شنبه ۱۷ آبان ۱۴۰۴
۰۸:۲۲ - ۲۷ آذر ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۰۹۲۵۴۹
چهره ها در سینما و تلویزیون

 آخر قصه «سلطان قلب‌ها»

محمدعلی شیرازی,سلطان قلبها

 «یه دل میگه برم،‌ برم!‌ یه دل می‌گه نرم! نرم! طاقت نداره دلم،‌ بی تو چه کنم؟» این شاید معروف‌ترین ترانه محمدعلی شیرازی بود. ترانه‌سرایی که آثارش بسیار بیشتر از خودش معروف شدند و شاید هرگز مزه شهرت را نچشید. ساعاتی از جمعه‌شب گذشته بود که دکترها پس از آخرین نفسش در این جهان، ماسک دستگاه اکسیژن را از صورتش جدا کردند تا سراینده ترانه‌های دیرآشنا،‌ سایه‌اش را برای همیشه از زمین بردارد. در کارنامه محمدعلی شیرازی ده‌ها ترانه به چشم می‌خورد که هر کدام از آنها به خاطره جمعی مردم ایران بدل شده‌اند.

«شکار» با مطلع وقتی رسید آهو هنوز نفس داشت، «سلطان قلب‌ها» با مطلع یه دل می‌گه برم برم، «روزی تو خواهی آمد» با مطلع روزی تو خواهی آمد از کوچه‌های باران، «چرا نمی‌رقصی» با مطلع قد و بالای تو رعنا رو بنازم، «زندونی» با مطلع وقتی که دل تنگه فایدش چیه آزادی، «ای‌خدا» با مطلع دیگه دنیا واسه من تاریکه و ... تنها بخشی از کارنامه پروپیمان محمدعلی شیرازی است. او انسانی گوشه‌گیر بود و زندگی دور از حاشیه را بر هر چیز دیگری ترجیح می‌داد اما حاصل همکاری‌اش با آهنگسازان بزرگی همچون همایون خرم، انوشیروان روحانی، زاون و ... آثاری بودند که برای همیشه ماندگار خواهند بود.

شیرازی سال‌ها بود که بیماری ریوی داشت و این موضوع زندگی‌اش را به شدت تحت تاثیر قرار داده بود. بیماری او در یک ماه اخیر وخیم‌تر شد و قلبش سرانجام در ۸۱سالگی، در آخرین جمعه پاییز و در بخش آی‌سی‌یوی بیمارستان محب مهر تهران از تپیدن ایستاد.

 از زندگی

 سال ۱۳۱۹ سال تولد بسیاری از چهره‌های نامدار فرهنگ و هنر ایران است. از محمدرضا شجریان تا عباس کیارستمی، از احمدرضا احمدی تا اسفندیار منفردزاده، از محمود دولت‌آبادی تا انوشیروان روحانی، از محمدعلی سپانلو تا آیدین آغداشلو، از اینان یکی شیرازی بود. جوان‌تر از همه. او در آخرین روزهای این سال و در شیراز به دنیا آمد. نام اصلی‌اش محمدعلی حافظ الکتب بود اما به فراخور آن سال‌ها،‌ با نامی ساده‌تر، شناخته شد؛ محمدعلی شیرازی! پدربزرگش موذن مسجد شاهچراغ بود و محمدعلی از کودکی با آوای خوش او آشنا شده بود. خودش گفته: «هم پدرم و هم پدربزرگم طبع شعر داشتند و در کار چاپ و نشریات آن موقع بودند. آدم‌های بسیار پرهیزگار و درستکاری بودند. آثاری هم از هر دو هست. چندان البته قدرتی ندارد آثار. چون حتی پدرم هم مدرسه نرفته بود. مادرم هم سواد کمی داشت و اما خیلی به شعر علاقه داشت. همیشه در کنار سجاده‌اش دیوان حافظ و مصیبت‌نامه شیخ عطار داشت.»

او ادامه داد: «سال‌های دهه ۳۰ یک رادیو داشتیم که گاهی موسیقی پخش می‌کرد. آهنگ‌هایی را که پخش می‌کرد دوست داشتم. یادم است ترانه‌هایی از قمر هم پخش می‌کرد. ما در شیراز بودیم. پدر بعد از مدتی که در چاپخانه کار می‌کرد،‌ ضرر زیادی کرد و برای اینکه قرض‌هایش را بدهد همه چیز را فروخت و تنها یک خانه ماند. برادر بزرگ در تهران کار می‌کرد، او گفت از شیراز به تهران بیایید و ما هم دسته‌جمعی به تهران آمدیم. در خیابان ری، کوچه آبشار ساکن شدیم.»

شیرازی گفته: «اوایل شعر کار می‌کردم و البته شعرها عموما تلخ هم بودند. در یک مراسمی از من خواستند شعری بخوانم، من هم خواندم و بعد از شعر، آقای حسین صمدی به من گفت شما می‌توانی ترانه هم کار کنی؟ گفتم تا حالا ننوشته‌ام نمی‌دانم. او گفت آهنگی دارم که می‌خواهم به خانم روح‌پرور بدهم تا بخواند، دنبال ترانه‌ خوبی می‌گردم که امیدوارم شما این کار را بکنید. رفتم دفترش و آهنگ را شنیدم و برایش ترانه «دیگر مگو» را ساختم. اینجا سر و کار من با ترانه شروع شد.» او گفته: «یک وقتی شعری نوشته بودم به نام بدگمان، برای زوج‌های جوان که مشکلی بود. بعد از چندین سال یک جا مهمان بودیم. خانم و آقایی آمدند و گفتند شما زندگی ما را نجات دادی. ما اختلاف داشتیم، داشتیم می‌رفتیم که طلاق بگیریم.

در ماشین این آهنگ بدگمان را پخش کردند با صدای آقای روانبخش. همین آهنگ باعث دلخوشی آنها شده بود. من تا همیشه به این کار افتخار می‌کنم.»

 گزیده گفته‌ها

«قبل از انقلاب بسیاری از افراد گروهی کار می‌کردند. یعنی چند نفر می‌آمدند و یک خواننده خوب را دوره می‌کردند تا کسی با او کار نکند. من اهل این کار نبودم. اصولا نمی‌توانستم چنین چیزی را بپذیرم. چند بار به من گفتند بیا با ما کار کن که انحصاری کار کنیم اما احمقانه بود.»

«این روزها برنامه‌ای به نام «ممیزی شعر و ترانه» در فضای مجازی در حال پخش است و با وجود محتوای طنزش اما تمام آن واقعیت دارد. در سال ۷۶ که آقای معلم رئیس دفتر موسیقی و سرود صداوسیما بود سراغ من را گرفتند، خواستند دیداری داشته باشیم، من هم دو سه ترانه با موضوع آزاد ساختم که دست خالی نباشم و باهم دیدار کردیم. مدتی به سازمان رفت‌و‌آمد داشتم و همان زمان شورای شعری ایجاد کردند که دیدم به طور کلی از مرحله پرت هستند و مدام می‌خواهند اعمال نظر کنند. من به آقای معلم گفتم اگر بنا باشد ترانه‌های من زیردست این شورا برود، نیستم و او هم قبول کرد و ترانه‌هایم را با خود آقای معلم بررسی می‌کردیم.»

«زمانی که زلزله بم رخ داد من با چشمانی اشک‌بار ترانه‌ای برای این حادثه سرودم که مورد توجه هم قرار گرفت و بنا شد برای ساخت آماده شود. یکسری از کارها زمان‌مند است و اگر زمانش بگذرد دیگر اثرگذار نیست، این قطعه هم وارد پروسه اداری شد و پس از آنکه تب‌و‌تاب زلزله خوابید، یک ماه و نیم بعد آماده شد اما نه ملودی آن چنگی به دل زد و نه خواننده آن. این یک نمونه از اشکال شورای آن زمان بود اما باز هم اوضاع به شوری الان نبود. متاسفانه امروز آثار تیتراژهای تلویزیونی به شکلی شده است که آدم هیچ تمایلی به گوش کردن قطعات ندارد و به راحتی از کنار آنها عبور می‌کند.»

donya-e-eqtesad.com
  • 11
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش