سه شنبه ۲۹ اسفند ۱۴۰۲
۱۳:۱۱ - ۲۵ آبان ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۸۰۵۶۲۰
چهره ها در سینما و تلویزیون

گفت‌وگوی خواندنی با علی نصیریان: اهل بازنشستگی نیستم

علی نصیریان,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
بای بسم ا... برای دیدار و احوالپرسی خدمت استاد رسیدیم. قرارمان گفت‌وگوی دامنه‌دار نبود، اما بسی محبت کردند و مهرانه ما را نواختند با گرم‌دلی و گرم‌سخنی.

پیشکش، کتابی نثارافشانِ این استاد فرهیخته شد که جام‌جم نشر کرده؛ دوره فعلا ۴ جلدی بوق اشغال که گفت و گوی ۱۸ سال پیش استاد با آن فضای دوستانه بر غِنای آن مجموعه افزوده است.

از نکته‌های جالبی که حالا با مقایسه این گفتگو با آن مصاحبه به دست می‌آید، یکیش مربوط است به این فراز از حرف‌های استاد؛ وقتی این پرسش طرح شد که نسبت به سه سال پیش چه فرقی کرده؟ و نصیریان با اشاره به خورخه لوییس بورخس گفت: «بورخس در کتاب هزارتو‌ها که الان دارم می‌خوونمش نوشته: حرفی رو که سال ۱۹۴۵ زده، شدیدا تکذیب می‌کنه. من هم شاید بخوام سه سال پیشم رو تکذیب کنم یا اصلا همین حالایم را!»

الآن در این جایگاه از سرِ داوری به گذشته که نگاه می‌کنین؟

فکر می‌کنم راهی رو که رفتم راه درستی بوده.

فشار‌های محیط؟

هیچ‌کس به من چیزی رو تحمیل نکرد که این رو بخوون، اون کار رو بکن.

تاثیرش؟

برای همین من هم به بچه‌هام تحمیل نکردم. آزادشون گذاشتم که خودشون هر چی خواستن...

کشف خلاقیت و پرورش دادنش؟

خلاقیت یک جوشش درونی انسانیه یه مقدار فرهنگ و آشنایی با حرفه کمک می‌کنه در کار هنر و آموزش دیدن.

چی خلاقیت رو شکوفا می‌کنه؟

ممارست و کارکردن و فکر کردن و تحلیل کردن، این‌ها توان میاره اون خلاقیت درونی انسانی رو می‌پرورونه.

استاد این روز‌ها (توی حرفه شما) دست‌کم گرفته میشه؟

کار و تمرین خیلی مهمه، ولی خیلی! دست‌کم گرفته میشه؛ بنابراین تمرین و ممارست خیلی خیلی توی کار مهمه و باید بهش توجه بشه.

بعضی‌ها فکر می‌کنن ما که حالا فلانه... بلدیم... یا یاد گرفتیم یا فلان... این نیست. به نظرم تمرین به ما یاد میده که اون متریال، اون مایه، اون حس، اون نقطه خلاقه رو جوری که می‌خوایم به وجود بیاریم، پرورش بدیم و شکوفا و ارائه کنیم.

این روش‌های مثلا متد یا سیستم استانیسلاوسکی و خلاقیت الهامی و احساسی و اینا؟

درست! اما حتی خودِ استانیسلاوسکی هم آخر سر میگه: همه این‌ها که من گفتم درست که تمرین با خود، با جمع، تمرکز، تخیل، مبانی و فلان و بهمان...

اما آخر سر میگه؟

به طبیعت خلاقه خودتون رجوع کنین.

یعنی؟

اون چیزی که در درون شماست و یک اورژینالیته یا مابه‌اِزا نداره! هنر این جوره.

مثالی از بزرگانِ یگانه خودمون که مابه‌ازای بیرونی نداره؟

حافظ بیشتر مضامینش از دیگران است، ولی بیانی که حافظ داره بسیار منحصر به‌فرده و ما‌به‌ازا نداره.

مثالی از کار خودتون؟

مثلا در کار ما فرض کنید آقای تقوایی بر اساس رمان «داشتن نداشتن» ارنست همینگوی سناریویی نوشته که شما نمی‌تونین باور کنین ارتباطی با رمان همینگوی داره. ابدا. این قدر خوب از اون قصه بهره‌برداری کرده و انطباق داده با شخصیت‌های ایرانی.

مث کوروسوا و بومی‌ژاپنی کردنِ مکبث در سریر خون؟

این یعنی خلاقیت.

تذکر به خوانندگان این گفتگو؟

این‌ها چیزهاییه که به نظرم رسید و چیز‌هایی نیست که من بگم؛ گفته شده. کار من هیچ‌وقت تدریس نبوده و بلد هم نیستم و صلاحیتش رو هم نداره.

از کارهاتون که برای خودتون هم پُر از خاطره است؟‌

نمی‌تونم به چیزی اشاره کنم برام سخته.

واقعا. چرا آخه؟

چون هرکدومش برام دنیایی خاطره و یاد بوده.

غصه‌ام می‌گیره استاد که اون کار‌های تئاتری تون در دسترس نیست!

آخه اون موقع ویدئو و این چیز‌ها نبود.

ویژگی همیشگی؟

من خیلی آدم چیزی ام یعنی خیلی مردم‌گریزم خیلی اهل دوست و رفیق و... نیستم. با خودم هستم بیشتر. با فکر خودم با خلوت خودم.

نشست و برخاست‌های دوره‌ای و بروبیا؟

من ندارم، منزوی‌ام.

مث انزوایی که اوکتاویو پاز میگه، که لازمه خلاقیته؟

زیاد حال سر و کله زدن و صحبت کردن ندارم به‌خصوص الان هم که پیر شدم خیلی بی‌حوصله شدم زود حوصله‌ام

سر میره.

زمانی به جام‌جم فرمودین بهترین سریال هزاردستانه و سربداران؟

اون موقع گفتم.

(بسیار می‌خندد و با همان گُلخند‌ها می‌افزاید:)

آخه الان ممکنه یه کار‌های دیگه‌ای هم کرده باشیم! ولی خب بهترین و اینا... نمی‌خوام بگم، آخه بهترین‌گفتن، درست نیست.

شما با کدوم یک از رُل‌هایی که بازی کردین احساس همذات‌پنداری داشتین و نداشتین؟

من با بسیاری از این شخصیت‌ها نزدیک نبودم. مثلا شخصیت قاضی شارع که بازی کردم اصلا هیچ ارتباطی با روحیه خودم نداشت.

شخصیتی که به شما تا حدودی نزدیک‌تر می‌نمود؟

اون [رولی که به من]نزدیک‌تر بود هالو بود.

اتفاقا توی گفت‌وگوی ۱۸ سال پیش با جام‌جم (۳۱/۵/۱۳۸۰) همین رو عنوان کردین. اون شخصیت رو من خودم پیدا و خلق کردم. آیا هنوز هم سایه هالو پیداست؟

اون شخصیتی است که الان دیگه نیست و فقط توی همون فیلم ثبت شده حالا دیگه همچین آدمی پیدا نمی‌کنین؛ توی هیچ جای ایران.

دغدغه شخصی و تئاتری‌تون الانه فی‌المجلس چیه؟

تئاتر خیلی برام دشوار شده این که بلند شم هرروز برم توی شهر و... دیگه توانش رو ندارم.

درباره فیلم چطور؟

بدم نمیاد. اگر کار‌های کوچیکی باشه که از من بربیاد و به من بخوره و مناسب حال و روزم باشه انجام میدم.

پس هنر شما بازنشستگی نمی‌شناسه؟

برای این که هنوز شوق کار دارم هنوز دوست دارم، چون من به این کار وابستم دیگه.

ویژگی جسمی‌تون اجازه میده؟

از لحاظ جسمی به طور قطع فرسودگی دارم و توان آنچنانی ندارم، ولی مع ذلک زور خودم رو می‌زنم و تا جایی که بتونم کار می‌کنم.

کار تازه؟

تازگی یه فیلمی که با آقای مهرجویی کار می‌کردم تموم شد (لامینور).

نقش‌تون؟

یه بابابزرگی.

استاد! کتابِ نخوونده دارین؟

بسیار.

کتابی که اخیرا خووندین و خیلی لذت داشت؟

کتابی که اخیرا خووندم همینه که آقای مهرجویی بهم داد یه رمان خیلی قشنگیه!

(برمی‌خیزد بخشی از فضای اتاق پذیرایی، کتابخانه است. زمزمه می‌کند: اسم قشنگی هم داره! در این فاصله، استاد مثل طولِ مصاحبه، پرانرژی با صدای رسا می‌گوید:)

داشتم دوباره صدسال‌تن‌هایی (مارکز) رو می‌خووندم این ترجمه جدیدشه. ترجمه کاوه میرعباسی. کتاب آقای مهرجویی اسمش هست برزخ ژوری.

(تصوف و عرفان دکتر استعلامی را بر می‌دارد و می‌افزاید:)

اینم توی برنامه‌ام بود [برای مطالعه، همچنین تذکره‌الاولیای چاپ جدید آقای شفیعی کدکنی]این رو دکتر استعلامی تصحیح کرد خیلی پیش؛ و الان دراومده. چقدر زحمت کشیده و یه تصحیح دوباره کرده یه کار خیلی اساسیه. خیلی درخشانه.

وقتی دوستداران، توی خیابون و... دورتون رو می‌گیرن، خسته‌تون نمی‌کنه؟

خیلی نه. یه سلام علیک و احوالپرسی می‌کنن. اشکالی هم نداره. چه اشکالی داره.

دوست دارین که؟

آره.

آخه تاثیر داشتین به علاوه خاطره خوب برای ما رقم زدین.

آره اینا به حساب، یه دوره‌ای بوده و گذشته و ردش توی یاد‌ها مونده.

مثل نمایشی که آقای جوانمرد کارگردانی کرده بود؟

سگی در خرمن‌جا.

بله!

بعضی‌ها من رو می‌بینن، اوه! مال ۴۵ سال پیشه! هنوز آدم‌هایی که سنشون قد می‌ده من رو توی خیابون می‌بینن، از اون کار یاد می‌کنن خیلی عجیبه‌ها!

با استاد جوانمرد گفتگو می‌کردم چندبار به مناسبت ازش یاد کردند.

آره! تاثیری که یک کار مناسب و درست و باورپذیر بر درد جامعه میذاره... درد جامعه خیلی مهمه.

اگر درد جامعه نباشه؟

در خاطر نمی‌مونه. درد جامعه است مسائل جامعه است همچنین (تئاتر سگی در خرمن‌جا) مسائل روستا بود.

گاو هم که؟

مسائل روستا بود که موند.

این ویژگی که کاری توی ذهن می‌مونه؟

البته هنرمندی و خلاقیتِ کننده، بازیگر و کارگردان و... همه این‌ها خیلی موثرن.

در راستای همین سخنان دوست دارین شما رو چه جوری یاد بکنن؟

همین که هستم نه بیشتر نه غلوآمیز نه هرچی. همین که هستم.

بزرگان ما تاکید داشتن و دغدغه که نام نیک ازشون بجا بمونه؟

نام نیک رو با انسانیت و خوبی میشه گذاشت.

ما در وهله نخست برای چی اصولا زندگی می‌کنیم؟

برای این که کمکی بکنیم کاری بکنیم کمکی به جامعه بکنیم... همینه دیگه.

تظاهر در کمک، خودنمایی؟

این به زور نمیشه با ریا نمیشه. باید واقعی باشه.

درباره عاقبت بخیری و به دست‌آوردن رضایت از خویشتن؟

خیام همه این‌ها رو گفته دیگه (با شکفتگی و گُلخند می‌گوید) این‌ها همه بر باد میشه تموم میشه میره. ولی یک یاد می‌مونه.

که اون یاد مهمه!

بله. همین که شما در جامعه‌ات و کار خودت چقدر تاثیر گذار بودی چه تاثیر داشتی این‌ها همه مهمه.

(استاد با همان گشاده‌رویی و خنده مهربانانه:)

خسته شدم دیگه تمومش کن (باخنده).

استاد سخنی، جمله ای، به یادگار نمی‌فرمایین؟

(با همون مهربونی و صفا، با روی خندان) من ندارم جمله یادگاری. ولم کن بابا... خنده.

پس اون شعر خیام برای حُسنِ ختام؟

یک چند ز کودکی به استاد شدیم/ یک چند ز استادی خود شاد شدیم/ پایان سخن شنو که ما را چه رسید/ از خاک برآمدیم و بر باد شدیم.

  • 18
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
بیژن بنفشه خواه بیوگرافی بیژن بنفشه خواه بازیگر خوش سابقه سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱ فروردین ۱۳۵۲

محل تولد: دروازه شمیران، تهران، ایران

حرفه: بازیگر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۳

تحصیلات: فارغ‌التحصیل رشته نمایش از دانشکده هنر و معماری دانشگاه آزاد

ادامه
یان کوم بیوگرافی یان کوم؛ بنیانگذار برنامه واتس اپ

تاریخ تولد: ۲۴ فوریه ۱۹۷۶

محل تولد: اوکراین، کی یوف

ملیت: آمریکایی

حرفه: تاجر، برنامه نویس، کارآفرین

دلیل شهرت: راه اندازی واتساپ

ثروت: ۱۵/۱ میلیارد دلار

ادامه
جلال الدین مارشاریپوف بیوگرافی جلال الدین مارشاریپوف بازیکن قوی ازبکی

تاریخ تولد: ۱ سپتامر ۱۹۹۳

محل تولد: گرگانج، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: استقلال تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
بیوگرافی و اشعار عثمان بختیاری زندگینامه عثمان بختیاری شاعر سده پنجم و ششم

تاریخ تولد: بین سال های ۴۵۷ تا ۴۶۹ هجری قمری

ملیت: ایرانی

زمینه فعالیت: شاعر و حماسه سرا

آثار: شهریار نامه - هنرنامه یمینی

وفات: بین سال‌ های ۵۱۲ تا ۵۴۸

ادامه
ابو حتوف بن حارث انصاری زندگینامه ابوحتوف بن حارث انصاری از دشمنی با امام علی تا شهادت در کربلا

محل زندگی: کوفه

دوران زندگی: همزمان با دوران زندگی امام حسین (ع)

از یاران: امام حسین (ع)

شهادت: روز دهم محرم

ابو حتوف بن حارث انصاری در سپاه عمر سعدزندگینامه ابو حتوف بن حارث انصاری

ادامه
محمد نادری بیوگرافی محمد نادری بازیگر سینما و تلویزیون

تاریخ تولد: ۱۰ تیر ۱۳۵۷

محل تولد: اردبیل

حرفه: بازیگر، فیلمنامه نویس، صدا پیشه، مجری

تحصیلات: کارشناسی ارشد کارگردانی تئاتر از دانشگاه تربیت مدرس

آغاز فعالیت: ۱۳۸۸ تاکنون

ادامه
محمد بن راشد آل مکتوم بیوگرافی محمد بن راشد آل مكتوم حاکم موفق دبی

تاریخ تولد: ۱۵ ژوئیه ۱۹۴۵

محل تولد: دبی

ملیت: امارات متحده عربی

لقب: والاحضرت شیخ محمد

حرفه: حاکم دبی

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش