پنجشنبه ۰۴ دی ۱۴۰۴
۱۸:۴۶ - ۲۳ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۶۴۳۶
چهره ها در سینما و تلویزیون

سجاد افشاریان بازیگر، کارگردان و نویسنده

از بچگی کار کردم

سجاد افشاریان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
وقتی با سجاد افشاریان درباره هدفگذاری‌های زندگی‌اش هم‌صحبت می‌شوی، دیگر نمی‌توانی به نوشته‌های طنزی که این روزها در شبکه‌های اجتماعی درباره تنبلی و بی‌حالی شیرازی‌ها دست به دست می‌شود حتی لبخند بزنی!

افشاریان ۳۲ ساله یکی از پرکارترین نویسنده‌ها و بازیگران تئاتر است.برای برنامه‌های تلویزیونی هم متن می‌نویسد که یکی از این برنامه‌ها، خندوانه است.

 

افشاریان یکی از بازیگران استندآپ خندوانه هم بود که اتفاقا با همین استندآپ‌ها بین عموم مردم معروف شد.

 

افشاریان طنز خاص خود را دارد و خط باریک بین لودگی و طنازی را بخوبی می‌شناسد، همین شناخت باعث شده هنگام تماشای کارهای او لبخند بزنی و درباره اتفاقاتی که در نمایش رخ می‌‌دهد، فکر کنی.

 

افشاریان سال قبل در فیلم مفت‌آباد بازی کرد در گروه هنر و تجربه اکران شد.

 

با افشاریان که متولد و بزرگ‌شده شیراز است و علاوه بر تئاتر، سینما و تلویزیون در حوزه موسیقی هم فعالیت‌هایی دارد، هم‌صحبت شدیم تا برایمان بگوید چگونه‌ رویاهایش را عملی کرد.

 

در تولید برنامه‌های مختلف مشارکت دارید و در کار واردات یک برند معروف لباس هم هستید، چگونه برای روزهای خود برنامه‌ریزی می‌کنید؟

برنامه‌ریزی‌ها در راستای تحقق رویاها شکل می‌گیرد. تلاش می‌کنم هر روز که می‌گذرد به آرزوهایم نزدیک‌تر شوم. وقتی رویاهای بزرگی در سر داشته باشیم، برنامه‌ریزی زندگی‌ را بهتر مدیریت کرده و تصمیم‌های درست‌تری می‌گیریم، چون می‌دانیم افق‌هایی داریم که باید به آنها برسیم و نباید حتی یک لحظه‌ از زندگی را بیهوده هدر داد و نمودار مناسبی برای حرکت در مسیر زندگی داشت.

 

هدف‌گذاری برای آینده را از چه زمانی آغاز کردید، از بچگی شروع شد یا وقتی که بزرگ شدید و تجربه‌هایی کسب کردید؟

تقریبا از کودکی رویاهایم شکل گرفت.از کلاس پنجم دبستان کار کرده و کارهای مختلفی را تجربه کردم و همین باعث شد تا زودتر از هم‌سن و سال‌های خودم متوجه شوم که چه کاری را بیشتر دوست دارم و با چه کاری حالم بهتر است و دوست دارم آن را ادامه بدهم. از همان سن کم متوجه شدم به هنرهای نمایشی علاقه‌مندم و سپس وارد دانشگاه شدم و تا به امروز در همین مسیر حرکت کرده‌ام.

 

کار کردن جبر زمانه بود یا فقط برای کسب تجربه و کنجکاوی؟

انتخاب خودم بود! خانواده ما از نظر مالی مشکلی نداشت و از هر نظر شرایط خوبی داشتیم. دلخواه خودم بود که در تعطیلات تابستان و زمان‌‌هایی که به مدرسه نمی‌رفتم و وقتم آزاد بود محیط‌های جدید را تجربه کنم، کارهای زیادی را انجام دادم؛ از اپراتوری وسایل شهربازی گرفته تا آرایشگری و خیاطی و... یک‌سری دغدغه‌ و چرایی همیشه در ناخودآگاهم بود و هست، سوالاتی که مبانی زندگی را شکل می‌دهد.مثل این که ما چرا دنیا آمدیم و اگر نمی‌آمدیم جای چه چیزهایی در این جهان خالی بود؟ وقتی برای این پرسش‌ها، جواب پیدا می‌کنم تلاشم را بیشتر می‌کنم تا آدم مفیدتر و موثرتری برای جامعه باشم.همین باعث می‌شود هر روز حساب خودم را وارسی کنم و ببینم کجای زندگی خودم و کجای جهان قرار دارم.

 

در این مسیر کسی بود که راهنمایی‌تان کند یا جست‌وجو و پیدا کردن جواب، راه را به شما نشان می‌داد؟

در خانواده کسی راهنمایی‌ام نکرد، چون فضای فکری‌ ما کاملا با هم فرق داشت، اما در مسیر که قرار می‌گیری با آدم‌های مختلفی رو به رو می‌شوی که هر کدام راه و بیراه را به تو نشان می‌دهند. البته تشنگی خود آدم به آموختن و یادگیری هم در پیدا کردن راه درست موثر است.

 

در کارهای مختلفی که انجام می‌دهید دنبال کسب درآمد بیشتر بودید یا کار کردن از روی علاقه برای شما پول هم آورد؟

همه چیز با هم هست. بیشتر کارهای هنری پول زیادی ندارد! از کاری که بلدم و مسیری که برایش وقت گذاشتم، پول درمی‌آورم و اتفاقا پولدار شدن را دوست دارم، چون می‌دانم با پول چه کارهای مفیدی می‌توان انجام داد.مثلا از نویسندگی برنامه‌‌های تلویزیونی دستمزد خوبی می‌گیرم و با آن تهیه‌کنندگی تئاتر برای جوان‌‌های علاقه‌مند را به‌عهده می‌گیرم و از این کار خیلی لذت می‌برم.

 

نمایش شرقی غمگین قرار است یک بار دیگر روی صحنه برود، داستان این نمایش درباره دو دانشجوست که یکی از آنها دو سال از خانه بیرون نرفته است! از این تصمیمات جوان‌‌های امروزی زیاد می‌گیرند، یک‌جور انزواطلبی خودخواسته. داستان این نمایش ریشه در واقعیت دارد؟

مسلما بخشی از هر نوشته ریشه در واقعیت‌های زندگی نویسنده دارد که با نگاه جامعه‌شناختی آن را توسعه می‌دهند. من در زمان نوشتن به این نکته فکر می‌کنم، چی بنویسم که برای مردم جذاب باشد، وقت بگذارند، بلیت بخرند و به تماشای تئاتر بنشینند. به محتوایی که قرار است به بیننده منتقل کنم زیاد فکر می‌کنم و به این هم می‌اندیشم که ذهن بیننده در زمان دیدن نمایش قرار است به کدام سمت حرکت کند. شرقی غمگین، نمایشی در ستایش عشق و زندگی است اما شخصیت‌هایش از مسیر همیشگی نمی‌روند و اول سراغ نبایدها می‌روند بلکه با دیدن نیمه خالی لیوان به نیمه پر آن بهتر و بیشتر فکر می‌کنند.

 

 

 

 

 

  • 11
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش