جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۰۷:۱۹ - ۰۶ اسفند ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۲۰۱۲۳۱
چهره ها در سینما و تلویزیون

به بهانه نقل قول سیاسی لیلا حاتمی که جنجالی شد

لیلا حاتمی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

در سینمایی که جریانات رسانه‌ای و موج‌های خبری بیش و پیش از این‌که حاصل رخدادهای سینمایی و به عبارت بهتر متن سینما باشند، ریشه در آبشخور حواشی و جنجال‌های سطحی و گفته‌ها و شنیده‌ها پس و پیش پرده دارند؛ این روزها لیلا حاتمی نقش اول را ایفا می‌کند. بازیگری که عمری است روی پرده درخشیده؛ اما به نحوی کنایه‌آمیز هیچ‌گاه به اندازه امروز که به واسطه سخنانی غیرسینمایی بحث‌انگیز شده، زیر تابش پروژکتورهای گوناگون قرار نگرفته است.

 

آغاز ماجرا

داستان از جایی آغاز شد که لیلا حاتمی به واسطه حضور فیلم خوک مانی حقیقی در بخش رقابتی برلیناله، در آلمان به سر می‌برد؛ در جریان نشست پرسش و پاسخ فیلم خوک عنوان کرد که نسبت به برخورد با اعتراض‌های مردمی در ایران انتقاد دارد.

 

با این‌که همان‌گونه که خود لیلا حاتمی هم گفت این اول‌بار بود که این بازیگر درباره مسائل سیاسی اظهارنظر می‌کرد؛ اما در همین حد هم آماج اعتراضات و انتقادات قرار گرفت.

 

واکنش به گفته‌های لیلا حاتمی منحصر به رسانه‌های مخالف نبود. مدیران فرهنگی نزدیک به دولت نیز لیلا حاتمی را از انتقادات‌شان بی‌بهره نگذاشتند. به‌عنوان مثال شهاب اسفندیاری که عضو شورای پروانه نمایش فیلم‌های سینمایی در وزارت ارشاد است، با انتشار چند توییت درباره حرف‌های لیلا حاتمی از او بشدت انتقاد کرد و نوشت: لیلا حاتمی بدترین پرفورمنس عمرش را در برلین ارایه داد. دیالوگ‌هایش را بلد نبود، مثل یک آماتور پر از تصنع و اغراق و ادا اطوار بود. نشانی از آن صداقت همیشگی نقش‌هایش نداشت، حتی آن صداقت صریح و انتقادی فیلم من؛ ژست سیاست را فیک کرد.

 

بعدتر با این‌که لیلا حاتمی در گفت‌وگو با یورونیوز کوشید با این گفته‌ها که سخنانش درباره فیلم خوک تحت‌الشعاع اظهارنظر سیاسی او در نشست پرسش و پاسخ این فیلم قرار گرفته، فضا را تعدیل کند؛ اما این نیز کارگر نیفتاد و این بازیگر در روزهای اخیر مبدل شد به سیبل متحرک سینمای ایران. کسی که همه از هر سو او را آماج حملات گوناگون قرار دادند.

 

مانی و سیاست

در این بین کارگردان فیلم خوک ضمن اعلام این نکته که «از صحبت‌های بازیگر فیلمش حمایت می‌کند و حق شهروندان برای اعتراض و تظاهرات باید مورد احترام باشد» با انتقاد از طرح مداوم سوال‌های سیاسی از سینماگران ایرانی گفت: نمی‌توانم به شما بگویم که چقدر آزار‌دهنده است که مدام از ما سوال سیاسی پرسیده می‌شود. همه شما آزادید که سوال سیاسی بپرسید و هیچ‌کس نمی‌گوید که نپرسید؛ ولی ما یک اثر هنری ساخته‌ایم که می‌تواند خوب یا بد باشد.

 

دوست دارم درباره این صحبت کنم که چطور کارمان را انجام داده‌ایم و معنایش برای شما چیست. هر مصاحبه‌ای که می‌کنم، در این مورد است که اصلاح‌طلب‌ها درباره شما چه فکر می‌کنند، تندروها درباره شما چه می‌فکر می‌کنند؟ کارتان سانسور شده؟ سانسور نشده؟ چطور با سانسور کنار می‌آیید؟ بسیار خب! چند بار باید این را بشنوید؟ بله؛ در ایران سانسور هست. بله؛ زندگی با آن سخت است. بله؛ ما به روش‌های متفاوتی که به وضع سیاسی بستگی دارد، با آن کنار می‌آییم.

 

این کارگردان و بازیگر در ادامه گفت: چیزهای زیاد دیگری هم برای بحث‌کردن وجود دارد. بگذارید من از شما سوال کنم: چرا فکر می‌کنید فیلم‌های ایرانی قرار است برای شما نوعی راهنمای گردشگری از ایران باشند؟ قرار نیست ما این‌جا باشیم و کشورمان را عرضه کنیم و بگوییم: ببینید ما چقدر قربانی هستیم. بیایید ما را کمک کنید! این خسته‌کننده و حال به هم زن است.

 

برلین سیاسی

اعتراض مانی حقیقی به فضایی بود که در سینما همه چیز را سیاسی می‌بیند. متأثر از چنین نگاهی، فیلمسازان ایرانی که بعد از موفقیت جشنواره آثارشان، در داخل کشور با این اتهام مواجه می‌شوند که «با سیاه‌نمایی اوضاع کشور از سیاست‌زدگی جشنواره‌های جهانی سوءاستفاده کرده‌اند» در خود فستیوال‌ها نیز مدام زیر فشار سنگین پرسش‌های سیاسی و چگونگی کنار آمدن با جو سانسورزده داخل کشور قرار می‌گیرند؛ البته همه چیز در گفته‌های سیاسی سینماگران خلاصه نمی‌شود و فستیوال‌ها در تمام این سال‌ها با اتهام‌ دادن جوایز با اهداف سیاسی نیز روبه‌رو بوده‌اند.

 

این سخنان درباره جشنواره‌ها از دیرباز، از همان آغازین سال‌های بعد از پیروزی انقلاب در سینمای ایران وجود داشت. منتقد، کارشناس و حتی سینماگر خود کم بین ایرانی که همیشه خود را کمتر و پایین‌تر از سینمای آمریکا و اروپا پنداشته، در آن روزگار به دنبال توجیهی برای چرایی جوایزی که فستیوال‌های بزرگ بین‌المللی به سینمای ایران دادند، گریزگاهی جز سیاسی بودن جوایز نیافت و چنین شد که این گفتمان سیاسی بودن تمام جوایز سینمایی که ایرانی‌ها گرفته‌اند، بخش اعظمی از ادبیات نوشتاری سینمای ایران را به خود اختصاص داد. اتفاقات حاشیه‌ای چون جوایز اخیر جعفر پناهی نیز در این بین به این پندار دامن زد البته منظور جوایز اخیر این سینماگر است و کسی نمی‌تواند در ارزش‌های آثاری چون دایره، طلای سرخ و حتی آفساید تردید داشته باشد.

 

جوایز سیاسی

آیا واقعا جشنواره‌های سینمایی سیاسی هستند؟

با این‌که نمی‌شود با یک چوب همه را راند و با یک جمله تکلیف تمام فستیوال‌ها را روشن کرد؛ اما در کل نگاهی حتی گذرا به ترکیب هیأت‌های داوری فستیوال‌های مهم نشان می‌دهد که آدم‌ها و به عبارت بهتر اسامی بزرگی بر صندلی‌های هیأت‌های داوری می‌نشینند و گفتن این‌که چنان اسامی محترمی به این سهولت تن به سیاست‌های تحمیلی سیاسی مدیران فستیوال‌ها بدهند کار چندان راحتی نیست.

 

محمد اطبایی یکی از پخش‌کنندگان معتبر فیلم‌های ایرانی در مجامع بین‌المللی در این زمینه می‌گوید: با این‌که ممکن است در جوایزی چون اسکار بخشی از جریان کلی و به عبارت بهتر بخشی از نتایج با لابی‌کردن صاحبان فیلم می‌تواند رقم خورده باشد؛ آن هم البته نه به شکلی که در ذهن مدیران فرهنگی ما وجود دارد، بلکه در اسکار لابی به این معناست که شرایط لازم را برای معرفی و عرضه فیلم به شکل حرفه‌ای با استفاده از امکانات و فضاهایی در دسترس مهیا کنی؛ اما در جشنواره‌ها قطعا چنین نگاهی وجود ندارد.

 

در حقیقت داوران صاحبنام این فستیوال‌ها هیچ‌گاه زیربار چنین فرمایشاتی از سوی مدیران و دبیران فستیوال‌ها نمی‌روند. البته نمی‌شود این را کتمان کرد که گاه ممکن است سیاست یا رخدادهای جهانی و... در یک فستیوال نقشی داشته باشد و منجر به انتخاب یک فیلم خاص شود. در این نکته شکی نیست. حتی این نیز که گاه سلیقه شخصی داوران در انتخاب یک فیلم و نادیده‌گرفتن فیلمی دیگر موثر است، نمی‌شود نادیده بماند. مسأله اما در عدم امکان دخالت‌های سازمان‌یافته تا این حد است که در این سرزمین گفته شده است. اطبایی که سابقه داوری در شماری از فستیوال‌های معتبر را نیز در کارنامه دارد، در پایان بر این نکته اصرار می‌کند که در روند داوری‌های جشنواره‌های مهم دخالت آشکار نه سابقه دارد و نه این‌که می‌توان آن را ممکن و مقدور دانست.

 

دیگر پخش‌کننده مستقل سینمای ایران، کتایون شهابی نیز در این مورد می‌گوید: من خودم هیچ‌وقت مسائل و موارد سیاسی و حتی لابی‌گری در این حد را در فستیوال‌های درجه یک ندیده‌ام. در حقیقت استقلال هیأت‌های داوری را چه وقتی فیلمی را پخش می‌کردم و چه زمانی که خودم داور کن بودم، به عینه شاهد بودم. باید توضیح دهم که وقتی هیأت داوری در فستیوال‌ها انتخاب می‌شود، بعد از آن داوران آزادانه با معیارهای سینمایی تصمیم‌گیری می‌کنند و نه‌تنها مدیران فرهنگی یک کشور که حتی خود مدیر جشنواره هم در جلسات آخر و در شورای نهایی داوران حضور پیدا نمی‌کند.

 

اما این‌گونه نیست که همه مخالف سیاسی‌کاری جشنواره‌ها باشند. جواد شمقدری رئیس اسبق سازمان سینمایی به «شهروند» می‌گوید: به نظر من انتخاب یک اثر برای بخش مسابقه در جشنواره‌ها و جایزه‌گرفتن یک فیلم ٣٠‌درصد مرهون لابی است و ٧٠‌درصد متعلق به خود فیلم. البته بر این موضوع تأکید دارم که خود فیلم باید ابتداییات سطحی که می‌خواهد قضاوت شود را داشته باشد اما وقتی در یک سطح مورد قبول قرار گرفت، بقیه‌اش دیگر مرهون لابی است. این البته مختص یک یا دو جشنواره نیست و در همین جشنواره فیلم فجر یا خانه سینما هم این اتفاقات افتاده است.

 

بهروز افخمی نیز نگاهی منفی به فستیوال‌ها دارد. او می‌گوید: همه این فستیوال‌ها خط و ربط‌های مشخصی را دنبال می‌کنند. مثلا امروز می‌توانیم بدانیم که برای جشنواره کن کدام پروتکل غیراخلاقی و ضدمذهبی را رعایت کنیم که مورد توجه داوران جشنواره قرار بگیریم یا در جشنواره برلین کدام تمایلات سیاسی را نادیده بگیریم یا سرزنش و نکوهش کنیم که تحویل گرفته شویم. در ١٥‌سال اخیر رویه جشنواره‌ها نشان داده است به سمت ارایه جوایز سیاسی رفته‌اند.

 

بد نیست گفته‌های مخالفان فستیوال‌ها را با نقل قولی از مسعود فراستی به پایان برسانیم: هم من و هم مرتضی آوینی مخالف جوایز اروپایی و اسکار بودیم و هستیم به دو دلیل. اول این‌که هنری نیستند و دوم این‌که غیرملی و ضدملی هستند. همه جوایزی که سینمای ایران گرفته، جوایز سیاسی هستند و هیچ فیلمی مصونیت ندارد. یادمان نرفته سخنان رهبر جشنواره سینمایی هلند را که گفت تمام جشنواره‌های اروپا از کانال وزارت خارجه کشور میزبان می‌گذرد. آنها تصویری که از ایران می‌خواهند ارایه شود، تصویری فقر زده و فقیر و بی‌هویت و زیست‌محیطی است. آنها می‌خواهند شما یا یک روستایی محقر را از ایرانی نشان دهی یا یک شهری دلال که اصلا نگاهی از پیشرفت در حرکاتش نیست. چیزی که از ما می‌خواهند و به ما جایزه می‌دهند، چیزی است که در کار مخملباف، قبادی و کیارستمی است!

 

یک واقعیت تاریخی

با فستیوال‌های درجه یک کاری نداریم، اما مرور اسامی فیلم‌هایی که از فستیوال‌های مهم جایزه گرفته‌اند، نشان از این دارد که تقریبا هیچ‌کدام از آنها برای تصاحب آن جایزه خاص نالایق نبوده‌اند؛ با این‌که در اختصاص جوایز ترکیب دیگر فیلم‌های حاضر در آن دوره و نیز سلایق و علایق داوران نیز اهمیت دارد.

 

طعم گیلاس، دونده، درباره الی، جدایی نادر از سیمین، فروشنده، دایره، طلای سرخ، گبه، بچه‌های آسمان، باد ما را خواهد برد و لاک پشت‌ها هم پرواز می‌کنند، شماری از فیلم‌هایی هستند که در این سال‌ها از فستیوال‌های مهم جوایزی دریافت کرده‌اند؛ و فکر نمی‌کنم کسی در ارزش‌های آشکار و نهان این فیلم‌ها در دل تردیدی داشته

باشد.

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 19
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش