پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴
۱۹:۱۵ - ۳۰ آبان ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۸۰۷۸۱۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

مرضيه برومند:

بعضي از راننده ها همه لاين هاي خيابان را باهم مي خواهند

مرضيه برومند,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
ساعت ها هم كه بگذرد، از گپ زدن با خالق مجموعه هاي محبوب "قصه هاي تا به تا"  و " خونه مادربزرگه" و فيلم "شهرموش ها" خسته نمي شويد. چه برسد به اين كه بحث، سوژه جذاب و همه گيري مثل ترافيك و رانندگي روزمره باشد كه همه مان را چه سواره چه پياده درگير خودش كرده است.

مرضيه برومند جزو هنرمنداني است كه وقتي سوژه گفت‌وگو را به او مي گوييم از بحث كردن درباره آن به شدت استقبال مي كند و با اينكه اين روزها مشغله اش زياد است، اما چون مساله فرهنگ ترافيك و رانندگي را بسيار "مهم" مي داند، وقتش را در اختيارمان قرار مي دهد و نظرات و انتقاداتش را با ما در ميان مي گذارد.

 

بعضي خاطرات و مشكلات رانندگي در شهر را با همان قريحه طنز مخصوص خودش آنقدر بامزه و جذاب تعريف مي كند كه يادمان مي رود همين مشكلات در شهر گاهي باعث چه دعواهايي كه نمي شوند! مثلا درباره پارك دوبل بعضي شهروندان بي خيال مي‌گويد: "من معمولا يك توقف كوتاه مي كنم و مادرانه اعتراض ميكنم، اگر من را بشناسند سر تكان مي دهند و مي گويند ببخشيد ، در غير اين صورت يك فحش هم نثارم ميكنند و مي گويند به تو چه!"

 

در ادامه گفت و گوي سايت راهور با كارگردان محبوب سريال ها و فيلم هاي نوستالژيك و ماندگار را مي خوانيم. كارگرداني دوست داشتني كه همه ما با آثارش خاطراتي خوب و شيرين داريم و هنوز هم از يادآوري شان لبخند به لبمان مي نشيند.

 

-نظرتان درباره فرهنگ رانندگي در ايران؟

فرهنگ رانندگى در مملكت ما و به ويژه شهر تهران اسف بار است. اين مشكل متاسفانه ناشى از خودخواهى و خودمحورى و بى اخلاقى اكثريت مردم است.(من) مفهوم (ما) را از بين برده ، آثار اين بى اخلاقى و خودخواهى در عرصه هاى اجتماعى ديگر هم به خوبى مشهود است.

 

-از كي گواهينامه گرفتيد؟رانندگي تان چطور است؟ محتاط هستيد؟ در جاده هم پشت فرمان مي نشينيد؟

من سال ١٣٥٦ گواهينامه گرفتم ولى از سال٦٥ پشت رل نشستم ، اولين ماشينم را هم دزد برد و ديگر پيدا نشد.رانندگى من بد نيست و بسيار قانونمند و محتاط رانندگى ميكنم، در بزرگراهها هرگز بيشتر از هشتاد كيلومتر نمي روم. در جاده هم رانندگى ميكنم ولى در سالهاى اخير راههاى دور را سعى ميكنم خودم رانندگى نكنم ، اگرچه هر وقت با برادرم سفر ميكنم اعصابم از رانندگيش خرد مي شود و مي گويم كاش خودم رانندگى ميكردم.

 

-خلاف هم تا به حال داشته ايد؟ چه خلاف هايي؟رانندگي بين خطوط را رعايت مي كنيد؟

واى چه سؤال خوبى! من هرگز خلاف نكرده ام! نه از ترس جريمه بلكه به خاطر انجام وظيفه شهروندى، اما در كمال تاسف و حيرت و ناباورى می بینم بعضا برايم جريمه هاى عجيب و نادرست در محله ها و خيابان هايي مي آيد كه اصلا گذرم به آنجا نيفتاده و من بيچاره هم كه گردنم از مو باريكتر است پرداختشان ميكنم! همين ماه گذشته برايم پيامكي آمد مبنى بر توقف روى خط عابر پياده! من سالهاست كه به شكل بسيار اغراق آميز و نمايشى ، به محض رسيدن به هر خط عابري-چه جلويم چراغ باشد چه نباشد- توقف ميكنم و با لبخند به هر عابر، با دست اشاره ميكنم كه بفرماييد و عبور كنيد و معمولا هم با يك لبخند حاكى از رضايت و امتنان روبرو مي شوم و خيلى كيف مي كنم ، بعد دیدم پیامک جريمه توقف روى خط عابر برایم آمد.

 

-از چه نوع رانندگي و خلاف هايي كلافه هستيد و بيشتر در خيابان ها مي بينيد؟به نظرتان امكانات مان هم نقص هايي دارند؟

مشكل بزرگ تايمر چراغهاى سر چهاراه ها اين است كه ناگهان از مثلا هشت مي شود دو يا يك، و اين بسيار خطرناك است و گاهى باعث مي شود كه راننده ها مجبور شوند وسط چهارراه يا روى خط عابر توقف كنند.

 

در مورد يك موضوع يعني رانندگى بين خطوط اصلا تعصب و وسواس دارم و نسبت به راننده هايى هم كه رعايت نمي كنند معمولا عكس العمل نشان مي دهم و با دست اشاره مي كنم كه برو توى خط خودت! ماشين بعضى از راننده ها نصفشان توي اين خط است و نصفشان توى آن يكي خط ، هر دوتا را مي خواهند !

 

 انتظارتان از رانندگي شهروندان؟

انتظار و توصيه من اين است كه قانونمند رانندگى كنند و اينقدر لاين عوض نكنند و تلاش بیهوده نکنند كه زودتر برسند ، اگر همه قانون رارعايت كنند به خدا هم خودشان زودتر مي رسند هم ديگران !

 

 

-چه توصيه اي براي فرهنگ رانندگي و ترافيك داريد؟

ماشاالله تا دلتان بخواهد موارد آزاردهنده مي بينيم ، اما چيزى كه اين روزها واقعا من را حيرت زده و ناراحت مي كند توقف اتومبيل ها درست وسط خيابان هاي اكثرا باريك است! معمولا هم راننده-كه اغلب خانم است- با خيال راحت نشسته و مثلا با موبايلش سرگرم است، انگار نه انگار كه راه را بند آورده و باعث مزاحمت شده ، من معمولا يك توقف كوتاه مي كنم و مادرانه اعتراض ميكنم، اگر من را بشناسند سر تكان مي دهند و مي گويند ببخشيد ، در غير اين صورت يك فحش هم نثارم ميكنند و مي گويند به تو چه! مردم ما خودخواهند ، حاضر نيستند دو قدم راه بروند، همه ميخواهند درست مقابل جايي كه كار دارند توقف كنند ، براى همين اينقدر چاق هستند !

 

 -از وسايل حمل و نقل عمومي هم استفاده مي كنيد؟

متاسفانه خيلى كم ، خانه من در يك محله شيب دار و پر از سربالايى و سرازيري است و براى رسيدن به ايستگاههاى وسايل نقليه عمومى بايد آژانس بگيرم! علاوه بر اين بعضى وقتها كارم طول مي كشد و بسيار دير به خانه بر مي گردم، ولى همه اين ها بهانه است و بايد سعى كنم بيشتر از مترو و اتوبوس استفاده كنم.

 

-فكر مي كنيد بهترين و سريع ترين راه حل براي رفع ترافيك در كلانشهرها و بهبود فرهنگ رانندگي شهروندان چه مي تواند باشد؟

وقتى از مشكل ترافيك حرف ميزنيم بيشتر منظورمان شلوغى و راهبندان است، ولى مشكل رانندگى بد در خيابان هاي خلوت و شب ها توى بزرگراهها را نبايد ناديده گرفت ، من بنا به ضرورت شغلم بسيارى از مواقع شب دير وقت در بزرگراهها رانندگى مي كنم و بعضى وقتها مرگ را به چشم مي بينم ، كاميونهاى سنگين ، راننده هاى سر به هوا ! شبها هيچ اثرى هم از مامورين راهنمايى و رانندگي نيست ! 

 

موتور سوارهاى جورواجور هم مشكل ترافيك را دوچندان كرده اند ، مي دانم كه معضل اين بيچاره ها بيكارى و دراوردن يك لقمه نان است ولى بايد عبور موتورى ها هم قانونمند شود ، موتورسوارها هيچ قانونى را رعايت نميكنند و به هيچ صراطي مستقيم نيستند، آلودگي صوتى و آلودگي هوا بيشتر به خاطر همين موتورهاست ، جانشان هم كه درخطر است!

 

براى بهبود ترافيك پيشنهاد ميكنم كه راهنمايى و رانندگى به جاى اينكه سعى كند از تخلفات مردم پول در بياورد ، واقعا به فكر بهبود فرهنگ ترافيك مردم باشد و به جا و درست و عادلانه جريمه كند، شبها هم نرود خانه اش بخوابد ! معضل ترافيك تقصير همه است هم مردم و هم مسئولين.

 

-تا حالا شده به خاطر زن بودنتان، موقع رانندگي اذيت تان كنند؟ به نظرتان اين مشكل در جامعه چطور حل مي شود؟

جوان كه بودم گاهى اذيت مي شدم ولى حالا نه ، خودمانيم! خانومها هم بعضي هايشان بد رانندگى ميكنند ، مثلا توى لاين وسط با سرعت چهل كيلومتر ! خب خطرناك است! مردها هم لجشان مي گيرد يك چيزى مي گويند!

 

 

 

 

 

 

  • 13
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش