
کی روش نباید از تیم ملی جدا میشد؛ در توانمندی سرمربی فعلی تیم ملی فوتبال ایران شکی نیست اما شخصیت کی روش یک شخصیت منحصر بفرد بود و حریفان ما هم حساب ویژه ای برای او باز کرده بودند.
همه آنچه تیم ملی ما نیاز داشت، فنی نبود، در زمان سرمربی گری کیروش ثابت شد که تیم ما علاوه بر ظرفیت های فنی به فاکتورهای دیگری هم نیاز دارد که همه اینها در وجود کی روش جمع بود.
رفتارهای فنی و حرفه ای سرمربی سابق تیم ملی به تیم ما شخصیت داد و سالها بر آسیا سروری کردیم اما حالا باید منتظر شویم تا پس از حدود هشت سال از قله آسیا به زیر کشیده شویم!.
آنهایی که بخاطر برخی برخوردهای کی روش با وی لج کرده بودند و با او مخالفت می کردند حالا دیگر باید برای آنها ثابت شده باشد که کی روش اگر هم گاها برخوردهای تندی داشت اما حلقه گمشده تیم ملی بود؛ او از تیم ملی ما تیمی ساخت که آسیا را پشت سر گذاشته بود و در جهان حرفهایی برای گفتن داشت.
تمام واکنش ها و اقداماتی که کی روش از خود نشان می داد فنی بود، حتی نگاهش فنی بود، رجزخوانیهایش فنی بود، مصاحبه های قبل از آغاز بازی اش فنی بود و ترس در دل حریفان ایجاد می کرد، او مربی باهوشی بود و علاوه بر ظرفیت های فنی، نیک می دانست که کجا و چگونه با حریفان روبرو شود.
بسیاری از حریفان ما قبل از آغاز بازی به خاطر همین نوع شخصیت کی روش، قافیه را باخته بودند و روحیه آنها متزلزل میشد.
نمی خواهیم نقاط ضعف او را پوشش دهیم اما هر چه بود در موفقیت تیم ملی سهم اصلی را داشت، دست به دست هم دادیم و با بهانه های بچگانه و گاها حسادت آمیز او را از تیم ملی جدا کردیم و حالا داریم چوبش را می خوریم.
بزرگترین اشتباه فدراسیون فوتبال این بود که تحت تاثیر جوی که مخالفان کی روش درست کرده بودند قرار گرفت و این مربی نام اشنا را از تیم جدا کرد.
۲ باخت پیاپی از دو تیم عربی که غالبا در مقابل ما تسلیم بودند حیثیت ورزشی ما را زیر سوال برد؛ در تمام دوره هایی که کی روش در تیم ملی بود تیم ما در چنین مسابقاتی از همان اول در صدر گروه جای داشت و تا آخر هم در صدر می ماند اما حالا در رده سوم هستیم و دلخوش به بازی های اینده!
آرزوی همه ما موفقیت تیم ملیست اما با این شرایط، کار دشواری داریم؛ شک نکنید که پازل تیم ملی ما با سرمربی همچون کی روش تکمیل می شود.
نکته قابل تامل دیگر اینکه هم بازیکنان و هم فوتبال دوستان و هم قاطبه مردم، کی روش را دوست داشتنند و کار او را می پسندیدند اما جمع کوچکی برای تیم ملی که متعلق به مردم است تصمیم گرفتند و او را از تیم جدا کردند و حالا باید همانها پاسخگو باشند.
بیجهت عاشق کیروش نبودیم
دیگر آن عشق و علاقه را در چشمان و ساقهای ملی پوشان نمی بینیم؛ حتی در برد پرگل مقابل تیم هایی مثل کامبوج.
بازی ضعیف تیم ملی مقابل بحرین عصر امروز مقابل عراق تکرار شد و کام مردم را تلخ تر از قبل کرد چراکه تیم ملی نه انگیزه داشت و نه موقعیتی چندانی به ویژه در نیمه دوم بازی ایجاد کرد.
شاید اگر تیم ملی در بازی مقابل عراق مثل آن بازی معروف جام ملت های آسیا بازی می کرد و می باخت، مایوس نمی شدیم اما با این ترکیب پراشتباه و این سطح انگیزه به نظر می رسد که خیلی زودتر از برگزاری دور دوم مقدماتی جام جهانی باید قید حضور در جام جهانی را بزنیم.
مسعود شجاعی که مسنترین و باتجربهترین بازیکن ایران با تجربه حضور در سه جام جهانی است و خیلی وقت است نیمکت نشین تیم ملی شده با تصمیم غیرمنتظره ویلموتس در ترکیب اصلی قرار گرفت و در طول بازی با عراق کمربند میانی زمین را با حداقل پنج پاس اشتباه به تیم حریف بخشید. شجاعی ۲ کارت زرد بیجهت گرفت؛ شاید برای کارت زرد اول توجیه داشته باشیم اما سوال اینجاست که چرا کاپیتان ملی کارت زرد دوم را برای توپی که ارزش نداشت بواسطه بازی خطرناک دریافت کرد؟
فارغ از بازی ضعیف شجاعی و اخراج وی از بازی و ۱۰ نفره شدن در ۱۰ دقیقه پایانی، بازیکنان تیم ملی چه از نظر فنی و چه روحی مهیای این بازی نبودند و بعد از زدن گل به عراق به مساوی راضی بودند؛ می توان تا حدی به بازیکنان حق داد چراکه مربی تیم ملی بجای آماده سازی بازیکنان برای این بازی در ترکیه منتظر گرفتن دستمزدش بود.
۲ باخت مقابل بحرین و عراق در راه اولین جام جهانی که قرار است در خاورمیانه برگزار شود زنگ خطر را برای فوتبال ملی ما به صدا درآورده و باید از مسئولان فدراسیون فوتبال پرسید که مگر تورنمنتی مهمتر از جام جهانی داریم که برخی بازیکنان تیم ملی در وسط میدان و در جنگ های تن به تن در زمین قافله را راحت به تیم رقیب می بازند.
بازی سردرگم، بی انگیزه و کسل کننده ایران به ویژه در نیمه دوم مقابل عراق چیزی نیست که از چشمان هر بیننده غیرحرفه ای فوتبال نیز پنهان بماند و این موضوع حتما باید ریشه یابی و کارشناسی شود.
اما هر چیز دلایل این ۲ باخت باشد این تیم ملی یک چیز کم دارد و آن تفکرات "کیروشی" است؛ کی روش فارغ از مسائل تکنیکی و حرفه ای فوتبال چیزی داشت که هر سرمربی ندارد و آن تزریق انگیزه، شور و نشاط به تیم ملی بود؛ سرمربی سابق تیم ملی روانشناسی فوق العاده بود که حس اعتماد همگان از بازیکن تا فدراسیون به هر تصمیم وی در تیم ملی موج می زد.
عشق به پیروزی و کسب نتیجه در زمان سرمربی گری کی روش چه در مقابل پرتغال یا یک تیم درجه ۳ آسیایی یکسان بود؛ این مهمترین خصلت وی بود که با روحیه ایرانیان سازگار و موجب عشق مردم به این مربی پرتغالی شد.
ویلموتس اما بارها مدعی شده که تیم ملی به دنبال پیروزی و بازی تهاجمی است اما ترکیب امروز ایران و نداشتن حتی یک موقعیت گل در نیمه دوم بازی عراق، نافی این موضوع است.
باید به سرمربی تیم ملی فرصت داد تا تفکرات خود را به بازیکنان دیکته کند اما بپذیریم که با وضعیت نه چندان مطلوب ایران در گروه مقدماتی جام جهانی این موضوع باید سریع تر انجام شود.
و آخرین حرف در قبال وضعیت تیم ملی اینکه، یوزهای ایرانی برای ۴ بازی حساس دور برگشت در فروردین و خرداد سال آینده نیاز به تزریق روحیه و انگیزه از جنس کی روش دارد.
محمدحسین فلاح تفتی
مهدی مقدر
- 10
- 4