شنبه ۰۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۵۹ - ۲۰ فروردین ۱۴۰۲ کد خبر: ۱۴۰۲۰۱۱۵۷۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

گله‌ی پژمان بازغی از بی‌مهری‌ها به کیومرث پوراحمد

گله‌ی پژمان بازغی, بی‌مهری‌ها به کیومرث پوراحمد
پژمان بازغی با انتقاد از پرداخته نشدن به ابعاد شخصیتی کیومرث پوراحمد و مراقبت نکردن از چنین هنرمندانی گفت: عجیب است که در مراسم رسمی خاکسپاری این هنرمند هیچ اشاره‌ای نمی‌شود که او چطور به چنین دورانی رسیده است.

به گزارش ایسنا، این بازیگر سینما که در آخرین فیلم مرحوم کیومرث پوراحمد با نام «پرونده باز است» حضور داشت و ‌پیش‌تر هم در فیلم «تیغ و ترمه» این فیلمساز بازی کرده بود، با ابراز تاسف و تأثر بابت فقدان کیومرث پوراحمد درباره مراسم خاکسپاری این کارگردان و طرح برخی اظهارنظرها و دو دستگی‌ها در فضای مجازی نکاتی را بیان کرد.

بازغی با تاکید براینکه «پرداخت درستی از شخصیت آقای پوراحمد در جامعه صورت نگرفته» گفت: ایشان هر تصمیمی گرفته باشند حتما دلایلی فراتر از چیزهایی داشتند که در این چند روز گفته شده است. من باور دارم که آقای پوراحمد پر از امید و زندگی بود اما همان‌طور که آقای عسگرپور (مدیرعامل خانه هنرمندان ایران و رییس هیأت مدیره خانه سینما) در صحبت‌های روز گذشته خود در مراسم خاکسپاری مطرح کرد، نکته مهم این است که ما از یکدیگر مراقبت نمی‌کنیم. در این سال‌هایی که آقای پوراحمد فیلم ساخت خیلی دچار بی‌مهری شد و باید پرسید مگر قرار است تمام فیلم‌هایی که در این مملکت ساخته می‌شود کمدی و پرفروش باشد؟ چرا توجه نشد که ایشان دیدگاه نقادانه اجتماعی خود را دارد؟

وی با اشاره به برخی واکنش‌ها در طول جشنواره‌های فجر نسبت به فیلم‌های اخیر کیومرث پوراحمد اضافه کرد: «تیغ و ترمه» اولین فیلمی بود که من برایشان بازی کردم. یادم می‌آید منتقدها بسیار بی‌رحمانه فیلم را هو کردند و از سالن بیرون رفتند. همین‌ها باعث دل‌شکستگی می‌شود، در صورتی که آقای پوراحمد فیلم‌های مهمی در سینما ساخته بود. فیلم «پرونده باز است» را هم در شرایطی سخت و در همین چند ماه گذشته که اتفاق‌هایی گریبان کشور را گرفت ساختیم. ما در آن روزها از آقای پوراحمد خواستیم که فیلم را تمام کند، در حالی که بیشترین سکانس‌ها در کانون اصلاح و تربیت مانده بود و ما را به سختی راه دادند. بعد که فیلم به جشنواره فجر آمد، باز هم همان ماجراها تکرار شد؛ منتها این بار یکسری دوستان در گوشه‌ای نشستند و جشنواره را تحریم کردند و با اظهارنظرهایشان که چه کسی به جشنواره می‌رود و چه کسی نمی‌رود، فشار زیادی را وارد کردند. این‌ها در حالی است که فیلمساز باید کار خود را بکند و فیلمش را بسازد و من از مردم هم به‌خاطر فشارهای سنگین اجتماعی بر هنرمندان دلگیرم. یک هنرمند باید حرف خود را با فیلمی که می‌سازد یا نقشی که بازی می‌کند، بیان کند و اینکه به طور مستقیم شعاری را نمی‌دهند، دلیل بر این نیست که همراه با مردم نباشند.

بازیگر فیلم‌های «دوئل» و «اسرافیل» با بیان اینکه خودش شخصا با همین مقوله بسیار زیاد برخورد کرده است، ادامه داد: من ۳۰ سال است که در تلویزیون کار می‌کنم و کار خود را از اینجا شروع کردم اما الان هر کسی که در تلویزیون کار می‌کند، منتسب به یک بخش از جامعه می‌شود و هر کسی هم که کار نمی‌کند، منتسب به بخش و جریانی دیگر می‌شود. در صورتی که ما همه در کنار هم زندگی می‌کنیم و هر فردی در جای خود کارش را انجام می‌دهد، مهم این است که بدانیم دغدغه‌های اجتماعی مردم کجاست، چون در نهایت هنرمند بدون مردم و مخاطب اصلاً هنرمند نیست.

او افزود: متاسفانه این خط‌کشی‌ها حتی در ماجرای مربوط به آقای پوراحمد هم اتفاق افتاد و ما که درباره دموکراسی حرف می‌زنیم، هنوز تمرین اجتماعی دموکراسی را بلد نیستیم و اجازه نمی‌دهیم هر شخصی اظهارنظر خود را مطرح کند. شاید در بخشی از این صحبت‌ها با هم موافق باشیم، شاید هم موافق نباشیم.

وی گفت: البته در این اظهارنظرها گاهی از انصاف هم دور می‌شویم و یک فیلمساز باسابقه را دارای نگاهی کهنه می‌دانیم، در حالی که کیومرث پوراحمد در هفتادوچند سالگی فیلمی مثل «پرونده باز است» را می‌سازد که حرف آن بخشش یک نوجوان در حال اعدام است. مسئله نوجوان‌ها هم کاملا به‌روز و با دغدغه‌ای جهانی است و فیلمساز تلاش می‌کند جامعه‌ی خود را به سمت تعالی سوق دهد اما متاسفانه در سخنرانی‌های مراسم خاکسپاری بیشتر از «قصه‌های مجید» یاد شد که نوشته‌ی ارزشمند آقای هوشنگ مرادی کرمانی است و گویی آقای پوراحمد فقط آن را به تصویر درآورده بود. جای پرسش است که در این صحبت‌ها لایه‌های درونی شخصیت کیومرث پوراحمد کجا رفت؟ چرا هیچ کسی نگفت که کیومرث پوراحمد چطور به این نقطه و به این دوران رسید؟ این بسیار غم‌انگیز است.

بازغی یادآوری کرد:‌ هر کدام از فیلم‌های این کارگردان براساس دغدغه‌ای شخصی یا اجتماعی ساخته شده؛ «شب یلدا» را زمانی ساخت که در تنهایی شخصی به سرمی‌برد. «تیغ و ترمه» را وقتی ساخت که احساس می‌کرد دغدغه‌های اجتماعی یک دختر جوان به چه شکلی بروز می‌کند. «پرونده باز است» را در روزهایی ساخت که صحبت از اعدام خیلی زیاد مطرح بود. در واقع هر کدام تجلی شخصیت ایشان بود و نشان می‌دهد که آقای پوراحمد سرشار از امید و زندگی بود اما ما مردم از او مراقبت نکردیم. این فضای مجازی و اظهارنظرهای مردم از یک جهت هم خوب است و از جهتی دیگر بد چون عده‌ای به راحتی مرگ یک هنرمند را در این سطح، بی‌اهمیت جلوه می‌دهند و معتقدند "همه" می‌میرند؛ در صورتی که نباید نگاهی سطحی به چنین اتفاقی داشت. بنابراین از رسانه‌ها نیز می‌خواهم که با نگاهی متفاوت‌تر از آنچه در فضای مجازی می‌بینیم به شخصیت منتقدانه و روانشناسانه کیومرث پوراحمد بپردازند.

  • 15
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی: ۶
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش