یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴
۱۲:۱۱ - ۱۸ آذر ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۹۰۳۹۱۸
چهره ها در سینما و تلویزیون

هومن بازیگر یا سیدی کارگردان؟

هومن سیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
 هومن سیدی بازیگر و کارگردان جوان سینمای ایران، در سال‌های اخیر مورد توجه زیادی قرار گرفته است. می‌توان او را یکی از جوانان خوشنام سینمای ایران دانست که خیلی زود توانست از مجرای حضور در انجمن سینمای جوانان رشت و کلاس‌های بازیگری وارد دنیای سینما شود و البته با ساخت چند فیلم کوتاه از جمله «۳۵ متری سطح آب» و «دندان آبی» که بسیار مورد توجه جشنواره‌های داخلی قرار گرفتند، پا به عرصه‌ی حرفه‌ای و سینمای بلند داستانی گذاشت.

مسیری که او طی کرد تا به پرده بزرگ و سطح اول سینمای کشور برسد چندان سخت نبود. هوش و زیرکی سیدی همه‌چیز را برای او در مسیرش هموار کرد و خیلی زودتر از بسیاری از جوانان بااستعدادی که به‌دنبال راهی برای ورود به عرصه تصویر هستند، در مسیر درست قرار گرفت.

نکته مهم درباره ورود او که همه‌چیز را راحت‌تر کرد این بود که اولین حضورهایش، به‌عنوان بازیگر بر پرده سینما رقم خورد. در سال ۸۳ با بازی در «یک تکه نان» ساخته کمال تبریزی، با رضا کیانیان همبازی شد و بازیش مورد توجه قرار گرفت.

این نقش‌آفرینی دو فیلم بعدی را برای او در پیش داشتند که اولین بارقه‌های شهرت سیدی را فراهم کردند:

«چهارشنبه‌سوری» اصغر فرهادی که هرچند در آن نقش بسیاری کوتاهی ایفا می‌کرد، اما به‌هرحال حضور در فیلم فرهادی که در آن سال سروصدای زیادی هم به‌پا کرده بود، یک امتیاز بزرگ سینمایی محسوب می‌شد که بیش از شهرت، اعتباری سینمایی به سیدی داد تا اهالی سینما بیشتر جدی‌اش بگیرند و همین زمینه را برای بازی در اولین نقش اصلی‌اش فراهم کرد. «پابرهنه در بهشت» بهرام توکلی، او را در جایگاه قهرمان خود نشاند و ثمره‌اش کاندیداتوری سیدی برای جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد در جشن خانه سینما شد.

اما شهرت اصلی سیدی از طریق صدا و سیما به‌دست آمد. بازی در دو سریال «راه بی‌پایان» و «در چشم باد» در سال‌های ۸۶ و ۸۹، باعث شد تا تماشاگر معمولی و مخاطب عام، او و چهره‌اش را به‌جا بیاورد. سیدی با دوربین راحت بود و فیزیک متفاوت و استایل جوانانه‌اش به او گیرایی خاصی می‌داد. او نقش‌های متنوع دیگری در فیلم‌هایی مانند «یک وجب از آسمان»، «آنکه دریا می‌رود» و «شب بیرون» ایفا کرد، اما در همین زمان احتمالا فکر اصلیش متوجه کارگردانی و ساخت فیلم اولش بود. در بخش دوم یادداشت به سراغ سیدی کارگردان خواهیم رفت، اما بگذارید برسیم به نقطه اوج بازیگری او.

در سال ۹۲ با بازی در «خط ویژه» مصطفی کیایی، هومن سیدی شمایلی را در خودش ابداع می‌کند که نه تنها در بسیاری از نقش‌آفرینی‌های بعدی مورد استفاده مجدد قرار می‌گیرد که فیلم به فیلم کامل‌تر هم می‌شود. آن هم شمایل یک جوان شکست‌خورده است که در پی شکستش، بی‌خیال و سربه‌هوا شده و کلا زندگی و اموراتش را جدی نمی‌گیرد و همش در پی خوشگذرانی و تجربه‌ی لحظه است. او در «خط ویژه» نقش برادر شخصیت اصلی را دارد که به‌تازگی از زندان درآمده و متوجه شده دختری که دوستش داشته ازدواج کرده.

او با همین بی‌خیالی خاص خود موفق می‌شود در لحظات بسیاری تماشاگر را به خنده بیاندازد و اصلا از دل این بی‌خیالی مزمن یک کاراکتر طناز و بامزه خاص بیرون بکشد. ضمن اینکه مواجهه‌اش با دختر جذاب داستان و تلاش برای نزدیک شدن به او یا به‌اصطلاح زدن مخش هم بسیار بامزه است. این ویژگی‌های خود ساخته سیدی بعد از «خط ویژه» در شماری از فیلم‌ها و سریال‌ها تکرار می‌شود و در نهایت تبدیل به شمایلی میگردد که تماشاگر، هومن سیدی را آنگونه به‌خاطر می‌آورد؛ در لوای همین پسر ساده که بعد از شکستی که در زندگی خورده حالا بسیار بی‌خیال و راحت‌طلب است و عموما با دختر‌ها هم سر و سری دارد.

در سریال «عاشقانه» این شمایل مورد واکاوی بیشتر بازیگر قرار می‌گیرد و از آنجایی که در قسمت‌های مختلف سریال وقت بیشتری برای پردازش کاراکتر از جانب بازیگر هست، این شمایل نه تنها تکامل پیدا می‌کند که یکی از محبوب‌ترین شخصیت‌های آن سریال را می‌سازد. در «گلشیفته» هم باز شمایلی مشابه را از هومن سیدی می‌بینیم تا اینکه بهترین خودش را در «من دیه‌گو مارادونا هستم» به نمایش می‌گذارد.

هنوز هم می‌توان «من دیه‌گو مارادونا هستم» را بهترین بازی شمایلی هومن سیدی در این سال‌ها دانست. در بامزه‌ترین و بهترین فیلم بهرام توکلی، سیدی دوست‌داشتنی‌ترین شخصیت این داستان پرماجرا و پر پرسوناژ است. حالا به آن بی‌خیالی و میل به معاشرت با دختران، یک مایه افسردگی و روان‌پریشی هم اضافه می‌شود تا شخصیت تکمیل شود.

هومن سیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

سیدی در دهه نود در فیلم‌های دیگری مانند «مادری»، «پل خواب» یا «آذر» بازی می‌کند، اما با دور شدن از آن شمایل معروفش، چیز جدید و خاصی ارائه نمی‌دهد. ضمن اینکه در این سال‌ها ذهنش به شکل متمرکزتری روی کارگردانی است و ساخت فیلم‌هایی که پرطرفدار شده‌اند، باعث شده او آنقدر درگیر بازیگری نباشد.

اما در سال ۹۷ پرویز شهبازی در فیلم «طلا» بهترین و خاص‌ترین هومن سیدی را روی پرده ثبت می‌کند. یک سیدی غیرمنتظره که تماشاگر نه تنها انتظار بازی او در چنین نقشی را ندارد، که کیفیت بازیش هم چند پله‌ای بالاتر از هر بازی دیگری از او است. سیدی، چون موم در دستان توانمند شهبازی در بازی گرفتن از بازیگران، وزر داده شده و شکل پیدا کرده است. هم کاراکتر او روی کاغذ بسیار جذاب است و هم بازسازی آن توسط سیدی فراتر از حد تصور.

شهبازی هوشمندانه و براساس همان شمایلی که تماشاگر از سیدی می‌شناسد، او را انتخاب کرده. آن سویه بی‌خیال و راحت‌طلب این شمایل را گرفته و با جدیت و خصلت‌های خاص خود کاراکتر درهم ریخته و ترکیبش بهترین هومن سیدی در مقام بازیگر شده است.

هومن سیدی کارگردان همانطور که گفته شد، راحت به سطح سینمای حرفه‌ای رسید. وقتی اولین فیلمش «آفریقا» را می‌ساخت بازیگر مطرح و چهره شناخته‌شده‌ای بود و نیاز نداشت خود را به کسی ثابت کند تا جایگاه به‌دست بیاورد.

«آفریقا» فیلمی ارزان و ویدیویی بود که در بخش جانبی جشنواره فجر به نمایش درآمد و با استقبال خوبی از جانب منتقدان و تماشاگران روبه‌رو شد.

این فیلم نشان می‌داد که هومن سیدی سرسپرده سینمای آمریکاست و نشان می‌داد او یک فیلم‌بین خوب و حرفه‌ای است که آثار سینمای آمریکا را دیده و بسیار متاثر از آن‌هاست. «آفریقا» هم در داستان خود و هم در شکل ساختش متاثر از سینمای آمریکا بود. حتی شکل نوشته‌شدن دیالوگ‌ها و نحوه اجرای آن‌ها توسط بازیگران، هردو هالیوودی بودند، ضمن اینکه سیدی الهامات خاصش از سینمای روشنفکرانه اروپا را هم در آن لحاظ کرده بود. خودش هم همیشه یک سویه روشنفکرانه این‌چنینی داشت. مثلا کاراکتر شهاب حسینی که بسیار هم کم‌حرف بود و تقریبا چند جمله بیشتر نمی‌گفت، از سینمای اروپا افتاده بود وسط فیلم.

«آفریقا» شروع محکمی برای یک کارگردان جوان بود. اعتماد به‌نفس سیدی را چندین برابر کرد تا سراغ ساخت فیلم دوم «سیزده» رفت. یک درام هیجانی نوجوانانه که در اکباتان می‌گذشت. فیلمی که مسائل روانشناسانه یک پسربچه در آستانه بلوغ را به نمایش می‌گذاشت. باز هم فیلم متاثر از سینمای آمریکا بود. فضای فیلم سعی داشت از شهرک اکباتان و زندگی شهرکی در گوشه‌های خلوت و پر از گرافیتی و خلاف، به زیست مدرن طبقه متوسط تهران برسد. فیلم نقاط قابل توجه خودش را داشت، اما نتوانست موفقیت قبلی را تکرار کند. فیلم اکران درستی هم نداشت و خیلی هم دیده نشد.

بیشتر بخوانید:

فیلم بعدی «اعترافات ذهن خطرناک من» که در سال ۹۳ ساخته شد، حکم یک سکوی پرتاب را داشت. خصوصا جوانان و تین‌ایجر‌ها با فضای فیلم بسیار اخت گرفتند چراکه خاص و متفاوت بود. هومن سیدی کارگردان جوانی بود که به کیفیت تصویر و ظاهر بصری فیلم‌هایش اهمیت بسیاری می‌داد و همه سعیش این بود که ظاهر فیلم‌ها فراتر از سینمای ایران بوده و حتی یادآور فیلم‌های روز دنیا باشند.

هومن سیدی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران

همین مسئله دلیل اصلی علاقه بسیاری از تماشاگران به فیلم شد. آن‌ها با جنسی از تصاویر و طراحی صحنه‌ای سروکار داشتند که برایشان تازگی داشت ضمن اینکه داستان افسارگسیخته آن که درباره قاچاق ال‌اس‌دی بود، تماشاگر را به گوشه‌های تاریک و وهم‌ناکی از شهر و دل محله‌های خلاف می‌برد و وقایعی را نشانشان می‌داد که آن‌ها هم تازه و نو به‌نظر می‌رسیدند. تجربه روایت فیلم، شکل فرمی پیچیده و شبکه‌ای و غیر خطی فیلم هم به تجربه اسیدی توهمناکی شبیه بود که باز بدیع بود. پس «اعترافات ذهن خطرناک من» یک فیلم مرعوب‌کننده و پرطرفدار شد.

پس از تجربه شبه تجربی «اعترافات ذهن خطرناک من» و اداواصول‌های فرمی و تکنیکی بیش‌ازحدش، هومن سیدی در فیلم سومش «خشم و هیاهو» سراغ یک فیلم داستانی با روایت خطی رفت. تعریف کردن یک داستان بدون آنکه در مسیرش سکته‌ای داشته باشد و بتواند مخاطب را تا لحظه آخر همراه خود کند بسیار سخت‌تر اجرای پلانی ست که قرار است در آن جنازه نیمه‌جانی از یخچال بیرون بیاید و از ساختمان پایین بیفتد! اینکه سیدی در فیلم سوم سراغ تعریف داستان رفت نشانه بسیار خوبی بود. این امید را برمی‌انگیخت که او هیاهو و ذوق‌زدگی‌های فرمیش نسبت به سینمای روز دنیا را کنترل کند، اما این اتفاق فقط در نیمه اول فیلم افتاد.

«خشم و هیاهو» در تعریف داستانش در نیمه دوم ناتوان باقی ماند و همانند آثار قبلی با بدل شد به سیل عظیمی از نما‌های زیبا -که بیشتر حاصل کار اعجاب‌انگیز پیمان شادمان فر فیلم‌بردار است- و قلدر بازی‌های بصری که خود و تماشاگر را سرگرم می‌کند. روایتی منسجم و فیلم‌نامه صیقل داده‌شده از دست رفت. به‌مانند دیگر فیلم‌های سیدی بازهم این فرم و تکنیک است که بر مضمون می‌چربد و عمده انرژی کارگردان را در مرحله ساخت به خود اختصاص می‌دهد.

آخرین فیلم سیدی «مغز‌های کوچک زنگ‌زده» را می‌توان بهترین فیلم او دانست. جایی که بالاخره توانست نسبت میان فرم فیلم و ظاهر بصری آن را با داستان و مضمون و آن‌چه که اتفاق می‌افتد، پیدا کند. در فیلم آخر بالاخره بازیگوشی‌های فرمی و نما‌های عجیب و غریب بصری جواب دادند، چراکه در جای درست خود و در نسبت درست با داستان و وقایع طراحی شدند و از کلیت فیلم بیرون نزدند و به چند تکه زیبا و جدا افتاده از فیلم تقلیل نیافتند. «مغز‌های کوچک زنگ‌زده» را می‌توان تنها فیلم سیدی دانست که ایده‌های خلاقانه اولیه‌اش تلف نشد و حداقل به مقصد مورد نظرش رسید، هرچند دست و پا شکسته.

به‌نظر می‌رسد که حالا سیدی آن ذوق‌زدگی اولیه را از دست داده و با بالارفتن سنش، آن شور جوانی هم در او تبدیل به چیز جدی‌تری شده. باید منتظر ماند و دید که او می‌تواند در ادامه مسیر خود همانطور که شمایل خلاقانه خاص خودش را در بازیگری ساخت، در کارگردانی هم به نقطه مشابهی برسد؟

bartarinha.ir
  • 9
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش