جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۸:۴۳ - ۰۵ شهریور ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۶۰۱۱۳۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

علی معلم:

داستان سرقت تابلو‌ها توسط «مال‌خرها»/ عشوه و رشوه نمی‌گذارد مسائل حل شود

علی معلم,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
علی معلم تابلوها را متعلق به فرهنگستان هنر می‌داند و معتقد است که برخی افراد از نام فرهنگستان هنر سوءاستفاده کرده‌اند.

محمدعلی معلم دامغانی رئیس فرهنگستان هنر مردادماه سال ۹۶ طی پیامی سرگشاده به اهالی فرهنگ و هنر و مقامات مسئول چنین عنوان کرد: «بدین وسیله اعلام می‌کند که بیش از ۵۰۰ تابلو از آثار نقاشان ایرانی که با تطمیع تأثیرگذاری در مدیران و بعض از کارمندان به بهانه نمایشگاه و غیره‌، بدون شناسنامه و سند به خزانه فرهنگستان تحمیل شده است، در اختیار این نهاد فرهنگی است.

 

شرکت پارس آریان به سرپرستی آقای امین تفرشی مدعی مالکیت آن است که ادعاست و بایستی اثبات شود. عجالتاً مال، مال الله است و متعلق به مردم و میهن اسلامی است (من آنچه شرط بلاغ است).» پس از این پیام، جنجال بسیاری بر سر این موضوع در جامعه هنری ایران به وجود آمد. سپس معلم در گفت‌وگو با یکی از خبرگزاری‌ها گفت: «آن اوایل که شرکت پارس‌آریان (وابسته به بانک پاسارگاد) راه‌اندازی شده بود؛ ۱۳۰ اثر را در نمایشگاه مؤسسه فرهنگی هنری صبا (وابسته به فرهنگستان هنر) به معرض نمایش گذاشتند؛ اما بعد با پرداخت مبلغ اندکی تلقی اجاره کردند و هر زمان که می‌خواهند تابلویی را می‌آورند یا می‌برند. این آمدن و رفتن وجهی ندارد و به نظر می‌رسد از نام فرهنگستان هنر سوءاستفاده می‌شود. این همکاری در زمان ریاست بنده انجام نشده و به زمان مدیریت آقای ز...(مدیر صبا از ١٣٨١ تا ١٣٨٨) انجام گرفته است. چرا باید این تابلوها را بیاورند فرهنگستان؟ چون نام فرهنگستان اعتبار می‌دهد و قیمت تابلوها هم افزایش پیدا می‌کند. در واقع این پدیده نانی است اما در نمای فرهنگی!»

 

در پی این صحبت‌ها فرهنگستان هنر از طریق مراجع قضایی به پیگیری موضوع پرداخت. از سوی دیگر غلامرضا نامی، مشاور هنری بانک پاسارگاد مدعی شده است که بانک پاسارگاد این تابلوها را از موسسه فرهنگی و هنری صبا (تحت نظر فرهنگستان هنر) خریداری کرده و در همان محل موسسه به عنوان موزه و محل نمایش آثار نگهداری می‌کرده است.

 

پیرامون این موضوع جنجالی با علی معلم به گفت‌وگو نشستیم تا از روند ماجرا و دلایل فرهنگستان برای مالکیت این آثار مطلع شویم که متن این گفت‌وگو را در ادامه از نظر می‌گذرانید.

 

* آقای معلم از چه زمانی جریان تابلوها در فرهنگستان هنر شکل گرفت؟

بعد از مدتی که بنده در فرهنگستان هنر مستقر شدم، ما به یکباره متوجه شدیم که ۵۰۰ عدد تابلو در فرهنگستان موجود است و بخش عمده‌­ای از آن پیش از ما بوده که یک مقداری هم زمان اضافه شده. بین فرهنگستان و شرکت پارس‌­آرین درگیری­‌هایی پیش آمد که با مسائلِ آنچنانی که اخیراً به وجود آمده ربطی ندارد. این‌ها یک روزی حدود ۱۳۰ تابلو به اینجا آوردند و گفتند که می­‌خواهیم نمایشگاه تشکیل بدهیم.

 

* در چه تاریخی؟

سال ۸۷ که آقای ز... سرپرست اینجا بود و اتفاقاً خانم پ... در فرهنگستان مسئولیت داشتند؛ همان زمان یک تعداد تابلوهایی که از فلسطینی­‌ها خریده بودند، در واقع اینجا بوده که تعدادی از آنها گم می‌­شود و هرگز پیدا نشد. دو نفر از طرف آقای ز... و خانم پ... مامور بودند تابلوها را به محل خاصی ببرند که بردند و هرگز برنگشت؛ آنها جزء کارمندان فرهنگستان هستند و هنوز هم این اتهام را با خودشان یدک می­‌کشند. در حالی که آقای ز... می‌داند کجاست و من دلیلی نمی‌­بینم بگویم چرا او را از اینجا اخراج کردم. این اواخر خانم پ... که رئیس صبا بود و بعدها در قسمت بین‌­الملل ما قرار گرفت به اتفاق آقای ش... که اینجا دبیر ماست؛ به نوعی حتی حراست را هم تحت تاثیر قرار دادند؛ با اینکه من به اینها بارها اعلام کردم و حتی پرخاش کرده بودم که هیچ تابلویی از اینجا خارج نشود و هیچ تابلویی هم وارد نشود؛ اینها این کار کردند و مدارکش هم موجود است که حداقل دو نوبت تابلو خارج شده و تعدادی تابلو برگشته است.

 

آقای ت... هم نمی‌­دانم با چه سِمتی به آقای ا... رئیس صبا دستور می­‌دهد سه تابلو را بفرست و نامه او هم در دست ما است. با این ماجراها ما گفتیم فرض کنیم تابلوها برای اینهاست؛ اما چرا اصرار دارند در فرهنگستان باشد؟ در حالی که شاید یک سال پیش بلکه بیشتر آقای ت... آمد اینجا و یک نوبت هم من رفتم ادارۀ آنها. گفتم اگر واقعاً تابلوها برای شماست تکلیفش را روشن کنید. اما این‌ها نیامدند و کارکنان ما را تحت تاثیر قرار دادند که تابلوها همین‌جا بماند و همین است که می‌­گویم این تابلوها قطعاً توسط این‌ها سرقت شده است یا این‌ها مال­‌خر هستند. چون تابلویی به نام دزدی نمی­‌شود از اموال خارج کرد و در بازار ارائه داد؛ اما اگر بگویند در فرهنگستان هنر بود و ما این را می­‌آوریم بازار، یکی از مواردِ توهین به فرهنگستان است و این‌ها نمی­‌توانند این کار را بکنند.

 

بر فرض که این آقایان می­‌خواستند از هنرمندان حمایت کنند؛ کدام هنرمند؟ این پانصد تابلو حداقل متعلق به پانصد نفر است. از این پانصد نفر صد نفرشان فوت کردند که آنها دیگر نیاز به حمایت ندارند و بعد هم این پانصد تابلو از کجا آمده است؟ از چه کسی خریدید؟ ما اینجا بازار نداریم؛ انتقال سند انجام نمی­‌شود. اگر یک تابلو بود شاید قابل اغماض باشد؛ ولی پانصد تابلو؟! ما دست گذاشتیم روی تابلوهایی که تکلیف­شان مشخص نیست؛ مجهول‌­الهویه و مجهول­‌ا‌‌لمالک است؛ یک نفر از بیرون می‌­گوید برای من است، می­‌گوییم از کجا آوردی؟ مال­‌خری یا دزدیدی؟ تابلو که مزرعه ندارد؛ کارخانه هم ندارد؛ این حرفی که می­‌گویید به ضرر خودتان است. بلافاصله عده‌ای از هنرمندان و گالری­‌دارها شروع کردند به نوشتن مقاله که حق است و برای آنهاست و آنها هم به نوعی خودشان را معرفی کردند.

 

متاسفانه چیزهای بسیاری از ایران قاچاق می­‌شود. زیرخاکی، روی­‌خاکی، از سرستون‌­های تخت‌جمشید گرفته تا کاشی‌­های فلان مسجد و فلان امامزاده و سنگ قبر فلان آدم، در این سال‌ها به وسیلۀگروه‌هایی که بعضی از آنها را ما می‌­شناسیم و به دلایلی این چیزها را در دستشان دیدیم؛ کتاب‌­های خطی، مهرهای ارزشمند، انگشترها و خیلی چیزها. این‌ها گروه­‌های مختلفی هستند که در رشته‌های مختلف کار می­­‌کنند. یکی گروهی از روی ساده­‌دلی یا طمع زیاد ممکن است مال دزدی باشند بگویند متعلق به من است.

 

 ما که نگفتیم او می‌­گوید متعلق به ماست، ما بارها گفتیم که قانونی ثابت کند این آثار متعلق به اوست. اگر قانون تشخیص داد متعلق به او است که برای اوست؛ اما چون میراث ملی بود ما هم به مجلس نامه نوشتیم؛ هم به قوه قضاییه و هم به دولت که چنین موردی وجود دارد. ولی این قطعی است که هیچ‌کدام از نهادها بلافاصله داوری نمی‌کنند که این‌ها متعلق به چه کسی است و تحویلش بدهید. چون مسئله نباید برملا می­­‌شد؛ حالا که برملا شده، هیچ‌کس این ریسک را نمی­‌کند که بگوید من تشخیص می‌دهم این متعلق به فلانی است. پانصد عدد تابلو است که باید یک گروهِ کارشناسی قوی و معتمد باید روی آنها کار کند.

 

چون بسیاری از هنرمندانِ حتی مشهور در خدمت این آقایان بودند که این تابلوها را ذبح شرعی می‌­کردند تا حلال شود؛ یعنی امضاء می‌­کردند که این‌ها بتوانند در بازار بفروشند یا در خارج عرضه کنند. در همین روزها ما فهمیدیم بعضی از این تابلوها که طی این دو سال در اینجا وجود داشته جعلی بودند؛ یعنی تابلوی اصلی ممکن است جای دیگری باشد. یعنی اینها شبیه این تابلو را جمع کردند و با پشت‌هم‌­اندازی‌­های بازاری که بلد هستند، تابلو اصلی را فروختند. چون این‌ها کسانی دارند که این تابلوها را عرضه می‌­کنند و نخستین بار هم خودشان می‌­خرند.

 

* یعنی به نوعی پولشویی رخ می­‌دهد؟

بله پولشویی می‌شود و وقتی تابلو را به فرهنگستان می‌­آورند که از اینجا ببرند؛ تابلوشویی هم می‌شود! مانند قالیشویی. به این منظور که برای عرضه به بازار و فروش، دیگر این تابلو کثیف نیست و از فرهنگستان آمده است. ان‌شاءالله یک مقدار که اوضاع من بهتر شود از این آقا و همراهان این آقا شکایت قانونی می‌­کنم.

 

* البته این افراد مدعی هستند که از فرهنگستان شکایت کرده‌اند.

کار بسیار خوبی کردند. چون دادگستری به این آسانی به حل و فصل چنین مسائلی ورود نمی‌کند.

 

* در مورد این جریان می­‌توانید صحبت کنید که آیا این جریان، جریانِ خاصی است که این کارها را انجام می‌­دهد؟

مسلماً جریان خاصی است. چون ما حداقل پانصد تابلو در اختیار داریم که این پانصد تابلو باید به مرور ایام خریده شده باشد و در یک جایی مانند موزه دولتی نگهداری شود یا از آنجا خارج شود و یا اگر از موزه­‌های شخصی خریداری شده؛ اولاً به این تعداد نمی­‌تواند باشد ثانیاً باید سند داشته باشند که چه کسی خریده؟ از کجا خریده؟ فروشنده کیست؟ اصلاً ماهیت این تابلوها چیست؟ که این‌ها چنین سندی را ندارند. این مسائل و بعضی از اعتراضاتی که در این مدت در موزه رضا عباسی و بعضی از جاهای دیگر اتفاق افتاد و سوال بزرگتر باید بررسی کنند این است که آنچه که در موزه‌­های کشور بوده چه میزانش موجود است و چه میزانش موجود نیست؟ بالاخره این یک مسئله‌­ای است که باید یک نفر پیگیر آن باشد. مخصوصاً الان که دولت با دشمن خارجی طرف است و مشکل دارد و باید به نوعی حسن­‌نیتش را به مردم خودش اثبات کند. این مشکلات باید آشکار شود و به شکل درستی حل و فصل شود. یعنی مجلس باید قانون بگذارد که آثار هنری چیست؟ چگونه باید فروش بروند؟ فروشگاه مجاز کجاست؟ چه کسانی می‌­توانند خرید و فروش کنند؟ قاضی باید بداند چگونه این مسائل را حل و فصل کند تا خبرنگار هم بتواند درست و بدون داوری به انتشار اخبار بپردازد.

 

* بانک پاسارگاد در این میان چه نقشی دارد؟ بانک پاسارگاد مدعی است این تابلوها برای ماست و موسسه‌­ای به نام پارس‌آرین برای ما نگهداری می­‌کند.

بانک نباید چنین ادعایی بکند. بانک فقط خودش را متهم می­‌کند؛ زیرا او موجه‌­تر از دیگران نیست. اگر بانک یا هر کس دیگری ادعا کند که این تابلوها متعلق به من است باید اثبات کند. مسئله، مسئلۀ ملی است. مساله فردی نیست و فرهنگستان هم متعلق به مردم است. ما این تابلوها را با قدرت خودمان نگه نداشتیم؛ بلکه با قدرت فرهنگستان نگه داشتیم. این‌ها هر چقدر هم که قدرت داشته باشند نمی­‌توانند به فرهنگستان حمله کنند و این آثار را از اینجا بیرون ببرند. عوامل‌شان را هم یا اخراج کردیم و یا به قسمت‌های مختلف فرهنگستان تبعید کردیم که آدم‌های اینجا فریب نخورند.

 

* شما این‌ها را ما‌ل‌­الله معرفی کردید و بعد آقای رئیس­‌جمهور یک هیئتی را برای پیگیری این مسئله مشخص کرد. الان کار در چه مرحله‌ای است؟

آقای رئیس­‌جمهور وزیر دادگستری را مامور کرده به تشکیل هیئتی که مسلماً این دستور بسیار بسیار خوبی است؛ اما یک مکانیزم ناشناخته‌­ای دارد که این آدم‌­ها ۷ نفر هستند یا ۷۰ نفر مشخص نیست. چه کسانی هستند؟ صلاحیت آنها چیست؟ این روزها بسیاری از هنرمندان از پارس‌­آریان دفاع کرده‌اند و حتی تعدادی از آنها هنرمندان نامداری هستند که صلاح نیست نام آنها را تکرار کنیم. اما اولاً این هیئت باید وجۀ قانونی داشته باشد، یعنی دادگستری باید تضمین کند؛ چون مسئولیت کار با دادگستری است. دادگستری باید افرادی را معرفی کند که چند کار را انجام دهند. اول این‌که تشخیص بدهند این تابلوها اصل است یا جعلی؟ دوم این‌که آنقدر قدرت داشته باشند که از موزه‌­های دیگری که در وزارت ارشاد یا فرهنگسراها یا در جاهای دیگر است پرسیده شود که آیا فهرستی از گذشته دارند؟ چون فهرست­‌های گذشته حتماً با فهرست‌­هایی که بعدها در تاریخ‌های مختلف ایجاد شده مغایرت پیدا می‌­کند. یعنی این مسئله نیاز به یک پیگیری قضایی خیلی دقیق دارد که یک حسابرسی درست انجام بدهند و این البته سررشته خوبی است که دست بخش عمده‌ای از برادران قاچاقچی را رو می‌کند. کسانی که خودشان داوطلب هستند و می­‌گویند تابلوها متعلق به ماست؛ دولت و حکومت ثابت کند که دامنش از بسیاری اتهامات پاک است. چون از آن طرف خط یک عده پیوسته تهمت می­‌زنند و در رسانه­‌ها علیه دولت و حکومت تبلیغ می‌کنند و یک دشمن خارجی قَدَر داخل کشور است و یک نوع تشتت است و یک چیزی که خیلی بد است عشوه و رشوه است.

 

* دادگستری هنوز وارد جریان نشده است؟

دادگستری هنوز وارد جریان نشده و ما منتظر هستیم. البته چون کار ما فرهنگی است، سند برای ما چیزی است که مردم در بسیاری از آنها با ما متفق­‌القول هستند. بسیاری از آدم‌ها می‌­دانند در ایران قاچاق وجود دارد و قاچاق همیشه برای مواد مخدر نیست. ممکن است جنبۀ بازرگانی هم داشته باشد؛ جنبۀ هنری هم داشته باشد. ما از جهت فرهنگی بدون این‌که کسی را معرفی کنیم؛ چون خودشان، خودشان را معرفی می­‌کنند. ما راجع به انواع قاچاق و حمایتی که در سطوح مختلف از قاچاقچی می­‌شود. همین که من به عنوان عشوه و رشوه از آن صحبت می‌­کنم، اگر رشوه دهید کارتان پیش می‌­رود و در غیر این صورت قاضی یا وکیل عشوه می‌­آید و کار شما را انجام نمی­‌دهد. عشوه و رشوه دارد این مملکت را خراب می­‌کند.

 

 

 

 

 

  • 12
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش