پنجشنبه ۲۰ آذر ۱۴۰۴
۱۵:۱۲ - ۰۵ تير ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۴۰۱۶۷۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

آقای امیر جعفری هستند؛ کارشناس آقازادگی!

آن‌ها روز‌ها که هنوز خبری از شبکه‌های ماهواره‌ای و مجازی نبود و شبکه ۳ سیما به عنوان جوان‌پسندترین شبکه در دسترس برای خودش یکه تازی می‌کرد، برای خیلی‌ها «امیر جعفری» بدون اینکه نشانی از سلبریتی‌گری داشته باشد، فقط «فرید» سریال بدون شرح بود. با قد و قامت بلند و هیکل درشت و سبک بازی کمی متفاوت که البته در هر دو تایش به «فتحعلی اویسی» نمی‌رسید و کنار همبازی‌هایی مثل «بیژن بنفشه خواه»، «مریم سعادت»، «لیلی رشیدی» و... مخاطبان بیشماری را پای تلویزیون می‌نشاند.

بازیگران سینما,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

آن روزها، اما خیلی‌ها به امیر جعفری به چشم یک بازیگر تازه کار نگاه می‌کردند و احتمالاً نمی‌دانستند سردبیر تحریریه مجله «شهر قشنگ» که نخستین حضورش در قاب تلویزیون را تجربه می‌کند، حدود یک دهه در تئاتر تجربه دارد و چند جایزه هم از جشنواره‌های مختلف گرفته است. البته این را هم نمی‌توانستند حدس بزنند که بازیگر تازه‌کار سریال محبوبشان، روزی ممکن است آن‌قدر مشهور بشود که به خودش اجازه بدهد درباره آقازاده‌های بنزسوار و مقولات اجتماعی و اقتصادی مثل یک کارشناس حرف بزند و نسخه بپیچد!

تنبل و خوش‌شانس

۱۰ شهریور ۱۳۵۳ در استان تهران به دنیا آمد. هنوز مدرک لیسانس مدیریتش را از دانشگاه آزاد نگرفته بود که با درخشش در کلاس‌های آزاد بازیگری وارد دنیای حرفه‌ای تئاتر شد.

برخلاف سایر بازیگران که می‌گویند از کودکی عاشق بازیگری بودیم و در جمع‌های فامیلی نقش بازی می‌کردیم، امیر جعفری می‌گوید تا دوران پیش‌دانشگاهی هیچ علاقه‌ای به سینما و تئاتر نداشته و سال چهارم دبیرستان هم فقط برای اینکه کلاس‌های مدرسه را بپیچاند سر تمرین‌های گروه تئاتر مدرسه می‌رفته است!

در آن سال‌ها که معلم‌ها، هدف بچه‌ها از فعالیت‌های جانبی را خوب می‌فهمیدند و احتمالاً با کتک آن‌ها را از فعالیت‌های فوق برنامه منع می‌کردند، امیر جعفری آن‌قدر خوش شانس بوده که یکی از بزرگان نمایش‌نامه نویسی کشورمان یعنی مرحوم «اکبر رادی» معلم ادبیاتش می‌شود و برخلاف بقیه معلم‌ها که از او می‌خواستند سرش توی درس و کتاب باشد، به او توصیه می‌کند سفت و سخت بچسبد به بازیگری و تئاتر.

بازیگران سینما,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

خودش البته می‌گوید آن موقع سواد ادبیاتی نداشته و نمی‌دانسته معلمش یکی از بزرگان نمایش‌نامه‌نویسی کشورمان به حساب می‌آید، اما هرچه که بوده، به توصیه مرحوم رادی، سفت و سخت می‌چسبد به تئاتر و در پایان همان سال کارنامه درخشان نمراتش را که از دفتر دبیرستان می‌گیرد، تازه می‌فهمد عشقِ به تئاتر او را مشروط کرده است!

احساس حقارت می‌کردم

بچه تنبلِ آن روز‌ها بنا بر توصیه معلم ادبیاتش راهی تئاتر شهر می‌شود. آنجا پرسان پرسان دفتر استاد «سمندریان» را پیدا می‌کند و به هر زحمتی که هست نامش را در فهرست بلند و بالای متقاضیان تست بازیگری می‌نویسد. در نخستین تست، فاجعه بار ظاهر می‌شود و نامش همان اول کار خط می‌خورد. سماجتش، اما سرانجام استاد سمندریان را راضی می‌کند که او را سر کلاس‌هایش راه بدهد.

جو سنگین کلاس‌های بازیگری سمندریان، شاگرد‌هایی که بیشتر دانشجویان رشته بازیگری و هنر بودند و به قول امیر جعفری بیسوادی‌اش در زمینه هنر و ادبیات اگرچه او را از تحصیل در رشته «مدیریت» پشیمان می‌کند، اما در عوض مصمم می‌شود که برود دنبال کتاب خواندن، فیلم دیدن و تئاتر تماشا کردن. خودش درباره آن دوران می‌گوید: «تا پیش از کلاس‌های استاد سمندریان من فقط فیلم «شعله» را هشت بار دیده بودم!

از سینمای کشور ایران هم «قیصر» و «گوزن‌ها» را دوست داشتم، اما کلاً سینما آن‌قدری برایم زیبا نبود که بروم فیلم ببینم... توی کلاس‌ها گاهی احساس حقارت می‌کردم...، چون بقیه، بیشتر دانشجو‌های هنر بودند و من هم که خیلی از ماجرا پرت بودم... ۵-۴ ماه گذشت تا اینکه دستم آمد باید چه کتاب‌هایی بخوانم. تازه پشیمانی‌های من شروع شده بود. بیشتر مطالعات من برای آن زمان است، چون سعی می‌کردم که به بقیه برسم. کتاب می‌خواندم، تئاتر می‌دیدم و به سینما می‌رفتم. برای آنکه عقب نیفتم، خیلی سعی می‌کردم که جلوتر از بقیه حرکت کنم».

گروه تئاتر زیرزمینی

همان سال‌ها با «پانته آ بهرام»، «ریما رامین فر»، «هومن برق نورد» و بعضی دیگر از بازیگر‌های هم دوره‌اش، توی زیرزمین خانه پانته‌آ بهرام یک گروه تئاتر راه می‌اندازند! امیر جعفری اوایل، شب‌ها پیش از آغاز اجرا‌های زیرزمینی، با ماشین توی خیابان‌های تهران دوره می‌افتاده تا استادان بازیگری را با خواهش و تمنا برای تماشای تئاترشان به زیرزمین خانه پانته آ بهرام ببرد! همان زمان بازیِ امیر جعفری چشم بعضی از استادان تئاتر را می‌گیرد و راه‌پایش را به تئاتر شهر و بازی در تئاتر‌های مطرح تهران باز می‌کند.

بازیگران سینما,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

از سال ۷۵ که امیر جعفری وارد تئاتر شهر می‌شود، سالی نبوده که او در جشنواره فجر مقام نیاورد. سرانجام سال ۸۰ نخستین تجربه سینمایی‌اش را با بازی در فیلم «نان، عشق و موتور ۱۰۰۰» تجربه می‌کند و چند ماه بعد «فرهاد آئیش» که کار‌های امیر جعفری در عرصه تئاتر را دنبال می‌کرده، او را سر صحنه فیلمبرداری سریال «بدون شرح» می‌برد و به «مهدی مظلومی» معرفی می‌کند. ظاهراً درحالی که مظلومی اصرار می‌کرده: این آدم به درد نقش فرید نمی‌خورد؛ آئیش پایش را توی یک کفش می‌کند که اگر امیر جعفری نباشد، من هم بازیگردان سریال نمی‌شوم!

از فرش به عرش!

پس از «بدون شرح» در «مستأجران» و «کمربند‌ها را ببندیم» و چندین کار کمدی دیگر هم بازی می‌کند تا خودش هم فراموش کند زمینه مورد علاقه‌اش کار جدی بوده و استعداد اصلی‌اش هم در همان زمینه است. امیر جعفری با بازی در بدون شرح و مستأجران چند صباحی معروف می‌شود، اما پس از آن به قول خودش فقط نقش‌های کمدی در فیلم‌های درجه سه به او پیشنهاد می‌شود و اوهم برای چرخاندن چرخ زندگی همه آن‌ها را قبول می‌کند و در سراشیبی سقوط و تبدیل شدن به یک بازیگر دم دستی و درجه چندم قرار می‌گیرد.

تا اینکه سال ۸۶ «حسن فتحی» که به عنوان داور جشنواره تئاتر فجر در دهه ۷۰، کار‌های امیر جعفری را روی صحنه به خاطر می‌آورده، از او می‌پرسد: «این کار‌ها چیست که بازی می‌کنی؟» سؤال حسن فتحی همان و پشیمانی امیر جعفری از عملکردش همان! فتحی همان موقع برای نجات امیر جعفری از سقوط، در سریال «میوه ممنوعه» از او بازی می‌گیرد تا زندگی هنری «فرید» سابق، از این رو به آن رو شود و از بازی در فیلم و سریال‌های درجه سه، به بازی در فیلم و سریال‌های پدر و مادر داری مثل زیر هشت، چار دیواری، چک برگشتی، سوفی و دیوانه، ساعت ۵ عصر، اکسیدان و شهرزاد برسد.

اظهارنظرهای سیاسی

امیر جعفری که همین چند صباح پیش از فرش به عرش رسیده انگار می‌خواهد از عرش به فرش رسیدن را هم تجربه کند! این را ما رسانه‌ها نمی‌گوییم، بلکه اظهارنظر‌های گاه و بیگاه امیرجعفری و واکنش‌های منفی مردم می‌گوید. نمونه‌اش آخرین مصاحبه‌اش که در بخشی از آن در حمایت از آقازاده‌ها می‌گوید: «بعضیا میگن پسر فلان وزیر بنز سوار میشه. خب باباش بدبختی کشیده پدرش در اومده چرا سوار نشه؟ بابای تو هم زحمت می‌کشید، بی‌خوابی می‌کشید ماشین خوب سوار می‌شدی»!

بازیگران سینما,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

البته این نخستین بار نیست که امیرجعفری با اظهارنظرهایش حاشیه‌ساز می‌شود. حاشیه‌سازی‌های جعفری زمانی شروع شد که در انتخابات سال ۹۲ گفته بود: «من فرزند معنوی رئیس دولت اصلاحات هستم و ایشان پدر معنوی من است»

رفیق شفیق بابک زنجانی

نام امیر جعفری یک بار دیگر هم زمانی که در بخشی از مصاحبه‌اش برای انتقاد از احمدی نژاد، مردم یارانه‌بگیر را به رعیت‌هایی تشبیه کرد که به سمت اربابی می‌روند تا دو گونی سیب‌زمینی بیشتر به آن‌ها بدهد، سر زبان‌ها افتاد.  او اگرچه بعداً اعلام کرد اصل حرفش چیز دیگری بوده و شیطنت رسانه‌ای موجب سوءبرداشت مردم از صحبت‌هایش شده، اما دل خیلی‌ها هیچ وقت بابت این حرف با او صاف نشد. کار، اما زمانی بالا گرفت که بابک زنجانی از جعفری به عنوان یکی از رفقای صمیمی و هم مدرسه‌ای‌هایش نام برد که در چند پروژه هنری با او همکاری کرده است. همان زمان حرف و حدیث‌هایی درباره راه‌اندازی کمپین تحریم فیلم‌های امیر جعفری در فضای مجازی و در میان کاربران رد و بدل شد، اما این کمپین هیچ وقت جنبه عملی پیدا نکرد.

بازیگران سینما,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

حالا و پس از صحبت‌های جدیدش، آقای بازیگر یک بار دیگر سوژه فضای مجازی شده است. این بار، اما لابد به علت جوِ ضد آقازادگی که در جامعه و فضای مجازی حکم فرماست و احتمالاً به دلیل بالاگرفتن بحث فساد‌های اقتصادی؛ حملات به امیر جعفری شدیدتر از همیشه صورت می‌گیرد. آن‌قدر که هشتگ نام او در توییتر ترند می‌شود و کاربران برای تحریم فیلم‌هایش کمپین راه می‌اندازند. این کمپین‌های مجازی و هشتگ‌های پر تب و تاب، اما تاریخ مصرف دارند و مثل خیلی از کمپین‌ها و هشتگ‌های دیگر بزودی از تب و تاب می‌افتند. اما در این میان بازنده اصلی «فرید» دوست داشتنیِ «بدون شرح» است که لابد تحت تأثیر شبکه‌های اجتماعی، بازیچه دنیای سیاست و آدم‌هایش می‌شود و در چشم برهم زدنی، دوباره به خیلِ سلبریتی‌های نظریه‌پرداز می‌پیوندد.

محمد تربت‌زاده

qudsonline.ir
  • 10
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش