شنبه ۲۹ اردیبهشت ۱۴۰۳
۲۳:۳۱ - ۰۳ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۰۶۳۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

علیرضا آرا، بازیگر سریال «زیر پای مادر»:

گویا انتقاد راحت تر است تا تعریف و تمجید

 اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران,علیرضا آرا،

یکی از نقاط قوت سریال «زیر پای مادر» حضور بازیگرانی است که هر کدام به نوعی قهرمان قصه خود هستند. بازیگران توانمند تئاتر که به مدد شخصیت پردازی درست و بجای نویسنده و انتخاب درست کارگردان، توانسته اند به خوبی در قالب نقش هایی که ایفا کرده اند قرار بگیرند و مخاطبان را با قصه خود همراه کنند.

به گزارش بانی فیلم،علیرضا آرا یکی از این بازیگران است که در این مجموعه جوانی به نام صدرا را بازی می کند. پسر خلف بیژن و ثریا و برادر باغیرت آتنه و برادر شوهر متعصب رخساره. او سالها در زمینه تئاتر فعالیت کرده است و در مجموعه های مختلفی هم ایفای نقش نموده است. اما با مجموعه «پشت بام تهران» توانست مورد توجه قرار بگیرد و حال با سریال«زیر پای مادر» که هر شب روی آنتن شبکه اول است، بخشی از توانایی اش را به تصویر بکشد. از این رو بانی فیلم با وی گفت و گویی درباره این سریال و نقش صدرا و سایر فعالیت هایش داشته که می خوانید:

 

 در ابتدا می گویید که این روزها که مخاطب سریال خودتان هستید، مشغول بازی در چه کاری هستید؟

– بعد از این سریال من یک اجرای تئاتری داشتم که هفته گذشته تمام شد و چند پیشنهاد بازی در سریال دارم که حضورم در هیچ کدام هنوز قطعی نشده است.

 

 معمولا بازیگران هنگام کار تمرکز دارند و پس از اینکه سریال روی آنتن رفت و به عنوان مخاطب آن را دنبال می کنند، برایشان جذاب تر است. چون به نقاط ضعف و قوت بازی خود پی می برند. شما چطور؟

– بله طبیعتا من هم همراه با مخاطبان سریال را دنبال می کنم. ضمن اینکه ما این کار را زودتر انجام داده ایم و کار تمام شده است و برخلاف سریال های مناسبتی این چند ساله، من این فرصت را دارم که خودم بیننده سریال باشم و برایم خیلی جذاب است. از طرفی می توانم ضعف و قوت بازی خودم را پیدا کنم و ضمن اینکه قصه برای خودم به قدری جذاب است که از دیدن آن لذت می برم.

 

 فکر می کنم یکی از ویژگی های کار همین نکته است که شما اشاره کردید. «زیرپای مادر» برخلاف برخی سریال های مناسبتی اخیر که عجولانه ساخته می شوند، سر فرصت ساخته شده است.

– بله در طول این سال ها اغلب سریال های مناسبتی که برای ماه رمضان و یا مناسبت های دیگر ساخته شده اند، به قول معروف دقیقه نودی بوده و همزمان با شروع پخش، فیلمبرداری ادامه داشته است. همین نکته باعث می شود که سختی های کار بیشتر شود و به سرعت فیلمبرداری انجام شود و همچنین درصدی از کیفیت کار کاسته می شود. اما خوشبختانه برای سریال «زیر پای مادر» این اتفاق نیفتاد و بدون هیچ عجله ای ساخته شد. ضمن اینکه همه چیز در سریال از صدا، موسیقی تا تدوین با دقت و وسواس و درست و با کیفیت انجام شده است. به همان نسبت بازخورد خوبی بین مردم داشته است و خوشبختانه مردم سریال را دوست دارند.

 

 اصولا پخش چنین سریال هایی باعث می شود که نگاه مخاطب از ماهواره به سمت تلویزیون معطوف شود.

– بله فکر می کنم این اتفاق با سریال «زیر پای مادر» افتاده است. ضمن اینکه جزو معدود سریال هایی است که با پخش آن مخاطبان با شخصیت ها اخت شده و بازیگران را با نام نقش هایشان دنبال کرده و پا به پای شخصیت ها زندگی می کنند و سرنوشت آنها را پیش بینی می کنند. به گونه ای مردم در دل قصه رفته اند و هر زمان که این اتفاق می افتد بدین معناست که سریال دیده شده است. واقعیت این است که بیس این قصه و سریال، فیلمنامه خوبی است که توسط آقای نعمت الله نوشته شده است. فیلمنامه های ایشان کاملا قصه گوست و پیچیدگی و در هم تنیدگی دارد که برای مخاطب امروز ما جذاب است. اینکه قصه ها معمولا خانوادگی و اجتماعی است و به درگیری های داخل خانواده مربوط می شود و این موضوعی استکه معمولا مورد علاقه و توجه مخاطب بوده است. ضمن اینکه این قصه ها قهرمان دارد.

 

 و مردم ما هم داستان گویی و قصه هایی که قهرمان در آنها وجود دارد را دوست دارند.

– بله. آقای نعمت الله هم این موضوع را خیلی خوب می دانند و خیلی هم در نوشتن اینگونه قصه ها تبحر دارند. بنابراین وقتی این تبحر در قلم ایشان وجود دارد، طبیعتا سایر اجزا هم درست کنار هم چیده می شوند و با هدایت نویسنده و کارگردان این مجموعه پیش می رود و خوب هم از کار درمی آید. من به عنوان یکی از اعضای این مجموعه چنین نظری درباره سریال دارم و از طرفی بازخورد مخاطب هم باعث می شود که این اطمینان را پیدا کنم که مخاطبان از دیدن سریال لذت می برند.

 

 دیالوگ های خاص و شعرگونه این نویسنده هم هر بازیگری را سر ذوق می آرود.

– اتفاقا یکی از مباحثی که درباره این سریال مطرح است و عده ای موافق و برخی هم مخالف دارد، نوع دیالوگ هاست. لزوما قرار نیست که ما همان گونه صحبت کنیم که مردم کوچه و بازار حرف می زنند. یک شعور مضاعفی باید تزریق شود به قصه در این سریال که ما حرف می زنیم. اولا اینکه این یک اثر نمایشی است و عین واقعیت نیست. بنابراین تماشاگر باید بداند که اگر دیالوگ ها زیبا نوشته می شود و خاص است، جدای از اینکه جامعه را هدایت می کند به سمت نوعی از ادبیات فاخر و درست، از سطحی حرف زدن هم دور می کند. این موفقیت نویسنده و لطف این مجموعه است که ادبیات خاص و ویژه ای دارد. من اصلا قصد تشبیه و مقایسه ندارم. معمولا نویسنده هایی موفق بوده اند و ماندگار شده اند که سبک و ادبیات خاص خودشان را دارند.

 

 مثل زنده یاد علی حاتمی؟

– بله زنده یاد علی حاتمی در این زمینه اسطوره هستند که ادبیات منحصر به خودشان را داشتند و همچنین آقای بیضایی که در نمایش ها و فیلمنامه هایشان شخصیت ها عینا شبیه به مردم کوچه و بازار حرف نمی زنند، اما سبک و ادبیاتی را با خود می آورد که فاخر و درست است. به هر حال من فکر می کنم آقای نعمت الله جزو معدود نویسنده هایی در تلویزیون است که ادبیات و سبک خاص خودشان را دارند و کارهایشان شناسنامه دارد. از این رو حتی اگر تیتراز سریال را نبینید، متوجه می شوید که نویسنده سریال چه کسی است.

 

 شاید یکی از انتقاداتی که برخی به دیالوگ های آقای نعمت الله دارند و شما هم به آن اشاره کردید، این است که همه شخصیت های داستان های ایشان با هر شغل و جایگاه اجتماعی که دارند، به یک شکل صحبت می کنند!

– وقتی کسی بدون علم کافی و بدون دیدن کامل سریال و از روی غرض انتقادی را می کند، بقیه هم عادت کرده ایم که همان انتقاد را تکرار کنیم. راجع به این موضوع خاص هم باید بگویم که هر کدام از شخصیت های این مجموعه متعلق به یک طبقه اجتماعی هستند. یعنی صدرا و خلیل جزو طبقه متوسط جامعه هستند هر دو کاسب هستند و به لحاظ مالی در یک طبقه هستند. این آدمها چقدر می توانند با هم متفاوت صحبت کنند؟ اما هر کدام از این شخصیت ها اصطلاحات و تکیه کلام ها و ادبیات خاص خودش را دارد. در سریال ما کاراکتر دانشمند، پزشک و یا فضا نورد که وجود ندارد. نوع فرهنگ همه این کاراکترها تقریبا یکی است. این حرف درست است که هر کسی بر اساس جایگاه و فرهنگ و طبقه اجتماعی اش ادبیاتش مشخص می شود، اما این کاراکترها همگی در یک جایگاه قرار دارند. به همین دلیل تا یک حدی شبیه به هم حرف می زنند. بنابراین من فکر می کنم ادبیات فیلمنامه این مجموعه یکی از نقاط قوت آن است. متاسفانه ما عادت کرده ایم بدون اینکه بررسی کنیم، فقط انتقاد می کنیم. انگار انتقاد کردن راحت تر است تا تعریف کردن! هیچ اشکالی ندارد اگر می بینیم سریالی موفق است، از آن تعریف کنیم. به هر حال این افراد همکارانمان هستند. من خودم به شخصه همواره اگر نقاط قوتی در کار دوستان ببینم تعریف می کنم.

 می توان گفت که نباید فقط به دنبال نقاط ضعف یک کار بود. سریال ها ساخته می شوند که مخاطبان از دیدن آنها لذت ببرند. ضمن اینکه یک سری مفاهیم اخلاقی هم به آنها منتقل شود.

 

– دقیقا. ای کاش مردم می دانستند برای این سریال ۶ ماه در سرما و گرما زحمت ها کشیده شده است. گروه زحمت کشیدند به دلخوشی اینکه مردم سرگرم شوند. کاش ما یاد بگیریم که از دیدن سریال لذت ببریم. من این نکته را به درصد کمی گفتم که همواره در حال انتقاد کردن هستند. وگرنه شما هم می دانید که سریال بیش از ۹۸ درصد مخاطب دارد.

 

 بله همانطور که شما هم گفتید همواره عده ای مخالف هستند و از همه چیز انتقاد می کنند.

– من برای شما در این زمینه مثالی می آورم. خاطرم هست زمانی که در ماه رمضان مجموعه طنز پخش می شد، عده ای اعتقاد داشتند که این کارها لودگی و سطح پایین است و مناسب ماه رمضان نیست. بعد که سریال های جدی ساخته شد، همان تعداد لب به انتقاد گشودند که چرا سریال جدی پخش می شود! کاری کنید مردم بخندند. وقتی کاراکترها عادی صحبت می کنند، می گویند که چرا سطحی حرف می زنند. وقتی ادبیات فاخر باشد، می گویند چرا این گونه صحبت می کنند. همیشه تعداد اندکی وجود دارند که فقط ایراد می گیرند و خودشان هم نمی دانند چرا ایراد میگیرند!

 

البته اگر نقد منصفانه و پشتوانه فکری داشته باشد، سازنده است. در غیر این صورت منصفانه نیست.

 

 قطعا در فضای مجازی هم با این اظهار نظرها روبرو هستید.

– بله خیلی هم ابراز لطف می کنند و خوشحالم که درصد بسیاری از مخاطبان سریال و شخصیت هایش را دوست دارند.

 

 کمی به صدرا بپردازیم. در ابتدا شخصیت جذاب تری برای مخاطب داشت و بسیار خانواده دوست بود و گناه خواهرش را هم بخشیده بود. اما شخصیت او در حال تغییر است و خواهرش را دائم متهم می کند. در ابتدا نیز فیلمنامه بدین شکل نوشته شده بود که شخصیت وی در طول کار تغییر می کند؟

– صدرا آدم کاملا خاکستری است. طبیعتا شخصیت این آدم تغییر نکرده است، همان آدمی است که در قسمت های ابتدایی هم بود. چیزی که تفاوت کرده موقعیت قصه است. در موقعیت هایی که قرار می گیرد، عکس العمل های مخاطب را تغییر می دهد. در یک موقعیتی برای مخاطب جذاب است و در موقعیت دیگر و با برخورد با بازیگر مقابلش عکس العمل های متفاوتی را از مخاطب می گیرد. در حقیقت رفتار صدرا خشن تر شده است و در یک جاهایی شبیه بدمن ها شده است. البته هنوز حامی خانواده است و اگر رفتاری از او سر می زند، به خاطر پدر و مادرش است. یعنی اگر رفتاری از او سر می زند که مخاطب نمی پسندد، به خاطر خانواده است. هیچ چیز را برای خودش نخواسته است. مطمئنم در نهایت مردم این رفتار صدرا را درک می کنند.

 

 و یکی از نقاط ضعف سریال های ما پایان بندی آن است. آیا پایان مناسب و راضی کننده ای برای مخاطب در نظر گرفته شده است؟

– آقای نعمت الله وسواس خاصی روی کار خود دارند. چه در شروع و چه در میانه قصه و هم در پایان بندی. شخصیت ها را یکباره رها نمی کند. البته من به سایر دوستان جسارت نمی کنم. اما خیلی از سریال ها را دیده ایم که گره ای ایجاد می کنند و بعد ۳۰ قسمت طول می کشد تا این گره باز شود. اما یکی از محاسن کارهای آقای نعمت ا… به عنوان نویسنده این است که قصه را طبق آنچه که هست پیش می برد و هر جا لازم است گره را باز کند، باز می کند و قصه جدید را شروع می کند و این به جذابیت و ریتم قصه کمک می کند و مخاطب هم لذت می برد. درباره این سریال هم قطعا پایان بندی خوبی را شاهد خواهید بود و می توانم نوید این را بدهم که پایان بندی بسیار جذابی خواهد داشت. اما از این هم نمی توان گذشت که راضی کردن این همه مخاطب با سلیقه های مختلف کار راحتی نیست.

 

 به عنوان بازیگر حفظ کردن دیالوگ های خاص این فیلمنامه سخت نبود؟

– بسیار لذت بخش بود. وقتی با جنس این دیالوگ ها و ادبیات نویسنده اخت می شوی، به جای سخت شدن کار لذت بخش و جذاب می شود. یعنی سختی را می گیرد و به جذابیت تبدیل می کند. امیدوارم باز هم این اتفاق تکرار شود و باز هم بتوانم با این جنس ادبیات کار کنم.

 

 فکر می کنم با سریال «پشت بام تهران» بیشتر شناخته شدید. با اینکه پیش از این هم در سریال های مختلف حضور داشتید. اما چرا بیشتر فعالیت تان در زمینه تئاتر است و کمتر سریال بازی می کنید؟

– واقعیت این است که تقسیم بندی من شاید کمی غیر متعادل بوده است. من درصد بسیاری از فعالیت کاری ام را به تئاتر اختصاص دادم. از سال ۷۳ تئاتر به صورت حرفه ای کار می کنم. اتفاقا خیلی وقت ها پیشنهاد کارهای تصویری داشتم، اما تئاتر را ترجیح دادم. با این حال در یک دورانی سریال زیاد کار کردم. بعد از آن به صورت اپیزودیک در خیلی از سریال ها کار کردم. چند سینمایی هم جسته گریخته کار کردم. اما شاید در «پشت بام تهران» حضورم کمی قوی تر و خاص تر بوده است. ضمن اینکه با تیمی کار کردم که قوی و حرفه ای بودند و بازی ام دیده شده است. شاید من از این به بعد تغییری در روند کاری ام بدهم و متعادل تر در زمینه تئاتر و کارهای تصویری کار کنم. من همیشه نتوانسته ام از پیشنهاد تئاتر چشم پوشی کنم و علاقه عجیبی به تئاتر دارم. خانه من تئاتر است و من با اجرا روی صحنه احساس آرامش می کنم. اما فکر می کنم تا یک سال و نیم آینده بیشتر کار تصویر انجام بدهم.

 

 

 

 

  • 16
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی عسکری بیوگرافی علی عسکری سیاستمدار ایرانی

تاریخ تولد: ۱۳۳۷

محل تولد: دهق، اصفهان

حرفه: سیاستمدار، نظامی، مدیر ارشد اجرایی، مدیر عامل شرکت صنایع پتروشیمی خلیج فارس

آغاز فعالیت: ۱۳۶۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی مهندسی برق - الکترونیک، کارشناسی ارشد مدیریت، دکتری مهندسی صنایع - سیستم و بهره‌وری

ادامه
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش