجتماعی را  بدانند  و براساس مقتضیات آرایش جدید رسانه ای و مختصات مخاطبان فعلی و تغییر و تحولاتی که تکنولوژی­‌های ارتباطی پدید آورده برنامه‌­ریزی و اقدام کنند و خودشان را  با این شرایط تطبیق بدهند، چنین مشکلاتی پیش نمی‌آید چون قواعد بازی و شیوۀ عمل و افعال­ خود را براساس این مقتضیات سازماندهی خواهند کرد.

 

من فکر می­کنم اگر درک کافی و درستی از شرایط جدید حاصل شود، حتی اگر رسانۀ مستقلی هم وجود نداشته باشد از ابزارها و امکاناتی که وابسته به این دستگاه است، می­‌توان خوب بهره‌­برداری و استفاده کرد.

 

اکنون رسانه­‌هایی که در اختیار دولت، قوه قضاییه، سازمان­‌ها، نهادها و وزارتخانه­‌های مختلف است، کم نیستند، اما ببینیم از این رسانه­‌ها چه استفاده‌­ای می‌­شود؟ مگر ما به لحاظ تعداد، با کمبود رسانه مواجهیم؟ در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران فقط ۱۴۰ ساعت در شبانه روز خبر پخش می‌­ شود و در هفته ۳۰۰ ساعت برنامه با موضوع سیاسی انتشار می یابد ، حالا کاری به برنامه‌­های غیرسیاسی که کارکرد سیاسی دارد، نداریم، اما سوال اینجاست آیا این ظرفیت، ظرفیتِ کمی است؟ چرا باید یک کانال درجه چندم امنیت روانی مردم را در معرضِ مخاطره قرار دهد ،رسمی ترین ،قدیمی ترین  ، ثروتمندترین  رسانه ها را به واکنش وادار کند و مسئولان را در بالاترین رده  مجبور به موضغع گیری کند ؟

 

معتقدم اتفاقات اخیر و پاسخ به این سئوالات می توان شروع خوبی برای اصلاح رویه نادرست فعلی رسانه ها و  مسئولان باشد.

 

ـ آقای علیزاده! در صحبتهای آقایان عبدی و نصراللهی دو دیدگاه مطرح شد که علیرغم اشتراک در برخی جهات یک تفاوت هم داشت. آقای عبدی به طور کلی خلأ رسانه مستقل قدرتمند را عامل اصلی می‌داند و آقای نصراللهی با تایید این مطلب می‌گوید که با همین رسانه‌های فعلی که تعدادشان کم هم نیست باز می‌شد مساله اخیر را بهتر مدیریت کرد. نظر شما چیست؟

 

 علیزاده: من این بحث را در دو قسمت مطرح می­‌کنیم، یک قسمت در باب نقد رسانه و دیگری نقد صنعتِ روابط عمومی و فرهنگ خبررسانی و ارتباطِ بین نهادهای رسمی و پاسخگویی آنها به بدنۀ جامعه.

 

از نظر نقد رسانه باید بگویم مشکلات در رسانه فقط مختص ایران نیست، بلکه در آمریکا هم یک رسانه زرد مانند فاکس­‌نیوز در ۱۰ سال گذشته به شدت فراگیر شده و محبوبیت ایجاد کرده است. در انتخابات اخیر آمریکا نقش فیک‌­نیوز­ها(رسانه‌هایی که خبر جعلی می‌دهند) را دیدید و مقالات زیادی هم درباره‌شان نوشته شد. به نظر می‌­رسد این تکنیک در حال فراگیر شدن در بسیاری از جاها است. اتفاقاً این مسائل می‌تواند یک تلنگر و یک خط بطلانی بر نگاهِ تا حدی ساده‌­دلانۀ لیبرال‌ها در دهۀ ۹۰ میلادی یا ۷۰ شمسی باشد که معتقد بودند با آمدنِ راه‌­های جدیدِ ارتباطی به یک شکلی استبداد خبری و انحصار خبری عملاً غیرممکن می­‌شود.

 

اتفاقی که با فراگیری ابزار جدید تکنولوژی رخ داد، این بود که انفجار اخبار تا حدی سرعت پیدا کرد و تشخیص سره از ناسره را غیرممکن کرد و اینجا باید نقد اول را بگویم. بنده از منظر کسی که به آزادی معتقد است می‌گویم مخاطب به چیزی که بیش از هر فاکتوری نیاز دارد، تعدد خبر، منبع خبر و زیاد شدن خبر نیست. بلکه آن نگاهِ تحلیلی است که به مخاطب اجازه دهد به خبر از هر منبعی که بود، بیندیشد و خبر را در عصر جدید تحلیل کند. این درس جدید است که باید از دبیرستان تحلیل رسانه را به اعضای جامعه آموزش دهیم اما آیا با آغاز آموزش تحلیل رسانه، خودمان متضرر نمی‌­شویم؟ آیا صدا و سیما متضرر نمی‌­شود؟ چراکه صدا و سیما و رسانه‌­های رسمی ما هم در جاهایی که بخواهند دفاع کنند یا به آن سمت حمله‌­ کنند، به استفاده ازآسان­ترین روش عادت کردند.

 

علی علیزاده: هر جایی که ما اطلاع‌­رسانی دقیق و مناسب نداشتیم و نتوانستیم اعتمادِ کلی مخاطب را جلب کنیم آنجا محلِ ارتزاق انگل‌­هایی مانند همین کانال آمدنیوز است که تعدادشان هرروز بیشتر و بیشتر خواهد شد.

 

ایران در سال ۸۸ یا ۸۷ با بزرگترین غول رسانه جهانی یعنی بی‌­بی‌­سی روبرو شد، بی‌­بی‌­سی رسانه‌ای است که وقتی ناتو می­‌خواهد تَنِش را با روسیه زیاد کند، پیش از هرچیز تهدید می‌کند که تلویزیون بی‌­بی‌­سی روسی به میدان خواهد آمد! لذا در حال حاضر مهمترین ابزار جنگ نرم جهان براساس آمار اتاق فکر «لگاتوم» که هر ساله رسانه‌ها را رده­‌بندی می­‌کند، بی‌بی‌سی است.

 

حالا راه برخورد آسان با این رسانه چیست؟ این است که شما بگویید بی‌­بی‌­سی بهایی است و بعد از مسائلِ جنسی و تجاوز درون کارمندان بی‌­بی‌­­سی صحبت کنید؟! ممکن است این اقدامات یک یا دو ماه کارِ شما را راه بیندازد اما در یک بازه‌ی ۸ یا ۹ ساله با این روند شما وضعیتی پیدا می­‌کنید که رسانه­‌ای که برای نفوذِ جدی و آشکار در مورد سیاست خارجی شما وارد شده و هیچ­گونه منافعِ مشترکی با شما ندارد، به یک مرجع خبر برای بخشی از جامعۀ شما تبدیل می‌شود.

 

پس اینکه شما تحلیل رسانه نیاز دارید، به این دلیل است. اگر شما همان سال ۸۸ به جای طرح نقدهای نه چندان عمیق، به مخاطب تحلیل رسانه آموخته بودید، مخاطب می‌­توانست متوجه شود چه بخش از خبری که در این رسانه می‌بیند، طراحی شده است.

 

بخش دوم در مورد صنعت روابط عمومی است. اینکه هر نهاد رسمی‌­ و حتی هر کمپانیِ خصوصی­ وظیفه دارد نگرانِ تصویرش در افکار عمومی باشد. اما وقتی چرخش مدیران در کشور به صورتی است که اطلاع‌رسانی در مورد عزل و نصب مدیر به افکار عمومی ربطی ندارد و دستگاه خود را موظف به اطلاع‌­رسانی به مخاطب نمی­‌کند، رابطه دوطرفه میان دستگاه و جامعه به شکلی فشل می‌­شود و از کار می‌­افتد.

 

در چنین شرایطی هر جایی که ما اطلاع‌­رسانی دقیق و مناسب نداشتیم و نتوانستیم اعتمادِ کلی مخاطب را جلب کنیم آنجا محلِ ارتزاق انگل‌­هایی مانند همین کانال آمدنیوز است که تعدادشان هرروز بیشتر و بیشتر خواهد شد. مانند روز روشن است که این اتفاق باز هم خواهد افتاد، این یک قانونِ روانشناسی جمعی و قانون رسانه‌­های جدید است. از فردا هم اگر به موقع در مورد مسائل اطلاع‌­رسانی نکنید، این اتفاق خواهد افتاد.

 

حالا دقت کنید در اتفاق اخیر کجا را هدف گرفته‌اند؟ قوۀ قضاییه را. قوه قضاییه‌ که انباشتی از هزاران پرونده­‌ای است که در مورد خیلیهایشان احساس نیاز به خبررسانی به‌هنگام نکرده است. اگر ملاحظه کنید، خواهید دید در پرونده‌­‌هایی مثل پرونده بازداشت‌ دوملیتی‌ها، روزنامه­­‌نگارها و اعضای گروه‌­های تروریستی، ماه­‌ها اطلاع‌رسانی نمی‌شود، در بی‌خبری، بازجویی صورت می‌گیرد، دادگاه اول و دادگاه تجدیدنظر هم برگزار می‌شود و زمانی که رسانه‌­های خارجی به موضوع ورود می‌کنند و از آن با عنوان اقدام ضد حقوق‌­بشر، علیه ایران بهره‌برداری می‌کنند و تبدیل به یک مسئله و بحران بین‌المللی می­‌شود، تازه ممکن است یک مسئولی در مورد آن یک کلمه بگوید که دلیل دستگیری این شخص چیست!

 

قطعا در این زمان آن توضیح به جایی نخواهد رسید. چراکه اگر قوۀ قضاییه خود را هم موظف به پاسخگویی بداند، فقط به بخش‌­های طرفدار نظام پاسخ می‌دهد و بخش­‌های مقابل نظام را که کلاً بیرون گذاشته است و با بخش­‌های خاکستری هم عملاً کمتر سخن می­‌گویند. فقط با کسانی سخن می‌­گوید که آنقدر نیاز نیست به آنها پاسخی داده شود چون بین آنها اعتماد خیلی خیلی زیادی وجود دارد. بنابراین وقتی ۳۰، ۴۰ سال در مورد اینگونه پرونده‌­ها اطلاع‌­رسانی دقیق و حرفه‌ای نشده است با انباشتی از عدم اعتماد مواجه خواهد بود و دیگر مخاطب راحت نیست حرف شما را باور کند.

 

به نظر من دستگاه­‌های رسمی کشور به ویژه دستگاه­‌هایی که مقامات انتصابی(انتخاب دو مرحله‌ای) در آنها هستند، وظیفۀ دوچندان و ده­‌چندانی برای اطلاع‌رسانی به مردم دارند لذا باید روند خبررسانی و روابط عمومی­ آنها به کل تغییر کند.

 

مباحثی که اخیراً حول و حوش یک شایعه ساخته شده توسط یک کانال تلگرامی شکل گرفت، بحث‌های مهمتری را میان روزنامه‌نگاران و جامعه‌شناسان و فعالان سیاسی اجتماعی در کشورمان پیش کشیده است. این گروه‌ها معتقدند نباید صرفاً به روشن شدن جعلی بودن آن شایعه اکتفا کرد بلکه باید آن را مقدمه‌ای دانست برای بررسی یک موضوع کلان‌تر و آن اینکه چرا یک شایعه سطح پایین از طریق یک رسانه مبتدی حداقل در بخشی از جامعه ایران فراگیر می‌شود؛ در حدی که وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص رئیس قوه قضائیه برای رفع این شبهه وارد صحنه می‌شوند؟

 

پرسش اصلی آن است که چه نقصی میان سه رکن ۱‌ــ رسانه‌ها، ۲‌ــ مسئولان و ۳‌ــ فرهنگ عمومی جامعه ایران، می‌تواند وجود داشته باشد که جامعه سیاسی ایران را مستعد چنین آسیب‌هایی کند؟

 

 

 

 

* تسنیم: آقای عبدی صحبت‌هایی که ناظر به بحث شما مطرح شد این بود که درست است که بحث رسانه مستقل اهمیت دارد و وضعیت خوبی در این زمینه نداریم اما با شرایط فعلی هم می­‌شود از پس این مسائل برآمد. آیا شما با این نکته موافقید یا خیر؟ همچنین در صحبت‌­های آقای علیزاده چند نکته بود؛ یکی آسیب‌پذیری قوه قضاییه به‌دلیل ماهیتش و دیگر اینکه باید تحلیل رسانه‌­ای مردم را بالا ببریم تا حداقل بخشی از این مشکلات را در آینده نداشته باشیم، صرف­‌نظر از اینکه ما در بقیه حوزه‌­ها چه عملکردی خواهیم داشت.

- عبدی: وقتی ما از رسانۀ مستقل صحبت می‌کنیم، منظور فقط مالکیت آن نیست. معمولاً رادیو و تلویزیون‌­ در اکثر کشورها دولتی هستند، رسانه مستقل یعنی روزنامه­‌نگار مستقل یعنی مدیریت مستقل. مانند قاضی مستقل. در واقع قاضی حقو‌ق ­بگیر حکومت است اما در کار خود استقلال دارد. اگر با این رسانه‌­ها می‌شد از پس چنین مشکلاتی برآمد، حتما تاکنون برآمده بودند دیگر! بحث این است که ما نمی‌­توانیم با کسی چالش کنیم که خوب برخورد کند خوب اگر خوب رخورد نکرد چه؟ رسانه باید استقلال داشته باشد از حوزۀ فراروزنامه‌­­نگاری­‌اش امر و نهی نشود، حقوق آن مشخص باشد و بتواند اطلاع‌­رسانی کند، دسترسی به خبر و شفافیت داشته باشد.

 

* تسنیم: رسانه­‌های دولتی؟

-  عبدی: تفاوتی ندارد. البته طبیعی است که بودجه تلویزیون ایران را حکومت می­‌دهد مانند خیلی از تلویزیون‌­های دنیا. درواقع منظور من از رسانه مستقل این نیست که استقلال صددرصدی داشته باشد بلکه یک هیئت مدیره و ضوابطی داشته باشد که عرف عمومی حس نکند این بوق حکومت و بخش خاصی از حکومت است، این رسانه دارد خبررسانی و اطلاع­‌رسانی می‌­کند. وقتی سخن از استقلال رسانه می‌کنیم، منظور این نیست که فقط مالکیت آن مهم است. اگر ۴ روزنامه بتوانند درست بنویسند و با آنها برخورد نشود استقلال رسانه‌ای ایجاد می‌شود.

 

 سطر و ذیل بعضی اخبار به صورتی است که فقط اَجنّه می‌­توانستند آنجا باشند و این خبر را بدهند، اما باز باور می­‌کند چون به آن باور نیاز دارد. اصلاً بحث تحلیل نیست.

 

من عینی‌تر به نکته‌­ای که آقای علیزاده گفتند اشاره می‌کنم. اگر کسی قبول کند من حاضرم نقد دستگاه قضایی را با اسم و رسم بنویسم اما چنین مطلبی امکان چاپ ندارد. بنابراین با این دستگاه قضایی امکان ندارد یک جامعه­‌ای داشته باشید که بتوانید از مسائل آن دفاع کنید. آقای سخنگوی قوه قضاییه می‌­گوید "علنی بودن دادگاه دست قاضی است". آیا این جواب شد؟ قاضی باید بتواند از تصمیمی که می­‌گیرد دفاع کند. چطور همۀ دادگاه­‌های مساله‌دار، غیرعلنی است؟! اصلاً چطور امکان دارد؟! اصلاً چرا دستگاه قضایی باید به هر سوالی پاسخ دهد؟ می‌تواند بگوید این آقا چنین اتهامی دارد و با وکیلش صحبت کنید. وکیل­‌ها‌ سعی می‌­کنند دقیق صحبت کنند و نمی‌­توانند بازی دربیاورند. بنابراین منظور از استقلال نهادهای ارتباطی و رسانه‌­ای، استقلالی است که روزنامه­‌نگار مستقل داشته باشد و مالکیت هم جای خودش را دارد.

 

* تسنیم: این توانمندی را در خود رسانه­‌ای­‌های ما می­‌بینید؟ چون بحثی که آقای علیزاده مطرح کردند بحث توانمندی و تکنیک رسانه‌ها هم بود.

-  عبدی: این توانمندی در خلاء و انتزاع شکل نمی‌­گیرد روزنامه­‌نگاری علم نیست که به کسی یاد بدهید، یک بخش کوچکی از آن یادگیری است و یک بخش دیگر آن حضور، فن، هنر و در عرصۀ و میدان بودن است، اگر کسی نتواند تمرین داشته باشد و خود را نشان دهد، از خط سیر خود خارج می‌شود. اگر فضا خوب باشد، ما روزنامه­‌نگارانی داریم که می‌­توانند بهتر از این شوند. شاید الان امکان بروزش را نداشته باشند. اتفاقاً آقای علیزاده و آقای نصراللهی درست گفتند، ممکن است در ابتدا یک عوارض و اشتباهاتی باشد ولی به خاطر یک بی‌­نماز که درِ مسجد را نمی‌­بندند. آدم می‌­تواند این اشتباهات را در طول زمان رفع کند.

 

یکی از دلایلی که مردم در انتخابات اخیر آمریکا به شبکه­‌های مجازی گرایش پیدا کردند این بود که رسانه‌­های رسمی­ اعتبار خود را از دست داده بودند و همه آنها مستأصل ماندند. وقتی سی‌­ان‌­ان و ای‌­بی‌­سی اعتبار خود را از دست می‌­دهند و یک طرفه شده و یک نخبه‌­گرایی مبتذل را پیش می‌­گیرند، نتیجه این می‌­­شود که ترامپ به شبکه‌­های مجازی متوسل می­‌شود.

 

اما در مورد دو نکته‌­ای که آقای علیزاده گفتند باید بگویم متاسفانه آنها را قبول ندارم و معتقد نیستم باید از آنجا شروع کنیم. چون در جامعه­‌ای که ۸۰ میلیون نفر زندگی می‌­کنند اصلاً قرار نیست همه تحلیل داشته باشند. این کارِ سختی است. به جای اینکه یک خبر به مردم داده شود و آنها در چارچوب تحلیلی‌شان بگذارند و بگویند تایید می‌شود یا نمی‌شود، باید اعتماد داشته باشند یعنی اگر به شما می‌­گویند فلان کانال این خبر را زده، شما بگویید "من آن را نمی­شناسم، باید ببینم تلویزیون ایران این را گفته یا نگفته است".؟ یک تعداد اندکی فرصت و امکان دارند که تحلیل کنند اما اتفاقاً همان تعداد اندک هم مشکلی را دارند که آقای علیزاده گفتند. یعنی طرف اولین خبری که می‌بیند حتی متوجه می‌شود منبعش سوراخ است، حتی می­‌بیند سطر و ذیل خبر به صورتی است که فقط اَجنّه می‌­توانستند آنجا باشند و این خبر را بدهند، اما باز باور می­‌کند چون به آن باور نیاز دارد. اصلاً بحث تحلیل نیست، مثلاً دیشب دو تا خبر برای من فرستادند و گفتند "نظرت چیست؟"، گفتم "من از تیترش پایین­‌تر نیامدم، اصلاً حوصله ندارم این را بخوانم، او شایعه می‌­نویسد که من را تحت تاثیر قرار بدهد، من اصلاً نمی­‌خوانم تا تحت تاثیر قرار بگیرم"!

 

بنابراین اگر رسانۀ معتبر داشته باشیم که مورد اعتماد مردم باشد اساساً مردم از ابتدا می­‌گویند ما با رسانه­‌های غیررسمی کاری نداریم. در خارج به ندرت از رسانه­‌های مجازی­ کسب خبر می‌­کنند بلکه عموما از طریق رسانۀ رسمی خود کسب خبر می‌­کنند یعنی تا این حد اعتماد دارند. یکی از دلایلی که مردم در انتخابات اخیر آمریکا به شبکه­‌های مجازی گرایش پیدا کردند این بود که رسانه‌­های رسمی­ اعتبار خود را از دست داده بودند و همه آنها مستأصل ماندند. وقتی سی‌­ان‌­ان و ای‌­بی‌­سی اعتبار خود را از دست می‌­دهند و یک طرفه شده و یک نخبه‌­گرایی مبتذل را پیش می‌­گیرند، نتیجه این می‌­­شود که ترامپ به شبکه‌­های مجازی متوسل می­‌شود و انواع و اقسام اخبار دروغ برای شما درست می‌­کنند.

 

بنابراین گرچه چیزی که آقای علیزاده می‌­گوید برای نخبگان خوب است اما تودۀ مردم حوصله و توان آن را ندارند.

 

ما باید کاری کنیم که اگر در جامعه خبری منتشر شد، مردم بگویند "ما شنیده‌ایم اما تلویزیون رسمی ما چه گفت؟" اگر شما به این مرحله رسیدید، درست است. اما آنطور که آقای نصراللهی مطرح کردند روزی ۱۴۰ ساعت خبر در تلویزیون ایران پخش می‌شود، اما اگر ۱۴۰ کلمه از این نوع اخبار در جامعه جا افتاد من به شما جایزه می­‌دهم! اما چرا باید یک کانال با این وضعیت که در خارج از کشور نشسته بتواند اینکارها را بکند؟

 

در مورد صحبت دیگر آقای علیزاده باید بگویم به نظرم قوه‌قضاییه اساساً ادبیاتِ حقوقی ندارد. ادبیاتِ دستگاه قضا باید فرهنگ و ادبیاتِ قضایی را بسط دهد، دقیق و در چارچوب کاملا حقوقی باشد و اصلاً وارد سیاست نشود نه اینکه سیاست جای بدی است، اما سیاست، دستگاهِ قضایی را نابود می­‌کند. اصلاً دستگاه قضایی تنها کاری که می­‌تواند انجام دهد، شفافیت است. مثلا وقتی به یک شخصی اتهام وارد است، اگر وکیل این فرد بیاید به رسانه‌ها پاسخ دهد و بگوید "ما را احضار کردند، تفهمیم اتهام کردند، پرونده و دادگاه ما هم این چنین است"، دیگر چه کسی در دنیا می‌­تواند علیه قوه‌قضاییه صحبت کند؟ تقریباً بااطمینان می­‌گویم بسیاری از موارد هم که حق با دستگاهِهای قضایی است، باز هم سکوت می‌کنند.

 

در قضیۀ خبر اخیر این کانال مورد بحث، بسیاری از آدم‌­ها که می­‌دانستند دروغ است باز سکوت کردند، چرا؟ این کلیدی­‌ترین سوالی است که باید پاسخ داده شود. چرا دستگاه قضایی و سخنگوی دستگاه قضایی باید این شایعه را تکذیب کنند؟ چرا به عنوان مثال من نباید تکذیب کنم؟ چون من صد تا مشکل و ایراد دیگر می‌بینم که نمی­‌توانم بگویم، هروقت توانستم آنها را بگویم، این را هم با جان و دل می‌­گویم.

 

عباس عبدی: به نظرم قوه‌قضاییه اساساً ادبیاتِ حقوقی ندارد. ادبیاتِ دستگاه قضا باید فرهنگ و ادبیاتِ قضایی را بسط دهد، دقیق و در چارچوب کاملا حقوقی باشد و اصلاً وارد سیاست نشود نه اینکه سیاست جای بدی است، اما سیاست، دستگاهِ قضایی را نابود می­‌کند.

 

واقعاً می­‌گویم من از این شایعات خوشحال نمی‌­شوم چون می‌­دانم انتهای شایعه بدبختی است، تفاوتی هم ندارد علیه چه کسی باشد اما در حال حاضر کسانی را می‌توان دید که یقین دارند این شایعه و دروغ است، ولی می­‌گویند خوب است بگذارید بگویند. به نظرم این احساسی که ایجاد می‌­شود، از اصلِ قضیه خطرناک­تر است.

 

* تسنیم: آقای نصراللهی! بحثی که آقای عبدی گفتند در نقض مطلب شما بود. سوال من هم همین است که وقتی یک فضای عدم اعتماد نسبی نسبت به رسانه وجود دارد، چطور باید انتظار داشته باشیم که مردم حرف ما را باور کنند؟ چون شما گفتید با همین وضعیت فعلی رسانه‌ای هم می‌شود بسیار بهتر از این کار کرد. این را قبول داریم، اما در موضوعات حساس، آیا می‌توانیم فی‌الفور حرف پایان‌دهنده را بزنیم؟

- نصراللهی: اعتماد مهمترین سرمایه رسانه است ، به یک باره به دست نمی آید اما اگر  رسانه ها در مواقع مهم و بحرانی  که چسبندگی و مراجعه  مردم به آنها به اوج خود می رسد ، نتوانند به نیاز های خبری  مخاطبان سریع و قانع کننده پاسخ دهند، این اعتماد به سرعت از دست می رود.  وقتی رسانه‌ای نتواند کار خود را که اطلاع‌رسانی، ارائه تحلیل و آموزش به مردم، است، بموقع و دقیق انجام دهد، خود دچار بحران است. مطالعات من نشان می دهد رسانه‌­های ما چه مطبوعات و چه رادیو و تلویزیون وضعیت مطلوبی ندارند و نمی‌­توانند وظایف­ خود را به درستی انجام بدهند .در بحران‌های مختلف  مثل پلاسکو ، ریزگردها، طوفان و بارش برف در گیلان و مازندران ،آلودگی هوا، حمله داعش به مجلس و پوشش اخبار مفاسد اقتصادی  وظایف خود را خوب انجام ندادند ؛معتقدم  هنوز شرایط رقابتی را درک نکرده اند، نیاز مخاطبان را خوب و بموقع تشخیص  نمی دهند ، حرفه­‌ای کار نمی کنند ، سیاست زده هستند و اخلاق‌­محور نیستند.

 

 وقتی رسانه‌ای نتواند کار خود را که اطلاع‌رسانی، ارائه تحلیل و آموزش به مردم، است، بموقع و دقیق انجام دهد، خود دچار بحران است. مطالعات من نشان می دهد رسانه‌­های ما چه مطبوعات و چه رادیو و تلویزیون وضعیت مطلوبی ندارند و نمی‌­توانند وظایف­ خود را به درستی انجام بدهند.

 

در این شرایط یعنی بی اعتمادی و ناکارمدی ، اثرگذاری و نفوذ شبکه‌­های اجتماعی و شبکه‌­های ماهواره­‌ای بیشتر می‌شود، چند عامل در این  بی اعتمادی و ناکارامدی رسانه های داخلی نقش دارند آموزش‌­های حرفه­‌ای  ناکافی  و تصدی پست های حرفه ای با بکارگیری افراد سیاسی از علل مهم این وضع است ؛  بسیاری از افراد شاغل در رسانه­ها ، یا دغدغۀ معیشت دارند و یا اصلا روزنامه‌­نگار نیستند، بلکه از رسانه به عنوان ابزار قدرت و در جایگاه حزب استفاده می‌کنند. در این میان یکی از این دلایل وضع موجود  نوع مالکیت­ و موضوع استقلال رسانه‌ها است؛ مهم نیست رسانه حتما مستقل ،خصوصی و بی‌طرف باشد، همه رسانه های  کشورهایی مثل انگلیس و سایر کشورهای غربی خصوصی و مستقل نیستند؛ بعضی از رسانه‌های این کشورها مثل بی بی سی بخش قابل توجه ای از  بودجه شان را  از دولت می گیرند  و بی طرف و مستقل نیستند اما در کارشان حرفه ای  عمل می کنند .اصلا هیچ رسانه‌­ای در دنیا بی­طرف نیست و نباید هم باشد. بنابراین  انتظار  است  به عنوان مثال اگر یک خبرگزاری می‌­خواهد طرفدار قوه قضاییه یا مثل خبرگزاری میزان  از  این قوه  هم باشد، قواعد  و اصول کار حرفه ای را بداند . اگر می­‌خواهد ماجرای اخیر را تکذیب کند، بلد باشد چگونه تکذیب کند نه اینکه کلی بگوید کار دشمنان است و  مثلا "ما تکذیب می‌­کنیم"! تکذیب انواعی دارد و حتما  باید به همراه مستندات و مصادیق و اقناع کننده و هوشمندانه و  هنرمندانه باشد.

 

* تسنیم: در این بحث فکر می‌کنم اختلافی نیست؛ اما نکته‌­ای که آقای عبدی در مخالفت با بخشی از صحبت های شما مطرح کردند این بود که حرفه‌ای و کارآمد شدن رسانه و روزنامه‌نگاران صرفاً آموختنی نیست بلکه یک فضا و اتمسفری می­خواهد که به صورت طبیعی چنین روزنامه‌­نگارانی و چنین رسانه‌­هایی آنجا تربیت شوند و در غیر این صورت نمی‌توانند.

-نصراللهی: فکر می‌­کنم بخش قابل توجهی از مهارت‌های روزنامه­‌نگاری آموختنی است، روزنامه نگار باید بدانید  در موقعیت های مختلف چه راهبردها  و تاکتیک­‌هایی  مناسب است .

 

* تسنیم: وقتی شما نتوانید از همه آنها در عمل استفاده کنید ورزیده می‌شوید؟

- نصراللهی: من به عنوان کسی که سال‌ها سردبیر حساس­‌ترین بخشِ خبری یعنی گفتگوی ویژۀ خبری  و همچنین مدیرکل اطلاعات و اخبار شبکه خبر بودم و حساس ترین و امنیتی ترین مصاحبه ها  را با  حضور چپ‌ترین تا راست‌­ترین شخصیت ها مدیریت کردم ، معتقدم  کار حرفه ای و هوشمندانه و رقابتی در همین فضا و اتمسفر سخت است اما ناممکن نیست . به نظرم روزنامه­‌نگاران باید یاد بگیرند که چگونه باید بحران­‌ها را مدیریت کنند تا هم منافع ملی و سازمانی شان تامین شود و هم مخاطبان  راضی باشند  و سراغ رسانه‌­های دیگر نرود. بسیاری از همکاران رسانه ای کار حرفه ای و مسئولانه در این فضا را نمی دانند باید بپذیریم همۀ مشکل از ساختار و فضای کاری نامناسب  نیست، من به قوه قضاییه و بسیاری از دستگاه­‌های دیگر اشکال و ایراد دارم اما معتقدم باید بپذیریم بخش اعظم اشکال مربوط به خودمان است. باید کار حرفه ای را  یاد بگیریم ، فرایند تولید و انتشار را اصلاح کنیم ، فضای رقابتی را درک  و مهارت کار و زمان شناسی در این  فضا را  تقویت کنیم ، جسارت حرفه ای  هوشمندانه داشته باشیم. وگرنه تا چه زمانی باید منتظر باشیم تا این فضا فراهم شود؟ باید خودمان  آن را فراهم کنیم.

 

در  اثرگذاری و افزایش قدرت مانور برخی کانال‌های بی‌نام و نشان و کم سابقه و  سایر شبکه­‌های اجتماعی این­چنینی چند عامل  نقش مهمی دارند ؛ غفلت و ناکارامدی  رسانه‌های داخلی از سوژه‌های حساس؛ راهبردی و مورد توجه مردم  وبی‌اعتمادی مردم به این رسانه، آستانه تحمل  پایین مسئولان  و  ایجاد  موانع بر سر کار رسانه‌ها، سواد رسانه‌ای پایین مردم  و  شرایط اجنماعی کشور  از  جمله این عوامل  هستند.

 واقعیت این است که رسانه­‌های داخلی  کار خود را به خوبی انجام نمی­‌دهند، هر جا رسانه­‌های داخلی  توانسته اند کارشان را خوب انجام بدهند ، رسانه­‌های خارجی و  کانال های بی نام و نشان قدرت مانور نداشته اند یا بسیار محدود و ضعیف ظاهر شدند.

 

من به قوه قضاییه و بسیاری از دستگاه­‌های دیگر اشکال و ایراد دارم اما معتقدم باید بپذیریم بخش اعظم اشکال مربوط به خودمان است. باید کار حرفه ای را یاد بگیریم.

 

همان گونه که اشاره کردم آستانۀ تحمل مسئولان  هم ، کم است، ادبیات­شان ادبیات سیاسی و  هیجانی و جناحی  است. آقای عبدی فرمودند "رئیس قوه قضاییه با ادبیات سیاسی و غیر حقوقی صحبت کردند" من  از آقای عبدی می پرسم "مگر رئیس­‌جمهور محترم  با چنین ادبیاتی صحبت نکردند و  حقوقی حرف زدند ؟! آقای رئیس­‌جمهور هم حقوق­دان است!

 

- عبدی: بله من موافق آن صحبت‌ها و آن ادبیات رئیس‌جمهور هم نیستم اما شخصاً همیشه انتظارم از قوه قضاییه خیلی بالاتر است.

 

- نصراللهی: درست است اما معتقدم مسئولان ما باید نوعِ نگاه­شان را به مردم و افکار عمومی تغییر بدهند، وقتی رئیس­‌جمهور آن حرف را می‌­گوید، قوه قضاییه هرچند باید بیشتر رعایت کند، اما باید انتظار داشته باشید قوه قضاییه هم همین حرف را بگوید. وقتی رئیس‌جمهور می­‌گوید "بیکارند که احضار می­‌کنند". او هم می‌­گوید "نه ما بیکار نیستیم شما بیکار هستید".

 

- عبدی: ولی من چنین چیزی انتظار ندارم. قوه قضاییه آنقدر ابزار صحبت دارد که می‌­تواند کلاً آن را خنثی کند. اما متاسفانه افتاد در بازی آن طرف(رئیس‌جمهور)

 

- نصراللهی: من قبول دارم اما افکار عمومی می‌­گویند شما هم (رئیس‌جمهور) حقوق­دان هستی و شان تو هم مقام دوم کشور است. متاسفانه تحملِ مسئولان ما کم است و اجازۀ جریان آزاد اطلاعات و نقد آزاد را  حتی در بین خودشان نمی پذیرند و نتیجه اش این می شود  که قدرت مانور رسانه ای های داخلی محدود می شود.  ولی عرصه عمل رسانه های  خارجی  و  کانال های تلگرامی بی نام و نشان و کم سابقه افزایش می یابد. در هر بخش و قوه ای  که فضای اطلاع رسانه ای و  مجاری نقد محدود و مسدود شود ، شایعات بیشتر تولید و رواج می یابد و آن بخش و قوه به رسانه های رقیب و دشمن کمک می کند تا به تولید و انتشار اخبار کذب بپردازد.

 

 وقتی رئیس­‌جمهور آن حرف را می‌­گوید، قوه قضاییه هرچند باید بیشتر رعایت کند، اما باید انتظار داشته باشید قوه قضاییه هم همین حرف را بگوید. وقتی رئیس‌جمهور می­‌گوید "بیکارند که احضار می­‌کنند". او هم می‌­گوید "نه ما بیکار نیستیم شما بیکار هستید".

 

عامل دیگری که در اثر گذاری و نفوذ رسانه های فارسی زبان و شبکه های اجتماعی خاص موثر است  سواد رسانه­‌ای مردم پایین است و نمی‌­توانند برخورد فعالی با پیام رسانه‌­های مختلف داشته باشند به همین دلیل وقتی رسانه‌­ها کارشان را خوب انجام ندهند، آستانۀ تحمل مسئولان پایین باشد و مردم هم سواد رسانه‌ای­ پایینی داشته باشد، طبیعی است قدرت مانورِ شبکه­‌های اجتماعی خارجی زیاد می‌­شود.

 

سابقۀ مسئولان و رسانه­‌ها در اطلاع رسانه ای هم در این زمینه بسیار مهم است. هر زمانی چیزی گفته شده، بلافاصله شدیدا تکذیب شده است. وقتی اینطور باشد طبیعی است که رسانه های خارجی و کانال های تلگرامی ، قدرت مانور بیشتری داشته باشد.

 

برای خروج از این وضع  باید راهبردها، رویکردها و جهت­‌گیری­‌های  مسئولان و رسانه­‌ها تغییر کند. وقایع اخیر  یک فرصت استثنایی را به وجود آمده و می‌تواند خط پایانی بر رویه­‌های قبلی باشد تا رسانه‌ها و مسئولان نوع رویکردشان را از سنتی به تعاملی و راهبردشان را از انفعالی و واکنشی  به  فعال و فوق فعال تغییر دهند .

 

به نظرم تا زمانی که این نوع رویکرد، راهبرد باشد، همچنان قدرت مانور شبکه­‌های اجتماعی خارج نشین زیاد می‌شود و مردم هم تحت تاثیر قرار می‌­­گیرند و امنیتِ روحی و روانی آنها به خطر می‌افتد.

 

- عبدی: فکر می‌کنم آقای علیزاده هم با جملۀ آخر ایشان موافق باشند که این اتفاق باید آغازی باشد برای تغییر نگاه به رسانه.

 

- نصراللهی: و مدیریت اطلاع­‌رسانی به افکار عمومی.

 

- علیزاده: برای تبارشناسی و ریشه‌شناسی این موضوع(رسانه‌ها) می‌خواهم برگردم به سال‌های ۷۶ تا ۷۸؛ در زمانی که پس از فضای دوم خرداد یک موجِ درباره مطبوعات راه افتاد. نقطه­‌ای که روزنامه­‌نگارانِ آن زمان خیلی تندروی کردند و موجب افزایش ترس شدند و همانطور لحظه­‌ای که بخش­‌های امنیتی آنها را در اثر فضایی که پیش آمد محدود کردند. یعنی به جای اینکه سعی کنند به این روزنامه­‌نگاران، مسئولیت­‌پذیری تزریق کنند و در گفتگویی بین بخش­‌های امنیتی و قضایی از یک سو و روزنامه­‌نگاران از سوی دیگر، خطوط قرمز را درونی کرده و کمک کنند تا فهم روزنامه­‌نگاران مانند همه جای جهان مسئولانه شود، فضا تغییر کرد. به عنوان مثال اگر فردا صبح در لندن امر تروریستی انجام شود، امکان ندارد روزنامه گاردین یا تلگراف در ۲۴ یا ۴۸ ساعت اول، حرفی تندروآنه و انتقادی بزنند در واقع روزنامه‌­نگاران در یک روند چند صد ساله به این درک رسیدند.

 

علی علیزاده: پس از فضای دوم خرداد یک موجِ درباره مطبوعات راه افتاد. نقطه­‌ای که روزنامه­‌نگارانِ آن زمان خیلی تندروی کردند و موجب افزایش ترس شدند و همانطور لحظه­‌ای که بخش­‌های امنیتی آنها را در اثر فضایی که پیش آمد محدود کردند.

 

به نظرم باید دو طرف به یک آتش­‌بس دست بزنند و بگویند "می­‌خواهیم برگردیم به همان روند رسمی". یعنی رسانه‌ای برای جناح چپ و رسانه‌ای برای جناح راست باشد و هر دو جراتِ انتشار خبر غیرواقعی نداشته باشند برای اینکه جایی با ۲۰۰ کارمند، روزنامه­‌نگار، خبرنگار و سرمایۀ عظیم اصلاً جرات چنین کاری ندارند و دادگاه هم در کنار اوست. نه آمدنیوزی که معلوم نیست در کدام شهرتولید می­‌شود در تل­آویو یا در استانبول توسط سازمان جاسوسی ترکیه (میت) و غیره.

 

* تسنیم: منظورتان از دو طرف آتش­‌بس کدام دو طرف است؟

- علیزاده:بحث دو جناح بود؛ دو نگاهی که به آزادی و امنیت بود. درواقع بحثی که در هر دو سمت شد هم نگاهِ آزادی‌­خواهانه تندروی کرد و هم نگاه امنیتی در دورۀ اولیۀ اصلاح­‌طلبی می‌توانست بهتر عمل کند.

 

بحث دوم آن جملۀ درخشان آقای نصراللهی بود که گفتند ۱۴۰ ساعت در روز خبر پخش می‌شود. با وضعیت فعلی اگر ۱۴۰ ساعت پخش خبر در روز را به ۱۴۰۰ ساعت افزایش دهیم، مساله حل نمی‌­شود. باید این نگاه تغییر کند و آن ۱۴۰ ساعت، تبدیل به ۱۴ ساعت شود ولی با کیفیتِ متفاوت. اما سوال اینجاست کیفیت چه زمانی متفاوت می‌­شود؟ زمانی که صداهای کاملاً متفاوت باشد. در تمام این ۲۰ سال شما بعضاً کسانی را مشروع کردید که مشروعیت نداشتند، کسانی که اگر صدایشان با یک روندِ شفاف به گوش مردم می‌رسید، مردم خودشان آنها را طرد می­‌کردند اما شما بعضاً از آنها قهرمان ساختید.

 

منبع خبر ادعایی علیه زهرا لاریجانی برای تشکیک در اصل خبر کاملاً کفایت می‌کند". عباس عبدی با بیان این مطلب در کنار اکبر نصراللهی و علی علیزاده به بررسی چرایی فراگیری چنین شایعاتی در جامعه ایران می‌پردازدمباحثی که اخیراً حول و حوش یک شایعه ساخته شده توسط یک کانال تلگرامی شکل گرفت، بحث‌های مهمتری را در میان روزنامه‌نگاران و جامعه‌شناسان و فعالان سیاسی اجتماعی در کشورمان پیش کشیده است. این گروه‌ها معتقدند نباید صرفاً به روشن شدن جعلی بودن آن شایعه اکتفا کرد بلکه باید آن را مقدمه‌ای دانست برای بررسی یک موضوع کلان‌تر و آن اینکه چرا یک شایعه سطح پایین از طریق یک رسانه مبتدی حداقل در بخشی از جامعه ایران فراگیر می‌شود؛ در حدی که وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص رئیس قوه قضائیه برای رفع این شبهه وارد صحنه می‌شوند؟

 

پرسش اصلی آن است که چه نقصی در میان سه رکن ۱-رسانه‌ها، ۲- مسئولان و ۳- فرهنگ عمومی جامعه ایران، می‌تواند وجود داشته باشد که جامعه سیاسی ایران را مستعد چنین آسیب‌هایی کند؟

خبرگزاری تسنیم در این باره با برخی روزنامه‌نگاران باسابقه، اساتید ارتباطات و جامعه‌شناسان سیاسی به گفت‌وگو نشسته و هرکدام از آنها از دیدگاه خود به ریشه‌یابی این موضوع پرداخته‌اند. قاعدتاً انتشار مطالب مطرح شده توسط این کارشناسان به معنای تایید همه‌ی جزئیات توسط خبرگزاری تسنیم نیست، اما تسنیم انتشار آنها را برای فتح باب چنین بحث مهمی، بویژه برای پیشگیری از اتفاقات بعدی، بسیار مفید می‌داند.

 

آنچه در ادامه می‌آید بخش اول میزگردی با حضور عباس عبدی جامعه‌شناس و تحلیل‌گر مطرح سیاسی، اکبر نصراللهی استاد دانشگاه در زمینه ارتباطات و علی علیزاده مدرس دانشگاه و کارشناس مسائل رسانه است. آقای علیزاده به دلیل استقرار در لندن از طریق اسکایپ در این میزگرد شرکت کرده است.

 

* تسنیم: بحث امروز ما ناظر به اتفاقی است که اخیراً توسط یک کانال تلگرامی درباره دختر آیت‌آلله صادق آملی لاریجانی رئیس قوه قضائیه مطرح شد. البته موضوع ما پرداختن به این ماجرا نیست چرا که درباره نادرست بودن این ادعا قبلا صحبت شده، منتها ما با موضوع مهمتری می‌خواهیم این بحث را پی بگیریم و آن اینکه چرا چنین شایعه‌ای در جامعه ایران استعداد فراگیر شدن دارد؟

عباس عبدی: من می­‌خواهم حرف آخرم را در همین ابتدا بگویم؛ مانند انتخاب تیترهای مطبوعاتی؛ آنچه که جامعۀ ما را تهدید می­کند در درجه اول نداشتنِ موشک یا حملۀ نظامی یا حتی مشکل اقتصادی نیست، نه اینکه اینها مهم نیست، اتفاقا در جای خود خیلی مهم هستند، اما به نظر من بزرگترین خطری که جامعۀ ما را تهدید می‌­کند، نداشتنِ رسانۀ مستقل است.

 

حدود ۳۰ سال پیش تحقیقی در وزارت ارشاد در مورد میزان اعتماد به اخبار رسانه و تلویزیون انجام شد که من مشاور این تحقیق بودم، مقدمه‌­‌ نتایج طرح را من نوشتم که با این جمله شروع می‌­شود: " در ایران هیچ پدیدۀ مدرنی به اندازۀ رسانه به شکل سنتی استفاده نمی‌­شود." در واقع به رسانه که یک پدیدۀ کاملاً مدرن با کارکردهای کاملاً جدید و بسیار مهم است، مانند بوق نگاه می­‌کنند و تا وقتی که به آن شبیه به بوق نگاه شود به طور قطع و یقین ما درگیر چنین مسائلی می‌شویم. حالا شایعه اخیر که یک موضوع حاد نبود، حتی اگر درست هم می‌بود اتفاقی در مملکت نمی­‌افتاد، چه رسد به حالا که تکذیب می‌شود. اما باید توجه کرد که فردای روزگار با شایعاتِ بسیار مهمتری مواجه خواهیم شد که امنیت کشور را به خطر می‌اندازد و هنگامی که امنیت کشور بر اثر شایعه و نبودن رسانه مستقل تحت خطر قرار گیرد، جمع و جور کردن آن به این راحتی نیست آن هم در فضایی که اخیراً به وجود آمده و رسانه‌­های غیررسمی، ماهواره، شبکه‌­های مجازی و اجتماعی حضورِ فعالی دارند.

 

عباس عبدی: به نظر من مسالۀ اصلی این است که در ایران نحوۀ حل این مسائل را کلاً اشتباه می‌­رویم، مانند مبارزه با موادمخدر؛ در این موضوع باید توجه کرد که سازوکار مصرف موادمخدر دو بخش دارد، یکی عرضه و یکی تقاضا؛ حالا در کشور همه تلاش می‌کنند جلوی عرضه را بگیرند، در حالی که مگر می‌­شود جلوی عرضه را گرفت؟

 

من اولین بار که خبر مربوط به دختر آقای آملی لاریجانی را دیدم همین که خط اول خبر را خواندم ناراحت شدم که چرا باید رسانه غیررسمی منبع خبری ما باشد؟ اما خود این موضوع مسالۀ اصلی من نیست چراکه منبع انتشار این خبر برای تشکیک در خبر کفایت می‌­کند. اما مساله این است که از آن روز به بعد هر جا می‌­روم راجع به آن سوال می‌­کنند. و حتی جرات رد هم نداری چون چپ چپ نگاه می‌کنند!

 

بنابراین مسالۀ کلیدی، «نداشتنِ رسانۀ مستقل» است.

 

من یادم است سال ۷۱ یا ۷۲ شایعه­‌ای در تهران پخش شد که ریشه اصلی آن دزدیده شدن چند کودک بود و پس از آن خیلی خانواده­‌ها نگران فرزندان­شان شده بودند. نگرانی­‌ها زیاد شده بود دولت این شایعه را رد کند ولی مقبول نمی‌شد چون قرار نیست مردم فقط از آنها بشنوند. در نهایت در روزنامه سلام درباره این قضیه مفصل صحبت کردیم و به مردم گفتیم که تنها یک مورد بچه‌دزدی بوده و بقیه آن شایعه است و چندان به این شایعات نباید توجه کرد.

 

به نظر من مسالۀ اصلی این است که در ایران نحوۀ حل این مسائل را کلاً اشتباه می‌­رویم، مانند مبارزه با موادمخدر؛ در این موضوع باید توجه کرد که سازوکار مصرف موادمخدر دو بخش دارد، یکی عرضه و یکی تقاضا؛ حالا در کشور همه تلاش می‌کنند جلوی عرضه را بگیرند، در حالی که مگر می‌­شود جلوی عرضه را گرفت؟ باید مسالۀ تقاضا را حل کنیم. در مورد شایعه هم این موضوع وجود دارد، مثلاً می‌­گویند دشمنان این کار را می‌­‌کنند! خب اگر دشمنان این کار را نکنند چه کنند؟ کار آنها همین است. باید در این کشور تقاضایی برای شایعات وجود نداشته باشد. در حال حاضر در کشور سوئیس ۱۰۰ شایعه هم راه بندازید جا نمی‌­افتد، چون تقاضایی برای آن وجود ندارد. باید شرایط به گونه‌ای باشد که وقتی مردم شایعه را می‌شنوند، دنبال کنند که رسانه، تلویزیون، و روزنامه‌­نگاران رسمی خودشان درباره آن چه می‌­گویند؟!

 

بنابراین در ایران تا وقتی به مسالۀ تقاضا توجه نشود، تقاضا برای شایعه وجود دارد و مردم شنیدن شایعه را می‌طلبند و عرضه هم راه خود را پیدا می‌کند. لذا آنچه امنیت ما را بیش از هر چیزی تهدید می‌­کند، موشک‌­های خارجی و داعش نیستند که البته آنها هم هستند، اما مهمتر از همه «فقدان رسانۀ مستقل» است که حرف آن مورد پذیرش جامعه باشد. امیدواریم این اتفاق اخیر حداقل این منفعت را داشته باشد که مسئولان را به صرافت بیندازد که نمی‌­شود بدونِ رسانۀ مستقل کار کرد.

 

به عنوان مثال در رژیم پهلوی، مردم هر اتفاقی مثل کشته شدن تختی، آل‌احمد و صمد بهرنگی می‌افتاد، به پای آن رژیم می‌نوشتند، چون هیچ گاه اجازه نداد اخبار درست و راست منتشر شود. اصلاً رسانۀ مستقلی وجود نداشت. وقتی روزنامه‌­نگار نمی‌­توانست کوچکترین حرفی را بگوید، طبیعی است وقتی رژیمی نان سانسور را خورد، در مواقعی چوبش را هم می­خورد آن هم براساس آیه قرآن "من حیث لایحتسب" یعنی از جایی که حساب نمی­‌کند.

 

بنابراین امیدواریم وضعیت به گونه‌­ای شود که سیستم به سمت داشتن رسانه‌­های مستقل برود. ممکن است در ابتدا این رسانه‌ها یک مشکلاتی ایجاد کنند ولی در بلندمدت قوام و ثباتی به جامعه می­‌بخشند که واقعاً برای امروز باورنکردنی است.

 

 اکبر نصراللهی: صداوسیما روزانه ۱۴۰ ساعت برنامه خبری دارد؛ این ظرفیت کمی است؟/ از همین رسانه‌هایی که داریم استفاده نمی‌شود

نصراللهی: نکات خوبی را آقای عبدی گفتند. من هم گفته‌ی ایشان را تایید می­‌کنم. به هر حال نداشتن رسانۀ مستقل یکی از مشکلاتی است که وجود دارد و اگر رسانه­‌های مستقل بیشتر شوند و گسترش پیدا کنند تا حد زیادی قدرتِ مانورِ شبکه‌های اجتماعیِ خارجی و شبکه‌های ماهواره­ای را کمتر خواهند کرد و در دراز­مدت سود آنها برای همۀ افراد جامعه خواهد شد.

 

در بحث­‌های رسانه‌­ای یک تاکتیکی داریم به نام "هزینه برای سرمایه". یعنی ممکن است در کوتاه ­مدت ایجادِ رسانۀ مستقل باعث شود این انتقادها از بعضی دستگاه­‌ها و حتی افراد و شخصیت‌­های حقیقی و حقوقی بالا بگیرد ولی در درازمدت امنیت ملی را تامین و تضمین می­‌کند و به نفع مردم است.

 

اما نکتۀ دومی که می‌­خواهم عرض کنم این است که رسانه­‌هایی مانند همین کانال که شایعه اخیر را  تولید و منتشر کرد یا سایر شبکه­‌های اجتماعیِ مستقر در خارج از کشور اگر مشغول تولید و انتشار شایعات باشند خیلی غیرطبیعی نیست. به هر صورت جنگ است و این جنگ برخلاف گذشته‌ها، بر روی زمین نیست بلکه بیشتر در اذهان مخاطبان است و هر رسانه ای تلاش می‌­کند به شکل‌­ها و با تاکتیک‌­ها و روش‌­های مختلف افکار عمومی را  دچار تردید  و با دیدگاهِ مورد نظر خود موافق کند ؛بنابراین این اقدامات با توجه به اهداف آنها نه تنها غیرطبیعی نیست ؛بلکه کاملاً طبیعی و قابل انتظار است.

 

اکبر نصراللهی: در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران فقط ۱۴۰ ساعت در شبانه روز خبر پخش می‌­ شود و در هفته ۳۰۰ ساعت برنامه با موضوع سیاسی انتشار می یابد، حالا کاری به برنامه‌­های غیرسیاسی که کارکرد سیاسی دارد، نداریم، آیا این ظرفیت، ظرفیتِ کمی است؟

 

در واقع از دشمنان و شبکه­‌های اجتماعی معاند و شبکه­‌های ماهواره‌ای همین انتظار می‌رود لذا اینکه برخی مسئولان تاکید می‌­کنند این اقدامات کار دشمنان است، باید گفت کار دشمن دقیقا همین است. لذا این سخنان ناشی از این است که اقتضائاتِ رسانه و رسانه‌­ها را نمی‌­شناسند. شاید در رشته و تخصص خود بسیار استاد باشند ولی شرایط و آرایش جدید رسانه‌­­­ای را  نمی دانند .

 

البته علیرغم موافقت کلی با صحبتهای آقای عبدی  در این مورد با ایشان هم نظر نیستم که «مهمترین» مشکل، نداشتن رسانۀ مستقل باشد. گرچه داشتنِ رسانۀ مستقل را بسیار مفید ‌می­دانم اما بر این باور هستم که بیشترین مشکل این است که مسئولان و رسانه­‌های ما از آرایش جدید رسانه­‌ای، ویژگی ها و دسترسی­‌های مخاطبان و تاثیر بسیار گسترده تکنولوژی­‌های ارتباطی بویژه شبکه های اجتماعی و اپلیکیشن های موبایلی بر همۀ ابعاد و زوایای جامعه، درک  ناکافی دارند ؛ اگر آنها  آرایش جدید رسانه‌­ای را درک کنند ، مخاطبان  را بشناسند  و از دسترسی ها و  میزان مصرف آن ها از شبکه های اجتماعی را  بدانند  و براساس مقتضیات آرایش جدید رسانه ای و مختصات مخاطبان فعلی و تغییر و تحولاتی که تکنولوژی­‌های ارتباطی پدید آورده برنامه‌­ریزی و اقدام کنند و خودشان را  با این شرایط تطبیق بدهند، چنین مشکلاتی پیش نمی‌آید چون قواعد بازی و شیوۀ عمل و افعال­ خود را براساس این مقتضیات سازماندهی خواهند کرد.

 

من فکر می­کنم اگر درک کافی و درستی از شرایط جدید حاصل شود، حتی اگر رسانۀ مستقلی هم وجود نداشته باشد از ابزارها و امکاناتی که وابسته به این دستگاه است، می­‌توان خوب بهره‌­برداری و استفاده کرد.

 

اکنون رسانه­‌هایی که در اختیار دولت، قوه قضاییه، سازمان­‌ها، نهادها و وزارتخانه­‌های مختلف است، کم نیستند، اما ببینیم از این رسانه­‌ها چه استفاده‌­ای می‌­شود؟ مگر ما به لحاظ تعداد، با کمبود رسانه مواجهیم؟ در صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران فقط ۱۴۰ ساعت در شبانه روز خبر پخش می‌­ شود و در هفته ۳۰۰ ساعت برنامه با موضوع سیاسی انتشار می یابد ، حالا کاری به برنامه‌­های غیرسیاسی که کارکرد سیاسی دارد، نداریم، اما سوال اینجاست آیا این ظرفیت، ظرفیتِ کمی است؟ چرا باید یک کانال درجه چندم امنیت روانی مردم را در معرضِ مخاطره قرار دهد ،رسمی ترین ،قدیمی ترین  ، ثروتمندترین  رسانه ها را به واکنش وادار کند و مسئولان را در بالاترین رده  مجبور به موضغع گیری کند ؟

 

معتقدم اتفاقات اخیر و پاسخ به این سئوالات می توان شروع خوبی برای اصلاح رویه نادرست فعلی رسانه ها و  مسئولان باشد.

 

ـ آقای علیزاده! در صحبتهای آقایان عبدی و نصراللهی دو دیدگاه مطرح شد که علیرغم اشتراک در برخی جهات یک تفاوت هم داشت. آقای عبدی به طور کلی خلأ رسانه مستقل قدرتمند را عامل اصلی می‌داند و آقای نصراللهی با تایید این مطلب می‌گوید که با همین رسانه‌های فعلی که تعدادشان کم هم نیست باز می‌شد مساله اخیر را بهتر مدیریت کرد. نظر شما چیست؟

 

 علیزاده: من این بحث را در دو قسمت مطرح می­‌کنیم، یک قسمت در باب نقد رسانه و دیگری نقد صنعتِ روابط عمومی و فرهنگ خبررسانی و ارتباطِ بین نهادهای رسمی و پاسخگویی آنها به بدنۀ جامعه.

 

از نظر نقد رسانه باید بگویم مشکلات در رسانه فقط مختص ایران نیست، بلکه در آمریکا هم یک رسانه زرد مانند فاکس­‌نیوز در ۱۰ سال گذشته به شدت فراگیر شده و محبوبیت ایجاد کرده است. در انتخابات اخیر آمریکا نقش فیک‌­نیوز­ها(رسانه‌هایی که خبر جعلی می‌دهند) را دیدید و مقالات زیادی هم درباره‌شان نوشته شد. به نظر می‌­رسد این تکنیک در حال فراگیر شدن در بسیاری از جاها است. اتفاقاً این مسائل می‌تواند یک تلنگر و یک خط بطلانی بر نگاهِ تا حدی ساده‌­دلانۀ لیبرال‌ها در دهۀ ۹۰ میلادی یا ۷۰ شمسی باشد که معتقد بودند با آمدنِ راه‌­های جدیدِ ارتباطی به یک شکلی استبداد خبری و انحصار خبری عملاً غیرممکن می­‌شود.

 

اتفاقی که با فراگیری ابزار جدید تکنولوژی رخ داد، این بود که انفجار اخبار تا حدی سرعت پیدا کرد و تشخیص سره از ناسره را غیرممکن کرد و اینجا باید نقد اول را بگویم. بنده از منظر کسی که به آزادی معتقد است می‌گویم مخاطب به چیزی که بیش از هر فاکتوری نیاز دارد، تعدد خبر، منبع خبر و زیاد شدن خبر نیست. بلکه آن نگاهِ تحلیلی است که به مخاطب اجازه دهد به خبر از هر منبعی که بود، بیندیشد و خبر را در عصر جدید تحلیل کند. این درس جدید است که باید از دبیرستان تحلیل رسانه را به اعضای جامعه آموزش دهیم اما آیا با آغاز آموزش تحلیل رسانه، خودمان متضرر نمی‌­شویم؟ آیا صدا و سیما متضرر نمی‌­شود؟ چراکه صدا و سیما و رسانه‌­های رسمی ما هم در جاهایی که بخواهند دفاع کنند یا به آن سمت حمله‌­ کنند، به استفاده ازآسان­ترین روش عادت کردند.

 

علی علیزاده: هر جایی که ما اطلاع‌­رسانی دقیق و مناسب نداشتیم و نتوانستیم اعتمادِ کلی مخاطب را جلب کنیم آنجا محلِ ارتزاق انگل‌­هایی مانند همین کانال آمدنیوز است که تعدادشان هرروز بیشتر و بیشتر خواهد شد.

 

ایران در سال ۸۸ یا ۸۷ با بزرگترین غول رسانه جهانی یعنی بی‌­بی‌­سی روبرو شد، بی‌­بی‌­سی رسانه‌ای است که وقتی ناتو می­‌خواهد تَنِش را با روسیه زیاد کند، پیش از هرچیز تهدید می‌کند که تلویزیون بی‌­بی‌­سی روسی به میدان خواهد آمد! لذا در حال حاضر مهمترین ابزار جنگ نرم جهان براساس آمار اتاق فکر «لگاتوم» که هر ساله رسانه‌ها را رده­‌بندی می­‌کند، بی‌بی‌سی است.

 

حالا راه برخورد آسان با این رسانه چیست؟ این است که شما بگویید بی‌­بی‌­سی بهایی است و بعد از مسائلِ جنسی و تجاوز درون کارمندان بی‌­بی‌­­سی صحبت کنید؟! ممکن است این اقدامات یک یا دو ماه کارِ شما را راه بیندازد اما در یک بازه‌ی ۸ یا ۹ ساله با این روند شما وضعیتی پیدا می­‌کنید که رسانه­‌ای که برای نفوذِ جدی و آشکار در مورد سیاست خارجی شما وارد شده و هیچ­گونه منافعِ مشترکی با شما ندارد، به یک مرجع خبر برای بخشی از جامعۀ شما تبدیل می‌شود.

 

پس اینکه شما تحلیل رسانه نیاز دارید، به این دلیل است. اگر شما همان سال ۸۸ به جای طرح نقدهای نه چندان عمیق، به مخاطب تحلیل رسانه آموخته بودید، مخاطب می‌­توانست متوجه شود چه بخش از خبری که در این رسانه می‌بیند، طراحی شده است.

 

بخش دوم در مورد صنعت روابط عمومی است. اینکه هر نهاد رسمی‌­ و حتی هر کمپانیِ خصوصی­ وظیفه دارد نگرانِ تصویرش در افکار عمومی باشد. اما وقتی چرخش مدیران در کشور به صورتی است که اطلاع‌رسانی در مورد عزل و نصب مدیر به افکار عمومی ربطی ندارد و دستگاه خود را موظف به اطلاع‌­رسانی به مخاطب نمی­‌کند، رابطه دوطرفه میان دستگاه و جامعه به شکلی فشل می‌­شود و از کار می‌­افتد.

 

در چنین شرایطی هر جایی که ما اطلاع‌­رسانی دقیق و مناسب نداشتیم و نتوانستیم اعتمادِ کلی مخاطب را جلب کنیم آنجا محلِ ارتزاق انگل‌­هایی مانند همین کانال آمدنیوز است که تعدادشان هرروز بیشتر و بیشتر خواهد شد. مانند روز روشن است که این اتفاق باز هم خواهد افتاد، این یک قانونِ روانشناسی جمعی و قانون رسانه‌­های جدید است. از فردا هم اگر به موقع در مورد مسائل اطلاع‌­رسانی نکنید، این اتفاق خواهد افتاد.

 

حالا دقت کنید در اتفاق اخیر کجا را هدف گرفته‌اند؟ قوۀ قضاییه را. قوه قضاییه‌ که انباشتی از هزاران پرونده­‌ای است که در مورد خیلیهایشان احساس نیاز به خبررسانی به‌هنگام نکرده است. اگر ملاحظه کنید، خواهید دید در پرونده‌­‌هایی مثل پرونده بازداشت‌ دوملیتی‌ها، روزنامه­­‌نگارها و اعضای گروه‌­های تروریستی، ماه­‌ها اطلاع‌رسانی نمی‌شود، در بی‌خبری، بازجویی صورت می‌گیرد، دادگاه اول و دادگاه تجدیدنظر هم برگزار می‌شود و زمانی که رسانه‌­های خارجی به موضوع ورود می‌کنند و از آن با عنوان اقدام ضد حقوق‌­بشر، علیه ایران بهره‌برداری می‌کنند و تبدیل به یک مسئله و بحران بین‌المللی می­‌شود، تازه ممکن است یک مسئولی در مورد آن یک کلمه بگوید که دلیل دستگیری این شخص چیست!

 

قطعا در این زمان آن توضیح به جایی نخواهد رسید. چراکه اگر قوۀ قضاییه خود را هم موظف به پاسخگویی بداند، فقط به بخش‌­های طرفدار نظام پاسخ می‌دهد و بخش­‌های مقابل نظام را که کلاً بیرون گذاشته است و با بخش­‌های خاکستری هم عملاً کمتر سخن می­‌گویند. فقط با کسانی سخن می‌­گوید که آنقدر نیاز نیست به آنها پاسخی داده شود چون بین آنها اعتماد خیلی خیلی زیادی وجود دارد. بنابراین وقتی ۳۰، ۴۰ سال در مورد اینگونه پرونده‌­ها اطلاع‌­رسانی دقیق و حرفه‌ای نشده است با انباشتی از عدم اعتماد مواجه خواهد بود و دیگر مخاطب راحت نیست حرف شما را باور کند.

 

به نظر من دستگاه­‌های رسمی کشور به ویژه دستگاه­‌هایی که مقامات انتصابی(انتخاب دو مرحله‌ای) در آنها هستند، وظیفۀ دوچندان و ده­‌چندانی برای اطلاع‌رسانی به مردم دارند لذا باید روند خبررسانی و روابط عمومی­ آنها به کل تغییر کند.

 

مباحثی که اخیراً حول و حوش یک شایعه ساخته شده توسط یک کانال تلگرامی شکل گرفت، بحث‌های مهمتری را میان روزنامه‌نگاران و جامعه‌شناسان و فعالان سیاسی اجتماعی در کشورمان پیش کشیده است. این گروه‌ها معتقدند نباید صرفاً به روشن شدن جعلی بودن آن شایعه اکتفا کرد بلکه باید آن را مقدمه‌ای دانست برای بررسی یک موضوع کلان‌تر و آن اینکه چرا یک شایعه سطح پایین از طریق یک رسانه مبتدی حداقل در بخشی از جامعه ایران فراگیر می‌شود؛ در حدی که وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص رئیس قوه قضائیه برای رفع این شبهه وارد صحنه می‌شوند؟

 

پرسش اصلی آن است که چه نقصی میان سه رکن ۱‌ــ رسانه‌ها، ۲‌ــ مسئولان و ۳‌ــ فرهنگ عمومی جامعه ایران، می‌تواند وجود داشته باشد که جامعه سیاسی ایران را مستعد چنین آسیب‌هایی کند؟

 

 

 

 

* تسنیم: آقای عبدی صحبت‌هایی که ناظر به بحث شما مطرح شد این بود که درست است که بحث رسانه مستقل اهمیت دارد و وضعیت خوبی در این زمینه نداریم اما با شرایط فعلی هم می­‌شود از پس این مسائل برآمد. آیا شما با این نکته موافقید یا خیر؟ همچنین در صحبت‌­های آقای علیزاده چند نکته بود؛ یکی آسیب‌پذیری قوه قضاییه به‌دلیل ماهیتش و دیگر اینکه باید تحلیل رسانه‌­ای مردم را بالا ببریم تا حداقل بخشی از این مشکلات را در آینده نداشته باشیم، صرف­‌نظر از اینکه ما در بقیه حوزه‌­ها چه عملکردی خواهیم داشت.

- عبدی: وقتی ما از رسانۀ مستقل صحبت می‌کنیم، منظور فقط مالکیت آن نیست. معمولاً رادیو و تلویزیون‌­ در اکثر کشورها دولتی هستند، رسانه مستقل یعنی روزنامه­‌نگار مستقل یعنی مدیریت مستقل. مانند قاضی مستقل. در واقع قاضی حقو‌ق ­بگیر حکومت است اما در کار خود استقلال دارد. اگر با این رسانه‌­ها می‌شد از پس چنین مشکلاتی برآمد، حتما تاکنون برآمده بودند دیگر! بحث این است که ما نمی‌­توانیم با کسی چالش کنیم که خوب برخورد کند خوب اگر خوب رخورد نکرد چه؟ رسانه باید استقلال داشته باشد از حوزۀ فراروزنامه‌­­نگاری­‌اش امر و نهی نشود، حقوق آن مشخص باشد و بتواند اطلاع‌­رسانی کند، دسترسی به خبر و شفافیت داشته باشد.

 

* تسنیم: رسانه­‌های دولتی؟

-  عبدی: تفاوتی ندارد. البته طبیعی است که بودجه تلویزیون ایران را حکومت می­‌دهد مانند خیلی از تلویزیون‌­های دنیا. درواقع منظور من از رسانه مستقل این نیست که استقلال صددرصدی داشته باشد بلکه یک هیئت مدیره و ضوابطی داشته باشد که عرف عمومی حس نکند این بوق حکومت و بخش خاصی از حکومت است، این رسانه دارد خبررسانی و اطلاع­‌رسانی می‌­کند. وقتی سخن از استقلال رسانه می‌کنیم، منظور این نیست که فقط مالکیت آن مهم است. اگر ۴ روزنامه بتوانند درست بنویسند و با آنها برخورد نشود استقلال رسانه‌ای ایجاد می‌شود.

 

 سطر و ذیل بعضی اخبار به صورتی است که فقط اَجنّه می‌­توانستند آنجا باشند و این خبر را بدهند، اما باز باور می­‌کند چون به آن باور نیاز دارد. اصلاً بحث تحلیل نیست.

 

من عینی‌تر به نکته‌­ای که آقای علیزاده گفتند اشاره می‌کنم. اگر کسی قبول کند من حاضرم نقد دستگاه قضایی را با اسم و رسم بنویسم اما چنین مطلبی امکان چاپ ندارد. بنابراین با این دستگاه قضایی امکان ندارد یک جامعه­‌ای داشته باشید که بتوانید از مسائل آن دفاع کنید. آقای سخنگوی قوه قضاییه می‌­گوید "علنی بودن دادگاه دست قاضی است". آیا این جواب شد؟ قاضی باید بتواند از تصمیمی که می­‌گیرد دفاع کند. چطور همۀ دادگاه­‌های مساله‌دار، غیرعلنی است؟! اصلاً چطور امکان دارد؟! اصلاً چرا دستگاه قضایی باید به هر سوالی پاسخ دهد؟ می‌تواند بگوید این آقا چنین اتهامی دارد و با وکیلش صحبت کنید. وکیل­‌ها‌ سعی می‌­کنند دقیق صحبت کنند و نمی‌­توانند بازی دربیاورند. بنابراین منظور از استقلال نهادهای ارتباطی و رسانه‌­ای، استقلالی است که روزنامه­‌نگار مستقل داشته باشد و مالکیت هم جای خودش را دارد.

 

* تسنیم: این توانمندی را در خود رسانه­‌ای­‌های ما می­‌بینید؟ چون بحثی که آقای علیزاده مطرح کردند بحث توانمندی و تکنیک رسانه‌ها هم بود.

-  عبدی: این توانمندی در خلاء و انتزاع شکل نمی‌­گیرد روزنامه­‌نگاری علم نیست که به کسی یاد بدهید، یک بخش کوچکی از آن یادگیری است و یک بخش دیگر آن حضور، فن، هنر و در عرصۀ و میدان بودن است، اگر کسی نتواند تمرین داشته باشد و خود را نشان دهد، از خط سیر خود خارج می‌شود. اگر فضا خوب باشد، ما روزنامه­‌نگارانی داریم که می‌­توانند بهتر از این شوند. شاید الان امکان بروزش را نداشته باشند. اتفاقاً آقای علیزاده و آقای نصراللهی درست گفتند، ممکن است در ابتدا یک عوارض و اشتباهاتی باشد ولی به خاطر یک بی‌­نماز که درِ مسجد را نمی‌­بندند. آدم می‌­تواند این اشتباهات را در طول زمان رفع کند.

 

یکی از دلایلی که مردم در انتخابات اخیر آمریکا به شبکه­‌های مجازی گرایش پیدا کردند این بود که رسانه‌­های رسمی­ اعتبار خود را از دست داده بودند و همه آنها مستأصل ماندند. وقتی سی‌­ان‌­ان و ای‌­بی‌­سی اعتبار خود را از دست می‌­دهند و یک طرفه شده و یک نخبه‌­گرایی مبتذل را پیش می‌­گیرند، نتیجه این می‌­­شود که ترامپ به شبکه‌­های مجازی متوسل می­‌شود.

 

اما در مورد دو نکته‌­ای که آقای علیزاده گفتند باید بگویم متاسفانه آنها را قبول ندارم و معتقد نیستم باید از آنجا شروع کنیم. چون در جامعه­‌ای که ۸۰ میلیون نفر زندگی می‌­کنند اصلاً قرار نیست همه تحلیل داشته باشند. این کارِ سختی است. به جای اینکه یک خبر به مردم داده شود و آنها در چارچوب تحلیلی‌شان بگذارند و بگویند تایید می‌شود یا نمی‌شود، باید اعتماد داشته باشند یعنی اگر به شما می‌­گویند فلان کانال این خبر را زده، شما بگویید "من آن را نمی­شناسم، باید ببینم تلویزیون ایران این را گفته یا نگفته است".؟ یک تعداد اندکی فرصت و امکان دارند که تحلیل کنند اما اتفاقاً همان تعداد اندک هم مشکلی را دارند که آقای علیزاده گفتند. یعنی طرف اولین خبری که می‌بیند حتی متوجه می‌شود منبعش سوراخ است، حتی می­‌بیند سطر و ذیل خبر به صورتی است که فقط اَجنّه می‌­توانستند آنجا باشند و این خبر را بدهند، اما باز باور می­‌کند چون به آن باور نیاز دارد. اصلاً بحث تحلیل نیست، مثلاً دیشب دو تا خبر برای من فرستادند و گفتند "نظرت چیست؟"، گفتم "من از تیترش پایین­‌تر نیامدم، اصلاً حوصله ندارم این را بخوانم، او شایعه می‌­نویسد که من را تحت تاثیر قرار بدهد، من اصلاً نمی­‌خوانم تا تحت تاثیر قرار بگیرم"!

 

بنابراین اگر رسانۀ معتبر داشته باشیم که مورد اعتماد مردم باشد اساساً مردم از ابتدا می­‌گویند ما با رسانه­‌های غیررسمی کاری نداریم. در خارج به ندرت از رسانه­‌های مجازی­ کسب خبر می‌­کنند بلکه عموما از طریق رسانۀ رسمی خود کسب خبر می‌­کنند یعنی تا این حد اعتماد دارند. یکی از دلایلی که مردم در انتخابات اخیر آمریکا به شبکه­‌های مجازی گرایش پیدا کردند این بود که رسانه‌­های رسمی­ اعتبار خود را از دست داده بودند و همه آنها مستأصل ماندند. وقتی سی‌­ان‌­ان و ای‌­بی‌­سی اعتبار خود را از دست می‌­دهند و یک طرفه شده و یک نخبه‌­گرایی مبتذل را پیش می‌­گیرند، نتیجه این می‌­­شود که ترامپ به شبکه‌­های مجازی متوسل می­‌شود و انواع و اقسام اخبار دروغ برای شما درست می‌­کنند.

 

بنابراین گرچه چیزی که آقای علیزاده می‌­گوید برای نخبگان خوب است اما تودۀ مردم حوصله و توان آن را ندارند.

 

ما باید کاری کنیم که اگر در جامعه خبری منتشر شد، مردم بگویند "ما شنیده‌ایم اما تلویزیون رسمی ما چه گفت؟" اگر شما به این مرحله رسیدید، درست است. اما آنطور که آقای نصراللهی مطرح کردند روزی ۱۴۰ ساعت خبر در تلویزیون ایران پخش می‌شود، اما اگر ۱۴۰ کلمه از این نوع اخبار در جامعه جا افتاد من به شما جایزه می­‌دهم! اما چرا باید یک کانال با این وضعیت که در خارج از کشور نشسته بتواند اینکارها را بکند؟

 

در مورد صحبت دیگر آقای علیزاده باید بگویم به نظرم قوه‌قضاییه اساساً ادبیاتِ حقوقی ندارد. ادبیاتِ دستگاه قضا باید فرهنگ و ادبیاتِ قضایی را بسط دهد، دقیق و در چارچوب کاملا حقوقی باشد و اصلاً وارد سیاست نشود نه اینکه سیاست جای بدی است، اما سیاست، دستگاهِ قضایی را نابود می­‌کند. اصلاً دستگاه قضایی تنها کاری که می­‌تواند انجام دهد، شفافیت است. مثلا وقتی به یک شخصی اتهام وارد است، اگر وکیل این فرد بیاید به رسانه‌ها پاسخ دهد و بگوید "ما را احضار کردند، تفهمیم اتهام کردند، پرونده و دادگاه ما هم این چنین است"، دیگر چه کسی در دنیا می‌­تواند علیه قوه‌قضاییه صحبت کند؟ تقریباً بااطمینان می­‌گویم بسیاری از موارد هم که حق با دستگاهِهای قضایی است، باز هم سکوت می‌کنند.

 

در قضیۀ خبر اخیر این کانال مورد بحث، بسیاری از آدم‌­ها که می­‌دانستند دروغ است باز سکوت کردند، چرا؟ این کلیدی­‌ترین سوالی است که باید پاسخ داده شود. چرا دستگاه قضایی و سخنگوی دستگاه قضایی باید این شایعه را تکذیب کنند؟ چرا به عنوان مثال من نباید تکذیب کنم؟ چون من صد تا مشکل و ایراد دیگر می‌بینم که نمی­‌توانم بگویم، هروقت توانستم آنها را بگویم، این را هم با جان و دل می‌­گویم.

 

عباس عبدی: به نظرم قوه‌قضاییه اساساً ادبیاتِ حقوقی ندارد. ادبیاتِ دستگاه قضا باید فرهنگ و ادبیاتِ قضایی را بسط دهد، دقیق و در چارچوب کاملا حقوقی باشد و اصلاً وارد سیاست نشود نه اینکه سیاست جای بدی است، اما سیاست، دستگاهِ قضایی را نابود می­‌کند.

 

واقعاً می­‌گویم من از این شایعات خوشحال نمی‌­شوم چون می‌­دانم انتهای شایعه بدبختی است، تفاوتی هم ندارد علیه چه کسی باشد اما در حال حاضر کسانی را می‌توان دید که یقین دارند این شایعه و دروغ است، ولی می­‌گویند خوب است بگذارید بگویند. به نظرم این احساسی که ایجاد می‌­شود، از اصلِ قضیه خطرناک­تر است.

 

* تسنیم: آقای نصراللهی! بحثی که آقای عبدی گفتند در نقض مطلب شما بود. سوال من هم همین است که وقتی یک فضای عدم اعتماد نسبی نسبت به رسانه وجود دارد، چطور باید انتظار داشته باشیم که مردم حرف ما را باور کنند؟ چون شما گفتید با همین وضعیت فعلی رسانه‌ای هم می‌شود بسیار بهتر از این کار کرد. این را قبول داریم، اما در موضوعات حساس، آیا می‌توانیم فی‌الفور حرف پایان‌دهنده را بزنیم؟

- نصراللهی: اعتماد مهمترین سرمایه رسانه است ، به یک باره به دست نمی آید اما اگر  رسانه ها در مواقع مهم و بحرانی  که چسبندگی و مراجعه  مردم به آنها به اوج خود می رسد ، نتوانند به نیاز های خبری  مخاطبان سریع و قانع کننده پاسخ دهند، این اعتماد به سرعت از دست می رود.  وقتی رسانه‌ای نتواند کار خود را که اطلاع‌رسانی، ارائه تحلیل و آموزش به مردم، است، بموقع و دقیق انجام دهد، خود دچار بحران است. مطالعات من نشان می دهد رسانه‌­های ما چه مطبوعات و چه رادیو و تلویزیون وضعیت مطلوبی ندارند و نمی‌­توانند وظایف­ خود را به درستی انجام بدهند .در بحران‌های مختلف  مثل پلاسکو ، ریزگردها، طوفان و بارش برف در گیلان و مازندران ،آلودگی هوا، حمله داعش به مجلس و پوشش اخبار مفاسد اقتصادی  وظایف خود را خوب انجام ندادند ؛معتقدم  هنوز شرایط رقابتی را درک نکرده اند، نیاز مخاطبان را خوب و بموقع تشخیص  نمی دهند ، حرفه­‌ای کار نمی کنند ، سیاست زده هستند و اخلاق‌­محور نیستند.

 

 وقتی رسانه‌ای نتواند کار خود را که اطلاع‌رسانی، ارائه تحلیل و آموزش به مردم، است، بموقع و دقیق انجام دهد، خود دچار بحران است. مطالعات من نشان می دهد رسانه‌­های ما چه مطبوعات و چه رادیو و تلویزیون وضعیت مطلوبی ندارند و نمی‌­توانند وظایف­ خود را به درستی انجام بدهند.

 

در این شرایط یعنی بی اعتمادی و ناکارمدی ، اثرگذاری و نفوذ شبکه‌­های اجتماعی و شبکه‌­های ماهواره­‌ای بیشتر می‌شود، چند عامل در این  بی اعتمادی و ناکارامدی رسانه های داخلی نقش دارند آموزش‌­های حرفه­‌ای  ناکافی  و تصدی پست های حرفه ای با بکارگیری افراد سیاسی از علل مهم این وضع است ؛  بسیاری از افراد شاغل در رسانه­ها ، یا دغدغۀ معیشت دارند و یا اصلا روزنامه‌­نگار نیستند، بلکه از رسانه به عنوان ابزار قدرت و در جایگاه حزب استفاده می‌کنند. در این میان یکی از این دلایل وضع موجود  نوع مالکیت­ و موضوع استقلال رسانه‌ها است؛ مهم نیست رسانه حتما مستقل ،خصوصی و بی‌طرف باشد، همه رسانه های  کشورهایی مثل انگلیس و سایر کشورهای غربی خصوصی و مستقل نیستند؛ بعضی از رسانه‌های این کشورها مثل بی بی سی بخش قابل توجه ای از  بودجه شان را  از دولت می گیرند  و بی طرف و مستقل نیستند اما در کارشان حرفه ای  عمل می کنند .اصلا هیچ رسانه‌­ای در دنیا بی­طرف نیست و نباید هم باشد. بنابراین  انتظار  است  به عنوان مثال اگر یک خبرگزاری می‌­خواهد طرفدار قوه قضاییه یا مثل خبرگزاری میزان  از  این قوه  هم باشد، قواعد  و اصول کار حرفه ای را بداند . اگر می­‌خواهد ماجرای اخیر را تکذیب کند، بلد باشد چگونه تکذیب کند نه اینکه کلی بگوید کار دشمنان است و  مثلا "ما تکذیب می‌­کنیم"! تکذیب انواعی دارد و حتما  باید به همراه مستندات و مصادیق و اقناع کننده و هوشمندانه و  هنرمندانه باشد.

 

* تسنیم: در این بحث فکر می‌کنم اختلافی نیست؛ اما نکته‌­ای که آقای عبدی در مخالفت با بخشی از صحبت های شما مطرح کردند این بود که حرفه‌ای و کارآمد شدن رسانه و روزنامه‌نگاران صرفاً آموختنی نیست بلکه یک فضا و اتمسفری می­خواهد که به صورت طبیعی چنین روزنامه‌­نگارانی و چنین رسانه‌­هایی آنجا تربیت شوند و در غیر این صورت نمی‌توانند.

-نصراللهی: فکر می‌­کنم بخش قابل توجهی از مهارت‌های روزنامه­‌نگاری آموختنی است، روزنامه نگار باید بدانید  در موقعیت های مختلف چه راهبردها  و تاکتیک­‌هایی  مناسب است .

 

* تسنیم: وقتی شما نتوانید از همه آنها در عمل استفاده کنید ورزیده می‌شوید؟

- نصراللهی: من به عنوان کسی که سال‌ها سردبیر حساس­‌ترین بخشِ خبری یعنی گفتگوی ویژۀ خبری  و همچنین مدیرکل اطلاعات و اخبار شبکه خبر بودم و حساس ترین و امنیتی ترین مصاحبه ها  را با  حضور چپ‌ترین تا راست‌­ترین شخصیت ها مدیریت کردم ، معتقدم  کار حرفه ای و هوشمندانه و رقابتی در همین فضا و اتمسفر سخت است اما ناممکن نیست . به نظرم روزنامه­‌نگاران باید یاد بگیرند که چگونه باید بحران­‌ها را مدیریت کنند تا هم منافع ملی و سازمانی شان تامین شود و هم مخاطبان  راضی باشند  و سراغ رسانه‌­های دیگر نرود. بسیاری از همکاران رسانه ای کار حرفه ای و مسئولانه در این فضا را نمی دانند باید بپذیریم همۀ مشکل از ساختار و فضای کاری نامناسب  نیست، من به قوه قضاییه و بسیاری از دستگاه­‌های دیگر اشکال و ایراد دارم اما معتقدم باید بپذیریم بخش اعظم اشکال مربوط به خودمان است. باید کار حرفه ای را  یاد بگیریم ، فرایند تولید و انتشار را اصلاح کنیم ، فضای رقابتی را درک  و مهارت کار و زمان شناسی در این  فضا را  تقویت کنیم ، جسارت حرفه ای  هوشمندانه داشته باشیم. وگرنه تا چه زمانی باید منتظر باشیم تا این فضا فراهم شود؟ باید خودمان  آن را فراهم کنیم.

 

در  اثرگذاری و افزایش قدرت مانور برخی کانال‌های بی‌نام و نشان و کم سابقه و  سایر شبکه­‌های اجتماعی این­چنینی چند عامل  نقش مهمی دارند ؛ غفلت و ناکارامدی  رسانه‌های داخلی از سوژه‌های حساس؛ راهبردی و مورد توجه مردم  وبی‌اعتمادی مردم به این رسانه، آستانه تحمل  پایین مسئولان  و  ایجاد  موانع بر سر کار رسانه‌ها، سواد رسانه‌ای پایین مردم  و  شرایط اجنماعی کشور  از  جمله این عوامل  هستند.

 واقعیت این است که رسانه­‌های داخلی  کار خود را به خوبی انجام نمی­‌دهند، هر جا رسانه­‌های داخلی  توانسته اند کارشان را خوب انجام بدهند ، رسانه­‌های خارجی و  کانال های بی نام و نشان قدرت مانور نداشته اند یا بسیار محدود و ضعیف ظاهر شدند.

 

من به قوه قضاییه و بسیاری از دستگاه­‌های دیگر اشکال و ایراد دارم اما معتقدم باید بپذیریم بخش اعظم اشکال مربوط به خودمان است. باید کار حرفه ای را یاد بگیریم.

 

همان گونه که اشاره کردم آستانۀ تحمل مسئولان  هم ، کم است، ادبیات­شان ادبیات سیاسی و  هیجانی و جناحی  است. آقای عبدی فرمودند "رئیس قوه قضاییه با ادبیات سیاسی و غیر حقوقی صحبت کردند" من  از آقای عبدی می پرسم "مگر رئیس­‌جمهور محترم  با چنین ادبیاتی صحبت نکردند و  حقوقی حرف زدند ؟! آقای رئیس­‌جمهور هم حقوق­دان است!

 

- عبدی: بله من موافق آن صحبت‌ها و آن ادبیات رئیس‌جمهور هم نیستم اما شخصاً همیشه انتظارم از قوه قضاییه خیلی بالاتر است.

 

- نصراللهی: درست است اما معتقدم مسئولان ما باید نوعِ نگاه­شان را به مردم و افکار عمومی تغییر بدهند، وقتی رئیس­‌جمهور آن حرف را می‌­گوید، قوه قضاییه هرچند باید بیشتر رعایت کند، اما باید انتظار داشته باشید قوه قضاییه هم همین حرف را بگوید. وقتی رئیس‌جمهور می­‌گوید "بیکارند که احضار می­‌کنند". او هم می‌­گوید "نه ما بیکار نیستیم شما بیکار هستید".

 

- عبدی: ولی من چنین چیزی انتظار ندارم. قوه قضاییه آنقدر ابزار صحبت دارد که می‌­تواند کلاً آن را خنثی کند. اما متاسفانه افتاد در بازی آن طرف(رئیس‌جمهور)

 

- نصراللهی: من قبول دارم اما افکار عمومی می‌­گویند شما هم (رئیس‌جمهور) حقوق­دان هستی و شان تو هم مقام دوم کشور است. متاسفانه تحملِ مسئولان ما کم است و اجازۀ جریان آزاد اطلاعات و نقد آزاد را  حتی در بین خودشان نمی پذیرند و نتیجه اش این می شود  که قدرت مانور رسانه ای های داخلی محدود می شود.  ولی عرصه عمل رسانه های  خارجی  و  کانال های تلگرامی بی نام و نشان و کم سابقه افزایش می یابد. در هر بخش و قوه ای  که فضای اطلاع رسانه ای و  مجاری نقد محدود و مسدود شود ، شایعات بیشتر تولید و رواج می یابد و آن بخش و قوه به رسانه های رقیب و دشمن کمک می کند تا به تولید و انتشار اخبار کذب بپردازد.

 

 وقتی رئیس­‌جمهور آن حرف را می‌­گوید، قوه قضاییه هرچند باید بیشتر رعایت کند، اما باید انتظار داشته باشید قوه قضاییه هم همین حرف را بگوید. وقتی رئیس‌جمهور می­‌گوید "بیکارند که احضار می­‌کنند". او هم می‌­گوید "نه ما بیکار نیستیم شما بیکار هستید".

 

عامل دیگری که در اثر گذاری و نفوذ رسانه های فارسی زبان و شبکه های اجتماعی خاص موثر است  سواد رسانه­‌ای مردم پایین است و نمی‌­توانند برخورد فعالی با پیام رسانه‌­های مختلف داشته باشند به همین دلیل وقتی رسانه‌­ها کارشان را خوب انجام ندهند، آستانۀ تحمل مسئولان پایین باشد و مردم هم سواد رسانه‌ای­ پایینی داشته باشد، طبیعی است قدرت مانورِ شبکه­‌های اجتماعی خارجی زیاد می‌­شود.

 

سابقۀ مسئولان و رسانه­‌ها در اطلاع رسانه ای هم در این زمینه بسیار مهم است. هر زمانی چیزی گفته شده، بلافاصله شدیدا تکذیب شده است. وقتی اینطور باشد طبیعی است که رسانه های خارجی و کانال های تلگرامی ، قدرت مانور بیشتری داشته باشد.

 

برای خروج از این وضع  باید راهبردها، رویکردها و جهت­‌گیری­‌های  مسئولان و رسانه­‌ها تغییر کند. وقایع اخیر  یک فرصت استثنایی را به وجود آمده و می‌تواند خط پایانی بر رویه­‌های قبلی باشد تا رسانه‌ها و مسئولان نوع رویکردشان را از سنتی به تعاملی و راهبردشان را از انفعالی و واکنشی  به  فعال و فوق فعال تغییر دهند .

 

به نظرم تا زمانی که این نوع رویکرد، راهبرد باشد، همچنان قدرت مانور شبکه­‌های اجتماعی خارج نشین زیاد می‌شود و مردم هم تحت تاثیر قرار می‌­­گیرند و امنیتِ روحی و روانی آنها به خطر می‌افتد.

 

- عبدی: فکر می‌کنم آقای علیزاده هم با جملۀ آخر ایشان موافق باشند که این اتفاق باید آغازی باشد برای تغییر نگاه به رسانه.

 

- نصراللهی: و مدیریت اطلاع­‌رسانی به افکار عمومی.

 

- علیزاده: برای تبارشناسی و ریشه‌شناسی این موضوع(رسانه‌ها) می‌خواهم برگردم به سال‌های ۷۶ تا ۷۸؛ در زمانی که پس از فضای دوم خرداد یک موجِ درباره مطبوعات راه افتاد. نقطه­‌ای که روزنامه­‌نگارانِ آن زمان خیلی تندروی کردند و موجب افزایش ترس شدند و همانطور لحظه­‌ای که بخش­‌های امنیتی آنها را در اثر فضایی که پیش آمد محدود کردند. یعنی به جای اینکه سعی کنند به این روزنامه­‌نگاران، مسئولیت­‌پذیری تزریق کنند و در گفتگویی بین بخش­‌های امنیتی و قضایی از یک سو و روزنامه­‌نگاران از سوی دیگر، خطوط قرمز را درونی کرده و کمک کنند تا فهم روزنامه­‌نگاران مانند همه جای جهان مسئولانه شود، فضا تغییر کرد. به عنوان مثال اگر فردا صبح در لندن امر تروریستی انجام شود، امکان ندارد روزنامه گاردین یا تلگراف در ۲۴ یا ۴۸ ساعت اول، حرفی تندروآنه و انتقادی بزنند در واقع روزنامه‌­نگاران در یک روند چند صد ساله به این درک رسیدند.

 

علی علیزاده: پس از فضای دوم خرداد یک موجِ درباره مطبوعات راه افتاد. نقطه­‌ای که روزنامه­‌نگارانِ آن زمان خیلی تندروی کردند و موجب افزایش ترس شدند و همانطور لحظه­‌ای که بخش­‌های امنیتی آنها را در اثر فضایی که پیش آمد محدود کردند.

 

به نظرم باید دو طرف به یک آتش­‌بس دست بزنند و بگویند "می­‌خواهیم برگردیم به همان روند رسمی". یعنی رسانه‌ای برای جناح چپ و رسانه‌ای برای جناح راست باشد و هر دو جراتِ انتشار خبر غیرواقعی نداشته باشند برای اینکه جایی با ۲۰۰ کارمند، روزنامه­‌نگار، خبرنگار و سرمایۀ عظیم اصلاً جرات چنین کاری ندارند و دادگاه هم در کنار اوست. نه آمدنیوزی که معلوم نیست در کدام شهرتولید می­‌شود در تل­آویو یا در استانبول توسط سازمان جاسوسی ترکیه (میت) و غیره.

 

* تسنیم: منظورتان از دو طرف آتش­‌بس کدام دو طرف است؟

- علیزاده:بحث دو جناح بود؛ دو نگاهی که به آزادی و امنیت بود. درواقع بحثی که در هر دو سمت شد هم نگاهِ آزادی‌­خواهانه تندروی کرد و هم نگاه امنیتی در دورۀ اولیۀ اصلاح­‌طلبی می‌توانست بهتر عمل کند.

 

بحث دوم آن جملۀ درخشان آقای نصراللهی بود که گفتند ۱۴۰ ساعت در روز خبر پخش می‌شود. با وضعیت فعلی اگر ۱۴۰ ساعت پخش خبر در روز را به ۱۴۰۰ ساعت افزایش دهیم، مساله حل نمی‌­شود. باید این نگاه تغییر کند و آن ۱۴۰ ساعت، تبدیل به ۱۴ ساعت شود ولی با کیفیتِ متفاوت. اما سوال اینجاست کیفیت چه زمانی متفاوت می‌­شود؟ زمانی که صداهای کاملاً متفاوت باشد. در تمام این ۲۰ سال شما بعضاً کسانی را مشروع کردید که مشروعیت نداشتند، کسانی که اگر صدایشان با یک روندِ شفاف به گوش مردم می‌رسید، مردم خودشان آنها را طرد می­‌کردند اما شما بعضاً از آنها قهرمان ساختید.

 

 

مباحثی که اخیراً حول و حوش یک شایعه ساخته شده توسط یک کانال تلگرامی شکل گرفت، بحث‌های مهمتری را میان روزنامه‌نگاران و جامعه‌شناسان و فعالان سیاسی اجتماعی در کشورمان پیش کشیده است. این گروه‌ها معتقدند نباید صرفاً به روشن شدن جعلی بودن آن شایعه اکتفا کرد بلکه باید آن را مقدمه‌ای دانست برای بررسی یک موضوع کلان‌تر و آن اینکه چرا یک شایعه سطح پایین از طریق یک رسانه مبتدی حداقل در بخشی از جامعه ایران فراگیر می‌شود؛ در حدی که وزیر اطلاعات، رئیس سازمان اطلاعات سپاه و شخص رئیس قوه قضائیه برای رفع این شبهه وارد صحنه می‌شوند؟

 

پرسش اصلی آن است که چه نقصی میان سه رکن ۱‌ــ رسانه‌ها، ۲‌ــ مسئولان و ۳‌ــ فرهنگ عمومی جامعه ایران، می‌تواند وجود داشته باشد که جامعه سیاسی ایران را مستعد چنین آسیب‌هایی کند؟

 

* تسنیم: آقای عبدی! نکتۀ مهمی در صحبت­‌های آقای علیزاده این بود که یک روندی به سمت تکثر رسانه‌ها در کشور بعد از دوم خرداد بوجود آمد اما یک تجربۀ منفی در دورۀ سال‌های ۷۶ تا ۸۰ شکل گرفت که باعث بی‌اعتمادی  شد. در این مورد نکته‌­ای دارید. همچنین اینکه اگر شما می‌­خواستید این شایعه اخیر را مدیریت کنید به عنوان یک موضوع مصداقی و شفاف، چطور این کار را انجام می‌دادید؟

- عباس عبدی: من قبول دارم همۀ مشکلات، مشکلاتِ قضایی نیست اما وقتی ۱۰، ۲۰ مشکل را بگوییم درواقع انگار چیزی نگفته‌ایم. من به خاطر اینکه همیشه به دستگاه قضایی حساس هستم و معقتدم مهمترین قوه و نهاد هر کشور است، برای همین انتقاد می‌کنم وگرنه به لحاظ شخصی اعتقاد دارم بسیاری از قضاتِ دیوان عالی کشور و دادگا‌ه‌­های ما جزو انسان‌­های بسیار سالم و فرهیخته هستند که نمونۀ آنها در دستگاه­‌ها و نهادهای دیگر بسیار کم پیدا می­‌شود اما این دلیل نمی‌­شود که ایرادات دستگاه قضایی را نگوییم.

 

من نمی‌خواهم وارد این نکته آقای علیزاده که به کارآمدی افراد ارجاع دادند شوم اما این سوال است که چرا در رسانه آدم‌­های ناکارآمد بالا می‌­آیند؟ حتماً یک مشکلی آن پایین وجود دارد. چرا بخش خصوصی بهترین و کارآمدترین مدیر را با بهترین حقوق می‌­آورد اما چرا یک فرد رانتی را در بخش دولتی می‌­گذارند؟ بحث سر سیستمی است که او بالا می‌­آید، به نظرم خیلی اهمیت دارد.

 

عباس عبدی: اگر قرار است سیاست رسانه­‌ای به معنای دقیق کلمه بازنگری شود، نمی‌­خواهم بگویم از فردا یک انقلابی شود، بلکه همین روندی که شما آغاز کردید و چنین نشستی تشکیل دادید، شروع خوبی است.

 

من با این مطلب آقای علیزاده در مورد اینکه تاریخ صد سال گذشتۀ ما بود و همیشه اینگونه بوده که پس از یک فضای بسته، فضا باز می‌شود، وقتی هم باز می‌­شود همه فکر می­‌کنند این آخرین فرصت است و باید زودتر استفاده کنیم، کاملاً همدلی دارم اما معتقدم ما از سال ۹۲ به این طرف وارد فضایی شدیم که می‌توانیم این موج و سینوس را که در گذشته بود، رد کنیم. اکنون وضعیت به گونه­‌ای است که طرفین می‌­توانند رعایت کرده و فضا را باز کنند و به نفع­شان هم می‌تواند باشد در عین اینکه مشکلات گذشته هم به وجود نیاید.

 

همچنین من با جمله آخر آقای نصراللهی موافق هستم و فکر می‌­کنم آقای علیزاده هم حتماً موافق هستند که این اتفاق را پایه­‌ای قرار دهند برای اینکه در سیاست­­‌هایمان نسبت به رسانه یک بازنگری شود. اگر قرار است سیاست رسانه­‌ای به معنای دقیق کلمه بازنگری شود، نمی‌­خواهم بگویم از فردا یک انقلابی شود، بلکه همین روندی که شما آغاز کردید و چنین نشستی تشکیل دادید، شروع خوبی است. به هر حالخبرگزاری تسنیم خبرگزاری مهمی است. اگر همین روند ادامه یابد و اینگونه آسیب‌شناسی شود، بسیار خوب است.

 

اگر نظر من را بپرسید که در این قضیه چه می­‌کردم؟ ابتدا باید بگویم چه کارهایی نمی‌­کردم؛ بنده به هیچ­‌وجه به شکل مستقیم وارد این قضیه نمی‌­شدم. به نظرم مهمترین چیزی که می­‌توانست به این قضیه کمک کند تکذیب مستقیم آن نیست تکذیب ضمنی‌­اش است. بهترین کار همین روندی است که شما در خبرگزاری تسنیم‌ کردید، شما نگفتید این خبر دروغ است، آن را مفروض گرفتید، اما دیگران می‌­گویند اگر یک خبر دروغ است و یک شایعه است پس چرا منتشر و پذیرش می‌­شود؟ خود این بهترین شیوۀ مواجه با آن است و رادیو، تلویزیون و رسانه‌های دیگر باید این کار را می‌­کرد، وگرنه شما هر چه بیشتر تکذیب کنید، درواقع و ناخواسته بیشتر آن را تایید کرده‌اید.

 

عباس عبدی: اگر نظر من را بپرسید که در این قضیه شایعه علیه دختر آقای آملی لاریجانی چه می­‌کردم؟ ابتدا باید بگویم چه کارهایی نمی‌­کردم؛ بنده به هیچ­‌وجه به شکل مستقیم وارد این قضیه نمی‌­شدم. به نظرم مهمترین چیزی که می­‌توانست به این قضیه کمک کند تکذیب مستقیم آن نیست تکذیب ضمنی‌­اش است.

 

من همین روش را در سطح گسترد‌ه‌‌­تر و وسیعتر انتخاب می‌کردم حتی در سطوح رسمی شما می‌­توانید بگویید "ما اشتباهی در رسانه­‌هایمان داریم که یک دروغ جا می‌­افتد"، وقتی شما این جمله را بگویید یعنی این دروغ را مفروض گرفتید مردم هم می­‌گویند: بله و دنبال این هستند که ببینند آن اشتباه چه بوده است. نه اینکه مثل یکی از مسئولان قوه قضائیه بگوییم "مشخص است ما(قوه قضائیه) کارمان را درست انجام داده‌ایم که علیه ما این دروغها را می‌­گویند". این چه پاسخی است؟! مگر بقیه که علیهشان شایعه ایجاد نمی‌شود، همگی کارشان را بد انجام دادند؟ یا مگر قبلاً که این شایعات علیه شما نبوده، معلوم است کارتان درست نبوده است؟! این استدلال‌ها درست نیست. من به لحاظ سیاست رسانه­‌ای به هیچ‌­وجه در شکل مستقیم به دلِ این خبر نمی­‌رفتم.

 

- اکبر نصراللهی: در شایعه اخیر به لحاظ تکنیکهای فریب از مواردی بهره گرفته که قابل توجه و تامل است و خوب است در اطلاع­‌رسانی و کار رسانه­‌ای این تاکتیک­‌ها را یاد بگیریم. یکی از تاکتیک­‌ها، بمباران اطلاعات و پرداخت گسترده به جزئیات است. طرح جزئیات و بمباران اطلاعات یکی از شیو‌ه­هایی است که مخاطبان را از تفکر و تحلیل­محوری باز می‌­دارد و توجه‌اش به مطالبی که گفته می‌­شود جلب می‌­شود و بخش­‌هایی از آن را باور می‌­کند.

 

نکتۀ بعدی دادن اطلاعات مستمر، قطره­‌ای و ایجاد انتظار و القای داشتن اطلاعات زیاد است. اینکه در زمان‌­های مختلف یکسری اطلاعات منتشر می­‌کنند مثلاً می­‌گفتند "ما یک سندی داریم، منتشر می‌­کنیم، منتظر باشید، دیگران را خبر کنید". این یعنی اطلاعات خیلی زیادی دارم علاوه بر آن جزئیات را به زودی منتشر می‌­کنم این هم یک تاکتیکی بود که استفاده کردند.

 

اکبر نصراللهی: به نظر می‌رسد قوه قضاییه ضعیف­‌ترین تیم­های رسانه‌­ای را در اختیار دارد. معتقدم مردم بیش از دولت به قوه قضاییه مراجعه دارند و با آن سروکار دارند.

 

استفاده از" سابقۀ خودساخته و نادرست " از جمله تاکتیک های مورد استفاده در شایعات اخیر بود . در خبر اول گفتند "یک فردی در فلان جا دستگیر شده و او را دستگیر کردند و یکسری مسائل را سرهم کرده است. در خبرهای بعدی هم  تمام این سابقه خودساخته ، تکرار و استفاده می شد . این یکی از تاکتیک­‌هایی بود که من کمتر در رسانه­ها دیدم.رسانه‌های در خبرها معمولاً از سابقه استفاده می­‌کنند و شاید با سابقه خبرها را جهت دهند اما استفاده از  سابقۀ خودساخته و نادرست  با این اندازه و حجم ، کم سابقه است.

 

نکتۀ مهم این است که کانال مذکور، با دادن جزئیات زیاد  امکانِ راستی­‌آزمایی را از مخاطبان و حتی کارشناسانِ عادی سلب کرده است. وقتی این همه اطلاعات، آمار، ارقام، ساعت و اسم گفته می شود امکان راستی­‌آزمایی آن برای افراد عادی و حتی رسانه ای  و امنیتی  که مسئول پرونده نباشند، فراهم نیست.

 

همچنین تاکتیک های دیگری هم در شایعات اخیر استفاده شد که  تکرار ،دروغ ، بهره گیری از  افراد در جایگاه کارشناس ، تلفیق راست و دروغ و  کانتکست یا زمینه از جمله آن ها بوده است.

 

اما چه باید کرد ؟ به نظرم باید این اتفاقات به یک فرصت تبدیل شود و شروعی باشد  برای بازنگری  و  سازماندهیِ جدید در اطلاع رسانی؛ یعنی در نیروها و ساختارها و فرایندهای تولید و انتشار بازنگری  و  قوت­‌ها و ضعف‌­های رسانه ای بررسی شود  و اصلاحات اساسی صورت گیرد 

 

اکبر نصراللهی: مطمئناً قوه قضاییه بیش از دستگاه­‌­های دیگر در معرض آسیب است. هر دستگاه و قوه­‌ای که مسیر اطلا­ع­‌رسانی و نظارتی را خوب مدیریت نکند، قدرتِ مانورِ رسانه‌های بی‌نام و نشان و سخیف را بیشتر می­‌کند. اتفاقاً آنها برای ایجاد شایعه جای خوبی را انتخاب کردند چراکه در این قوه مشکلات اطلاع‌رسانی بیشتر است.

 

به نظر می‌رسد قوه قضاییه ضعیف­‌ترین تیم­‌های رسانه‌­ای را در اختیار دارد. معتقدم مردم بیش از دولت به قوه قضاییه مراجعه دارند و با آن سروکار دارند. چون به نوعی یا مظلوم­ند یا ظلم کردند یا شاکی هستند یا متشاکی بنابراین ارتباط مردم با قوه‌قضاییه به دلایل مختلفی است که با منافع مستقیم مردم سروکار دارد. به نظرم نیازی که مردم به قوه قضاییه دارند بیش از نیازی است که به دولت و سایر دستگاه­­‌ها دارند. حجم گستردای از پرونده‌ه­ا در قوه قضاییه است اما این قوه بعضا خود را با یک حصارهایی محصور کرده است و مردم و رسانه­‌ها دسترسی مطلوبی به آن پرونده­‌ها و اطلاعات ندارند.

 

مطمئناً قوه قضاییه بیش از دستگاه­‌­های دیگر در معرض آسیب است. هر دستگاه و قوه­‌ای که مسیر اطلا­ع­‌رسانی و نظارتی را خوب مدیریت نکند، قدرتِ مانورِ رسانه‌های بی‌نام و نشان و سخیف را بیشتر می­‌کند. اتفاقاً آنها برای ایجاد شایعه جای خوبی را انتخاب کردند چراکه در این قوه مشکلات بیشتر است.

 

نکتۀ دیگر افزایش قدرت تحلیل است. بی‌بی‌سی در حال حاضر رویکرد تحلیل‌­محوری دارد. این رسانه خبر می‌­دهد ولی خبر را با سبک تشریحی تنظیم می­‌کند، با سوابق می­‌گوید،  تا هم به خبر جهت دهد و هم به مخاطبان کمک ‌کند تا خبرهای قبلی و رویکرد آینده را بهتر درک کند.

 

- علی علیزاده: قوه قضاییه ۱۵ میلیون پرونده در سال دارد، آیا ممکن است در یک سازمان با ۱۵ میلیون پرونده در سال حتی یک اشتباه به وجود نیاید؟ اما آیا تا به حال چیزی درباره یکی از این خطاها از طرف قوه قضائیه به عموم اعلام شده؟  در این ۳۰ سال هرکدام از رئوسای این قوه که سرکار آمدند گفتند که وضعیت قوه خوب نیست و خرابه تحویل گرفته‌اند. ولی بعد از آن هیچ کدام از این نقدها را با مردم درمیان نگذاشتند.

 

این اولین درس جنگ نرم است. سیستمی قوی که نیست که به قول آقای نصراللهی دور آن حصار کشیده شود، سیستمی قوی است که وقتی بیشترین نقد به آن می‌­شود آنقدر منعطف باشد که بتواند نقدهای درست را بپذیرد. این نگاه در قوه قضاییه وجود دارد؟

 

امیدوارم بعد از این نقدها، رویه را تغییر دهند. مثلاً دوماه است که روزنامه‌­نگاری از روزنامه اعتماد بازداشت است و یک خبر ندادند که علت بازداشت او چه بوده است؟ در حالی که وظیفه هر دستگاهی که حقوق می‌گیرد، این است که خبررسانی کند.

 

علی علیزاده: در این ۳۰ سال هرکدام از رئوسای این قوه که سرکار آمدند گفتند که وضعیت قوه خوب نیست و خرابه تحویل گرفته‌اند. ولی بعد از آن هیچ کدام از این نقدها را با مردم درمیان نگذاشتند.

 

کاری که رئیس قوه قضاییه در پاسخ به شایعه اخیر کرد، اشتباه بود. اینکه رئیس یک قوه جواب یک شایعه زرد را بدهد، مخاطبی که آن خبر را نشنیده کنجکاو می‌­شود و می‌خواهد بداند این خبر چه بوده است؟ این یعنی رئیس قوه بسیار مهم کشور، مشاور رسانه­‌ای ندارد، چون تا این لحظه رسانه و افکار عمومی برای این قوه مهم نبوده است.

 

مسالۀ بعدی این است که چه باید کرد تا از این وضعیت بیرون بیاییم؟ باز کردن فضای گفتگو و مباحثه چندصدایی درباره مسائل سیاسی برای شروع مناسب نیست و ظرفیتی می‌خواهد که باید تدریجاً ایجاد شود. هرچند مسائل اجتماعی هم خط قرمز امنیتی کم نداشته است مثلاً در مورد مواد مخدر. در این موارد در نگاهِ رسمی گمان این است که باید از سیاست رسمیِ امروز کشور به صورت مطلق دفاع شود. حالا اگر دو ساعت دیگر این سیاست رسمی تغییر کند باز از همان سیاست جدید به همان شکل رسمی دفاع می‌شود بدون اینکه حتی درباره چرایی تغییر بوجود آمده توضیحی داده شود. اما شما یک میزگرد بگذارید که دو طرف بیایند و حرفی بزنند که سیاست رسمی آن زمینه نباشد، مثلا سیاست رسمی آموزش و پرروش و غیره نباشد. تا زمانی که نگاهِ رسانه‌ای این باشد که فقط صدای رسمی آن لحظه شنیده شود به نظرم اتفاقی نمی­‌افتد.

 

علی علیزاده: رسانه‌های مکار دشمنان را ببینید؛ آنها کسب اعتماد می‌کند تا فردا کاری که می‌خواهند را انجام دهند و تاثیری که بخواهند را بگذارند و نه اینکه بخواهند همین الان تاثیر بگذارند. این نگاه فعلی ما به رسانه نگاه کوتاه مدت و به شکلی بزن دررویی است.

 

به نظرم برای شروع باید فضاهای رسانه‌­ای رسمی کشور به سمت باز شدن بروند، صداهای متنوع و حتی مخالف را منعکس کنند. نگران نباشند این درسی است که ما باید از دشمن بگیریم. شما وقتی به رسانه‌ای مانند بی‌بی‌سی نگاه می‌­کنید، متوجه می‌شوید که نگران نیست مهمانش در میزگرد امشب، حرفی علیه منافع آنها بزند. اما می­‌داند مخاطب در یک روند چندساله، همانگونه به سیاست خارجی، به مساله ایران یا سوریه یا قضیه هسته­‌ای ایران فکر می­‌کند که لندن می­خواهد. در واقع نگاهش، نگاهِ درازمدت است نه نگاهی که همین امروز هم من و هم شما حتماً همان حرفی را بگوییم که یک رسانه می‌خواهد.در واقع سیاست رسانه‌ای باید این باشد که اجازه دهد حر‌‌‌ف‌های متفاوت بگوییم اما باز مخاطب بر­گردد به همان رسانه اصلی. مهم نیست اینها چه می­‌گویند، آقای عبدی و آقای علیزاده و... می­‌روند اما اعتماد به تسنیم می­‌ماند.

 

رسانه‌های مکار دشمنان را ببینید؛ آنها کسب اعتماد می‌کند تا فردا کاری که می‌خواهند را انجام دهند و تاثیری که بخواهند را بگذارند و نه اینکه بخواهند همین الان تاثیر بگذارند. این نگاه فعلی ما به رسانه نگاه کوتاه مدت و به شکلی بزن دررویی است.

 

به نظر من حتی بخش­‌های امنیتی باید نگاه­شان به جنگ نرم را تغییر دهند و ببینند اولین خواسته و خاصیت جنگ نرم اعتماد است و اعتماد چیزی است که بسیار سخت به دست می‌­آید. برای همین این نگاه باید درازمدت شود.

 

ویترین نظام جمهوری اسلامی ایران صدا و سیمای آن است تا وقتی از آنجا صداهای متفاوت بیرون نیاید، هر جای دیگری هم تغییر کند در ذهن مخاطب نمی­‌نشیند. این ویترین قدیمی و متعلق به ۴۰ سال پیش است و به یک خطر امنیتی تبدیل شده است. اگر صدا و سیمایی معتبر و مورد اعتماد برای عموم مردم داشتیم، همان داستان اخیر با نیم خبری از بین رفته بود.

 

برنامه­‌هایی که مستقیماً سیاسی نیستند، برای شروع تغییر رویه خوب است، مثلا موضوع پلاسکو نقطۀ خوبی برای شروع گفتگوی واقعی در رسانه‌هایمان بود. بحران‌­های اجتماعی هم زمینۀ خوبی برای شروع است. برگزاری میزگردهای واقعی با نظرهای واقعاً متضاد با همدیگر، هیچ آسیبی نمی‌زنند، فقط ضریب امنیت بالاتر می‌­رود که پایین­‌تر نخواهد آمد.

 

- اکبر نصراللهی: چند نکته اضافه کنم و آن اینکه اگر هر کاری انجام شود یعنی رسانۀ مستقل داشته باشیم، آموزش ببیند و... اما باز هم نباید انتظار داشته باشیم،  شایعات به طور  کلی حذف شود، شاید کم ­شود و اثرگذاری آن از بین ­رود، ولی نظام و مردم واکسینه می‌­شوند.

 

نکتۀ دوم اینکه قوه قضاییه باید بیش از سایر دستگاه‌­ها و دولت از نقد استقبال کند تا  قدرت مانور رسانه ای دشمن را کم کند، حتی جلوی نقد غلط و نادرست را در مورد خود نگیرد . چون قوه قضاییه نباید هیچ نگرانی­‌ای داشته باشد چون کسی نیست که به آنان  را محاکمه کند و به زندان ببرد، اما در مورد شخصیت های دیگر قوا و دستگاهها این گونه نیست .

 

نکتۀ سوم اینکه هدف برخی رسانه‌های مجعول شخصیت­‌سوزی، امیدزدایی و سلب اعتماد مردم از نظام است، به نظر من دلخوران یا مخالفان قوه قضاییه هم  نباید از وقایع اخیر خوشحال باشند از اینکه آقای لاریجانی یا خانواده­‌اش در معرض حمله قرار گرفته‌اند. هدف آمدنیوز آن است که اعتماد مردم به شخصیت­‌های نظام و جمهوری اسلامی کاهش پیدا کند، پس مراقب باشیم تا آن هدف حاصل نشود حتی به اندازه خیلی کم.

 

نکتۀ بعد این است که رسانه‌­ها نباید نگاهِ کوتاه‌­مدت داشته باشند بلکه باید یک نگاهِ درازمدت و معطوف به منافع ملی داشته باشند. مثلاً در مورد دستگیریآقای رحیمی «م.ر» عنوان می‌شود ولی چطور یکدفعه قانون تغییر کرد و رسانه ملی می­‌گویند برادر آقای جهانگیری؟ این خیلی ساده است. این باعث مظلوم­­‌نمایی می‌­شود و قوه قضاییه باید به صداوسیما تذکر بدهد.

 

نکتۀ آخر هزینه برای سرمایه است. به نظرم این موضوع تاکتیک مناسبی برای شروعی است که همۀ ما روی آن توافق داریم. اگر امروز شروع برای رسانه‌­ها و دستگاه‌­ها، هزینه داشته باشد و مشکلاتی بوجود آورد اما در دراز مدت این سرمایه بسیار به نفع کشور است.

 

* تسنیم: آقای عبدی! نکتۀ مهمی در صحبت­‌های آقای علیزاده این بود که یک روندی به سمت تکثر رسانه‌ها در کشور بعد از دوم خرداد بوجود آمد اما یک تجربۀ منفی در دورۀ سال‌های ۷۶ تا ۸۰ شکل گرفت که باعث بی‌اعتمادی  شد. در این مورد نکته‌­ای دارید. همچنین اینکه اگر شما می‌­خواستید این شایعه اخیر را مدیریت کنید به عنوان یک موضوع مصداقی و شفاف، چطور این کار را انجام می‌دادید؟

- عباس عبدی: من قبول دارم همۀ مشکلات، مشکلاتِ قضایی نیست اما وقتی ۱۰، ۲۰ مشکل را بگوییم درواقع انگار چیزی نگفته‌ایم. من به خاطر اینکه همیشه به دستگاه قضایی حساس هستم و معقتدم مهمترین قوه و نهاد هر کشور است، برای همین انتقاد می‌کنم وگرنه به لحاظ شخصی اعتقاد دارم بسیاری از قضاتِ دیوان عالی کشور و دادگا‌ه‌­های ما جزو انسان‌­های بسیار سالم و فرهیخته هستند که نمونۀ آنها در دستگاه­‌ها و نهادهای دیگر بسیار کم پیدا می­‌شود اما این دلیل نمی‌­شود که ایرادات دستگاه قضایی را نگوییم.

 

من نمی‌خواهم وارد این نکته آقای علیزاده که به کارآمدی افراد ارجاع دادند شوم اما این سوال است که چرا در رسانه آدم‌­های ناکارآمد بالا می‌­آیند؟ حتماً یک مشکلی آن پایین وجود دارد. چرا بخش خصوصی بهترین و کارآمدترین مدیر را با بهترین حقوق می‌­آورد اما چرا یک فرد رانتی را در بخش دولتی می‌­گذارند؟ بحث سر سیستمی است که او بالا می‌­آید، به نظرم خیلی اهمیت دارد.

 

عباس عبدی: اگر قرار است سیاست رسانه­‌ای به معنای دقیق کلمه بازنگری شود، نمی‌­خواهم بگویم از فردا یک انقلابی شود، بلکه همین روندی که شما آغاز کردید و چنین نشستی تشکیل دادید، شروع خوبی است.

 

من با این مطلب آقای علیزاده در مورد اینکه تاریخ صد سال گذشتۀ ما بود و همیشه اینگونه بوده که پس از یک فضای بسته، فضا باز می‌شود، وقتی هم باز می‌­شود همه فکر می­‌کنند این آخرین فرصت است و باید زودتر استفاده کنیم، کاملاً همدلی دارم اما معتقدم ما از سال ۹۲ به این طرف وارد فضایی شدیم که می‌توانیم این موج و سینوس را که در گذشته بود، رد کنیم. اکنون وضعیت به گونه­‌ای است که طرفین می‌­توانند رعایت کرده و فضا را باز کنند و به نفع­شان هم می‌تواند باشد در عین اینکه مشکلات گذشته هم به وجود نیاید.

 

همچنین من با جمله آخر آقای نصراللهی موافق هستم و فکر می‌­کنم آقای علیزاده هم حتماً موافق هستند که این اتفاق را پایه­‌ای قرار دهند برای اینکه در سیاست­­‌هایمان نسبت به رسانه یک بازنگری شود. اگر قرار است سیاست رسانه­‌ای به معنای دقیق کلمه بازنگری شود، نمی‌­خواهم بگویم از فردا یک انقلابی شود، بلکه همین روندی که شما آغاز کردید و چنین نشستی تشکیل دادید، شروع خوبی است. به هر حالخبرگزاری تسنیم خبرگزاری مهمی است. اگر همین روند ادامه یابد و اینگونه آسیب‌شناسی شود، بسیار خوب است.

 

اگر نظر من را بپرسید که در این قضیه چه می­‌کردم؟ ابتدا باید بگویم چه کارهایی نمی‌­کردم؛ بنده به هیچ­‌وجه به شکل مستقیم وارد این قضیه نمی‌­شدم. به نظرم مهمترین چیزی که می­‌توانست به این قضیه کمک کند تکذیب مستقیم آن نیست تکذیب ضمنی‌­اش است. بهترین کار همین روندی است که شما در خبرگزاری تسنیم‌ کردید، شما نگفتید این خبر دروغ است، آن را مفروض گرفتید، اما دیگران می‌­گویند اگر یک خبر دروغ است و یک شایعه است پس چرا منتشر و پذیرش می‌­شود؟ خود این بهترین شیوۀ مواجه با آن است و رادیو، تلویزیون و رسانه‌های دیگر باید این کار را می‌­کرد، وگرنه شما هر چه بیشتر تکذیب کنید، درواقع و ناخواسته بیشتر آن را تایید کرده‌اید.

 

عباس عبدی: اگر نظر من را بپرسید که در این قضیه شایعه علیه دختر آقای آملی لاریجانی چه می­‌کردم؟ ابتدا باید بگویم چه کارهایی نمی‌­کردم؛ بنده به هیچ­‌وجه به شکل مستقیم وارد این قضیه نمی‌­شدم. به نظرم مهمترین چیزی که می­‌توانست به این قضیه کمک کند تکذیب مستقیم آن نیست تکذیب ضمنی‌­اش است.

 

من همین روش را در سطح گسترد‌ه‌‌­تر و وسیعتر انتخاب می‌کردم حتی در سطوح رسمی شما می‌­توانید بگویید "ما اشتباهی در رسانه­‌هایمان داریم که یک دروغ جا می‌­افتد"، وقتی شما این جمله را بگویید یعنی این دروغ را مفروض گرفتید مردم هم می­‌گویند: بله و دنبال این هستند که ببینند آن اشتباه چه بوده است. نه اینکه مثل یکی از مسئولان قوه قضائیه بگوییم "مشخص است ما(قوه قضائیه) کارمان را درست انجام داده‌ایم که علیه ما این دروغها را می‌­گویند". این چه پاسخی است؟! مگر بقیه که علیهشان شایعه ایجاد نمی‌شود، همگی کارشان را بد انجام دادند؟ یا مگر قبلاً که این شایعات علیه شما نبوده، معلوم است کارتان درست نبوده است؟! این استدلال‌ها درست نیست. من به لحاظ سیاست رسانه­‌ای به هیچ‌­وجه در شکل مستقیم به دلِ این خبر نمی­‌رفتم.

 

- اکبر نصراللهی: در شایعه اخیر به لحاظ تکنیکهای فریب از مواردی بهره گرفته که قابل توجه و تامل است و خوب است در اطلاع­‌رسانی و کار رسانه­‌ای این تاکتیک­‌ها را یاد بگیریم. یکی از تاکتیک­‌ها، بمباران اطلاعات و پرداخت گسترده به جزئیات است. طرح جزئیات و بمباران اطلاعات یکی از شیو‌ه­هایی است که مخاطبان را از تفکر و تحلیل­محوری باز می‌­دارد و توجه‌اش به مطالبی که گفته می‌­شود جلب می‌­شود و بخش­‌هایی از آن را باور می‌­کند.

 

نکتۀ بعدی دادن اطلاعات مستمر، قطره­‌ای و ایجاد انتظار و القای داشتن اطلاعات زیاد است. اینکه در زمان‌­های مختلف یکسری اطلاعات منتشر می­‌کنند مثلاً می­‌گفتند "ما یک سندی داریم، منتشر می‌­کنیم، منتظر باشید، دیگران را خبر کنید". این یعنی اطلاعات خیلی زیادی دارم علاوه بر آن جزئیات را به زودی منتشر می‌­کنم این هم یک تاکتیکی بود که استفاده کردند.

 

اکبر نصراللهی: به نظر می‌رسد قوه قضاییه ضعیف­‌ترین تیم­های رسانه‌­ای را در اختیار دارد. معتقدم مردم بیش از دولت به قوه قضاییه مراجعه دارند و با آن سروکار دارند.

 

استفاده از" سابقۀ خودساخته و نادرست " از جمله تاکتیک های مورد استفاده در شایعات اخیر بود . در خبر اول گفتند "یک فردی در فلان جا دستگیر شده و او را دستگیر کردند و یکسری مسائل را سرهم کرده است. در خبرهای بعدی هم  تمام این سابقه خودساخته ، تکرار و استفاده می شد . این یکی از تاکتیک­‌هایی بود که من کمتر در رسانه­ها دیدم.رسانه‌های در خبرها معمولاً از سابقه استفاده می­‌کنند و شاید با سابقه خبرها را جهت دهند اما استفاده از  سابقۀ خودساخته و نادرست  با این اندازه و حجم ، کم سابقه است.

 

نکتۀ مهم این است که کانال مذکور، با دادن جزئیات زیاد  امکانِ راستی­‌آزمایی را از مخاطبان و حتی کارشناسانِ عادی سلب کرده است. وقتی این همه اطلاعات، آمار، ارقام، ساعت و اسم گفته می شود امکان راستی­‌آزمایی آن برای افراد عادی و حتی رسانه ای  و امنیتی  که مسئول پرونده نباشند، فراهم نیست.

 

همچنین تاکتیک های دیگری هم در شایعات اخیر استفاده شد که  تکرار ،دروغ ، بهره گیری از  افراد در جایگاه کارشناس ، تلفیق راست و دروغ و  کانتکست یا زمینه از جمله آن ها بوده است.

 

اما چه باید کرد ؟ به نظرم باید این اتفاقات به یک فرصت تبدیل شود و شروعی باشد  برای بازنگری  و  سازماندهیِ جدید در اطلاع رسانی؛ یعنی در نیروها و ساختارها و فرایندهای تولید و انتشار بازنگری  و  قوت­‌ها و ضعف‌­های رسانه ای بررسی شود  و اصلاحات اساسی صورت گیرد 

 

اکبر نصراللهی: مطمئناً قوه قضاییه بیش از دستگاه­‌­های دیگر در معرض آسیب است. هر دستگاه و قوه­‌ای که مسیر اطلا­ع­‌رسانی و نظارتی را خوب مدیریت نکند، قدرتِ مانورِ رسانه‌های بی‌نام و نشان و سخیف را بیشتر می­‌کند. اتفاقاً آنها برای ایجاد شایعه جای خوبی را انتخاب کردند چراکه در این قوه مشکلات اطلاع‌رسانی بیشتر است.

 

به نظر می‌رسد قوه قضاییه ضعیف­‌ترین تیم­‌های رسانه‌­ای را در اختیار دارد. معتقدم مردم بیش از دولت به قوه قضاییه مراجعه دارند و با آن سروکار دارند. چون به نوعی یا مظلوم­ند یا ظلم کردند یا شاکی هستند یا متشاکی بنابراین ارتباط مردم با قوه‌قضاییه به دلایل مختلفی است که با منافع مستقیم مردم سروکار دارد. به نظرم نیازی که مردم به قوه قضاییه دارند بیش از نیازی است که به دولت و سایر دستگاه­­‌ها دارند. حجم گستردای از پرونده‌ه­ا در قوه قضاییه است اما این قوه بعضا خود را با یک حصارهایی محصور کرده است و مردم و رسانه­‌ها دسترسی مطلوبی به آن پرونده­‌ها و اطلاعات ندارند.

 

مطمئناً قوه قضاییه بیش از دستگاه­‌­های دیگر در معرض آسیب است. هر دستگاه و قوه­‌ای که مسیر اطلا­ع­‌رسانی و نظارتی را خوب مدیریت نکند، قدرتِ مانورِ رسانه‌های بی‌نام و نشان و سخیف را بیشتر می­‌کند. اتفاقاً آنها برای ایجاد شایعه جای خوبی را انتخاب کردند چراکه در این قوه مشکلات بیشتر است.

 

نکتۀ دیگر افزایش قدرت تحلیل است. بی‌بی‌سی در حال حاضر رویکرد تحلیل‌­محوری دارد. این رسانه خبر می‌­دهد ولی خبر را با سبک تشریحی تنظیم می­‌کند، با سوابق می­‌گوید،  تا هم به خبر جهت دهد و هم به مخاطبان کمک ‌کند تا خبرهای قبلی و رویکرد آینده را بهتر درک کند.

 

- علی علیزاده: قوه قضاییه ۱۵ میلیون پرونده در سال دارد، آیا ممکن است در یک سازمان با ۱۵ میلیون پرونده در سال حتی یک اشتباه به وجود نیاید؟ اما آیا تا به حال چیزی درباره یکی از این خطاها از طرف قوه قضائیه به عموم اعلام شده؟  در این ۳۰ سال هرکدام از رئوسای این قوه که سرکار آمدند گفتند که وضعیت قوه خوب نیست و خرابه تحویل گرفته‌اند. ولی بعد از آن هیچ کدام از این نقدها را با مردم درمیان نگذاشتند.

 

این اولین درس جنگ نرم است. سیستمی قوی که نیست که به قول آقای نصراللهی دور آن حصار کشیده شود، سیستمی قوی است که وقتی بیشترین نقد به آن می‌­شود آنقدر منعطف باشد که بتواند نقدهای درست را بپذیرد. این نگاه در قوه قضاییه وجود دارد؟

 

امیدوارم بعد از این نقدها، رویه را تغییر دهند. مثلاً دوماه است که روزنامه‌­نگاری از روزنامه اعتماد بازداشت است و یک خبر ندادند که علت بازداشت او چه بوده است؟ در حالی که وظیفه هر دستگاهی که حقوق می‌گیرد، این است که خبررسانی کند.

 

علی علیزاده: در این ۳۰ سال هرکدام از رئوسای این قوه که سرکار آمدند گفتند که وضعیت قوه خوب نیست و خرابه تحویل گرفته‌اند. ولی بعد از آن هیچ کدام از این نقدها را با مردم درمیان نگذاشتند.

 

کاری که رئیس قوه قضاییه در پاسخ به شایعه اخیر کرد، اشتباه بود. اینکه رئیس یک قوه جواب یک شایعه زرد را بدهد، مخاطبی که آن خبر را نشنیده کنجکاو می‌­شود و می‌خواهد بداند این خبر چه بوده است؟ این یعنی رئیس قوه بسیار مهم کشور، مشاور رسانه­‌ای ندارد، چون تا این لحظه رسانه و افکار عمومی برای این قوه مهم نبوده است.

 

مسالۀ بعدی این است که چه باید کرد تا از این وضعیت بیرون بیاییم؟ باز کردن فضای گفتگو و مباحثه چندصدایی درباره مسائل سیاسی برای شروع مناسب نیست و ظرفیتی می‌خواهد که باید تدریجاً ایجاد شود. هرچند مسائل اجتماعی هم خط قرمز امنیتی کم نداشته است مثلاً در مورد مواد مخدر. در این موارد در نگاهِ رسمی گمان این است که باید از سیاست رسمیِ امروز کشور به صورت مطلق دفاع شود. حالا اگر دو ساعت دیگر این سیاست رسمی تغییر کند باز از همان سیاست جدید به همان شکل رسمی دفاع می‌شود بدون اینکه حتی درباره چرایی تغییر بوجود آمده توضیحی داده شود. اما شما یک میزگرد بگذارید که دو طرف بیایند و حرفی بزنند که سیاست رسمی آن زمینه نباشد، مثلا سیاست رسمی آموزش و پرروش و غیره نباشد. تا زمانی که نگاهِ رسانه‌ای این باشد که فقط صدای رسمی آن لحظه شنیده شود به نظرم اتفاقی نمی­‌افتد.

 

علی علیزاده: رسانه‌های مکار دشمنان را ببینید؛ آنها کسب اعتماد می‌کند تا فردا کاری که می‌خواهند را انجام دهند و تاثیری که بخواهند را بگذارند و نه اینکه بخواهند همین الان تاثیر بگذارند. این نگاه فعلی ما به رسانه نگاه کوتاه مدت و به شکلی بزن دررویی است.

 

به نظرم برای شروع باید فضاهای رسانه‌­ای رسمی کشور به سمت باز شدن بروند، صداهای متنوع و حتی مخالف را منعکس کنند. نگران نباشند این درسی است که ما باید از دشمن بگیریم. شما وقتی به رسانه‌ای مانند بی‌بی‌سی نگاه می‌­کنید، متوجه می‌شوید که نگران نیست مهمانش در میزگرد امشب، حرفی علیه منافع آنها بزند. اما می­‌داند مخاطب در یک روند چندساله، همانگونه به سیاست خارجی، به مساله ایران یا سوریه یا قضیه هسته­‌ای ایران فکر می­‌کند که لندن می­خواهد. در واقع نگاهش، نگاهِ درازمدت است نه نگاهی که همین امروز هم من و هم شما حتماً همان حرفی را بگوییم که یک رسانه می‌خواهد.در واقع سیاست رسانه‌ای باید این باشد که اجازه دهد حر‌‌‌ف‌های متفاوت بگوییم اما باز مخاطب بر­گردد به همان رسانه اصلی. مهم نیست اینها چه می­‌گویند، آقای عبدی و آقای علیزاده و... می­‌روند اما اعتماد به تسنیم می­‌ماند.

 

رسانه‌های مکار دشمنان را ببینید؛ آنها کسب اعتماد می‌کند تا فردا کاری که می‌خواهند را انجام دهند و تاثیری که بخواهند را بگذارند و نه اینکه بخواهند همین الان تاثیر بگذارند. این نگاه فعلی ما به رسانه نگاه کوتاه مدت و به شکلی بزن دررویی است.

 

به نظر من حتی بخش­‌های امنیتی باید نگاه­شان به جنگ نرم را تغییر دهند و ببینند اولین خواسته و خاصیت جنگ نرم اعتماد است و اعتماد چیزی است که بسیار سخت به دست می‌­آید. برای همین این نگاه باید درازمدت شود.

 

ویترین نظام جمهوری اسلامی ایران صدا و سیمای آن است تا وقتی از آنجا صداهای متفاوت بیرون نیاید، هر جای دیگری هم تغییر کند در ذهن مخاطب نمی­‌نشیند. این ویترین قدیمی و متعلق به ۴۰ سال پیش است و به یک خطر امنیتی تبدیل شده است. اگر صدا و سیمایی معتبر و مورد اعتماد برای عموم مردم داشتیم، همان داستان اخیر با نیم خبری از بین رفته بود.

 

برنامه­‌هایی که مستقیماً سیاسی نیستند، برای شروع تغییر رویه خوب است، مثلا موضوع پلاسکو نقطۀ خوبی برای شروع گفتگوی واقعی در رسانه‌هایمان بود. بحران‌­های اجتماعی هم زمینۀ خوبی برای شروع است. برگزاری میزگردهای واقعی با نظرهای واقعاً متضاد با همدیگر، هیچ آسیبی نمی‌زنند، فقط ضریب امنیت بالاتر می‌­رود که پایین­‌تر نخواهد آمد.

 

- اکبر نصراللهی: چند نکته اضافه کنم و آن اینکه اگر هر کاری انجام شود یعنی رسانۀ مستقل داشته باشیم، آموزش ببیند و... اما باز هم نباید انتظار داشته باشیم،  شایعات به طور  کلی حذف شود، شاید کم ­شود و اثرگذاری آن از بین ­رود، ولی نظام و مردم واکسینه می‌­شوند.

 

نکتۀ دوم اینکه قوه قضاییه باید بیش از سایر دستگاه‌­ها و دولت از نقد استقبال کند تا  قدرت مانور رسانه ای دشمن را کم کند، حتی جلوی نقد غلط و نادرست را در مورد خود نگیرد . چون قوه قضاییه نباید هیچ نگرانی­‌ای داشته باشد چون کسی نیست که به آنان  را محاکمه کند و به زندان ببرد، اما در مورد شخصیت های دیگر قوا و دستگاهها این گونه نیست .

 

نکتۀ سوم اینکه هدف برخی رسانه‌های مجعول شخصیت­‌سوزی، امیدزدایی و سلب اعتماد مردم از نظام است، به نظر من دلخوران یا مخالفان قوه قضاییه هم  نباید از وقایع اخیر خوشحال باشند از اینکه آقای لاریجانی یا خانواده­‌اش در معرض حمله قرار گرفته‌اند. هدف آمدنیوز آن است که اعتماد مردم به شخصیت­‌های نظام و جمهوری اسلامی کاهش پیدا کند، پس مراقب باشیم تا آن هدف حاصل نشود حتی به اندازه خیلی کم.

 

نکتۀ بعد این است که رسانه‌­ها نباید نگاهِ کوتاه‌­مدت داشته باشند بلکه باید یک نگاهِ درازمدت و معطوف به منافع ملی داشته باشند. مثلاً در مورد دستگیریآقای رحیمی «م.ر» عنوان می‌شود ولی چطور یکدفعه قانون تغییر کرد و رسانه ملی می­‌گویند برادر آقای جهانگیری؟ این خیلی ساده است. این باعث مظلوم­­‌نمایی می‌­شود و قوه قضاییه باید به صداوسیما تذکر بدهد.

 

نکتۀ آخر هزینه برای سرمایه است. به نظرم این موضوع تاکتیک مناسبی برای شروعی است که همۀ ما روی آن توافق داریم. اگر امروز شروع برای رسانه‌­ها و دستگاه‌­ها، هزینه داشته باشد و مشکلاتی بوجود آورد اما در دراز مدت این سرمایه بسیار به نفع کشور است.

 

 

 

 

 

  • 13
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه

انواع ضرب المثل درباره شتر در این مقاله از سرپوش به بررسی انواع ضرب المثل درباره شتر می‌پردازیم. ضرب المثل‌های مرتبط با شتر در فرهنگها به عنوان نمادهایی از صبر، قوت، و استقامت معنا یافته‌اند. این مقاله به تفسیر معانی و کاربردهای مختلف ضرب المثل‌هایی که درباره شتر به کار می‌روند، می‌پردازد.

...[ادامه]
ویژه سرپوش