شنبه ۱۵ آذر ۱۴۰۴
۱۰:۵۸ - ۰۶ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۱۲۶۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

مجری «دورهمی» اشک حامد همایون را درآورد!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,برنامه دورهمی
مهران مدیری درباره موضوع «قول دادن، بد قولی و خوش‌ قولی» صحبت کرد و گروه نمایش دورهمی درباره این موضوع نمایش اجرا کردند.

به گزارش ایران آنلاین، سپس حامد همایون در میانه برنامه پا به صحنه دورهمی گذاشت.

وی در خصوص چگونگی آغاز فعالیت خود در عرصه هنر گفت: مانند همه هنرمندان از کودکی علاقه‌مند به موسیقی و هنر بودم. در شیراز زندگی می‌کردم؛ فوق لیسانس مهندسی دارم و در چند آموزشگاه تدریس می‌کردم. کم وبیش فعالیت موسیقی هم داشتم. تا اینکه همه این فعالیت‌ها به دوستی با سامان امامی ختم شد و از طریق او به محسن رجب پور معرفی شدم.

 

وی ادامه داد: بعد از شنیدن ترانه‌ای که خوانده بودم با من تماس گرفتند که به تهران بیایم. من برای آخرین بار به تهران آمدم، چرا که قبل از این اتفاق خیلی تلاش کردم. اما خوب این بار نتیجه داد و دیگر برنگشتم و با هم شروع به کار کردیم.

 

مدیری گفت: به نظر می‌رسد یک شبه همه چیز اتفاق افتاده؛ اما می‌دانم که برنامه ریزی پشت ماجرا بوده است. همایون پاسخ داد: ما از روز اول تصمیم گرفتیم، کار جدیدی را ارائه بدهیم. از آقای رجب پور خواستم به من فرصت بدهند تا کار جدید آماده کنیم. من و سامان امامی دو هفته نخوابیدیم و آهنگ «بارون که زد» و «مردم شهر» را ساختیم و آقای رجب پور قبول کردند. پنجم ماه رمضان سال گذشته اولین آهنگ من منتشر شد.

 

مدیری با اشاره به اینکه برنامه ریزی ها فراتر از این بود و یک ستاره سازی رخ داده، صحبت کرد و همایون اظهار داشت : من اینجا یک خبر خوب بدهم که من اولین محصول پروژه استعدادیابی موسیقی ایران هستم. عزیزانی که فکر می‌کنند استعداد و هنری در زمینه نوشتن، ساختن و خوانندگی دارند، می‌توانند با این پروژه همکاری کنند.خیلی جوان خوب داریم که بزودی معرفی می شوند. اینها ستاره‌های آینده موسیقی ایران هستند و ما از همه استقبال می کنیم.

وی افزود: شما درست می‌گویید؛ من اولین خروجی این برنامه‌ریزی هستم. اول اینکه خدا خواست؛ بعد درباره ترانه و موسیقی ساعت ها فکر کردیم، حرف زدیم و سعی کردیم خوب باشیم. خدا را شکر این اتفاق افتاد و امروز مردم کشورم با من هم صدایی می‌کنند.

 

در ادامه همایون درباره خصوصیات متولدین بهمن اظهار داشت: من متولد بهمن ماه هستم؛ به شخصه خیلی خوش قول هستم. سعی می‌کنم پسر منظمی باشم. من سعی کردم برای رسیدن به هدف هربار که زمین می‌خورم، سریع بلند شوم. خیلی زمین خوردم؛ از سن۲۲ تا۳۴ سالگی مدام مشغول زمین خوردن بودم.  مادرم دوست داشت استاد دانشگاه یا دندانپزشک شوم؛ اما من خیلی به موسیقی علاقه داشتم. الان هم خیلی خوشحالم که بین موسیقی و فوتبال، موسیقی را انتخاب کردم. چون هم دوره‌های من که بازنشسته تیم ملی و تیم‌های خوب هستند مثل سیاوش اکبرپور، مهرزاد معدنچی و ...، مدام در حال دویدن بودند اما در موسیقی می‌شود نشست و خواند. (خنده). الان هم بزرگترین مشکل زندگى من دلتنگی برای پدر و مادرم است که حدود سه ماه است آنها را ندیدم.

 

در ادامه این صحبت ها پیام صوتی مادر حامد همایون پخش شد که این پیام باعث شد، اشک در چشمان حامد همایون حلقه بزند.

همایون در خصوص شایعات درباره پول دادن به تهیه کنندگان عنوان کرد: من روزی که شروع به کار کردم نه تنها پول ندادم، بلکه خانه و همه امکانات را برایم فراهم کردند. من هزار تومن هم پول ندادم. من عهدی که با خدا بستم این است که تلاش کنم و موسیقی بسازیم که همه گوش کنند. دنبال موسیقی پیچیده نیستم، به نظرم زیبایی در سادگی است.

 

همایون در خصوص اجرای کنسرت‌های خود بیان کرد: ما از نوروز پارسال آهنگ‌ها را منتشر کردیم و در مدت دو ماه و نیم گذشته،۱۳۰ کنسرت داشتیم. ما توانستیم بجز چند شهر در همه ایران کنسرت داشته باشیم. با توجه به درآمد خوبی که داریم، نذر گروه ما این است که ۱۰ درصد را به کارهای خیریه اختصاص دهیم.

 

در پایان  حامد همایون بیان کرد: من احساس خوشبختی دارم؛ از همه مردم کشورم تشکر می‌کنم که سال ۹۵ را برای من رنگین‌ترین سال زندگی‌ام کردند و من به تمام آرزوهایم رسیدم. یک‌بار در زمان سربازی از کنار برج میلاد می‌گذشتم. در دل از خدا خواستم که یک روز اینجا کنسرت داشته باشم و آن روزها فرا رسید.

حامد همایون در پایان آلبوم آهنگ‌های خود و کتاب حافظ را به موزه دورهمی تقدیم کرد.

 

 

  • 17
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش