دوشنبه ۲۳ تیر ۱۴۰۴
۱۴:۴۴ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۵۰۵۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

سلبریتی هایی که روزگاری بی خانمان بوده‌اند

چهره‌های سرشناسی که دوست داریم و هر روز آن‌‌ها را دنبال می‌کنیم از مال و منال دنیا چیزی کم ندارند و روزی نیست که سلبریتی‌ها را سوار بر یک خودروی لاکچری جدید نبینیم، زندگی در لوکس‌ترین خانه‌های دنیا، لباس‌های فاخر و تفریحات گران‌قیمت برای سلبریتی‌ها چیزی عادی و معمولی است و روزی نیست که زندگی خود را به ولخرجی و خوشگذارنی نگذارنند.

 

این وضعیت را به اندازه‌ای در زندگی سلبریتی‌ها شاهد بوده‌ایم که گاهی اوقات با خود فکر می‌کنیم سلبریتی‌ها از کودکی لای پر قو بزرگ شده‌اند و هرگز روی بی‌پولی و مشکلات مالی را ندیده‌اند. اما شما بهتر از ما می‌دانید که در همیشه روی یک پاشنه نمی‌چرخد و به‌رغم اینکه بسیاری از سلبریتی‌ها از ابتدای زندگی خود ثروت و مکنت زیادی داشته‌اند، سلبریتی‌هایی را نیز سراغ داریم که در حال حاضر دنیا را زیر نگین انگشتری خود دارند و پول آنها از پارو بالا می‌رود، اما در کودکی زندگی سختی را گذرانده‌اند و به‌قول قدیمی‌ها آه نداشته‌اند که با ناله سودا کنند.

 

برای نمونه می‌توان به جیم‌ کری، کمدین برجسته اشاره کرده که قسمتی از کودکی خود را به همراه خانواده‌اش در یک خودروی ون گذرانده است، جالب است بدانید شب‌هایی بوده است که جنیفر لوپز نیز سر بی‌شام روی بالش می‌گذاشته و شب‌ را تاصبح روی صندلی در یک باشگاه می‌خوابیده است.

 

به همین منظور در ادامه به سلبریتی‌هایی اشاره خواهیم کرد که دوران کودکی سختی را گذرانده‌اند و آه نداشته‌اند تا با ناله سودا کنند اما این روزها به ثروت و مکنت زیادی رسیده‌اند.

 

کریس پرت قسمتی از عمر خود را در یک ون گذرانده است

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

کریس پرت در مجموعه فیلم‌های نگهبانان کهکشان برای خودش حسابی اسم و رسم خوبی دست و پا کرده است و این سلبریتی‌ ۳۹ ساله را به‌عنوان یکی از هنرپیشه‌های ثروتمند هالیوود می‌شناسیم اما جالب است بدانید کریس پرت گذشته خوبی را پشت‌سر نگذاشته است و مدتی از عمر خود را در یک ون گذارند تا اینکه در نهایت بخت و اقبال در خانه او را زد و به کریس پرتی که امروز شاهد هستیم تبدیل شد.

 

کریس پرت همانند بسیاری دیگر از جوانان سودای بازیگری در سر داشت و به‌همین منظور مدتی از عمر خود را در دانشگاه مشغول به تحصیل رشته بازیگری شد تا اینکه یکی از دوستانش او را وسوسه کرد تارک دنیا شود و به همین دلیل به همراه دوستانش به منطقه‌‌ای ساحلی می‌رود و شب‌ها در یک ون می‌خوابد و برای خرج زندگی به کار کردن در رستوران رو می‌آورد.

 

کریس پرت در آن زمان تنها ۱۹ سال بیشتر نداشت و وقتی مشغول به کار در رستوران بود شانس با او یار شد و «را داون چونگ» (Rae Dawn Chong)، کارگردان مطرحی که فیلم‌های مهمی را در کارنامه‌اش داشت به رستورانی که کریس پرت در آن کار می‌کرد برای صرف غذا مراجعه کرد و پس از آشنایی با کریس پرت، زمینه حضور او در قسمت سوم فیلم «نفرین شده» (cursed)، مهیا شد.

 

این فیلم در گیشه موفقیت زیادی را به دنبال نداشت اما باعث شد تا پای کریس پرت به هالیوود باز شود و زندگی در ون و گارسونی رستوران را کنار بگذارد. در نهایت نیز کریس پرت به اندازه‌ای برای بازیگر شدن تلاش کرد و اصرار ورزید تا اینکه روزگار به او لبخند زد و به کریس پرت مشهوری که این روزها آوازه‌اش دنیا را فرا گرفته تبدیل شد. در همین راستا کریس پرت در سال ۲۰۱۴ عکسی از دوران جوانی خودش را در فیس‌بوک منتشر کرد، این عکس کریس پرت جوان را نشان می‌داد که در ونی که به آن اشاره کردیم زندگی می‌کرد. وی در قسمت توضیحات این عکس نوشت در عکس فیلمنامه‌ فیلمی در دستش بود که او را از زندگی در ون و گارسونی در رستوران نجات میداد.

 

هلی بری در نوانخانه زندگی می‌کرد

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

چنین دهه است که هلی بری را در پرده نقره‌ای شاهد هستیم و از دیدن فیلم‌هایش لذت می‌بریم، این هنرپیشه این روزها ثروت کلانی دارد و به لحاظ هنری نیز به دستاوردهای زیادی رسیده است. جالب است بدانید هلی بری اولین بازیگر زن سیاه‌پوست آمریکایی آفریقایی بود که توانست جایزه اسکار را از آن خود کند. این جایزه در سال ۲۰۰۱ برای بازی در فیلم مانستربال (Monster Ball)، به هلی بری تعلق گرفت اما هلی بری قبل از اینکه جایزه اسکار را دریافت کند و به شهرتی جهانی برسد، بیوه‌ای غمگین بود که مشکلات زیادی را در زندگی‌اش تحمل می‌کرد.

 

هلی بری تنها ۲۱ سال بیشتر نداشت که راهی صحنه‌های مدلینگ شد و در سال ۱۹۸۶ در مسابقه دختر شایسته آمریکا شرکت کرد. او با پولی که از مدلینگ به دست آورده بود راهی نیویورک شد اما تاب هزینه‌های زیاد زندگی در نیویورک را نیاورد و پس از گذشت تنها ۳ ماه، تمامی پس‌اندازش خرج شد. در نهایت هلی بری که دستش از زمین و آسمان کوتاه بود به مادرش زنگ زد تا از او پول قرض کند، اما مادر هلی بری دست رد به سینه او زد. هلی بری که واقعاً درمانده شده بود و روی کمک مادرش حساب باز می‌کرد از بی‌مهری مادرش ناراحت شد و به مدت یک سال تمام با او صحبت نکرد.

 

وضع هلی بری به اندازه‌ای خراب شد که برای مدتی چاره‌ای نداشت به‌غیر از اینکه در نوانخوانه زندگی کند. هلی بری مدتی به شغل‌های کم‌درآمدی مانند گارسونی روی آورد تا اینکه خوشبختانه روزگار در نهایت روی خوش به هلی بری نشان داد و از آن روزهای سخت، امروز تنها خاطره‌ای در ذهن هلی بری باقی‌مانده است. این سلبریتی سرشناس و مطرح در خصوص روزهای سختی که تحمل کرده بود در جایی گفت از این روزهای سخت این درس را فرا گرفته که جایی برای شکست در زندگی او وجود ندارد و به هر قیمتی که شده باید راه موفقیت و پیشرفت را پیدا کند.

 

استیو جابز خانه و کاشانه‌ای نداشت و از دانشگاه اخراج شد

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

انصافاً باید گفت فناوری ارتباطات در چند دهه اخیر دستخوش تغییرات زیادی شده است و یکی از بزرگ‌مردانی که نقش زیادی در این تغییرات داشت، استیو جابز بود. استیو جابز کار خود را با تولید رایانه‌های شخصی شروع کرد و از هیچ به همه چیز رسید. این کارآفرین موفق در طول مدت زمانی که سکان اپل را به دست داشت توانست با معرفی کامپیوترهای مکینتاش و گوشی‌های آیفون شکل تازه‌ای از تعامل با رایانه و گوشی‌های هوشمند را به کاربران معرفی کند.

 

اما سکه زندگی استیو جابز روی دیگری نیز دارد و این سلبریتی پول‌دار و سرشناس که میراث او را هرگز فراموش نمی‌کنیم توسط ناپدری و نامادری بزرگ شد. استیو جابز دوران کودکی و نوجوانی خود را در سان فرانسیسکو گذراند تا اینکه در سا ۱۹۷۲ راهی دانشگاه شد اما زندگی برای او در آن سالها بسیار دشوار بود چرا که خانه و کاشانه‌ای نداشت و غم نان نمی‌گذاشت به راحتی ادامه تحصیل دهد.

 

استیو جابز قبل از مرگش در مصاحبه‌ای گفته بود که حتی توانایی پرداخت هزینه اتاق پانسیون دانشگاه را نداشته است و به‌ اندازه‌ای فقیر بود که شیشه‌های نوشابه را در میان آشغال‌ها جمع‌‌آوری می‌کرد و با تحویل این شیشه‌ها، غذا دریافت می‌کرد تا سر بی‌شام روی زمین نگذارد. استیو جابز که پولی برای پرداخت اجاره خانه نداشت، شب‌ها در منزل یکی از دوستانش کف اتاق می‌خوابید و آخر هفته‌ها چندین کیلومتر مسافت را طی می‌کرد تا به کلیسایی که غذای رایگان می‌دهد برسد و حسابی دلی از عزا در آورد.

 

استیو جابز در این زمینه سخنرانی بسیار تأثیرگذاری در سال ۲۰۰۵ در دانشگاه استنفورد انجام داد، این کارآفرین موفق در این سخنرانی گفت که مشکلات زندگی او باعث شد تا از دانشگاه اخراج شود اما او هرگز به مشکلات اجازه نداد زندگی وی را تحت تأثیر قرار دهند و بلافاصله بعد از اینکه از دانشگاه اخراج شد برای اینکه بیکار نباشد در یک دوره خوشنویسی شرکت کرد تا وقت و فرصت‌های زندگی‌اش بیهوده تلف نشود. استیو جابز در آن زمان فقط می‌خواست بیکار نباشد و به همین دلیل در دوره خوشنویسی شرکت کرد اما چندین سال بعد دانشی که از خوشنویسی داشت در توسعه نرم‌افزار واژه‌پردازی که برای کامپیوترهای مکینتاش استفاده می‌کردند باعث شد این واژه‌پرداز از رقبا جلوتر بیافتد و سود سرشاری راهی حساب‌های بانکی اپل و استیو جابز شد.

 

استیو جابز که در بازه‌های مختلفی از عمرش سکان شرکت‌‌های اپل، نکست‌ کامپیوتر (NeXT Computer) و پیکسار را در اختیار داشت همیشه به دانشجویان و جوانان تأکید می‌کرد که خودشان را باور کنند و با تجربه کردن راه‌های مختلف، بهترین راه برای زندگی را پیدا نمایند. حدود ۹ سال می‌شود که شمع زندگی استیو جابز خاموش شده است اما بدون شک تجربه‌هایی که از خودش به جا گذاشته چراغ راه جوانان پس از او خواهد شد.

 

جوئل در ۱۵ سالگی از خانه فرار کرد

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

جوئل خواننده و ترانه‌سرای آمریکایی است که تاکنون ۳ بار نامزد دریافت جایزه گرمی شده است. این خواننده ۴۴ ساله دستی در هنرپیشگی نیز دارد و فیلم «سواری با اهریمن» (Ride with the Devil)، را در کارنامه‌اش می‌بینیم.

 

جوئل ممکن است این روزها از مال و منال دنیا بی‌نیاز باشد اما زندگی خوبی را در کودکی و نوجوانی تجربه نکرده است، جوئل از کودکی عاشق خوانندگی بود و در همان سنین خردسالی به همراه پدرش مشغول به خوانندگی شد اما از قرار معلوم خانواده‌ خوبی نداشت و همین قضیه باعث شد مردم رفتار خوبی با او نداشته باشند. جوئل در مصاحبه با سی.‌ان‌.‌ان مانی (CNN Money)، گفت که مردم از او دوری می‌کردند چرا که بر این باور بودند فقر و فلاکت او ممکن است به آنها نیز سرایت کند.

 

جوئل ۱۵ سال بیشتر نداشت که خانه و کاشانه‌اش را به عشق موسیقی و خوانندگی ترک گفت و پس از گذشت سه سال به موفقیت رسید. جالب است بدانید جوئل به هالیوود ریپورتر (Hollywood Reporter) گفته بود از زمانی که خانه‌اش را ترک کرد تا وقتی که به موفقیت رسید دوران بسیار سختی را تحمل کرده بود و برای اینکه شب‌ها سر بی‌شام بر بالین نگذارد مدتی را با انجام شغل‌های پیش‌پا افتاده گذراند اما از قرار معلوم رئیس‌اش به او چشم بد داشت و به همین دلیل جوئل این شغل را ترک گفت و از آنجایی که پولی در بساط نداشت مدتی مجبور بود شب‌ها در خودروی خودش بخوابد، روزگار در آن زمان به جوئل رحم نکرد و خودرو او نیز به سرقت رفت. اما تمامی این سختی‌ها باعث نشد جوئل عشق و علاقه‌اش به موسیقی را کنار بگذارد و درنهایت تلاش او به نتیجه رسید و این روزها جوئل سلبریتی ثروتمندی است که از مال و منال دنیا چیزی کم ندارد.

 

جیم کری به همراه خانواده‌اش در یک خودروی ون زندگی می‌کردند

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

جیم کری را به خوبی می‌شناسیم و مطمئن هستیم با مشاهده‌ فیلم‌هایش یک دل سیر خندیده‌اید و هرگز فکرش را هم نمی‌کردید این سلبریتی خوش‌خنده و موفق حتی یک بار هم که شده در زندگی‌اش روی سختی را دیده باشد. اما جیم کری از چیزی که فکرش را بکنید بیشتر سختی دیده و یکی از سلبریتی‌های خودساخته هالیوودی است که از هیچ به همه چیز رسیده است.

 

زمانی که جیم کری تنها ۱۴ سال بیشتر نداشت پدرش که حسابدار بود و گاه و بیگاه نیز کلارینت می‌نواخت از کار بیکار شد و زندگی خانواده کری با مشکل روبرو شد، پدر جیم کری مدتی دنبال کار بود اما کاری که دستمزد خوبی به او پرداخت کنند پیدا نکرد و در نهایت مجبور شد در یک کارخانه شاغل شود. جیم کری و سایر اعضای خانواده او سرایداری و حفظ امنیت این کارخانه را بر عهده می‌گیرند و صبح تا شب سخت مشغول کار می‌شوند.

 

به گفته جیم کری، شرایط سخت کاری و فشاری که به اعضای خانواده او وارد میشد کار را به جایی رساند که پدر جیم کری شغل‌اش را در این کارخانه رها کرد و دست همسر و فرزندانش را گرفت و در یک ون مشغول زندگی شدند.به احتمال زیاد شما هم مانند ما از شنیدن داستان زندگی سخت جیم کری تحت تأثیر قرار گرفته‌اید، اما ظاهراً جیم کری از به یادآوردن گذشته‌اش هیچ مشکلی ندارد و از دوران زندگی در ون به‌عنوان دوران بسیار شاد و مفرحی یاد می‌کند. جیم کری دورانی را به خاطر می‌آورد که به همراه پدر و مادر و خواهر و برادرش همانند کولی‌ها زندگی می‌کردند و نگرانی برای زندگی نداشتند. وی در ادامه گفته بود ممکن است در آن زمان خانه‌ای برای زندگی کردن نداشتند اما باری هم روی دوش آنها نبود و به مشکلات و سختی‌ها اجازه نمی‌دادند هرگز شادی و خوشی خانواده کری را از اعضای آن دور کنند.

 

جنیفر لوپز شب‌ها در باشگاه می‌خوابید

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

جنیفر لوپز را چندین دهه است که می‌شناسیم و این خواننده و هنرپیشه بااستعداد و موفق که از رخسار زیبا و اندام خوش‌تراش نیز بی‌بهره نمانده است در کنار حضور فعال در دنیای سینما و موسیقی، علاقه زیادی به دنیای پوشاک و مدلینگ دارد و به قول قدیمی‌ها این روزها دست به هرچیزی که می‌زند طلا می‌شود.

 

جالب است بدانید مجله لاکچری دات‌کش (luxury.cash ) در سال ۲۰۱۸ گزارش داد که جنیفر لوپز چیزی حدود ۴۰۰ میلیون دلار ثروت دارد. اما از قرار معلوم زندگی جنیفر لوپز همیشه به همین منوال نبود و در کودکی و نوجوانی روزگار سختی داشته و حسابی بی‌پول بوده است.

 

جنیفر لوپز از همان دوران کودکی و نوجوانی علاقه زیادی به رقص داشت و می‌خواست درس و مشق را کنار بگذارد و وقت خودش را تمام و کمال به رقص اختصاص دهد، اما مادرش مخالف اینکار بود و اصرار داشت که جنیفر باید حتماً درس بخواند و دانشگاه برود. همین قضیه باعث شد تا میانه جنیفر و مادرش شکر آب شود و جنیفر لوپز از خانه بیرون بزند.

 

جنیفر که جایی برای زندگی نداشت مجبور شد شب‌ها را در باشگاهی که تمرین می‌کرد بخوابد، جنیفر لوپز در آن زمان دختربچه‌ای بیش نبود و تنها ۱۸ سال بیشتر نداشت اما دختر بسیار مصممی بود و اصرار داشت که به رقص ادامه دهد. در نهایت نیز شغلی در همین راستا در اروپا پیدا کرد و برای مدت یک سال راهی غربت شد تا اینکه اسم و آوازه خوبی پیدا کرد و با بازگشت به آمریکا توانست نام خودش را در دنیای موسیقی و بازیگری جاودانه کند.

 

مایکل اوهر

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

مایکل اوهر یکی از برجسته‌ترین فوتبالیست‌های آمریکایی است که این روزها از مال خدا چیزی کم ندارد اما زندگی مایکل اوهر در گذشته بسیار تلخ و دشوار بوده و این ستاره دنیای ورزش به اندازه‌ای سختی تحمل کرده که حتی از دشواری‌های زندگی او کتابی نیز نوشته شده و یک فیلم نیز به تصویر کشیده شده است.

 

مادر مایکل اوهر ۱۱ فرزند قد و نیم قد داشت و از آنجایی که به بلای خانمان‌سوز اعتیاد گرفتار بود در بزرگ کردن این فرزند‌ها با مشکلات زیادی روبرو بود. مایکل اوهر بیچاره که از مهر مادری بی‌نصیب مانده بود، از پدر هم خیری نبرده بود و در زندان پدرش به قتل رسید. این موارد باعث شد تا مایکل اوهر راهی کوچه و خیابان شود و روزگار خود را با دشواری سپری کند تا اینکه در نهایت خانواده‌ای سرپرستی او را بر عهده می‌گیرند.

 

این خانواده که وضعیت مالی خوبی داشت و از ارتباطات خوبی نیز در میان ورزشکاران فوتبال آمریکایی برخوردار بود مایکل را به مدرسه فرستاد و در کنار درس و تحصیل پای مایکل اوهر به واسطه ارتباطات ناپدری‌اش با جامعه ورزشکاران به دنیای فوتبال آمریکایی باز شد و توانست موفقیت‌های زیادی در این رشته ورزشی بدست بیاورد.

 

مایکل اوهر که سابقه برد سوپر بول (Super Bowl)، را با تیم بالتیمور رِیوِنز (Baltimore Ravens)، در کارنامه‌اش دارد طی مصاحبه‌ای با پایگاه خبری ای‌‌.‌بی‌.‌سی نیوز گفت هر چیزی امکان‌پذیر است و اگر نگاهی به گذشته سخت و دشوار من داشته باشید بدون شک متوجه خواهید شد که سختی‌ها را می‌توان پشت‌سر گذاشت و به موفقیت رسید.

 

سیلوستر استالونه سگش را به دلیل بی‌پولی به قیمت ۵۰ دلار فروخت

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

داستان زندگی سیلوستر استالونه به اندازه‌ای جالب و تحسین برانگیز است که واقعاً درس‌های زیادی می‌توان از زندگی این سلبریتی گرفت. سیلوستر استالونه در سال ۱۹۷۶ فیلم راکی را روی پرده برد و توانست به لطف این فیلم به افتخار و شهرت جهانی برسد و راه صد ساله را در یک شب طی کند.

 

به این ترتیب می‌توان فیلم راکی را نقطه عطفی در زندگی استالونه دانست و زندگی این سلبریتی را به دوران قبل از راکی و پس از راکی تقسیم کرد، تکلیف دوران پس از ساخت راکی روشن است و می‌دانیم که سیلوستر استالونه پله‌های موفقیت را یکی پس از دیگری پشت‌سر گذاشت و این روزها به‌رغم اینکه هفتادمین دهه از عمر خود را پشت‌سر می‌گذارد باز هم پرتلاش و سخت‌کوش است.

 

اما این سکه روی دیگری نیز دارد و زندگی سیلوستر استالونه قبل از ساخت نسخه اول فیلم راکی بسیار دشوار و سخت بود. به گزارش نیویورک تایمز، پدر و مادر استالونه به اندازه‌ای کار می‌کردند که زمانی برای تربیت و بزرگ‌کردن او نداشتند و به همین دلیل نیز استالونه راهی محل نگهداری کودکان بی‌سرپرست می‌شود. شرایط سخت زندگی، استالونه را به نوجوانی شرور و مدرسه‌گریز تبدیل کرده بود که تا می‌توانست از مدرسه فرار می‌کرد و از آنجایی که کاری هم نداشت بی‌پول و فقیر بود.

 

در همین زمینه استالونه مصاحبه‌ای جالب با پایگاه خبری شورت‌لیست (Short List)، انجام داده است و در این گزارش مدعی شد از شدت فقر و نداری مجبور شده بود تا سگش را به قیمت ۵۰ دلار به فردی با نام لیتل جیمی (Little Jimmy)، بفروشد. استالونه در ادامه صحبت‌هایش گفت به سگش علاقه زیادی داشت و پس از فروش این حیوان زبان‌بسته از کاری که کرده بود پیشمان می‌شود و به لیتل جیمی التماس می‌کند تا سگش را پس دهد.

 

اما لیتل جیمی مدعی شده بود که بچه‌هایش عاشق سگ استالونه شده‌اند و از باز پس دادن سگ به او امتناع کرد، اصرار استالونه به دعوا کشید و درنهایت استالونه بازداشت شد تا برای همیشه داغ سگش روی دل او بماند. خوشبختانه از آن زمان، مدت زیادی گذشته است و این روزها چیزی نیست که استالونه روی آن انگشت بگذارد و تصاحبش نکند.

 

هیلاری سوانک مدتی از عمر خود را در خانه‌های متروک سپری کرد

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اهالی سینما به خوبی میدانند چند سالی می‌شود که هیلاری سوانک حضور کمرنگی در پرده نقره‌ای دارد و اثر مطرحی را از این بازیگر شاهد نیستیم، اما هیلاری سوانک را نمی‌توان دست‌کم گرفت چرا که این بازیگر ۴۴ ساله، تاکنون ۲ بار جایزه اسکار را به خانه‌اش برده است.

 

بر اساس گزارش پایگاه خبری سی‌.بی‌اس نیوز، هیلاری سوانک در دوران دبیرستان ترک تحصیل کرد و به همراه مادرش زادگاه‌شان در واشینگتن را به مقصد هالیوود ترک گفتند. اما از آنجایی که پولی برای خرید یا اجاره خانه نداشتند مدتی را در اتومبیل زندگی می‌کردند و بواسطه رفاقتی که با یکی از فروشنده‌های منزل داشتند توانستند در خانه‌های خالی که برای فروش گذاشته شده بود زندگی کنند. این خانه‌‌ها دارای امکانات و لوازم زندگی نبود و در طول روز حتماً باید خانه را ترک می‌کردند تا مالک خانه و مشتریان متوجه نشوند که آنها شب گذشته در این خانه بوده‌اند.

 

به همین دلیل هیلاری و مادرش تشک‌ بادی خریدند و شب‌ها این تشک‌ها را باد می‌کردند و روی آن می‌خوابیدند و صبح‌ قبل از اینکه هوا روشن شود تشک‌ها را مخفی می‌کردند و خانه را ترک می‌گفتند. جالب است بدانید وضع مالی هیلاری سوانک حتی پس از اینکه اولین جایزه اسکار خود را برای فیلم «پسرها گریه نمی‌کنند» دریافت کرد به اوضاع مطلوبی نرسید. برای بازی در این فیلم به هیلاری سوانک تنها ۳ هزار دلار پرداخت شد که در مقابل دستمزد هنرپیشه‌های تراز اول واقعاً عدد بسیار کمی است. در نتیجه هیلاری سوانک که جایزه اسکار را برنده شده بود حتی پول نداشت که قسط‌های بیمه‌اش را پرداخت کند.

 

خوشبختانه این روزها هیلاری سوانک وضعیت مالی بسیار خوبی دارد و به دلیل سختی‌هایی که تحمل کرده است مطمئن هستیم قدر ثروت‌اش را به‌خوبی می‌داند.

 

استیو هاروی حتی پول خرید ساندویچ را نداشت

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

اگر استیو هاروی را می‌شناسید حتماً به‌خوبی می‌دانید که استعداد خوبی در به‌خنده در آوردن مخاطبین دارد، اما ظاهراً استیو هاروی سخت‌های زیادی را پشت‌‌سر گذاشته و روزگار اشک او را در آورده است.

 

استیو هاروی به‌عنوان فروشنده بیمه مشغول به‌ کار بود تا اینکه در یک نمایش استندآپ کمدی شرکت کرد و حدود ۵۰ دلار از این کار عایدش شد. این دستمزد به استیو هاروی انگیزه داد و باعث شد تا شغل فروشندگی بیمه را کنار بگذارد تا تمرکز بیشتری به استندآپ کمدی داشته باشد. اما از قرار معلوم این تصمیم استیو هاروی به مذاق همسر و دو دختر دوقلویش خوش نیامد و کار به جایی رسید که او را از خانه بیرون انداختند.

 

استیو هاروی نیز که شب‌ها جایی برای گذران نداشت مجبور شد در خودرو‌ خود بخوابد و کارش به جایی رسید که حتی پول خرید ساندویچ را نداشت. او از کولر خودرو به‌عنوان یخچال استفاده می‌کرد و رخت و لباس‌هایش را در سرویس‌های بهداشتی عمومی میشست. کار استیو هاروی به جایی رسید که مجبور شد بنزین مورد نیاز خودرو‌ی خود را دزدی کند. هاروی در این زمینه نشریات گفته بود در شرایطی زندگی می‌کردم که هیچ کسی را نداشتم و تنها چیزی که می‌دانستم این امر بود که خنداندن مردم را خوب بلد هستم.

 

دوست‌پسر کارمن الکترا تمام دارایی او را سرقت کرد

 

سلبریتی ها,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

تارا لی پتریک که در صحنه‌های هنری او را با نام کارمن الکترا می‌شناسیم اکنون ۴۷ سال دارد و به‌رغم این سن و سال هنوز هم زیبا و جذاب است، کارمن را دنیا می‌شناسند و با سلبریتی‌ طرف هستیم که هواداران سینه‌چاک زیادی دارد اما کارمن روزگار سختی را نیز تجربه کرده است.

 

کارمن الکترا در مصاحبه‌ای به خبرنگار لس‌وگاس ریویو ژورنال (Las Vegas Review-Journal) گفته بود مدت‌ها پیش دوست‌پسر او حدود ۵ هزار دلار از پول‌های کارمن الکترا را سرقت کرده و از آنجایی که این پول تمامی دارایی او بود، کارمن به خاک سیاه نشست و هیچ پولی برای ادامه زندگی نداشت.

 

او روزی را به خاطر می‌آورد که روی صندلی پارک نشسته بود و زار زار گریه میکرد چرا که واقعاً نمی‌دانست چطور به زندگی‌اش ادامه دهد. کارمن الکترا با دشواری زیاد توانست خودش را به یک طراح رقص بسیار معروف برساند و استعداد رقصندگی‌اش را به رخ او بکشد. تلاش وی باعث می‌شود تا به‌عنوان رقصنده برای پرینس مشغول به کار شود و زیبایی او باعث شد تا توجه بزرگان هالیوود را جلب کند و پس از مدتی نقش ثابتی در سریال معروف بی‌واچ (Baywatch)، به او پیشنهاد شد. الکترا این روزها از مال و منال دنیا چیزی کم ندارد و مطمئن هستیم حسابی مواظب پول‌هایش هست تا تجربه قبل سرقت دارایی‌اش را هرگز شاهد نباشد.

 

در این قسمت به پایان فهرست سلبریتی‌هایی رسیدیم که در گذشته آه در بساط نداشته‌اند اما امروز حسابی ثروتمند و پول‌دار شده‌اند. پیشنهاد می‌کنیم اگر شما هم سرد و گرم روزگار را چشیده‌اید و تجربه خوبی در این زمینه دارید، در قسمت نظرات ما و سایر کاربران را در جریان تجربه‌های مفید خود قرار دهید.

 

ترجمه از محمد کاملان

 

bartarinha.ir
  • 12
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش