سه شنبه ۲۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۱۵ - ۲۸ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۷۸۲۴
چهره ها در سینما و تلویزیون

گپ‌وگفت با سروش صحت از اجرای «کتاب‌باز» تا کارگردانی «لیسانسه‌ها»:

از اجرا واهمه دارم

سروش صحت,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در این سال‌ها افراد بی‌شماری در حوزه طنز آثاری را نوشته، کارگردانی یا بازی کرده‌ باشند، اما از میان همان تعداد کم بودند افرادی که هم کارگردانی و هم نویسندگی سریال طنزی را به‌عهده داشته باشند که اتفاقا هم با اقبال خوبی از سوی مخاطب مواجه شود. سروش صحت از معدود افرادی است که در این سال‌ها کارهای کمی ساخته که در همه آنها نبض مخاطب را در دست خود داشته و کاراکترهایی که خلق کرده به‌خوبی میان مردم جا افتاده‌اند. این روزها صحت علاوه بر اینکه فصل دو سریال «لیسانسه‌ها» را روی آنتن دارد، اجرای برنامه «کتاب باز» را هم به‌عهده دارد. فارس با او درباره علاقه‌اش به کتابخوانی و کارگردانی و نویسندگی که آن‌هم جزء علاقه‌مندی‌هایش است، به گفتگو نشسته که در ادامه می‌خوانید.

عموما مردم شما را به‌عنوان کارگردان و پیشتر بازیگر می‌شناسند. اما مدتی است که علاوه بر این دو شغل، به حیطه اجرا هم وارد شدید و اتفاقا برای اولین بار است که این حیطه را تجربه می‌کنید.

 

خیلی واهمه دارم، می‌ترسم و نگرانم. به هر حال انجام دادن هر کاری آن‌هم برای بار اول دلهره بسیاری دارد و اگر برخی افراد می‌گویند که در اجرا مسلط هستم، بی‌تردید از لطف آنهاست. به‌خصوص اینکه سری اول این برنامه با اجرای خیلی خیلی خوب امیرحسین صدیق پخش شد و همین موضوع ترس من را بیشتر هم کرده، اما امیدوارم افرادی که این برنامه را می‌بینند بدشان نیاید.

 

شما از قبل با آقای صدیق رفاقتی داشتید؟

بله، قبل از اینکه اجرای این برنامه را قبول کنم با او تماس و اجازه گرفتم و اگر اجازه نمی‌داد مطمئنا نمی‌آمدم.

 

برای اولین اجرا، برایتان مهم بود که چه برنامه‌ای را اجرا کنید؟

در وهله اول اینکه من مجری نیستم و بلد هم نیستم،‌ اما به این دلیل که به کتاب و کتابخوانی بسیار علاقه دارم، اجرای این برنامه برایم جالب بود. این برنامه برای مخاطب عام تهیه می‌شود و اگر برای مخاطب خاص بود به خاطر اینکه تا به حال مجری نبودم، نمی‌توانستم اجرایش را به‌عهده بگیرم.

 

گروه تولید برای انتخاب مجری مستقیم به سمت شما آمدند؟

بله، از همان ابتدا قرار بر این بود که فردی اجرای این برنامه را عهده‌دار شود که خود به کتاب علاقه‌مند است و از آنجایی که من واقعا کتاب خواندن را دوست دارم و از خواندنش لذت می‌برم به همین دلیل این پیشنهاد برایم وسوسه‌انگیز بود.

 

چه نوع کتاب‌هایی را بیشتر می‌خوانید؟

رمان و ادبیات، کمی جامعه‌شناسی، کمی فلسفه و روانشناسی. اما بیشتر ادبیات و رمان. اما هر از گاهی به سایر حوزه‌ها سرکی می‌کشم.

 

عادت دارید کتابی که در دست دارید را تا پایان بخوانید یا اینکه همزمان با هم چند کتاب را بخوانید؟

در گذشته هر کتاب را تمام می‌کردم و بعد به سمت کتاب دیگری می‌رفتم، اما الان که زمانم کمتر از گذشته است و حرص این را دارم که همه کتاب‌ها را بخوانم، از این روش استفاده می‌کنم. البته کار بدی است و بهتر است کتاب را تمام کنی و بعد به سمت کتاب دیگر بروی. ذهنم مشغول نمی‌شود، اما فقط به این فکر می‌کنم که چند کتاب نخوانده شده و باز دارم.

 

اینطور نیستید که اواسط خواندن کتاب، پایان آن را زودتر بخوانید؟

نه، اصلا اینطور نیستم. حتی تا چند سال پیش خلاصه کتاب‌ها را هم نمی‌خواندم. اما الان که دیگر سن و سالی از من گذشته می‌خوانم، چراکه متوجه شوم درباره چه صحبت کرده و اگر با سلیقه‌ام یکی نیست، نخرم.

 

شما به نویسندگی هم مشغول هستید. علاقه‌تان بیشتر به سمت سریال‌های طنز است یا ملودرام؟ زیرا آنچه از شما در ذهن ما مانده است، کارگردانی آثار طنز است.

مدت بسیاری است که طرح سریالی در ژانر ملودرام را همراه با ایمان صفایی در دست دارم، اما هنوز فرصت مناسب برای تولیدش پیش نیامده است. دوست دارم این سریال را بسازم، اما آنقدر پیشنهاد طنز مطرح می‌شود، من را ناخواسته به سمت طنز می‌برد، ‌اما در هر حال امیدوارم شرایط برای تولیدش فراهم شود.

 

مدتی سریال «لیسانسه‌ها» را در حال پخش داشتید، ‌اما این سریال درست در زمان اوج محبوبیت از آنتن رسانه ملی گرفته شد. دلیلش چه بود؟

نه از آنتن گرفته نشد، بلکه ما در حال تولید فصل دوم این سریال بودیم و بعد از آن هم فصل دوم روی آنتن رفت. 

 

اگر این دو فصل به‌صورت پشت‌ سر هم پخش می‌شد، بهتر بود یا نه؟

طبیعتا اگر به‌طور پیوسته پخش می‌شد، حدس می‌زنم که بهتر بود، ‌اما در فصل دوم تمام تلاشمان را به کار بستیم که این فاصله زیاد به چشم نیاید و مخاطبان و افرادی که با این سریال ارتباط برقرار کرده بودند را منفک و جدا نکند. البته نمی‌توان گفت همیشه تمام تلاش‌ها به بار می‌نشیند و جواب مثبتی می‌دهد، اما امیدوارم حداقل این بار نتیجه مثبتی داشته باشد.

 

دلیل اصلی این فاصله چه بود؟

از همان ابتدا قراردادمان را برای ۶۰ قسمت بسته بودیم، اما زمانی‌که به ما اعلام کردند قرار است سریال پخش شود، ۲۷ قسمت آماده داشتیم و به ما گفتند همین تعداد را پخش کنید و بعد ادامه آن را بسازید و ما هم موافقت کردیم.

 

در سری دوم «لیسانسه‌ها» مخاطب شاهد اتفاق جدیدی خواهد بود؟

نباید خیلی انتظار اتفاقات جدیدی داشته باشید به این دلیل که طراحی کلی این سریال همان ابتدا در ۶۰ قسمت نوشته شده بود و در اصل ادامه سری اول آن است. اگر خاطرتان باشد در فصل اول این سریال هیچ اتفاقی برای کاراکترها نیفتاده بود که سریال تمام شد. در حال حاضر هم ادامه همان را تولید کردیم، اما تلاش کردیم تا از نظر ساختاری قصه و شخصیت‌های جذابی به آن اضافه کنیم و امیدوارم جذاب‌تر شده باشد.

 

شما تجربه همکاری با برادران قاسمخانی را هم در کارنامه‌تان دارید. دوست دارید همچنان با آنها کار کنید؟

پیمان و محراب دوستان نزدیک و صمیمی من هستند و بی‌شک از بهترین نویسنده‌های طنز کشورند و همیشه دوست داشتم با آنها کار کنم.

 

دوست داشتید برای لیسانسه‌ها با آنها کار کنید؟

بله، اما هر دو درگیر کارند و از طرفی هم من و ایمان در این مدت با هم خیلی هماهنگ شدیم، اما هر زمان که شرایط مهیا باشد من از خدام است.

 

همکاری با نویسنده‌های ثابت چقدر می‌تواند به موفقیت کارهای یک کارگردان کمک کند؟

ماجرای من و ایمان صفایی دیگر همکاری نیست و در این مدت آنقدر با هم کار کردیم که دیگر یکی شدیم تا جایی که اگر الان به من پیشنهاد نگارش فیلمنامه‌ای را بدهند، نمی‌توانم تنها بنویسم و بدون ایمان کار کنم.

 

بعد از تولید «لیسانسه‌ها» کار جدیدی دارید؟

قرار است فیلم سینمایی بسازم که نگارش متن‌ها به عهده خودم و ایمان صفایی است و محمد شایسته آن را تهیه می‌کند. این اثر هم طنز است.

 

انگار که خودتان هم به طنر گرایش عجیبی دارید؟

فکر می‌کنم اگر روزی بخواهم اثر ملودرام یا درام پر از اندوه هم بسازم باز هم رگه‌هایی از طنز در آن دیده می‌شود نه اینکه بخواهند مرا به آن سمت ببرند، بلکه در زندگی آنقدر غم و شادی به هم آمیخته است که نمی‌توان گفت رگه طنز در جایی وجود ندارد همانطور که رگه غم را نمی‌توان از زندگی حذف کرد.

 

اغلب اوقات سریال‌هایی که شما در ژانر طنز می‌سازید، ‌مخاطبان خود را دارند. فکر می‌کنید به دلیل این است که نبض مخاطب را در دست دارید؟

لطف دارید، اما همیشه دلم می‌خواهد این اتفاق بیفتد و سعی‌ام را می‌کنم. شاید به این دلیل است که مردم می‌توانند کمی خودشان را در این کارها پیدا کنند.

 

درگذشته بازی هم می‌کردید، اما مدتی است بازی نمی‌کنید،‌ کارگردانی این اجازه را به شما نمی‌دهد؟

الان یک‌سال و خرده‌ای مشغول کارگردانی هستم و طبیعتا در چنین شرایطی نمی‌توانم بازی کنم و اگر فرصتش پیش بیاید حتما بازی هم می‌کنم. کما اینکه بین شمعدونی و لیسانسه‌ها چند فیلم سینمایی بازی کردم.

 

در کارهای خودتان چطور؟

کمی برایم سخت است، چون تمرکزم روی کارگردانی است دیگر نمی‌توانم مقابل دوربین هم قرار بگیرم. معتقدم بازیگر حتما باید توسط کارگردان هدایت شود.

aftabeyazd.ir
  • 19
  • 1
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش