«از میان ۱۸۰ کشور دنیا، ایران با نرخ بیکاری ۱۲ درصدی، در صدر کشورهای بیکار دنیا قرار دارد.»، این جمله، چکیدهای از گزارش بانک جهانی است که اینروزها توجه بسیاری از رسانهها را به خود جلب کرده؛ گزارشی که نشان میدهد نرخ بیکاری در ایران، هشت برابر افغانستان، شش برابر کویت و یک و نیم برابر عراق است. هر چند برای پی بردن به نرخ بیکاری واقعی، دیگر نیازی به مرور آمارهای رسمی نیست و به نظر میرسد که محیط اطراف همه ماها حتی بهتر از آمارهای رسمی میتواند در اینباره حرف بزند، اما بهنظر میرسد که این گزارش نیز میتواند مهر تاییدی باشد برای بحرانی که سالهاست از دولتی به دولت دیگر منتقل میشود و انگار درد بیدرمیان اقتصاد شده است. نکته قابلتوجه ماجرا این است که آنچه اینروزها در میان قصه بیکاری فارغالتحصیلان دانشگاهی اتفاق میافتد، با آمارهایی که سکانداران اقتصادی ارائه میکنند همخوانی ندارد؛ ادعاهایی که حتی با گزارشهای نهادهای بینالمللی نیز جور درنمیآیند.
چرا که از یک سو در گزارش بانک جهانی، وضعیت بیکاری حتی وخیمتر از کشورهایی مانند افغانستان اعلام شده و از سوی دیگر به گفته رئیسجمهوری، وضعیت اشتغال نسبت به گذشته بهتر شده است. اوایل زمستان سال گذشته بود که حسن روحانی، در یکی از جلسات هیات دولت در اینباره گفت: «به ملت عزیز ایران اعلام میکنم که برای اولین بار آمار تعداد افراد شاغل در کشور و خالص اشتغال در مرز ۲۴ میلیون نفر قرار دارد و این در تاریخ ایران اولین بار است.»
بر اساس اظهارات رئیسجمهوری: «تعداد شاغلان کشور در آغاز دولت ۲۰ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر بوده که در حال حاضر به حدود ۲۴ میلیون نفر رسیده یعنی مجموعا سه میلیون و ۳۰۹ هزار بر اشتغال خالص ما افزوده شده است.»
اما این تمام ماجرا نیست. همین چند روز پیش بود که گزارش تحلیلی شاخصهای کسب و کار کشور نیز حکایت از این داشت که طی چند سال اخیر، نرخ بیکاری جوانان به دو برابر رسیده است. بر اساس آماری که معاونت توسعه کارآفرینی و اشتغال وزارت کار منتشر کرده، طی پنج سال گذشته، هر سال ۶۴۸ هزار نفر به جمعیت فعال کشور افزوده شده؛ یعنی تعداد نیروهای کار بالا رفته، اما با این همه نرخ بیکاری نسبت به چند سال گذشته، به دو برابر نرخ بیکاری کل رسیده است.
هر چه که هست حالا آمارهای رسمی و غیر رسمی درباره افزایش بیکاری در کشور میگویند. نکته قابلتوجه این است که سکانداران اقتصادی در دولتهای یازدهم و دوازدهم همواره در صحبتهای خود انتقادهای جدی به رقم بالای بیکاری در زمان دولتهای نهم و دهم وارد میکردند، اما حالا دولت روحانی بر اساس گزارش بانک جهانی رکورد قابلتوجهی را در این زمینه برجای گذاشته است. این ماجرا در حالی گزارش شده است که مشاور اقتصادی روحانی در اظهارات خود ریشه اصلی بیکاری را به دولتهای قبل نسبت داده است. آنطور که مسعود نیلی در اینباره به رسانهها گفته بود: «از سال ۸۴ تا ۹۰ حدود ۸۴۵ میلیارد دلار درآمد نفتی به دست آمد اما کار خاصی برای ایجاد اشتغال انجام نشد و این بیکاری ریشه در عملکرد دولت قبلی دارد.» این انتقادها در حالی از سوی مشاور اقتصادی روحانی مطرح شده که یکی از وعدههای اصلی دولت یازدهم و دوازدهم، از میان بردن بیکاری بود.
خرداد ماه سال ۹۲ بود که حسن روحانی گفت: ««برنامههای اقتصادی من حل معضل اشتغال بخصوص برای تحصیلکردههاست.»، او در جای دیگری هم گفته بود: «دولت تدبیر و امید نخواهد گذاشت این همه جوان بیکار در این کشور حضور داشته و چندین میلیون معتاد به خاطر نداشتن نشاط و شادی به شادیهای کاذب روی آورند.»، شعارهای اشتغال روحانی همینها نبود؛ او در جای دیگری نیز گفته بود: «دانشجویان باید با صنعت و کشاورزی، آشنا شوند تا بلافاصله بتوانند بعد از فارغالتحصیلی شغل پیدا کنند.» اما سال ۹۳ بود که علی ربیعی، وزیر کار نیز با اعتراف به نرخ بیکاری یک میلیون و ۳۰۰ هزار نفری تحصیلکردههای دانشگاهی گفت: «کشور با بحران بیکاری فارغالتحصیلان مواجه است.» و حالا بعد از گذشت شش سال از روی کار آمدن دولتهای یازدهم و دوازدهم، بار دیگر نهادهای بینالمللی دست روی همین بحران میگذارند و ایران را در لیست یکی از مهمترین کشورهایی قرار میدهند که با بحران بیکاری مواجه است. با چنین اتفاقاتی سوال قابل طرح این است که آیا سیاستهای اشتغال در دولتهای مختلف نادرست بوده که حالا شاهد بدتر شدن روند اشتغال هستیم یا اینکه اصلا کشور ایران ظرفیتی برای جذب نیروهای کار ندارد؟
هر چه که هست، اینکه نام ایران در سالهای اخیر به عنوان کشوری رکورددار در زمینه بیکاری ثبت شده است، ما را به سراغ جمشید پژویان برد تا ریشه اصلی بیکاری و علت رشد آن در سالهای اخیر را از زبان این اقتصاددان بشنویم. پژویان که دکترای اقتصاد خود را از دانشگاه آمریکا گرفته اینروزها بیشتر زمان خود را در دانشگاه، صرف تدریس اقتصاد بخش عمومی میکند.
بر اساس گزارش بانک جهانی، از میان ۱۸۰ کشور دنیا، ایران با نرخ بیکاری ۱۲ درصدی، در صدر کشورهای بیکار دنیا قرار دارد. این در حالی است که دولت روحانی معتقد است که تعداد شاغلان کشور که در آغاز دولت ۲۰ میلیون و ۶۰۰ هزار نفر بوده، در حال حاضر به حدود ۲۴ میلیون نفر رسیده و مجموعا سه میلیون و ۳۰۹ هزار بر اشتغال خالص افزوده شده است، هر چند آمار غیررسمی نیز نشان میدهد که وضعیت اشتغال در شش سال فعالیت دولت روحانی بهتر نشده، اما نکته اینجاست که این اظهارات رئیسجمهوری حتی با گزارش سازمانهای بینالمللی نیز همخوانی ندارد، فکر میکنید چرا این میزان اشتغال که دولت روحانی از آن یاد کرده، با آماری که بانک جهانی اعلام میکند، همخوانی ندارد؟
مسلم است که اصولا در ایران امکان اینکه بتوان به درستی نرخ بیکاری را استخراج کرد، وجود ندارد. در کشورهای پیشرفته، روند بیکاری به این ترتیب سنجیده میشود که افراد مختلف، به محض اینکه بیکار شدند، نامشان در سازمان تامین اجتماعی ثبت میشود. از سوی دیگر، نام افرادی که از قبل بیکار بودند نیز در سازمان تامین اجتماعی این کشورها ثبت شده است، یعنی نام افرادی که از ابتدا بیکار بودند و نام افرادی که بعدا در این لیست قرار میگیرند نیز در حافظه سازمان تامین اجتماعی ثبت میشود.
بنابراین سازمانهای بینالمللی یا هر سازمانی از طریق سازمان تامین اجتماعی اطلاعات میگیرد و اطلاعات دقیق اشتغال از این طریق به صورت دقیق اعلام میشود. اما در کشوری مانند ایران، به دلیل اینکه این نوع مراکز به طور دقیق اطلاعات آماری ندارند و همه چیز بر اساس حدس و گمان اعلام میشود، هر گونه آماری درباره اشتغال و بیکاری دقیق نیست و میتوان بر اساس اطلاعات و آماری که وجود دارد، میزان بیکاری و اشتغال را اعلام کرد. بنابراین نرخ بیکاری واقعی در کشور ما دقت کافی را ندارد. برهمین اساس دولتها به راحتی میتوانند مجموعهای از اطلاعات را اعلام کنند و از افزایش نرخ اشتغال بگویند. زیرا آمار رسمی و دقیقی در این زمینه وجود ندارد و حرف زدن دراین باره خیلی راحت است.
بانک جهانی بر چه اساسی این آمار را از کشورهایی مانند ایران استخراج میکند؟
بانک جهانی، بر اساس روشهای خود به طور یکسان نرخ بیکاری همه کشورها را برآورد میکند. در کشورهای دیگر روشهای دقیقی برای برآورد این آمار وجود دارد، اما در ایران به دلیل مباحث سیاسی و آماری که درباره بیکاری یا اشتغال اعلام میشود چندان قابل اتکا نیست و نمیتوان با تکیه بر آن آمارها گفت که وضعیت اشتغال بهتر شده یا بدتر.
یکی از شعارهای اصلی دولت روحانی، اشتغال نیروهای فارغالتحصیل دانشگاهی بوده است، فکر میکنید که این دولت تا چه حدی توانسته به این وعدهها عمل کند و آیا میزان اشتغال را طبق وعدههایش نسبت به دولتهای نهم و دهم افزایش داده است؟
میزان بیکاری در دولت روحانی به طور قطع بدتر از دولتهای نهم و دهم شده است. بنده که در دانشگاه هستم و سابقه تدریس در دانشگاههای تهران و تربیت مدرس را دارم، به طور مستقیم میتوانم از وضعیت دانشجویان درک کنم که وضعیت اشتغال بهتر نشده، که وخیمتر نیز شده است. از آنجایی که بسیاری از دانشجویان بخصوص در مقطع دکتری درخواست کار از من دارند، هر چند درباره این وضعیت فقط نمیتوان با بررسی چند دانشگاه نظر داد. اما آنچه که خود بنده میبینم نشان دهنده وخامت اوضاع است.
آیا راهکاری در این زمینه دارید برای دولت؟
راهکار کوتاه مدت یا بلند مدتی در این زمینه وجود ندارد. مسئله این است که ما در دولتهای مختلف، در شناسایی ریشه اصلی معضل بیکاری اشتباه کردهایم و با همین دستورالعمل نسخه پیچیدهایم. مثلا دولتها با طرحهای ضربالعجلی سعی کردهاند تا بیکاری را ریشهکن کنند اما این طرحها درست نبودهاند؛ طرح ضربتی اشتغال یا طرح حمایت از صنایع کوچک، هیچ کدام برای اشتغال ایدهآل نبودهاند.
پس چهکار باید کرد و از چه راهی میتوان کار ایجاد کرد؟
تنها یک راه در اینباره وجود دارد که میتوان به دولت پیشنهاد داد. دولت باید تولید را ارتقا دهد. باید در زمینههای صنعتی و خدماتی طوری پیش رفت که این فعالیتها منتج شود به فعالیتهای اقتصادی. باید برای بالا بردن تولید، سرمایهگذاری کرد و افراد مختلف را استخدام کرد. تا وقتی سرمایهگذاری و تولید نباشد، نمیتوان منتظر افزایش اشتغال بود. باید کاری کرد که کشور نیاز به کار نداشته باشد بلکه باید کار نیاز به اشتغال داشته باشد. ریشه اصلی بیکاری کشور در وابستگی به نفت است.
از زمانی که نفت پیدا کردیم و آن را به کشورهای دیگر بردیم و در قبالش کالا گرفتیم این معضلات شروع شد. این فروش نفت، ۵۹ نفر از ۶۰ نفری را که کالا تولید میکردند. چرا که یک نفر نفت فروخت و بقیه بیکار شدند.
از سوی دیگر از زمانی مشکل بیکاری در کشور ما نهادینه شده است که بخش خصوصی قادر به عرضه کار در بازار نشده و دولت در این زمینه فعالیت کرده است. بنابراین تنها راهی که برای افزایش اشتغال وجود دارد، سرمایهگذاری در تولید است.
- 18
- 3