مجمع سهامداران ذوب آهن برای تیمهای ورزشی این کارخانه، ۲۵ میلیارد تومان بودجه سالانه تصویب کرده. فغان سعید آذری از بودجه «ناچیز» ذوب آهن در سال ۹۸ بلند شده. در اینستاگرام مینویسد: «دندانهای گاندو را کشیدند». گاندویی که ارتباطی به سریال جنجالی این روزهای تلویزیون ندارد و این تمساح بومی ایران از سالها پیش نماد تیم فوتبال ذوب آهن بوده.
آیا سهامداران، بودجه ورزشی ذوبآهن را کاهش دادهاند؟ نه! اتفاقاً نسبت به سال گذشته، ۵ میلیارد تومان هم به بودجه اضافه کردهاند ولی مدیرعامل باشگاه فوتبال ذوبآهن، میگوید که با این گرانیها و افزایش هزینهها، ۲۵ میلیارد تومان به جایی نمیرسد. ذوبیها بودجه ۵۰ میلیاردی درخواست کرده بودند که با تقاضای افزایش ۱۵۰ درصدی بودجه آنها موافقت نمیشود.
از منظر سعید آذری و همکارانش، این خواستهای منطقی است. او که تیمش را در مرحله یک هشتم نهایی لیگ قهرمانان آسیا میبیند، تا همین جای پیش فصل دو ستاره تیمش، رشید مظاهری و محمدرضا حسینی را از دست داده و فقط توانسته یوسف بهزادی دروازهبان ذخیره پدیده و محمد مشایخ را از شاهین بوشهر جذب کند. قیمت بازیکنها در فوتبال ایران سر به فلک کشیده و با عددهای پارسال دیگر نمیشود ستارههای مطرح را راضی به پوشیدن پیراهن ذوب آهن کرد. در سالهای نه چندان دور خیلی از فوتبالیستها جذب تیمهای صنعتی میشدند به این امید که دستمزد بیشتری میگیرند اما حالا که سرچشمه منابع مالی دولتی اندک اندک خشکیده میشود، دیگر نمیتوان با اتکا به این منابع و با جیب پرپول به استقبال بازار نقل و انتقالات رفت.
اما از منظری دیگر، باید پرسید عایدی تیم فوتبال ذوب آهن بهعنوان یکی از نمادهای فوتبال دولتی، برای آن کارخانه عظیم، برای چند هزار کارگر این کارخانه، برای مردم اصفهان چه بوده؟ ذوب آهن بیش از نیم قرن قدمت دارد و در سالهای پیش تا فینال لیگ قهرمانان آسیا پیش رفته، نایب قهرمان لیگ شده، قهرمان جام حذفی شده اما در کفه دیگر ترازو و در تحلیل «هزینه- فایده»، ذوب آهن در قبال میلیاردها تومان هزینه، از حدود ۱۴ هزار نفر پرسنل کارخانه، چند نفر را به فوتبال علاقهمند کرده؟ چقدر تفریح ایجاد کرده؟
طبعاً نگاه تحلیلی نباید نگاه صفر و صدی باشد و اینطور نیست که بگوییم هرچه برای فوتبال ذوبآهن هزینه میشود، بیهوده است. هیچکس نمیتواند چنین ادعایی کند اما باید بین هزینه و فایده، نسبت معقولی برقرار باشد. مدیران ذوب آهن امسال ۵۰ میلیارد تومان درخواست داشتند، اگر اوضاع به همین منوال پیش برود آیا سال آینده تقاضایی ۱۰۰ میلیاردی خواهند داشت؟ آن وقت در ازای این همه هزینه، چه آوردهای برای اصفهان و کارخانه ذوبآهن داشتهاند؟ آمار میگوید میانگین تماشاگران ذوبآهن در فصل گذشته به جز رویارویی با پرسپولیس، استقلال و سپاهان، معمولاً کمتر از هزار نفر است. یعنی تیمی که از بودجه ناچیز خود شکایت دارد، حتی نتوانسته ده درصد کارمندان و کارگران کارخانه خودش را جذب استادیوم کند.
آنچه که امروز در لیگ برتر میبینیم، نتیجه مستقیم سیطره فوتبال دولتی است. فوتبالی که در آن بخش خصوصی فعالیت سالم نداشته باشد، کمترین تلاشی برای جذب هوادار نمیکند، بودجه سالانهای دریافت میکند و مدیرانش یکی بهتر و یکی بدتر، میلیاردها تومان بودجه را هزینه میکنند و در ازای آن هیچ محصولیتولید نمیکنند. ذوبآهن، پیکان، سایپا و بقیه تیمهای کمتماشاگر صنعتی که در نیم قرن نتوانستهاند پایگاه مناسبی در میان تماشاگران پیدا کنند، تا چند ده سال دیگر باید در لیگ برتر برای سکوهای خالی بازی کنند؟ تورم روز افزون و تنگناهای اقتصادی اگر هزار ایراد داشته باشد، لااقل یک فایده برای فوتبال ایران خواهد داشت؛ با قطع تدریجی کمکهای دولتی، باشگاهها باید تبدیل به بنگاههای اقتصادی سودآور شوند وگرنه باید به دوران آماتوری برگردیم.
دورانی که در فوتبال خبری از دستمزدهای میلیاردی نبود و تمام موجودی تیمها در صندوق عقب ماشین سرپرستها جابجا میشد.
علی مغانی
- 12
- 6