
مسوولان فوتبال ایران به خاطر انتساب جام حذفی به یادواره آزادسازی خرمشهر هر سال مجبورند در فصل گرم سال مسابقه فینال را در این شهر یا در نهایت مثل آنچه امسال اتفاق افتاد در یکی از شهرهای استان خوزستان برگزار کنند اما باور کنید آزاد سازی خرمشهر آنقدر اتفاق بزرگ و تاریخی ای هست که نیاز به چسبیدن به چنین رقابت هایی نامنظم ،بدون مسوولیت و بی کیفیت نداشته باشد.کاش اصلا این جام را به اتفاق ویژه دیگری در شهر و استانی دیگر بچسبانند تا جلوی فجایعی مثل آنچه در شب ۱۲ خرداد ۹۸ در فوتبال ایران رقم خورد و برگ سیاهی از تاریخ این فوتبال را ورق زد ،شاهد نباشیم.مثلا مسابقاتی که در سالن هایی با جمعیت کم و هوای مطبوع تر برگزار شود که نیروی انتظامی، مسوولان استانی و برگزار کننده مسابقه قدرت کنترل اتمسفر ورزشگاه را داشته باشند و تماشاگران به خاطر ساعت ها تحمل گرما و کمبود آب برای نوشیدن نسبت به انجام حرکات محیر العقول اقدام نکنند.جایی که سوسک و جیرجیرک هایش آنقدر زیاد نباشد که فضای برگزاری مسابقه را تحت تاثیر قرار دهد و استادیوم شیک و نوسازمان را شبیه یک مخروبه پر از حشرات موذی جلوه ندهد

هواداران فوتبال در خوزستان تقصیری ندارند.آنها مدت ها طعم محرومیت را چشیده اند. سال ها با بحران ناشی از جنگ خانه و کاشانه را از دست داده، آواره شهرهای دیگر شدند و اولین شهیدان غیر مسلح و غیر نظامی متعلق به این استان است.آنها اولین سپر گوشتی مقابل تهاجم دشمن بودند و جان و مال شان را دادند تا دشمن در پیشروی غافلگیر کننده اش کند و کندتر شود و خیال فتح سه روزه تهران برایش رویایی دست نیافتنی به نظر برسد.رویایی که خیلی زود بدل به سراب شده و اتفاق عظیمی مثل آزادسازی خرمشهر در اوج تفاوت امکانات بین متخاصم و مدافع حتی دست یازدیدن به مرزهای طلاخیز خوزستان را نیز برای بعث غیر ممکن کرد.
مردم خوزستان با جنگ و پسماندهایش سال ها ساختند و خون جگر خوردند و پس از آن سال هاست اسیر گردو غبار و هوای غیر قابلی تحمل شدند که انگار راه گریزی از آن نیست.آنها در تمام این ۴۱ سال مظلوم بودند و در مهد فوتبال مظلومیت شان را فریاد زدند اما صدایشان به جایی نرسید.

فوتبال خوزستان هم مظلومیتش را امروز فریاد می زند چرا که مدت هاست به دست مدیران نالایقی افتاده که در ثبت تلخ ترین اتفاقات فوتبال ایران با سرعت تمام پیش می روند و هر روز برگ سیاهی به این دفتر می افزایند.استقلال خوزستان را ببینید.قهرمان لیگ پانزدهم کجاست؟نفت مسجد سلیمان چه حال و هوایی دارد؟می دانید امسال سقوط کرده های لیگ یک ،دو نماینده خوزستان بودند؟
واقعیت این است که طی چند سال اخیر اتفاقات تلخ در ورزشگاه های خوزستان کم نیفتاده و بارها و بارها ابعاد زننده این فجایع برای چند روز رسانه ها را پر کرده از ماجراهایی که همه دوستداران فوتبال را به فکر فرو می برد؛ که اصلا چرا باید فوتبال داشته باشیم و دنبال چه چیزی در این رشته هستیم؟

فوتبال خوزستان اسیر بی تدبیری ها و سوء مدیریت هاست چرا که از راس قله تا پائینش را غیر فوتبالی های کژفهم تصاحب کرده اند.برای فوتبالی که مسوولش عبدالکاظم طالقانی است فجایعی مثل فینال تاریخی جام حذفی عین نقل و نبات است و امری روتین به حساب می آید.همان عضو بازنشسته هیات رئیسه فدراسیون فوتبال که دودستی صندلی اش را چسبیده و رها نمی کند.در عین حال هیچ سررشته ای از فوتبال و جزئیاتش ندارد اما وقتی پای مصاحبه در میان باشد طوری حرف می زند که انگار همه چیز به بهترین شکل ممکن پیش می رود و اداره کنندگان فوتبال در اسپانیا،انگلیس، فرانسه و آلمان هر روز باید از رفتار،گفتار و کردار مدیران فوتبال ایران بیاموزند و تقلب کنند.

اتفاقات فاجعه بار درشهرهای مختلف از تهران گرفته تا اهواز کم نیفتاده و می توان از همین ۵-۴ سال اخیر بازی های لیگ در استان مهد فوتبال مان کلی صحنه زشت بیرون آورد اما وقتی صحیت از انتهای سوء مدیریت شود حتما بسیاری به تاریخی ترین فینال جام حذفی و فجایع آن در خوزستان اشاره خواهند کرد.فینالی که طالقانی و مدیرانی امثالهم اصرار داشتند نباید از استان خوزستان خارج شود.اصراری که نتیجه اش را همه دیدند.اصراری که باعث شد در فاصله فقط ۴ روز تا فینال محل برگزاری مسابقه مشخص شود و پشت سر یک تصمیم پوپولیستی اتفاقی تاریخی البته از نوع منفی اش رقم بخورد .

فینال جام حذفی و فجایعش در ذهن ها ماند نه به خاطر اینکه اندک هواداران داماش حق شان را می خواستند و سکوها زودتر پر شده بود.این را می شد قبل از شروع مسابقه یا حین مسابقه مدیریت کرد اما در مسابقه یکشنبه شب آنقدر اتفاق تلخ و زننده به صورت مکرر افتاد که به خاطرش بارها می توان مسوولان استان خوزستان ، چه فوتبالی ها و غیر فوتبالی هایش را توبیخ کرد و از منصب شان کنار گذاشت.شاید حالا فتاحی، بهاروند و هر آن کس که در آن تاخیر دو ساعت و نیمه نقش داشته مقصران اصلی به نطر برسند و مثل سیبلی شناخته شده همه به ایشان بتازند و محکوم شان کنند اما با مروری بر اتفاقات تلخ در فوتبال خوزستان می توان به مقصر اصلی این فاجعه اشاره کرد؛مسوولانی که با اصرار بیجا و تصمیمات نابخردانه و عوامفریبانه شان کلید این فاجعه را چند روز قبل زده بودند

مسوولانی که نمونه شاهکارهای قبلی شان در این مسابقه به صورت پکیج تقدیم مردم فوتبالدوست ایران شد و غیر از اینکه نتوانستند هجوم سوسک ها، ملخ ها و جیرجیرک ها را مدیریت و کنترل کنند ( عجیب اینکه می گفتند با شروع بازی این حشرات خودشان می روند!) ،اتفاقات تلخ دیگری را رقم زدند.مثل هجوم افراد متفرقه و عبور تماشاگران از نرده های اطراف استادیوم به داخل،نشستن و رفت و آمد تماشاگران روی نرده ها و قسمت های فلزی سازه ورزشگاه که فوق العاده خطرناک بود،ورود پرتعدادتماشاگران به داخل زمین در زمان گرم کردن بازیکنان دو تیم و اقدام به گرفتن عکس سلفی، شکستن صندلی ها و پرتاب اشیا از سوی هواداران خسته و کلافه که مدیریت نشدند،ورود متعدد جیمی جامپ ها به داخل زمین و حتی در جشن قهرمانی، روشن شدن مواد آنش زا وخطرناک در بین جمعیت، درگیری شدید هواداران در حوالی جایگاه،پرتاب زباله و اشیای مختلف به داخل زمین ، شکستن سر مامور نیروی انتظامی، هجوم تماشاگران و افراد متفرقه به داخل زمین در حالی که جشن بازیکنان پرسپولیس تازه شروع شده بود و برهم خوردن جشن و هزار اتفاق تلخ دیگر همه حاصل سوء مدیریت مدیران استانی در کنار مدیران فوتبال مان بود که این فاجعه را رقم زد .

مدیرانی که همیشه برای دفاع از مردم استان شان سینه ستبر می کنند و شعارهای مردم فریب سر می دهند اما هر بار با سوء مدیریت فجایعی را در همین استان رقم می زنند تا اصل مساله برگزاری چنین مسابقاتی در خوزستان را از اساس زیر سوال ببرند.آنها به دست خود کاری کردند که می توان پیش بینی کرد سال بعد هیچ کس از مساله برگزاری فینال جام حذفی در خوزستان دفاع نخواهد کرد و شاید اصلا حرفش پیش نیاید.باور کنید
محمد قراگزلو
- 10
- 5