دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴
۱۱:۲۷ - ۱۵ خرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۳۰۳۸۶۳
چهره ها در سینما و تلویزیون

خاطرات مهدی فخیم زاده از زنده‌یاد «ناصر ملک‌مطیعی»

فخیم زاده و ملک مطیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

هفته نامه همشهری جوان/ طرف مصاحبه مهدی فخیم زاده باشد و موضوع بحث ناصر ملک مطیعی حتما نتیجه خواندنی است. حیف که تحلیل کامل و روایت همه خاطرات نیاز به وقت و فضای بیشتر (در حد یک کتاب!) دارد. با این حال آنچه از زبان فخیم زاده شنیدیم، جذاب است و قابل تأمل. مهدی فخیم زاده رده های مختلف سینما را تجربه کرده و از پیش از انقلاب در این سینما حضور داشته است. پس چه کسی بهتر از او می تواند تحلیل منصفانه ای درباره بازیگری ملک مطیعی داشته باشد؟ در روزهای ابتدایی درگذشت این بازیگر، طبق معمول اینستاگرام پر شده بود از مرثیه سرایی. فخیم زاده به دلیل این فضا ابتدا حاضر به مصاحبه نبود: «اینها را به اسم فیلم فارسی خیلی زدند، حالا همه توی سر و صورت می زنند... برایم عجیب است.»

 

در این چند روز شاهد اظهارنظرهای زیادی درباره ناصر ملک مطیعی بوده ایم، غالبا هم دلی و احساسی بوده که گریزی از آن نیست. شما به عنوان کسی که سطوح مختلف بازیگری را تجربه کرده، کارگردان بوده، در سینمای پیش و پس از انقلاب حضور داشته، دیدگاه تان را درباره بازیگری ملک مطیعی بفرمایید.

 ناصر ملک مطیعی از تئاتر شروع کرد. الان نمایش «دست های آلوده» را که نمایشنامه ای معروف از سارتر است، نگاه کنید، اسم ایشان در آن هست که جزء اولین اجراهای این نمایشنامه در کشورمان هم بوده. ناصرخان آدم خونسرد و باتحملی بود؛ این ویژگی در چهره اش دیده می شد و در بازیگری اش هم مشهود بود. برخلاف بیشتر آدم هایی که معروف می شوند و به شهرت می رسند، به قول امروزی ها سلبریتی هستند، هیچ وقت تکبر نداشت. یادم هسبت زمانی که تازه به سینما آمده بودم برخوردهایی که می کرد هیچ کدام از روی نخوت نبود.

 

هیچ وقت شرایط همبازی شدنتان فراهم نشد؟

 چرا کاری بود که آقای سعید مطلبی می خواست بسازد به اسم «پیشمرگ» و قرار بود من هم بازی کنم. سه چهار روز بازی کردم اما دیدم نقشی نیست که از آن خوشم بیاید. سر صحنه بودیم که تصمیم گرفتم آن را بازی نکنم و راه افتادم و رفتم. کارگردان گفت فلانی کجا می روی؟ گفتم می خواهم لباس را بدهم خشکشویی. گفت آفتاب دارد می رود باید بگیریم. گفتم همین الان بر می گردم که دیگر برنگشتم تهیه کننده (ایرج رحیم زاده) زنگ زد؛ گفتم قرار بود این رل مستقل باشد که نیست. گفت شکایت می کنم. من هم گفتم هر کاری می خواهید بکنید. روح الله مفیدی در نهایت به جای من انتخاب شد.

 

بعد از انقلاب با ملک مطیعی رابطه داشتید؟

 یک بار با روبیک منصوری به خانه اش رفتم. یک بار هم که «ساختمان ۸۵» را می ساختم، پیغام فرستاد که برای اولین بار دوست دارم به پشت صحنه یک فیلم بیایم، ما هم گفتیم قدم بر سر چشم؛ ماشین فرستادیم و ناصر خان أمد. ناصرخان همان موقع هم بریده بود؛ همه اش صحبت از رفتن می کرد و می گفت همه رفتند و من ماندم. آن روز خیلی خوش گذشت همه عکس گرفتند و اتفاقا تهیه کننده سریال، رضا انصاریان که برادر حاج حسین انصاریان واعظ معروف است، هم آمد جلو و عکس گرفت. می خواهم بگویم ناصرخان آدمی مردمی و مردم دار بود. نخوت و کبر سلبریتی ها را نداشت. چه زمانی که در اوج بود با او برخورد داشتم، چه بعد از آن و حاضر نبود التماس کند که به او کار بدهند.

 

فخیم زاده و ملک مطیعی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

به غیر از نوعی از سیم های ساخته شده پیش از انقلاب بدنه بودند و برای عامه مردم ساخته می شدند. موج استقبال باعث می شد، ملک مطیعی شمایل واحدی داشته باشد؟

جان وین را همیشه با آن کلاه و دستبند در فیلم ها می دیدیم و مردم هم دوستش داشتند. مطلبی می خواندم درباره گریگوری پک؛ موقع ساخت یکی از فیلم ها تهیه کننده حضور نداشته و کارگردان برایش سبیل می گذارد. توی سفر متوجه می شود و پیام می دهد که مگر کسی برای گریگوری پک سبیل می گذارد که فیلم شکست بخورد؟ تازه؛ آنها قدرت انتخاب داشتند. این جا این طور نبود. ناصر یا می توانست با کلاه بازی کند یا بی کلاه. ولی رل ها همان بود. بهروز هم اگر چند رل مختلف دارد به خاطر این است که با چند کارگردان نخبه کار کرده وگرنه او هم چند نقش با موی فرفری و پیراهن آستین کوتاه را تکرار می کرد: غريبه، همسفر، ماه عسل و ... مردم هم پذیرفتند و تهیه کننده ها نمی توانستند آن را عوض کنند.

 

سینما در پیش از انقلاب معطوف به سرمایه تهیه کنندگان بوده و این قدرت ریسک را می گرفت. ناصر ملک مطیعی در فیلم هایی که خودش ساخت و بازی کرد باز هم از شمایل محبوب و کلیشه ای است خود بهره گرفت. این هم دست بازیگر را برای تفاوت می بست دیگر.

 بله، آن سینما، سینمای بخش خصوصی بود و حیات بخش خصوصی به گیشه پیوند داشت. ضمن این که یک فرمول جا افتاده بود که به هیچ صنفی نمی توانستی چیزی بگویی. تنها کسانی که صنف نداشتند همين جاهل ها بودند و فقط درباره اینها می شد فیلم ساخت.

 

این که ملک مطیعی شمایل واحدی را تکرار می کرد از این منظر نکته منفی نیست؟ در سینمای جهان بازیگران زیادی داریم که همیشه یک شکل هستند. تازه ناصر ملک مطیعی محبوب بود و یونیک.

 مگر نورمن ویزدم یا جری لوئیس همه عمر یک نقش را تکرار نکردند؟ بخش خصوصی دنبال سرمایه است و بازیگر را به شکلی که جا افتاده می خواهد. یا آل پاچینو را نگاه کنید؛ همیشه با همین شمایل است؛ البته فرهنگ نقش را عوض می کند. یعنی نقش از درون عوض شده. مثلا فرق وسط خود را دست نمی زند ولی کاراکترها عمق پیدا کرده.

 

در این چند روز بحثی راه افتاده درباره محبوبیت ناصر و فردین. دقیقا از کی محبوبیت ناصر زیر سایه فردین رفت؟

 اولا رل جاهلی را قبل از ناصر، حسین مدنی بازی می کرد. خیلی های دیگر این کار را می کردند ولی تیپ ناصر به دل مردم نشست و او بود که محبوب ماند. حکایت آمدن فردین مثل همین روزهاست که یک روز گلزار روی بورس است یک روز حیایی، یک روز رادان ولی همیشه هستند. این که میزان محبوبیت شان چقدر است دیگر به کیفیت، شرایط و گیشه هر فیلم بستگی دارد. فردین بعد از «گنج قارون» خیلی محبوب شد و بدل های او به وجود آمدند مثل منوچهر وثوق و ایرج رستمی. ناصر در دوره ای کمرنگ شده بود.

 

اما بعد از «قیصر» دوباره محبوب شد. تازه رل زیادی هم در این فیلم ندارد اما چنان این نقش گرفت که بعد از آن غالب فیلم هایش فروخت. این دو در دهه ۵۰ محبوب بودند ولی فردین یک مقدار عقب کشیده بود و دنبال پرستیژ بود. این اواخر خودش را سرگرم یک فیلم به نام «پرواز بر فراز آسمان ها» کرده بود؛ فیلمی بود که بودجه و امکانات دولتی داشت و درباره خلبان ها بود و ساخت آن کلی طول کشید. بر عکس او ناصر مدام بازی می کرد و حتی چند فیلم نمایش داده نشده دارد.

 

 

  • 13
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش