دوشنبه ۱۹ خرداد ۱۴۰۴
۱۹:۳۸ - ۱۴ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۳۴۲۷
چهره ها در سینما و تلویزیون

ایزابل هوپر، بازیگری با لبخندهای منحصر به فرد

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ایزابل هوپر

ایزابل هوپر روی پرده لبخندی منحصر به فرد دارد. نه دندان هایش به نمایش در می آیند و نه خنده ای که از ته دل به نمایش می گذارد، با بالاتر رفتن سن هوپر، این لبخند روی صورتش خطی تخت شکل داده که انگار کسی روی صورتش کشیده. در وسوسه ما تماشاگران برای توصیف فرآیند کار هوپر عدم قطعیت عجیبی وجود دارد. آیا در این لحظه که دارد لبخند می زند، او را تماشا می کنیم یا شخصیتی تخیلی که نقشش را بازی می کند؟

 

مرز میان بازیگر و نقش در مورد هوپر (اگر اصلا چنین مرزی برایش وجود داشته باشد) بسیار سریع تر از بازیگران دیگر محو می شود. تشخیص تفاوت های «شخصیت پردازی» هوپر در نقش های مختلفش کاری است تقریبا غیرممکن. فارغ از وضعیت داستانی یا دوره تاریخی و در انواع و اقسام نامنتظره ای از نقش هایی که هوپر بازی کرده، شاهد تکرار همان واکنش ها، همان حرکات، همان ژست ها – برای مثال همان لبخند تخت او – هستیم، با این حال هرگز این حس به ما دست نمی دهد که هوپر مثل برخی از بازیگران دیگر مشغول «بازی کردن خودش» است.

  

«خود» هوپر اسرارآمیزتر و گذراتر از اینها است و سخت تر می توان رویش انگشت گذاشت. هسته اصلی هنر بازیگری او در چیزی است که خودش کیفیت «درونی» می نامد. او در نقطه مقابل جلوه فروشی بازیگرانه معمولا در حالت عقب نشینی یا کناره گیری درونی دیده می شود.

 

هوپر، که اکنون ۶۴ سال دارد، از برخی جهات گزینه عجیب و نامحتملی برای تبدیل شدن به ستاره ای این چنین محسوب می شد. در سبک بازیگری او خبری از «حس خوب» یا بازی دادن احساسات مخاطب نیست – نقش هایش معمولا تلخ و سیاه اند (جدا از کمدی های سخیف گاه و بی گاه) و تقریبا همیشه نقش هایش را بر اساس کارگردان ها انتخاب می کند و نه متن. هوپر برخلاف جولین مور، مریل استریپ یا ونسا ردگریو بازیگری نیست که نقش به نقش ظاهر، تُن صدا یا لهجه اش را تغییر دهد.

 

 

با توجه به سرعتی که از یک پروژه سراغ پروژه بعد می رود، در نهایت شاید سبک لباس یا رنگ موهایش را عوض کند تا به قول خودش «نقش از خودش متمایز شود.» در مجموع به نظر می رسد که هوپر اصرار دارد در نقطه متضاد بازیگری رنگارنگ سنتی بایستد. او خود را مثل صفحه ای سفید و خالی در اختیار پروژه قرار می دهد تا در هر فیلم آنچه را اطرافش را گرفته منعکس و منکسر کند.

 

برخی کارگردان ها این وجه اصلی و تقریبا پرسونی از هنر هوپر را درک می کنند و بر اساس آن پیش می روند ولی حتی یخ ترین بازی های هوپر هم معمولا درون خود انرژی آتش فشانی و عصبی دارند که خودش را در لحظات بروز ناگهانی احساسات نمایان می کند. چه خطی می توان میان این دو قطبِ متضاد بازیگری او رسم کرد؟

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ایزابل هوپر

برگردیم به سایه لبخندش. این یکی از ژست های متعددی است که هوپر دوست دارد به شکلی ناگهانی و با عدم تداومی فریبنده به کار گیرد. اگر مضطرب یا گیر افتاده باشد، جیغی کوتاه و تیز می کشد. اگر منتظر باشد یا در حال فکر کردن و عصبی، روی لبش زبان می کشد. معمولا بی خطرترین دیالوگ های انتقالی (مثلا «اولالا») را با تاکید و «رنگ» نامنتظره ای به کار می برد. دست هایش را با ژست «برو کنار» در هوا می چرخاند و ناخودآگاه گردنش را می گیرد، هوا را به بیرون فوت می کند و لب هایش را با نوعی آسودگی اغراق شده تکان می دهد. این حالات بیانی متنوع لحظه ای شعله می کشند و بعد تقریبا بلافاصله خاموش می شوند.

 

هوپر از لذت کار کردن با این «جزئیات» و وصل کردن شان به هم در مجموعه ای از کنش ها در یک نما یا صحنه حرف می زند. شخصیت او در هر نقش مجموعه ای ناپایدار از این نشانه های ناپیوسته است. در فیلم «لولو» (۱۹۸۰) اثر موریس پیالا، در چهره او شاهد رژه ای نفوذناپذیر از حالات بیانی ریز هستیم که از یک سر طیف احساسات به سر دیگر می روند. او را در نمایی طولانی و دو نفره کنار ژرار دوپاردیو قرار دهید (کاری که پیالا می کند) و نتیجه، کارناوالی از تاثیرات غیرقابل پیش بینی است.

 

گاهی از هوپر انتقاد می شود که بازیگری سرد و منطقی است ولی با خواندن مصاحبه های او چنین حسی به خواننده دست نمی دهد. وقتی از او درباره کارش می پرسند از «احساسات ناب» و «در لحظه زندگی کردن» می گوید و اشاره می کند که غیر از مسائل فنی اساسی (مثل این که به هر کجا حرکت کند و با چه سرعتی) صحبتی با کارگردان ندارد.

 

 

«چیزی به نام کارگردانی بازیگرها وجود ندارد.» یکی از شعارهای محبوب او است. به اعتقاد او بازیگر در فیلم – موجودی که بزرگ تر از مجموع فعالیت های آگاهانه بازیگران و عوامل است – مقیم می شود و با آن حرکت می کند. لرزش هایش را حس می کند و نیازهای لحظه به لحظه اش را می گیرد. در اینجا مسئله غرق شدن در جهان تخیلی فیلم نیست.

  

برای هوپر که همیشه نسبت به حضور دوربین و میزانسن اطرافش آگاهی دارد، مسئله بیشتر واکنش نشان دادن به نوعی «نگاه» خاص است که دوربین موجبش می شود و واکنش به حس و حال خاص، نظرگاه و هدف پروژه سینمایی – حتی وقتی که این مسائل را به صورت کلامی کارگردان یا نویسنده یا هر کس دیگری بیان نکرده باشد.

کارگردان سینما و تئاتر، ورنر شروتر (۲۰۱۰-۱۹۴۵) که در بسیاری از کارهایش با هوپر همکاری داشت، در ستایش او می گفت بازیگری است که نیاز به توضیحات «فریبنده روانشناسانه» ندارد و به شکل روانشناختی بازی نمی کند. هوپر بازیگری را بیشتر از هر چیز یک کار می بیند، کاری فیزیکی که نیازمند تمرکز با انرژی زیاد است. هوپر هم وقتی می گوید بیشتر ترجیح می دهد «مجموعه ای از ژست ها» را بازی کند تا یک شخصیت معمول سه بعدی، در واقع حرف های شروتر را تکرار می کند.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ایزابل هوپر

اما این گفته ها همیشه هم با تجربه ما از فیلم هایی که این فرآیندهای خلاقانه تولید کرده اند همخوانی ندارند. برای مثال آیا او یک واکاوی پیچیده در روان و تجربه منحصر به فرد یک ژن خصا نیست؟ اما حتی در مورد همین فیلم هم نگاه خود هوپر جالب توجه است. گرچه خودش می گوید که در مورد نقش های قدیمی اش در فیلم های کلود شابرول باورهوفن حرفی نزده ولی به نکته ای به طور خاص «شابرولی» در مورد شخصیت اصلی او اشاره می کند:

 

«گذشته او یک فرضیه است؛ اطرافیان او همیشه توضیحات دقیق برای رفتارش ارائه می کنند. شابرول هم به همین شکل کار می کرد" به ما فرضیه ای اجتماعی می داد، فرضیه ای خانوادگی، فرضیه ای شغلی – تا آنجا که دیگر اصلا نمی فهمیم چه چیزی این شخصیت را شکل می دهد.» مثل بسیاری از نقش های دیگر هوپر، نقشش در او را هم «سخت می توان در قالب کلمات تقلیل داد».

 

نگاه کردن به مجموعه فیلم هایی که نقطه اتصال شان به هم یک بازیگر است زاویه ای تازه و متفاوت به تحلیل «مؤلف محور» در سینما وارد می کند. منظور این نیست که یک بازیگر، حتی بازیگر ستاره و پر قدرتی همچون هوپر، می تواند ورای کارگردان، تعیین کننده هدف اصلی و هنری یک فیلم باشد؛ ولی اگر به شکلی تجربی تصمیم بگیریم بازیگر اصلی را به عنوان مؤلف فیلم در نظر بگیریم می توانیم به «صور» معنایی و احساسی متفاوتی در مجموعه ای از فیلم ها دست یابیم. این موضوع به خصوص وقتی گذر سالیان و دهه ها را در نظر بگیریم بیشتر خود را نشان خواهد دارد. در مورد هوپر تغییر او از نقش های دختر شورشی در دهه ۷۰ به مادران پر ابهام و بی پروای دوران حاضر.

 

نقش های هوپر سیری تکاملی طی کرده اند و از شخصیت های مالیخولیایی و از خودبیگانه یا غریبه هایی عبوس در جوانی عبور کرده و با پشت سر گذاشتن موانع مختلف اجتماعی رسیده اند به تثبیت او به عنوان شخصیت «بورژوای کامل». نمونه های نوع اول شامل داستان تلخ و عاشقانه «بافنده» (۱۹۷۷) می شوند و بازسازی شابرول از «ویولت نوزیر» (۱۹۷۸) (داستان یک نوجوان آزاد در دهه ۳۰ که پدرش را به قتل می رساند) و نوع دوم را می توان در فیلم های متأخر شابرول، «هشت زن» (۲۰۰۳) اثر فرانسوا ازون، «معلم پیانو» و بسیاری دیگر دید.

 

این موضوع ما را بر می گرداند به آن کیفیت درونی خاصی که در هنر هوپر به عنوان یک بازیگر دیده می شود. او معمولا عمل بازیگری را به عنوان جستجویی برای یافتن «فضایی درونی» در چارچوب کلی میزانسن اطرافش، چه تئاتری و چه سینمایی، توصیف می کند. او از طریق این فرآیند نه تنها به دنبال خلق یک حریم خصوصی برای شخصیتش، که همچنین خلق فضایی عظیم از رازآمیزی و معما در اطراف آن شخصیت است.

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ایزابل هوپر

این رازها می توانند رؤیایی باشند (چنان که در نقش های هوپر جوان بودند) یا بد طینت (در شکل بورژوایی او) یا هر دو همزمان. بدین ترتیب، نامتعارف بودن در بسیاری از اوقات نقش مهمی در بازی های او دارد: این فرارِ درونی، فراری ضروری از واقعیت سخت، به طریقی در پسِ ظاهر غیر قابل نفوذ هوپر پیچ و تاب می خورد و خود را به شکل استراتژی ها و نقشه ها و اعمال ناخودآگاهی نشان می دهد که یا پرخاش به دیگری هستند یا آزار به خود؛ چیزی که نمونه هایش را می توان در «مالینا» و «معلم پیانو» دید.

 

به تازگی از هوپر در مورد توانایی اش در خلق گریه هایی چنین دل خراش بر پرده سینما سوال شد. او در جواب شانه ای بالا انداخته و گفته: «همه مان چاهی عمیق از غم و اندوه درونمان داریم. پیدا کردنش کار خیلی سختی نیست.» مصاحبه گر اصرار ورزیده: ولی از نظر تکنیکی، می توانید خودتان را به گریه بیندازید؟ «هر لحظه می توانم. کار پیچیده ای نیست. اگر از یک پیانیست بخواهید سونات شوپن را بزند برایتان می زند، اگر از یک بالرین بخواهید حرکتی انجام دهد هم انجام می دهد. ربطی به خودآزاری ندارد؛ لذت محض است.»

 

بعد زاویه ای فلسفی به این نگاه می دهد: «در این زجر کشیدن زجری وجود ندارد... بازی کردن یک ضرورت است؛ برای من هم کار آسانی است. من از آنهایی نیستم که ناله می کنند نقشی «سخت» بوده... من همیشه از نوعی مسامحه پیروی می کنم که گاهی به بی توجهی پهلو می زند.»

 

در این جمله ها می توان تمام غرابت و منحصر به فردی بازیگری هوپر را دید. فرقی نمی کند بی احساس به نظر برسد یا در وضعیتی عصبی باشد؛ درونی ترین بخش فرآیند را برای خودش، راز خودش، نگه می دارد. او درون خود، جدا از این جهان، جدا از اجتماع، آزاد است. هیچ چیزی بر شانه هایش سنگینی نمی کند و برای همین هم می تواند بگوید: «برای من سبکی از هر چیزی ارزشمندتر است.» 

 

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,ایزابل هوپر

 

 

 

۲۴.hmg.ir
  • 12
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش