جمعه ۳۱ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۱۱ - ۱۸ آذر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۹۰۳۹۱۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

هومن بازیگر یا سیدی کارگردان؟

هومن سیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
 هومن سیدی بازیگر و کارگردان جوان سینمای ایران، در سال‌های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. می‌توان او را یکی از جوانان خوشنام سینمای ایران دانست که خیلی زود توانست از مجرای حضور در انجمن سینمای جوانان رشت و کلاس‌های بازیگری وارد دنیای سینما شود و البته با ساخت چند فیلم کوتاه از جمله «۳۵ متری سطح آب» و «دندان آبی» که بسیار مورد توجه جشنواره‌های داخلی قرار گرفتند، پا به عرصه‌ی حرفه‌ای و سینمای بلند داستانی گذاشت.

مسیری که او طی کرد تا به پرده بزرگ و سطح اول سینمای کشور برسد چندان سخت نبود. هوش و زیرکی سیدی همه‌چیز را برای او در مسیرش هموار کرد و خیلی زودتر از بسیاری از جوانان بااستعدادی که به‌دنبال راهی برای ورود به عرصه تصویر هستند، در مسیر درست قرار گرفت.

نکته مهم درباره ورود او که همه‌چیز را راحت‌تر کرد این بود که اولین حضورهایش، به‌عنوان بازیگر بر پرده سینما رقم خورد. در سال ۸۳ با بازی در «یک تکه نان» ساخته کمال تبریزی، با رضا کیانیان همبازی شد و بازیش مورد توجه قرار گرفت.

این نقش‌آفرینی دو فیلم بعدی را برای او در پیش داشتند که اولین بارقه‌های شهرت سیدی را فراهم کردند:

«چهارشنبه‌سوری» اصغر فرهادی که هرچند در آن نقش بسیاری کوتاهی ایفا می‌کرد، اما به‌هرحال حضور در فیلم فرهادی که در آن سال سروصدای زیادی هم به‌پا کرده بود، یک امتیاز بزرگ سینمایی محسوب می‌شد که بیش از شهرت، اعتباری سینمایی به سیدی داد تا اهالی سینما بیشتر جدی‌اش بگیرند و همین زمینه را برای بازی در اولین نقش اصلی‌اش فراهم کرد. «پابرهنه در بهشت» بهرام توکلی، او را در جایگاه قهرمان خود نشاند و ثمره‌اش کاندیداتوری سیدی برای جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشن خانه سینما شد.

اما شهرت اصلی سیدی از طریق صدا و سیما به‌دست آمد. بازی در دو سریال «راه بی‌پایان» و «در چشم باد» در سال‌های ۸۶ و ۸۹، باعث شد تا تماشاگر معمولی و مخاطب عام، او و چهره‌اش را به‌جا بیاورد. سیدی با دوربین راحت بود و فیزیک متفاوت و استایل جوانانه‌اش به او گیرایی خاصی می‌داد. او نقش‌های متنوع دیگری در فیلم‌هایی مانند «یک وجب از آسمان»، «آنکه دریا می‌رود» و «شب بیرون» ایفا کرد، اما در همین زمان احتمالا فکر اصلیش متوجه کارگردانی و ساخت فیلم اولش بود. در بخش دوم یادداشت به سراغ سیدی کارگردان خواهیم رفت، اما بگذارید برسیم به نقطه اوج بازیگری او.

در سال ۹۲ با بازی در «خط ویژه» مصطفی کیایی، هومن سیدی شمایلی را در خودش ابداع می‌کند که نه تنها در بسیاری از نقش‌آفرینی‌های بعدی مورد استفاده مجدد قرار می‌گیرد که فیلم به فیلم کامل‌تر هم می‌شود. آن هم شمایل یک جوان شکست‌خورده است که در پی شکستش، بی‌خیال و سربه‌هوا شده و کلا زندگی و اموراتش را جدی نمی‌گیرد و همش در پی خوشگذرانی و تجربه‌ی لحظه است. او در «خط ویژه» نقش برادر شخصیت اصلی را دارد که به‌تازگی از زندان درآمده و متوجه شده دختری که دوستش داشته ازدواج کرده.

او با همین بی‌خیالی خاص خود موفق می‌شود در لحظات بسیاری تماشاگر را به خنده بیاندازد و اصلا از دل این بی‌خیالی مزمن یک کاراکتر طناز و بامزه خاص بیرون بکشد. ضمن اینکه مواجهه‌اش با دختر جذاب داستان و تلاش برای نزدیک شدن به او یا به‌اصطلاح زدن مخش هم بسیار بامزه است. این ویژگی‌های خود ساخته سیدی بعد از «خط ویژه» در شماری از فیلم‌ها و سریال‌ها تکرار می‌شود و در نهایت تبدیل به شمایلی میگردد که تماشاگر، هومن سیدی را آنگونه به‌خاطر می‌آورد؛ در لوای همین پسر ساده که بعد از شکستی که در زندگی خورده حالا بسیار بی‌خیال و راحت‌طلب است و عموما با دختر‌ها هم سر و سری دارد.

در سریال «عاشقانه» این شمایل مورد واکاوی بیشتر بازیگر قرار می‌گیرد و از آنجایی که در قسمت‌های مختلف سریال وقت بیشتری برای پردازش کاراکتر از جانب بازیگر هست، این شمایل نه تنها تکامل پیدا می‌کند که یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های آن سریال را می‌سازد. در «گلشیفته» هم باز شمایلی مشابه را از هومن سیدی می‌بینیم تا اینکه بهترین خودش را در «من دیه‌گو مارادونا هستم» به نمایش می‌گذارد.

هنوز هم می‌توان «من دیه‌گو مارادونا هستم» را بهترین بازی شمایلی هومن سیدی در این سال‌ها دانست. در بامزه‌ترین و بهترین فیلم بهرام توکلی، سیدی دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت این داستان پرماجرا و پر پرسوناژ است. حالا به آن بی‌خیالی و میل به معاشرت با دختران، یک مایه افسردگی و روان‌پریشی هم اضافه می‌شود تا شخصیت تکمیل شود.

هومن سیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

سیدی در دهه نود در فیلم‌های دیگری مانند «مادری»، «پل خواب» یا «آذر» بازی می‌کند، اما با دور شدن از آن شمایل معروفش، چیز جدید و خاصی ارائه نمی‌دهد. ضمن اینکه در این سال‌ها ذهنش به شکل متمرکزتری روی کارگردانی است و ساخت فیلم‌هایی که پرطرفدار شده‌اند، باعث شده او آنقدر درگیر بازیگری نباشد.

اما در سال ۹۷ پرویز شهبازی در فیلم «طلا» بهترین و خاص‌ترین هومن سیدی را روی پرده ثبت می‌کند. یک سیدی غیرمنتظره که تماشاگر نه تنها انتظار بازی او در چنین نقشی را ندارد، که کیفیت بازیش هم چند پله‌ای بالاتر از هر بازی دیگری از او است. سیدی، چون موم در دستان توانمند شهبازی در بازی گرفتن از بازیگران، وزر داده شده و شکل پیدا کرده است. هم کاراکتر او روی کاغذ بسیار جذاب است و هم بازسازی آن توسط سیدی فراتر از حد تصور.

شهبازی هوشمندانه و براساس همان شمایلی که تماشاگر از سیدی می‌شناسد، او را انتخاب کرده. آن سویه بی‌خیال و راحت‌طلب این شمایل را گرفته و با جدیت و خصلت‌های خاص خود کاراکتر درهم ریخته و ترکیبش بهترین هومن سیدی در مقام بازیگر شده است.

هومن سیدی کارگردان همانطور که گفته شد، راحت به سطح سینمای حرفه‌ای رسید. وقتی اولین فیلمش «آفریقا» را می‌ساخت بازیگر مطرح و چهره شناخته‌شده‌ای بود و نیاز نداشت خود را به کسی ثابت کند تا جایگاه به‌دست بیاورد.

«آفریقا» فیلمی ارزان و ویدیویی بود که در بخش جانبی جشنواره فجر به نمایش درآمد و با استقبال خوبی از جانب منتقدان و تماشاگران روبه‌رو شد.

این فیلم نشان می‌داد که هومن سیدی سرسپرده سینمای آمریکاست و نشان می‌داد او یک فیلم‌بین خوب و حرفه‌ای است که آثار سینمای آمریکا را دیده و بسیار متاثر از آن‌هاست. «آفریقا» هم در داستان خود و هم در شکل ساختش متاثر از سینمای آمریکا بود. حتی شکل نوشته‌شدن دیالوگ‌ها و نحوه اجرای آن‌ها توسط بازیگران، هردو هالیوودی بودند، ضمن اینکه سیدی الهامات خاصش از سینمای روشنفکرانه اروپا را هم در آن لحاظ کرده بود. خودش هم همیشه یک سویه روشنفکرانه این‌چنینی داشت. مثلا کاراکتر شهاب حسینی که بسیار هم کم‌حرف بود و تقریبا چند جمله بیشتر نمی‌گفت، از سینمای اروپا افتاده بود وسط فیلم.

«آفریقا» شروع محکمی برای یک کارگردان جوان بود. اعتماد به‌نفس سیدی را چندین برابر کرد تا سراغ ساخت فیلم دوم «سیزده» رفت. یک درام هیجانی نوجوانانه که در اکباتان می‌گذشت. فیلمی که مسائل روانشناسانه یک پسربچه در آستانه بلوغ را به نمایش می‌گذاشت. باز هم فیلم متاثر از سینمای آمریکا بود. فضای فیلم سعی داشت از شهرک اکباتان و زندگی شهرکی در گوشه‌های خلوت و پر از گرافیتی و خلاف، به زیست مدرن طبقه متوسط تهران برسد. فیلم نقاط قابل توجه خودش را داشت، اما نتوانست موفقیت قبلی را تکرار کند. فیلم اکران درستی هم نداشت و خیلی هم دیده نشد.

بیشتر بخوانید:

فیلم بعدی «اعترافات ذهن خطرناک من» که در سال ۹۳ ساخته شد، حکم یک سکوی پرتاب را داشت. خصوصا جوانان و تین‌ایجر‌ها با فضای فیلم بسیار اخت گرفتند چراکه خاص و متفاوت بود. هومن سیدی کارگردان جوانی بود که به کیفیت تصویر و ظاهر بصری فیلم‌هایش اهمیت بسیاری می‌داد و همه سعیش این بود که ظاهر فیلم‌ها فراتر از سینمای ایران بوده و حتی یادآور فیلم‌های روز دنیا باشند.

هومن سیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

همین مسئله دلیل اصلی علاقه بسیاری از تماشاگران به فیلم شد. آن‌ها با جنسی از تصاویر و طراحی صحنه‌ای سروکار داشتند که برایشان تازگی داشت ضمن اینکه داستان افسارگسیخته آن که درباره قاچاق ال‌اس‌دی بود، تماشاگر را به گوشه‌های تاریک و وهم‌ناکی از شهر و دل محله‌های خلاف می‌برد و وقایعی را نشانشان می‌داد که آن‌ها هم تازه و نو به‌نظر می‌رسیدند. تجربه روایت فیلم، شکل فرمی پیچیده و شبکه‌ای و غیر خطی فیلم هم به تجربه اسیدی توهمناکی شبیه بود که باز بدیع بود. پس «اعترافات ذهن خطرناک من» یک فیلم مرعوب‌کننده و پرطرفدار شد.

پس از تجربه شبه تجربی «اعترافات ذهن خطرناک من» و اداواصول‌های فرمی و تکنیکی بیش‌ازحدش، هومن سیدی در فیلم سومش «خشم و هیاهو» سراغ یک فیلم داستانی با روایت خطی رفت. تعریف کردن یک داستان بدون آنکه در مسیرش سکته‌ای داشته باشد و بتواند مخاطب را تا لحظه آخر همراه خود کند بسیار سخت‌تر اجرای پلانی ست که قرار است در آن جنازه نیمه‌جانی از یخچال بیرون بیاید و از ساختمان پایین بیفتد! اینکه سیدی در فیلم سوم سراغ تعریف داستان رفت نشانه بسیار خوبی بود. این امید را برمی‌انگیخت که او هیاهو و ذوق‌زدگی‌های فرمیش نسبت به سینمای روز دنیا را کنترل کند، اما این اتفاق فقط در نیمه اول فیلم افتاد.

«خشم و هیاهو» در تعریف داستانش در نیمه دوم ناتوان باقی ماند و همانند آثار قبلی با بدل شد به سیل عظیمی از نما‌های زیبا -که بیشتر حاصل کار اعجاب‌انگیز پیمان شادمان فر فیلم‌بردار است- و قلدر بازی‌های بصری که خود و تماشاگر را سرگرم می‌کند. روایتی منسجم و فیلم‌نامه صیقل داده‌شده از دست رفت. به‌مانند دیگر فیلم‌های سیدی بازهم این فرم و تکنیک است که بر مضمون می‌چربد و عمده انرژی کارگردان را در مرحله ساخت به خود اختصاص می‌دهد.

آخرین فیلم سیدی «مغز‌های کوچک زنگ‌زده» را می‌توان بهترین فیلم او دانست. جایی که بالاخره توانست نسبت میان فرم فیلم و ظاهر بصری آن را با داستان و مضمون و آن‌چه که اتفاق می‌افتد، پیدا کند. در فیلم آخر بالاخره بازیگوشی‌های فرمی و نما‌های عجیب و غریب بصری جواب دادند، چراکه در جای درست خود و در نسبت درست با داستان و وقایع طراحی شدند و از کلیت فیلم بیرون نزدند و به چند تکه زیبا و جدا افتاده از فیلم تقلیل نیافتند. «مغز‌های کوچک زنگ‌زده» را می‌توان تنها فیلم سیدی دانست که ایده‌های خلاقانه اولیه‌اش تلف نشد و حداقل به مقصد مورد نظرش رسید، هرچند دست و پا شکسته.

به‌نظر می‌رسد که حالا سیدی آن ذوق‌زدگی اولیه را از دست داده و با بالارفتن سنش، آن شور جوانی هم در او تبدیل به چیز جدی‌تری شده. باید منتظر ماند و دید که او می‌تواند در ادامه مسیر خود همانطور که شمایل خلاقانه خاص خودش را در بازیگری ساخت، در کارگردانی هم به نقطه مشابهی برسد؟

bartarinha.ir
  • 9
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
سوگل خلیق بیوگرافی سوگل خلیق بازیگر جوان سینمای ایران

تاریخ تولد: ۱۶ آبان ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

آغاز فعالیت: ۱۳۸۷ تاکنون

تحصیلات: لیسانس کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر تهران

ادامه
شیگرو میاموتو سفری به دنیای بازی های ویدیویی با شیگرو میاموتو

تاریخ تولد: ۱۶ نوامبر ۱۹۵۲

محل تولد: سونوبه، کیوتو، ژاپن 

ملیت: ژاپنی

حرفه: طراح بازی های کامپیوتری و نینتندو 

تحصیلات: کالج هنر کانازاوا

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش