پنجشنبه ۰۹ فروردین ۱۴۰۳
۰۹:۴۷ - ۱۱ خرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۳۰۲۸۱۲
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌و‌گوی GQ با کیانو ریوز؛ افسانه‌ی فناناپذیز هالیوود

کیانو ریوز,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

با «جان ویک ۳» (John Wick) - سومین قسمت از فرانچایزی که ماه می‌آینده اکران خواهد شد- مرموزترین ستاره هالیوود یک بار دیگر خود را به عنوان یک بازیگر اکشن واقعی و خالص به اثبات می‌رساند. اما او کیانو ریوز واقعاً کیست؟ الکس پاپادماس با کیانو ریوز فناناپذیر نشسته و تلاش دارد که این مرد را از افسانه اش جدا کند.

 

کیانو ریوز، خیلی آرام، اینجا در لابی هتل لوکس Chateau Marmont در هالیوود، کالیفرنیا نشسته و روی یک کاناپه بسیار کم ارتفاع سیگارش را می‌کشد انگار که در ایوان خانه خود نشسته است. او از اوایل دهه ۹۰ میلادی همیشه به اینجا می‌آید. در آن روزگار این ساختمان بسیار ساده و خلوت بود. شیر آب‌ها معمولاً خراب بوده و فرش‌ها نیز بسیار کثیف بودند. ریوز می‌گوید: «نمی خواهی کفش هایت را دربیاوری؟». به نظر می‌رسید که هر اتفاقی ممکن است بیفتد، زیرا همیشه همینطور بود.

 

ریوز ادامه داد: «می توانستی حرف بزنی. می‌توانستی قرار عاشقانه داشته باشی. می‌توانستی مواد مصرف کنی. می‌توانستی خوش بگذرانی. برای من، هنوز هم آن فضا اینجا وجود دارد». در واقع او مدتی به این هتل نقل مکان کرد. می‌توانستید او را همراه با کسانی مثل شارون استون در حال خش و بش یا پنهان شده در گوشه‌ای در حال بازی شطرنج با کامپیوتر یا سیگار کشیدن مداوم برای مبارزه با استرس دید که البته بسته به باور شما نسبت به آنچه که رسانه‌های زرد در مورد ریوز می‌گفتند متفاوت باشد.

 

اکنون او در یک خانه که فاصله زیادی با اینجا ندارد و در بخش بورلی هیلز زندگی می‌کند. او این خانه را ۱۲ سال پیش خریده و برخی اوقات، در داخل خانه نشسته و با خود فکر می‌کند که آیا این همان خانه‌ای است که ریوز فراری در آن خواهد مرد. برای ریوز این یک دغدغه نیست، یک کنجکاوی است. اگر قرار است بمیرد بهتر است محل مردنش همین خانه در هیلز باشد: «وقتی ۴۰ ساله بودم به این موضوع فکر نمی‌کردم».

 

ریوز بی صدا از عرض لابی عبور می‌کند و به شخصی که با لباس گوچی از کنار او عبور می‌کند نگاهی چپ چپ می‌اندازد. یک زن متوجه می‌شود کسی که در حال عبور از لابی است همان کیانو ریوز معروف است و ناگهان آب دهانش را قورت می‌دهد، طوری که می‌توان گفت صدایش را شنیدیم. به یک گوشه نیمه خصوصی در باغ هتل هدایت می‌شویم. صندلی‌هایی دور یک میز قهوه آینه‌ای چیده شده اند. یک صبح دوشنبه بارانی به یک بعدازظهر سرد دوشنبه‌ای تبدیل شده است. اوایل ماه فوریه است و آهنگ رپ «کیانو ریوز» (Keanu Reeves) از Logic در رتبه ۱۵ آهنگ‌های پرفروش بیلبورد در ایالات متحده قرار دارد، خواننده‌ای که در زمان انتشار فیلم «نقطه شکست» (Point Break) در سال ۱۹۹۱ تنها یک سال سن داشت.

 

هر نسلی کیانو ریوز خاص خود را دارد با این تفاوت که کیانو ریوز هر نسلی همین کیانو ریوز است!

 

امروز کیانو ریوز همان ریش و سبیل منقطع و ناهمگون را دارد که همه دیده بودیم. همان مو‌های همیشگی که روی چشم هایش می‌افتد و همان پوتین‌های کوهنوردی بزرگ Merrell را که او بدون توجه به شرایط و مدت‌ها قبل از اینکه همه گیر شود به پا دارد. برای اینکه بفهمید چه سال‌های زیادی گذشته باید به خطوط خاکستری داخل ابروهایش نگاه کنید.

 

کیانو ریوز,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

او اکنون ۵۴ سال دارد و سرما خورده. صدای سرفه هایش مانند این است که کسی با ضربات مشت راه خود را به خارج از یک کیسه کاغذی خرید باز می‌کند. زیپ کاپشن پشمی اش را تا گردن بالا می‌کشد. در ادامه یکی از مستخدمان هتل یک هیتر چرخدار برای کیانو می‌آورد؛ و یک نفر دیگر نیز هیتر دیگری را در آنسوی میز قرار می‌دهد. بعد از آن است که آفتاب خود را نشان می‌دهد انگار که او نیز می‌خواهد از گرم ماندن کیانو ریوز مطمئن شود و در ادامه نور کمرنگ آن روی صورت کیانو می‌افتد. کیانو ساندویچ و کوکا کولا سفارش می‌دهد و البته سیب زمینی سرخ کرده و بدون سالاد.

 

در فیلم جدیدش، کیانو ریوز بار دیگر نقش جان ویک را بازی می‌کند، آدمکشی زن مرده و جنگجویی با قلب شکسته. اولین فیلم از مجموعه «جان ویک» با بودجه نسبتاً اندک ۲۰ میلیون دلاری ساخته شد بدون اینکه انتظار زیادی از آن وجود داشته باشد و البته با همراهی چاد استاهلسکی، بدلکار قدیمی ریوز در فیلم‌های «ماتریکس» (Matrix) و دیوید لیچ که همراه با استاهلسکی کارگردانی فیلم را بر عهده داشتند. لیچ برای مدت طولانی هماهنگی و طراحی صحنه‌های بدلکاری و دستیار کارگردانی را تجربه کرده، اما تاکنون هیچ فیلم بلند سینمایی کارگردانی نکرده بود. حتی با حضور ریوز نیز قسمت اول «جان ویک» در ابتدا گمان نمی‌رفت که به فیلمی پرسروصدا تبدیل شود.

 

استاهلسکی می‌گوید: «یک قاتل پیر و دوران گذشته را دارید که همسرش در اثر مشکلات طبیعی فوت کرده، اما یک توله سگ برای او به جا می‌گذارد، یک خلافکار روسی توله سگ او را می‌کشد و او نیز در جواب ۸۴ نفر را به قتل می‌رساند. فکر می‌کنید چند استودیو به این تصویر نه گفتند؟ جواب این است: همه آن ها».

 

کیانو ریوز,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

استاهلسکی سال‌ها در سه فیلم «ماتریکس» نقش بدلکار ریوز را بازی می‌کرد و خوب می‌دانست که این بازیگر چه قابلیت‌هایی دارد. وی در این باره چنین می‌گوید: «هیچ کسی را نمی‌شناسم که بیشتر از او در بازی خرج کند، از لحاظ همکاری، فیزیکی و ذهنی. کسی را ندیده ام که بتوااند از ماتریکس جان سالم به در ببرد. در واقع به نوعی شخصیت متفاوت نیاز دارد. اینکه پذیرای آن باشید. بتوانید همیشه خود را خیس، زخمی، خسته، کتک خورده، برای سال ها، ببینید. اکنون به سرعت به ۲۰ سال بعد می‌آییم و شما بدل سابقتان را در مقام کارگردان خود می‌بینید. او خوب می‌داند که شما چه قابلیت‌هایی دارید و انتظارات او دیوانه وارتر از دهه گذشته و نیمی از کارگردانانی است که تاکنون با آن‌ها کار کرده اید. می‌توانم بگویم، می‌دانم که بیشتر داری. به من دروغ نگو. بلند شو؛ و کیانو، ۲۰ سال بعد، این را می‌پذیرد. مسئله فقط فیزیکی نیست. ذهنی است. این یک نوع خاص از استقامت ذهنی است».

 

دوستداران سینمای مبارزه‌ای از برداشت‌های بلند و اکشن‌های کلوزآپ قسمت اول «جان ویک» استقبال کردند که بیشتر ضد جیسون بورن و در مقیاسی کمتر ضد ماتریکس بود. ریوز، استاهلسکی و لیچ می‌خواستند مخاطبانشان به آن چیزی که آن‌ها می‌دیدند اعتماد داشته باشند، از این رو جانی را داشتند که کار‌هایی می‌کرد که کیانو نیز می‌توانست. اما یک دلیل دیگر برای ساخت این سبک از اکشن وجود داشت.

 

استاهلسکی با لحنی از روی خوشحالی می‌گوید: «ما هیچ انتخابی نداشتیم. پولی نداشتیم. توان مالی آن تدوین‌های پرهزینه و کار‌های عجیب و غریب با دوربین را نداشتیم. برداشت‌های بلند، تیراندازی‌ها در فضای کوچک ایده‌هایی بودند که داشتیم. اما نمی‌توانستیم از برداشت‌های بلند بگذریم. مجبور بودیم برداشت‌های بلند بگیریم، زیرا تنها یک دوربین داشتیم. اولین کسی که در صحنه نبرد کشته می‌شود همان کسی است که آخر می‌میرد. او باید بلند شود و پشت دوربین بدود و دوباره به درون صحنه بازگشته و توسط کیانو دوباره هدف قرار گیرد».

 

از آن زمان فیلم‌های «جان ویک» به یک فرانچایز ۱۴۰ میلیون دلاری تبدیل شده اند، چیزی که هیچ کس و بخصوص کسانی که در ساخت آن مشارکت داشته اند باور نمی‌کنند. شبکه استارز در حال ساخت سریالی است که در دنیای «جان ویک» می‌گذرد و این موضوع دنیای زیرزمینی دقیق و پرجزییات داستان را برجسته می‌سازد.

 

ریوز می‌گوید که تقلای روانی جان ویک چیزی است که او در مورد این فیلم پر از تیراندازی و بزرگنمایی دوست دارد: «او یک معمای زیبا و تراژیک دارد، این دو شخصیت درونی. جانی که ازدواج کرده و جان ویک قاتل. جان می‌خواهد آزاد باشد. اما می‌داند که تنها راه آن از مسیر جان ویک می‌گذرد؛ و جان مدام به کشتن افراد و شکستن قوانین ادامه می‌دهد. ما شاهد شخص هستیم که برای زندگی و روح این دو شخصیت مبارزه می‌کند».

 

استاهلسکی در مورد قسمت سوم «جان ویک» با عنوان «جان ویک: فصل سوم- پارابلوم» (John Wick: Chapter ۳—Parabellum) و عکسی که از ریوز سوار بر اسب در خیابان‌های نیویورک به رسانه‌ها درز کرد می‌گوید: «وقتی که مشغول فیلم برداری در بروکلین بودیم کسی آن عکس را گرفته و منتشر می‌کند. به نظرم کار جالبی بود. کیانو فکر می‌کرد که کار جالبی است. به نظرم استودیو از این کار رضایت نداشت. من یکی از طرفداران سرسخت سرجیو لئونه هستم به همین دلیل برایم مهم نبود و کیانو را در این فیلم سوار اسب کردم. وقتی بازیگری را دارید که می‌تواند سوار اسب شود، موتور سواری کند و صحنه‌های مبارزه انجام دهد، چرا که نه؟ فهرستی از هر توانایی که کیانو دارد تهیه کردم- نشستیم و گفتم، هر کاری که می‌توانی خیلی خوب انجام دهی را به من بگو؛ و ما همه آن‌ها را در فیلم قرار دادیم. هیچ کس سکانس اسب را نمی‌خواست. برای این یکی باید مبارزه می‌کردم. افراد فکر می‌کردند که این خیلی نامتعارف است».

 

کیانو ریوز,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

کیانو ریوز همواره به عنوان شخصیتی شناخته شده که دوست دارد مانند یک فرد عادی رفتار کند اگر چه حضور صرف او یک غیرواقعی بودن محیطی ایجاد می‌کند و همین موضوع به او کمک کرده که علیرغم دهه‌ها حضور در هالیوود به عنوان یک ستاره طراز اول همچنان یک شخصیت مرموز و رازآلود باقی بماند. در مارس گذشته، چند هفته پس از این مصاحبه بود که یک هواپیمای کوچک که کیانو ریوز و چندین مسافر دیگر را از سانفرانسیسکو به بوربانک می‌برد در بیکرزفیلد مجبور به فرود اضطراری می‌شود و این بار نیز ریوز با پیوستن به دیگر مسافران در یک اتوبوس معمولی، بار دیگر در اینترنت و به خصوص اینستاگرام غوغا به پا می‌کند.

 

به یاد دارید که او سه گانه «ماتریکس» را به یک فرانچایز ۳ میلیارد دلاری تبدیل کرد؟ او بازیگری است که ظاهر، احساس و نگاه به سینمای فیلم‌های اکشن و فرهنگ آن را تغییر داد. اما او از «زندان فیلم» حرف می‌زند، چیزی که او را متعهد به ساخت دنباله‌ها می‌سازد. روزگاری او با کمپانی فاکس قرارداد داشت تا اینکه حضور در «سرعت ۲» (Speed ۲) را برای بازی در تئاتر هملت رد کرد و مدتی با استودیو فاکس کار نکرد. ریوز اکنون دیگر در زندان نیست، البته تا جایی که خودش فکر می‌کند. او از زمان «۴۷ رونین» (۴۷ Ronin) که آن هم در گیشه شکست خورد دیگر فیلم استودیویی بازی نکرده است. نام کیانو ریوز می‌تواند نقش مهمی در موفقیت یک فیلم اکشن داشته باشد و آن را به چیزی شبیه «جان ویک» تبدیل سازد. او از بازی در نقش جان ویک ناراضی نیست و اگر از او خواسته شود نقش‌های بیشتری در این حوزه قبول خواهد کرد: «تا جایی که پاهایم بتوانند مرا ببرند. تا جایی که مخاطبان از من بخواهند بروم».

 

وقتی که کیانو ۲۲ ساله بود هرگز فکر نمی‌کرد که در سن ۵۴ سالگی نیز هنوز مشغول بازی در این نقش‌های بسیار فیزیکی باشد. دویدن و پریدن و تیراندازی کردن به افراد از روی اسب. او این چیز‌ها را تصور نکرده بود، زیرا هیچ تصویری از آینده بازیگری خود در سن ۵۴ سالگی در ذهن نداشت. ریوز می‌گوید: «حقیقتاً در مورد آینده شغلم فکر نکرده بودم یا این که چه اتفاقی قرار است بیفتد، تا همین اواخر». منظور او از «همین اواخر»، اما اواسط دهه پنجم زندگی است. ریوز از کسانی که از دست داده سخن نمی‌گوید. او افراد بسیاری نزدیکی را از دست داده است، اما بیشتر در آن دوره که کمتر از ۴۰ سال داشت.

 

کیانو ریوز,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

 

در بسیاری از کار‌های اخیر ریوز، او بیشتر نقش شخصیت‌های منفی را بازی کرده است و به طور ویژه شخصیت‌های منفی که به اشخاص جوان‌تر و ضعیف‌تر کمک می‌کنند که به یک «ماشین ستاره سازی» تبدیل شوند. در «گروه بد» (The Bad Batch) او رهبر یک فرقه پساآخرالزمانی است که زیردستانش را می‌کشد. در «شیطان نئونی» (The Neon Demon)، در کابوس‌های الی فانینگ ساده ظاهر می‌شود تا با چاقو او را به قتل برساند و در فیلم بی سروته «مبارز تای چی» (Man of Tai Chi) در سال ۲۰۱۳ که اولین تجربه کارگردانی اش نیز بود، نقش مالک یک باشگاه مبارزه زیرزمینی را دارد که می‌خواهد یک قهرمان خوشنام را به یک قاتل تبدیل سازد.

 

در دقایق پایانی گفتگویمان، او نقطه خلوت دیگری از هتل را پیدا می‌کند که توسط یک سایبان بارانی از دیگر بخش‌های پاسیو جدا می‌شود و به آنجا می‌رود تا بتواند سیگارش را بکشد. او می‌گوید که با این سری کار‌ها می‌خواهد تصویر اشتباهی که رسانه از او به نمایش گذاشته را تصحیح کند. وقتی که این سخنان را به زبان می‌آورد، ریوز روی صندلی نشسته است. این صندلی درست در لبه پاسیو قرار گرفته بود. یکی از پایه‌های صندلی در هوا بود. کسی دیگر در این حالت، سیگار به دست، بدون شک بیش از حد به پشت تکیه داده و می‌افتاد. کیانو، اما معلق، با تعادل کامل، روی صندلی نشسته بود که انگار کسی روی آن نبود.

 

bartarinha.ir
  • 43
  • 8
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش