
مارک ویلموتس یا هیچ مربی دیگری را نمیتوانیم با یک بازی و یک پیروزی قضاوت کنیم. بخصوص که حریف تیم ملی سوریه باشد، آن هم با یک لشکر غایب سرشناس که افتخار ندادند همراه این تیم به تهران بیایند و مقابل ایران بازی کنند. نمونه واضح آن عمر خریبین که از حضور در تیم ملی سوریه صرفنظر کرد تا روی انتخاب باشگاه جدیدش تمرکز کند.
از اینها که بگذریم، نکته ویژهای را در بازی تیم ملی دیدیم. حتی اگر حریف سوریه باشد؛ با تیمی دست و پا بسته و کمرمق. تفاوت در سبک فوتبال ایران، از زمانی که کارلوس کیروش روی نیمکت تیم ملی حضور داشت تا امروز که مارک ویلموتس جانشین او شده، مهمترین نکتهای است که پنجشنبه در ورزشگاه آزادی دیدیم و از تماشایش لذت بردیم. فوتبال تهاجمی، گمشدهای که ۸ سال به دنبال آن بودیم و مقابل سوریه بهدستش آوردیم.
کارلوس کیروش سبک ویژهای را برای تیم ملی طرحریزی کرده بود. دفاع چند لایه و استفاده از بازیکنان سرعتی در ضدحمله. همان برنامهای که با تکیه بر آن ایران به ۲ جام جهانی ۲۰۱۴ و ۲۰۱۸ صعود کرد و توانست نتایج شگفتانگیزی را نیز رقم بزند. برای کیروش تبدیل این سبک به روشی تهاجمی، سخت و غیرقابل اجرا بود. او اگر دست به تغییر میزد، شاید نقطه قوت تیم ملی هم از بین میرفت. نقطه قوتی چون موفقیت در دفاع که از ایران یک تیم مقتدر- در این بخش – ساخته بود.
مقابل سوریه، بازیکنان تهاجمی تیم ملی ایران آزاد شدند و نفس راحتی کشیدند. دیگر قرار نبود مثل بازی مقابل پرتغال و اسپانیا در جام جهانی غل و زنجیر شوند، مهاجم هدف مأمور مهار هافبک دفاعی حریف باشد و اجازه بازیسازی به او ندهد. آن روش، نه تنها در جام جهانی که در برخی بازیهای ایران در جام ملتهای آسیا و البته مقدماتی جام جهانی نیز اجرا شد تا حریف به راحتی از دفاع تیم ملی عبور نکند و به دروازه علیرضا بیرانوند نرسد. هر چند شاید اگر کیروش از چنین روشی استفاده نمیکرد، تیم ملی آن نتایج درخشان را مقابل پرتغال، مراکش و حتی اسپانیا بهدست نمیآورد.
در این چند روز اخیر، صحبتهای بسیاری درباره تغییر روش بازی تیم ملی شنیدهایم. ویلموتس و بازیکنان ایران از روش هجومی استقبال کرده و گروهی نیز معتقدند استفاده از این برنامه، شاید مقابل تیمهای مطرح به ضرر ایران هم تمام شود. مارک ویلموتس اما چون علاقهمند به بازی هجومی است، زنجیر را از پای مهاجمان باز کرده و آنها را آزاد گذاشته تا به دروازه حریف یورش ببرند و موقعیتهای بسیاری خلق کنند. موضوعی که البته برای خط دفاع مشکلساز شده و ویلموتس هم از عملکرد بازیکنان در برگشتها خرده گرفته است.
به سال ۱۹۹۷ برمیگردیم. به فینال جام یوفا میان اینترمیلان و شالکه ۰۴. دیداری که ۷ مه ۱۹۹۷ در جوزپه مهآتزا و در حضور ۸۱ هزار هوادار ایتالیایی و آلمانی برگزار شد. شالکه ۰۴ در نوک خط حمله، مارک ویلموتس را در اختیار داشت. هافبک- مهاجمی که تازه یک سال از حضورش در ترکیب آبیهای گلزنکرشن گذشته بود. ویلموتس در حالی بهعنوان مهاجم هدف وارد زمین شد که شالکه و هوپ استیونس هلندی، مارتین مکس و یوری مولدر را هم روی نیمکت داشتند اما ترجیح دادند این بلژیکی را در خط حمله به کار بگیرند. ماحصل این برنامه، پیروزی شالکه با گل دقیقه ۷۰ ویلموتس بود.
مارک ویلموتس سالهای بعد و با ظهور ابه ساند، کمی عقبتر آمد و جای خود را در نوک خط حمله به این مهاجم دانمارکی داد. ویلموتس با حضور ساند، تبدیل به مهاجم سایه شد و بیشتر در نقش هافبک نفوذی، بال راست و بال چپ بازی کرد. حضوری ۴ ساله و موفق در ترکیب شالکه که لقب خوک وحشی را هم برای مارک ویلموتس به همراه داشت.
سرمربی بلژیکی تیم ملی، به واسطه بازی در تمام پستهای تهاجمی شم بالایی در تشخیص توانمندی بازیکنان هجومی دارد. بهعنوان نمونه ویلموتس ابتدا از علیرضا جهانبخش در نقش هافبک تهاجمی و نزدیکترین بازیکن به کریم انصاریفرد استفاده کرد و سپس این پست را در اختیار مهدی طارمی و حتی وحید امیری قرار داد. جهانبخش در پستهای دیگر- بال راست و بال چپ – آزمایش شد و طارمی هم در نیمه دوم تبدیل به تهاجمیترین بازیکن تیم ملی، بعد از کریم انصاریفرد.
شناخت بالای ویلموتس از پستهای تهاجمی و آزمایش بازیکنانی که قرار است در این منطقه از زمین بازی کنند، شاید کار ستارههایی چون کریم انصاریفرد، علیرضا جهانبخش، مهدی طارمی، اللهیار صیادمنش و حتی سردار آزمون را آسوده کند. آنها کنار مربی جدیدی فعالیت میکنند که در تمام پستهای تهاجمی به میدان رفته و خوب میداند بازیکن چه میخواهد و چگونه میتواند بیشترین کارآیی را داشته باشد. این اتفاق مهمی برای بازیکنان هجومی تیم ملی است، یکی آمده که فوتبال تهاجمی را میشناسد و با بالا و پایینهای بازی در پستهای رو به جلو آشنایی کامل دارد. هر چند باز هم تأکید این است که پیروزی مقابل سوریه نمیتواند ملاکی برای قضاوت مارک ویلموتس باشد.
امیر اسدی
- 16
- 5