سه شنبه ۱۸ شهریور ۱۴۰۴
۱۲:۰۲ - ۱۸ شهریور ۱۴۰۴ کد خبر: ۱۴۰۴۰۶۰۸۵۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

جسیکا چستین در آرزوی کار با هانکه؛ مسیر ستاره شدن چگونه رقم خورد؟

جسیکا چستین,صحبت های جسیکا چستین درباره هانکه
جسیکا چستین درباره ساختن حرفه‌اش، رفتن به هاروارد و گرفتن ستاره در پیاده‌روی مشاهیر سخن گفت.

به گزارش مهر به نقل از ورایتی، جسیکا چستین ۴ سپتامبر جایگاه خود را با دریافت ستاره در پیاده‌روی مشاهیر هالیوود برای همیشه در تاریخ صنعت نمایش ثبت کرد. با این حال سفر او از یک تماشاگر بی‌تجربه تا یک چهره جدی صنعت سینما یک خط مستقیم نبود.

مسیر ستاره شدن جسیکا چستین از ۷ سالگی، پس از تماشای نمایش «جوزف و کت رویای شگفت‌انگیز تکنی‌کالر» آغاز شد. می‌گوید: مادربزرگم مرا آنجا برد و آنجا بود که برای اولین بار فهمیدم این هم می‌تواند یک شغل باشد و بعد از تماشای آن، با خودم گفتم: من یک بازیگر هستم.

چستین به ورایتی می‌گوید: در سالنامه دبیرستان به عنوان «بااستعدادترین» انتخاب شدم و خیلی زود، بازخوردهایی دریافت می‌کردم که در این کار خوب هستم و این خیلی کمک کرد.»

با این حال چهره‌ای که بعدها بازیگر فیلم‌هایی چون «درخت زندگی»، «سی دقیقه پس از نیمه‌شب»، «بین‌ستاره‌ای» و «مریخی» شد، هنوز باور نمی کرد روزی به این نقطه برسد و چنین اعتراف می‌کند: فکر می‌کردم مثلاً قرار است در جشنواره شکسپیر آواز بخوانم.

اما کار او روی صحنه آنقدر خوب بود که بورسیه تحصیلی در جولیارد گرفت و پس از آن بود که توانست اولین حضور خود در صنعت سینما را تجربه کند. این زن که مویش به طور طبیعی قرمز است، به یاد می‌آورد: آزمون بازیگری سختی بود، چون فکر نمی‌کنم از آن تیپ‌هایی باشم که مردم انتخاب کنند.

منتقدان هم چندان با او مهربان نبودند؛ اولین سر و صدای او در هالیوود سال ۲۰۰۶ با نقدی در ورایتی، برای بازی این بازیگر ۲۹ ساله در نمایشی از «سالومه» در برابر آل پاچینو، یکی از ۲ همکار سابقی که در مراسم دریافت ستاره او حضور داشتند؛ به باد انتقاد گرفته شد و این برایش یک تجربه آموزنده شد.

چستین می‌گوید: به نظر من یادگیری این امر برای بازیگران واقعاً مهم است و آن فیلم نمونه بارزی بود که نظر یک نفر، نظر همه نیست.

چستین اما باور دارد که «سالومه» او را از نظر داشتن یک حرفه سینمایی به اوج رساند. وی توضیح می دهد: من از هیچ شروع کردم تا سرنخ‌هایی پیدا کنم و مردم به دیدن آن رفتند و به نظرشان کار من خوب بود.

او به جای تحمل یک دوره رکود، ۵ سال بعدی زندگی‌اش را صرف کاشتن بذرهایی کرد که شکوفا شدند. چستین در سال ۲۰۱۱ در ۶ فیلم بازی کرد. او می‌گوید: این سالی بود که اولین نامزدی اسکارم را برای فیلم «خدمتکار» یا «کمک» گرفتم. من «درخت زندگی» را ۴ سال جلوتر در مقابل برد پیت و شان پن، بزرگترین بازیگران آن زمان، تجربه کرده بودم. اما سال‌هایی که مجبور بودم برای اکران همه این فیلم‌ها منتظر بمانم، این فرصت را به من داد تا واقعاً مطالعه کنم که چگونه می‌خواهم در این صنعت بمانم.

«خدمتکار» او را با وایولا دیویس آشنا کرد، که در کنار پاچینو در رویداد کسب ستاره، درباره او صحبت کرد. دیویس می‌گوید که فوری در چستین روحیه‌ای مشابه خود، چه به عنوان یک همکار و چه به عنوان یک فرد، تشخیص داد.

دیویس می گوید: فیلم «خدمتکار» یکی از آن تجربه‌هایی بود که هر از چندی پیش می‌آید با فردی در یک پروژه داشته باشی و از همان جا می‌دانی که او برای همیشه بخشی از زندگی‌ات خواهد بود. بخشی از آن به این دلیل است که همه ما ۳ ماه در گرینوود، می‌سی‌سی‌پی، در شرایط سختی کار می‌کردیم اما با وجود همه آن زنان، از جمله جسیکا که نمی‌توان به اندازه کافی از شجاعت آنها گفت؛ شجاعتی که غرور و خودخواهی فراموش می‌شود و فقط جزئیات کار اهمیت دارد. او کسی است که حضور خود را با رویداد اشتباه نمی‌گیرد.

چستین در حالی که ۴ فیلم دیگر را در طول سال ۲۰۱۲ در نوبت اکران داشت، دومین نامزدی اسکار را برای بازی در نقش یک تحلیل‌گر سیا در فیلم «سی دقیقه پس از نیمه‌شب» ساخته کاترین بیگلو به دست آورد. نمایش مهارت‌هایش به این وضوح در چنین مدت کوتاهی، فرصت‌هایی را برای همکاری با اسطوره‌های صنعت سینما مانند لیو اولمان، کریستوفر نولان، ریدلی اسکات و گی‌یرمو دل تورو فراهم کرد و او را وارد فیلم‌هایی کرد که یک زن قوی می‌خواستند، هر چند او دنبال نقش‌هایی بود که پیچیده‌تر از آن بودند که بتوان در خلاصه داستان یک فیلمنامه گنجاند.

وی از آن دوره چنین یاد می‌کند: چند سالی بود که می‌گفتم، می‌شود دیگر نگوییم شخصیت زن قوی؟ واقعیت این است که از نظر بیولوژیکی، زنان آستانه درد قوی‌تری نسبت به مردان دارند و به دلیل زایمان؛ همه زنان قوی هستند. اما من از بازی در شخصیت‌هایی که واقعاً پیچیده هستند، هیجان‌زده‌ام، آن قدر که اگر کسی فیلم من را تا آخر تماشا نکند و بگوید؛ «مطمئن نیستم که آن را دوست داشته باشم»، مشکلی ندارم. می‌خواهم مردم را کمی از منطقه امنشان بیرون بیاورم.

از آن زمان، او این کار را بارها و بارها با کمک چند همکار همیشگی، از جمله دیویس که در «ناپدید شدن النور ریگبی» دوباره با او همکاری کرد، اسکار آیزاک که «یک سال بسیار خشن» و «صحنه‌هایی از یک ازدواج» را با او کار کرد و مایکل شنون برای «پناه بگیر» و «جورج و تامی» انجام داده است. چستین اذعان می‌کند که فیلمسازان زیادی هستند که او می‌خواهد با آنها کار کند، اما احتمالاً نمی‌تواند و به طور خاص از یک نفر نام می‌برد و می گوید: میشائیل هانکه. نمی‌دانم او قرار است چند فیلم دیگر بسازد، اما فکر می‌کنم کار با او باورنکردنی است.

چستین به طور مداوم پروژه‌های خاص را با فیلم‌های پرطرفدار مانند «شکارچی: جنگ زمستان»، «ققنوس تاریک» و «آن: فصل دوم» به تعادل رسانده است.

او می‌گوید: من به این فکر نمی‌کنم که یکی برای من و یکی برای آنها چون همه آنها باید برای خودشان باشند، و همه آنها باید برای من باشند. در غیر این صورت، چه کار می‌کنی؟

با این حال، در غیاب فرصت‌های خاص، چستین در سال ۲۰۱۶ شرکتی با نام «فریکل فیلمز» تأسیس کرد تا پروژه‌های خودش را توسعه دهد. دومین فیلم این شرکت «چشمان تامی فی» بود که جایزه اسکار بهترین بازیگر زن را برای چستین به ارمغان آورد.

او در حالی که حرفه پررونقی دارد و مادر ۲ فرزند است، در دانشکده مدیریت جان. اف.کندی دانشگاه هاروارد ثبت نام کرده و مدرک کارشناسی ارشد را در رشته مدیریت عمومی دریافت کرد است.

چستین می‌گوید: واقعاً از یادگیری درباره جامعه از دیدگاه انسان‌شناسی هیجان‌زده‌ام.

شاید به همین دلیل است که از لذت‌های روزمره داشتن ستاره در پیاده‌روی مشاهیر هم هیجان‌زده است و هیجانش این است که: بچه‌های من می‌توانند آنجا عکس بگیرند و آدامس را از روی آن پاک کنند.

  • 11
  • 5
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش