جمعه ۱۰ فروردین ۱۴۰۳
۱۲:۰۹ - ۰۴ فروردین ۱۳۹۹ کد خبر: ۹۹۰۱۰۰۲۷۵
چهره ها در سینما و تلویزیون

غلامحسین لطفی: قرار بود در سریال کامیون نوروزی باشم/ ماجرای بغض و گریه در برنامه چهل تیکه

غلامحسین لطفی,اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,اخبار بازیگران
کارگردان سریال "آئینه" و بازیگر سینما و تلویزیون درباره کرونا، گفت: من به حرف پزشک گوش می‌کنم؛ دلم برای پشت صحنه تنگ شده، قرار بود در سریال "کامیون" نوروزی باشم اما نشد. "پایتخت" را دیدم و دوست داشتم در این سریال بازی می‌کردم.

به گزارش تسنیم، در قزوین زندگی می‌کند، پاهایش را فیزیوتراپی می‌کردند اما "کرونا" اجازه نداد دوره‌اش زودتر تکمیل شود. این روزها بیشتر در خانه است تا روی آنتن و یا روی پرده نقره‌ای سینما! خودش بیشتر از اینکه ناراحتِ وضع و اوضاع باشد دلش برای پشت صحنه تنگ شده است. البته که به تازگی مقابل دوربین "نارگیل" داود اطیابی قرار گرفت که کار برای کودک و نوجوان است. برای اینکه روی آنتن نیست و یا کمتر به او نقش واگذار می‌کنند چه در سینما و چه در تلویزیون، دلش نمی‌سوزد بلکه دلش برای روزهای پرفروغ فیلم‌ها و سریال‌ها می‌سوزد که این روزها کمتر شاهد آن تأثیرگذاری‌ها و راضی کردن مخاطب نیستیم. 

زمانی خبری از واسطه و سفارش نبود بیشتر تهیه‌کنندگان کاربلد به سراغ کارگردان‌های کاربلد، فیلمنامه‌نویسان و بازیگرانی می‌رفتند که حرف‌هایی برای گفتن داشته باشند. نه اینکه در روزگارِ امروز سینما و تلویزیون، یک عده‌ای همیشه هستند، هر شبکه‌ای را بزنیم آنها را می‌بینیم و عده‌ای هم خانه‌نشین شده‌اند. این اتفاق هم برای بازیگران و فیلمنامه‌نویسان و حتی دوبلورها و گویندگان و مجریان هم افتاده است. 

این روزها که سریال "خانه به دوش" را تلویزیون پخش می‌کرد و البته "پدرسالار" و "زیر بازارچه" و خیلی از نوستالژی‌های دیگر روی آنتن رفته‌اند یاد آن خالقان و بازیگران کاربلدی افتادیم که این روزها خبری از آنها نیست. قطعاً نام "غلامحسین لطفی" نه به خاطر کاراکتر "اصلان" بلکه به خاطر سریال "آئینه" دهه ۶۰ که خاطرات دهه اول انقلاب را برای بسیاری تداعی می‌کند.  البته قدرت کارگردانی لطفی هم به چشم مخاطب می‌آید که با آن ابزار کم و تجهیزات ضعیف گذشته چنین اثر درخشانی برای تلویزیون رقم خورد؛ امروز خلأ آن نوع پرداخت به حوزه خانواده احساس می‌شود.  

یا وقتی نقش غلامحسین لطفی به عنوان باجناق "ماشاالله- حمید لولایی- "خانه به دوش" روی آنتن می‌رود به قدرت بازی او پی برده می‌شود که چقدر جای این تلاش‌ها و دلسوزی‌ها در ارائه بهترین بازی‌ها خالیست. امروز که پول می‌دهند بازیگر شوند و امثال لطفی‌ها که در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران فارغ‌التحصیل شدند. چرا نباید تلویزیون و سینما از تجربه و تحصیلات او بهره‌برداری کنند؟ چرا باید یک عده خاص همیشه باشند و آن‌ها بگویند که باشد یا که نباشد! در صورتیکه پیش از این مدیرانی در صداوسیما و سینما حضور داشتند که در تصویب فیلمنامه‌‌ها و طرح‌های تلویزیونی و سینمایی هم سختگیر بودند و هم نمی‌گذاشتند کاربلدها آن‌قدر کمرنگ شوند.

غلامحسین لطفی سال‌هاست دیگر در سریال‌ها و فیلم‌های سینمایی حضور ندارد. بازیگر و کارگردانی که وقتی سال ۱۳۶۴ سریال "آئینه" را ساخت روز دوشنبه‌ها هنگام پخش، خیابان‌ها خالی از رفت و آمد می‌شد. امروز هم به این نوع سریال‌سازی‌ها نیاز داریم؛ که بگوییم خیابان خلوت شده و یا مردم در قرنطینه پایشان سفت‌تر شده است. و یا حتی کمتر به سراغ فضاهای مجازی و حتی به ماهواوره سر می‌زنند. این قدرت فیلمسازی را پیش از این در بسیاری از فیلم‌های تلویزیون دیده‌ایم که "آئینه" هم جزوی از آن است. کاری که به قول «غلامحسین لطفی» کارگردان این سریال چندین بازیگر را توانست معرفی کند.

"آئینه" در هر اپیزود مشکلات و مسائل اجتماعی حول محور خانواده را مطرح می‌کرد؛ مضامینی همچون مادرزن، مادر شوهر، همسایگی، روابط مالک و مستأجر، خرافه‌گرایی، بهانه‌جویی، توقع بی‌جا، دهان‌بینی و بی‌مسئولیتی و غیره. در پایان هر اپیزود هم روش‌های ساده بهتر زندگی کردن، در سکانسی هم تحت عنوانِ «زندگی شیرین می‌شود» امید و نشاط خانوادگی به جامعه القاء می‌شد. اما الان خبری از این نوع پرداخت‌ها نیست؛ هرچه می‌بینیم تلخ‌کامی و ناامیدی است. شاید تولید و پخش سریالی مثل "سرگذشت" شبکه ۱ بازگشتی به این دوران باشد که چقدر اپیزودسازی یا همان "مجموعه‌سازی" تأثیرگذار و به دردبخور است. قالب نمایشی که تلویزیون فراموش کرده و کمتر به سراغش می‌رود؛ چقدر می‌توانست مثل "کلانتر" و "کارآگاه علوی" با ژانر پلیسی و جنایی جذابترش کند. 

غلامحسین لطفی را شاید مخاطبین بیشتر به «جیب‌برها به بهشت نمی‌روند» و «خانه به دوش» بشناسند اما او هم خالق «آیینه»، «پاکباخته» و «سرخپوست‌ها» است و هم کارهای به یادماندنی چون «دلیران تنگستان»، «محله برو بیا»، «پول کثیف»، «پژمان» و «بچه‌های نسبتاً بد» را برای تلویزیون بازی کرده و در سینما هم او را بیشتر به «سرب» مسعود کیمیایی، «پرده آخر» واروژ کریم‌مسیحی، «مرد آفتابی» همایون اسعدیان،‌ «بازیگر» محمدعلی سجادی و «خفگی» فریدون جیرانی می‌شناسند. البته که این بخشی از هنرنمایی‌های این هنرمند پیشکسوت عرصه سینما و تلویزیون است؛ آخرین کاری که از او روی پرده رفته نامش «خفگی» است و سریال «ما فرشته نیستیم» فلورا سام هم آخرین کار تلویزیونی او به شمار می‌رود. و البته آخرین تصویر تلویزیونی از این روزهایش به برنامه "چهل تیکه" و بغض و گریه لحظات پایانی برنامه برگردد. 

او اعتقاد دارد وقتی عصا به دست بود و کنش و واکنش‌های مردم را می‌دید ناراحت می‌شد؛ چون دوست ندارم مردم مرا در این ظاهر ببینند و ناراحت شوند. دوست ‌دارم همیشه با هنرنمایی‌هایم مردم را خوشحال کنم. درست است این روزها نیستم و یا کمتر مرا در نقش‌هایی می‌بینند اما  آکتور را هیچ‌کس نمی‌تواند فراموش کند و کارنامه‌اش همیشه جلوی دید همگان است. من نیستم شاید برای این است که در محور باندبازی‌های برخی قرار ندارم؛ هرگز برای نقش و کار به کسی مراجعه نکردم و هرگز به روابط خاص هم آشنایی نداشتم.

لطفی با اشاره به اینکه امروز یک عده خاصی کار می‌کنند که با روابط در سینما و تلویزیون‌اند، هر شبکه‌ای یا هر فیلم سینمایی را هم ببینیم آنها را می‌بینیم، تصریح کرد: شاید در همه شبکه‌ها باشند و در همه فیلم‌ها قرارشان بدهند اما کسی در مدارِ بازیگری، با سفارش و رانت ماندگار نمی‌شود. بازیگر و کارگردان باید جامعه‌شناس خوبی باشند تا کارهای خوبی خلق شود. من برای کارگردانی‌ام جامعه را خوب دیدم و حتی برای اکت‌های خوب، به کاراکترهای نزدیکش در جامعه نزدیک شدم؛ این کارها باعث می‌شود تا آثار ماندگارتر شوند. وقتی "آیینه" شکل گرفت که من خودم را به جامعه نزدیک‌تر کردم و ببینید هنوز هم درباره خانواده آنقدر موشکافانه و دغدغه‌مند کار نمایشی سااخته نشده است. مشکل تلویزیون و فقدان جذابیت و تأثیرگذاری برنامه‌ها و سریال‌ها است که کمتر به خانواده‌های ایرانی توجه می‌کنند. 

وی در خصوص حضورش در برنامه "چهل تیکه" و بغض و گریه‌ای که مدت‌ها تیتر فضای مجازی بود، گفت: قبلاً هم گفته‌ام هیچ‌وقت ناراحت نشدم چرا به "دورهمی" نرفتم؛  چون یادم می‌آید در مجموعه "نود شب" مهران مدیری بازی می‌کردم آرام‌آرام نقشم کمرنگ شد. آن رفتار غیرتخصصی همیشه در ذهنم باقی ماند؛ روزی که مرجانه گلچین به این برنامه رفت اسم هر هنرمندی که می‌آمد به «دورهمی» دعوت می‌شد. نامم آمد اما دعوت نشدم. البته شاید دعوت هم می‌شدم نمی‌رفتم! برنامه "چهل‌تیکه" از من خواستند و دعوت کردند و من رفتم. وقتی عصا دستم بود و واکنش‌های مردم را می‌دیدم دست خودم نبود و ناخودآگاه گریه‌ام گرفت.  مردم دوست ندارند هنرمندشان را این طور ببینند؛ تصویر "اصلان" در سریال "خانه به دوش" را دارند. چرا امثال ما که تحصیل کرده‌ایم باید بیکار و خانه‌نشین باشیم.

این بازیگر سینما و تلویزیون، گفت: من دلتنگ پشت صحنه رفتنم؛ انتقاد به رویه سریال‌سازی و روابط خاص دارم اما همیشه دغدغه‌‌ام‌ این بوده که کارهایی را تلویزیون می‌توانست بسازد و انجام دهد و مردم و جامعه را دگرگون کند. ما نیاز به مفاهیم اخلاقی و خانوادگی در سریال‌های تلویزیون داریم؛ چقدر درباره واژه دروغ کار ساخته شده که چرا این رذیلت اخلاقی خانمان‌سوز است و فجایعی که برای آدم‌ها و زندگی‌هایشان بوجود می‌آورد؟

لطفی درباره سریال‌های نوروزی تلویزیون، خاطرنشان کرد: سریال "پایتخت" را دیدم که دوست داشتم در این سریال بازی می‌کردم. البته جزو هنرپیشه‌هایی نیستم که خودم را به پروژه‌ای تحمیل کنم. یکسری هنرمندان مشترکی در همه پروژه‌ها می‌بینیم که این خیانت به آدم‌هایی است که به آنها نوبت کار نمی‌رسد. مخاطب هم خوشش نمی‌آید آنقدر آدم‌های تکراری ببیند؛ عمده اینها هم توانایی متفاوت بودن را ندارند که در نقش‌ها و بازی‌هایشان این تفاوت را به منصه ظهور برسانند.

تصمیم‌گیرندگان در تلویزیون باید جامعه‌شناسی و مردم‌شناسی‌شان خوب باشد؛ جامعه و جنس آدم‌ها و اقشار و اندیشه‌هایشان را بشناسند.

او با اشاره به اینکه قرار بود در سریال "کامیون" مسعود اطیابی باشد، توضیح داد: دلم واقعاً برای پشت صحنه تنگ شده و در "نارگیل" با ناتوانی تمام بازی کردم؛ نقش اصلی فیلم "نارگیل" را دارم. قرار بود در سریال "کامیون" باشم اما فضایی فراهم شد که منصرف شدم. بعداً اطیابی با من کار می‌کرد او را دیدم به من گفت جایت در این پروژه خالی است. با مهدی هاشمی هم دیدار کردم و حتی لباس‌ و بقیه مقدمات حضورم فراهم بود اما به دلایلی منصرف شدم. 

لطفی درباره کرونا و اتفاقاتش، گفت: من جزو آدم‌هایی‌ام که به حرف پزشک گوش می‌کنم؛ اصلاً بیرون نمی‌روم و همه کارهایم و خریدهایم را الکترونیکی انجام می‌دهم. خودم هم آشپزی بلدم؛ فیزیوتراپی می‌کردم که به دلیل "کرونا" قرار شد فیزیوتراپ بعد از این اتفاقات دوباره بیاید و درمان را از سر بگیرد. مردم باید بدانند بیرون بروند یا کرونا می‌دهند و یا از بقیه می‌گیرند؛ هر دو طرف خطر است. 

  • 19
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
علی نصیریان بیوگرافی علی نصیریان؛ پیشکسوت صنعت بازیگری ایران

تاریخ تولد: ۱۵ بهمن ۱۳۱۳

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر، نویسنده و کارگردان

آغاز فعالیت: ۱۳۲۹ تاکنون

تحصیلات: دانش آموخته مدرسه تئاتر در رشته هنرپیشگی

ادامه
پاوان افسر بیوگرافی پاوان افسر بازیگر تازه کار سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۷ تیر ۱۳۶۳ 

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر 

آغاز فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

تحصیلات: لیسانس رشته ی مدیریت بازرگانی

ادامه
امین پیل علی بیوگرافی امین پیل علی بازیکن تازه نفس فوتبال ایران

تاریخ تولد: ۱۷ دی ۱۳۸۱

محل تولد: گیلان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک

تیم: تیم ملی فوتبال ایران

شماره پیراهن: ۱۵

ادامه
ابوطالب بن عبدالمطلب زندگینامه ابوطالب بن عبدالمطلب پدر امام علی (ع)

تاریخ تولد: ۳۵ پیش از عام‌الفیل

محل تولد: مکه

دیگر نام ها: عبدالمطلب، عبدالمناف، عمران

دلیل شهرت: رئیس قبیله بنی هاشم، پدر امام علی (ع)، عمو و حامی حضرت محمد (ص)

درگذشت: سال دهم بعثت

آرامگاه: مکه در گورستان ابوطالب

ادامه
رودریگو هرناندز بیوگرافی «رودریگو هرناندز»؛ ستاره ای فراتر از یک فوتبالیست | هوش و تفکر رمز موفقیت رودری

تاریخ تولد: ۲۲ ژوئن ۱۹۹۶

محل تولد: مادرید، اسپانیا

حرفه: فوتبالیست 

پست: هافبک دفاعی

باشگاه: منچسترسیتی

قد: ۱ متر ۹۱ سانتی متر

ادامه
موسی التماری بیوگرافی موسی التماری بازیکن فوتبال اردنی

تاریخ تولد: ۱۰ ژوئن ۱۹۹۷

محل تولد: امان، اردن

حرفه: فوتبالیست

باشگاه کنونی: باشگاه فوتبال مون‌پلیه فرانسه

پست: مهاجم

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
اوسمار ویرا بیوگرافی اوسمار ویرا سرمربی تیم پرسپولیس

تاریخ تولد: ۳ ژوئیه ۱۹۷۵

محل تولد: ریو گرانده دو سول ، برزیل

حرفه: سرمربی تیم فوتبال

باشگاه کنونی: پرسپولیس

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴

ادامه
اوستون ارونوف بیوگرافی اوستون ارونوف بازیکن فوتبال ازبکی در تیم های ایرانی

چکیده بیوگرافی اوستون ارونوف

نام کامل: اوستون رستم اوگلی اورونوف

تاریخ تولد: ۱۹ دسامبر ۲۰۰۰

محل تولد: نوایی، ازبکستان

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک تهاجمی

باشگاه کنونی: پرسپولیس

ادامه
اکرم عفیف بیوگرافی اکرم عفیف بازیکن برتر تیم ملی قطر

تاریخ تولد: ۱۸ نوامبر ۱۹۹۶

محل تولد: دوحه، قطر

حرفه: فوتبالیست

پست: وینگر

باشگاه کنونی: السد قطر

قد: ۱ متر ۷۶ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های آنشرلی

دیالوگ های آنشرلی در این مقاله از سرپوش به بررسی جذابیت های دیالوگ های آنشرلی در سینما و تئاتر می‌پردازیم. آنشرلی، با تاریخچه‌ای غنی در حوزه فرهنگ و هنر، دارای دیالوگ‌هایی است که علاوه بر ارتقاء داستان، به عنوان نمونه‌هایی برجسته از زبان هنری در این صنایع شناخته می‌شوند. اثر آنشرلی  کتاب "آنشرلی" نوشته لوسی ماد مونتگمری، داستان دختری به نام آن شرلی است که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. آن شرلی دختری کنجکاو، مهربان و خلاق است که با دیالوگ های خود، شخصیتی دوست داشتنی و ماندگار در ذهن خوانندگان ایجاد کرده است. انیمیشن آنشرلی انیمیشن "آنشرلی" که در سال ۱۹۷۹ در ژاپن ساخته شده است، اقتباسی از رمان "آن در گرین گیبلز" نوشته لوسی ماد مونتگمری است. این انیمیشن، داستان دختری به نام آن شرلی را روایت می کند که در یتیم خانه بزرگ شده و به یک خانواده ثروتمند در شهر مونک هاوس نیو برونزویک در کانادا فروخته می شود. شخصیت های آنشرلی شخصیت های اصلی انیمیشن آنشرلی عبارتند از: آن شرلی: دختری کنجکاو، مهربان و خلاق که با موهای قرمز و شخصیت دوست داشتنی خود، یکی از محبوب ترین شخصیت های ادبیات کودکان است. مریلا کاترین کاتبرت: خواهر بزرگ تر ماتیو کاتبرت که با برادرش در مزرعه گرین گیبلز زندگی می کند. مریلا زنی سخت کوش و جدی است که در ابتدا از حضور آن شرلی در خانه خود خوشحال نیست. ماتیو کاتبرت: برادر کوچک تر مریلا که مردی مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیانا براری: دختر همسایه کاتبرت ها که با آن شرلی دوست می شود. دیانا دختری مهربان و ساده دل است که به سرعت با آن شرلی دوست می شود. دیالوگ های انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، از این قرار است که آن شرلی، دختری یتیم که در یتیم خانه بزرگ شده است، توسط خواهر و برادری به نام های مریلا و ماتیو کاتبرت به فرزندخواندگی پذیرفته می شود. مریلا و ماتیو، آن شرلی را برای کمک به انجام کارهای خانه و مزرعه می خواهند. آن شرلی، با موهای قرمز آتشین و شخصیت دوست داشتنی خود، به سرعت با مریلا و ماتیو و همچنین با همسایه آنها، دیانا براری، دوست می شود. آن شرلی، با ماجراجویی ها و شیطنت های خود، زندگی کاتبرت ها را زیر و رو می کند و به آنها یاد می دهد که چگونه از زندگی لذت ببرند. نکات مثبت آنشرلی انیمیشن آنشرلی، از جمله انیمیشن های ماندگار و خاطره انگیزی است که با داستان جذاب و شخصیت های دوست داشتنی خود، مخاطبان زیادی را به خود جذب کرده است. از جمله نکات مثبت این انیمیشن می توان به موارد زیر اشاره کرد: - داستان انیمیشن آنشرلی، همانند داستان رمان، داستانی جذاب و پرکشش است که مخاطبان را از ابتدا تا انتها درگیر خود می کند. - شخصیت های انیمیشن آنشرلی، از جمله آن شرلی، مریلا، ماتیو و دیانا، شخصیت هایی دوست داشتنی هستند که مخاطبان با آنها ارتباط برقرار می کنند. - انیمیشن آنشرلی، پیام های مثبتی مانند اهمیت خانواده، دوستی و امید را به مخاطبان خود منتقل می کند. دیالوگ های شخصیت آنشرلی دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بیانگر شخصیت او هستند. او دختری کنجکاو و ماجراجو است که همیشه به دنبال یادگیری چیزهای جدید است. این ویژگی در دیالوگ های او به وضوح دیده می شود. برای مثال، در یکی از دیالوگ ها، آنشرلی از معلم خود می پرسد: "حتی اگر دنیا بد باشد، همیشه چیزهای خوب هم وجود دارد." " تصور اینکه شما یک ملکه هستید واقعا عالی است. شما بدون هیچ گونه ناراحتی از آن لذت می برید و هر زمان که بخواهید می توانید از ملکه بودن دست بردارید، کاری که در زندگی واقعی نمی توانید انجام دهید." "این یک چیز خوب در مورد این جهان است ... همیشه بهارهای بیشتری وجود دارد." "وقتی فکر می‌کنم قرار است اتفاق خوبی بیفتد، به نظر می‌رسد که بر روی بال‌های انتظار پرواز می‌کنم. و سپس اولین چیزی که متوجه می شوم با یک ضربت به زمین می افتم. اما واقعاً ماریلا، قسمت پرواز تا زمانی که ادامه دارد با شکوه است... مثل اوج گرفتن در غروب خورشید است. من فکر می‌کنم که تقریباً تاوان ضربه را می‌پردازد." "خب، نمی توان یکدفعه عادت دختر بچه بودن را کنار گذاشت." "شاید... شاید... عشق به طور طبیعی از یک دوستی زیبا آشکار شد، مانند گل رز طلایی که از غلاف سبزش می لغزد."  "این یک ایده دوست داشتنی است، دایانا؛ زندگی کردن به گونه ای که نامت را زیبا کنی، حتی اگر در آغاز زیبا نبود... آن را در افکار مردم برای چیزی آنقدر دوست داشتنی و دلپذیر قرار می دهد که هرگز به تنهایی به آن فکر نمی کنند." "شاید، به هر حال، عاشقانه مانند یک شوالیه که سوار اسب می‌شود، با شکوه و هیاهوی وارد زندگی انسان نشده باشد. شاید مثل یک دوست قدیمی از راه‌های آرام به سمت آدم خزید..." "خب، همه ما اشتباه می کنیم، عزیزم، پس فقط آن را پشت سر بگذار. ما باید از اشتباهات خود پشیمان باشیم و از آنها درس بگیریم، اما هرگز آنها را با خود به آینده منتقل نکنیم." "من معتقدم که زیباترین و شیرین ترین روزها، روزهایی نیستند که در آن اتفاقات بسیار باشکوه یا شگفت انگیز یا هیجان انگیزی رخ دهد، بلکه فقط روزهایی هستند که لذت های کوچک ساده ای را به ارمغان می آورند و به آرامی یکدیگر را دنبال می کنند، مانند مرواریدهایی که از یک رشته می لغزند." "من از دوستی بسیار سپاسگزارم. زندگی را بسیار زیبا می کند." "این بدترین دوران بزرگ شدن است و من در حال درک آن هستم. چیزهایی که در دوران کودکی خیلی می‌خواستی، وقتی به آنها دست پیدا می‌کردی، به نظرت چندان شگفت‌انگیز به نظر نمی‌رسند." "آیا خوب نیست که فکر کنیم فردا روز جدیدی است که هنوز هیچ اشتباهی در آن وجود ندارد." دیالوگ های ماندگار آنشرلی "این خیلی خوب است که در مورد غم ها بخوانید و تصور کنید که قهرمانانه از طریق آنها زندگی می کنید، اما وقتی واقعاً آنها را دارید، خیلی خوب نیست" "خیلی آسان است که شرور باشی بدون اینکه بدانی." "اما واقعاً ماریلا، نمی‌توان در چنین دنیای جالبی برای مدت طولانی غمگین ماند، می‌تواند؟" "زندگی ارزش زیستن را دارد تا زمانی که خنده در آن باشد." "تجربه من این بوده است که شما تقریباً همیشه می توانید از چیزهایی لذت ببرید، اگر تصمیم خود را محکم بگیرید که این کار را انجام دهید." "دنیای قدیمی عزیز تو بسیار دوست داشتنی هستی و من خوشحالم که در تو زنده هستم." "چرا مردم باید برای دعا زانو بزنند؟ اگر واقعاً می خواستم دعا کنم به شما می گویم که چه کار می کردم. من به تنهایی یا در جنگل های عمیق و عمیق به یک میدان بزرگ بزرگ می رفتم و به آسمان - بالا - بالا - بالا - به آن آسمان آبی دوست داشتنی نگاه می کردم که انگار پایانی برای آن وجود ندارد. آبی بودن و سپس من فقط یک دعا را احساس می کنم." "این یکی از مزایای سیزده سالگی است که شما خیلی بیشتر از زمانی که فقط دوازده ساله بودید می دانید" "تا زمانی که نمردی هرگز از غافلگیر شدن در امان نیستی" "کیک‌ ها یک عادت وحشتناک دارند که وقتی می‌ خواهید خوب باشند بد می‌ شوند" "آنه تمام عاشقانه هایت را رها نکن اندکی از آن چیز خوبی است البته نه زیاد اما کمی از آن را حفظ کن" دیالوگ های زیبای آنشرلی سخن پایانی درباره دیالوگ های آنشرلی دیالوگ های آنشرلی، بخشی از جذابیت این شخصیت دوست داشتنی هستند. این دیالوگ ها، شخصیت، امید، خوش بینی و عشق به طبیعت آنشرلی را به خوبی بیان می کنند. گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش