یکشنبه ۱۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۱۴ - ۰۴ شهریور ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۶۰۰۸۵۲
هنرهای تجسمی

ابراهیم حقیقی: پوستر فیلم، شناسنامه اثر است

ابراهیم حقیقی,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

پوستر بسیاری از فیلم‌های سینمای هالیوود، آن قدر زیبا، رازآلود یا جذاب هستند که سرنخ‌هایی از داستان فیلم را به شما می‌دهند یا یک نگاه به آن‌ها کافی ا‌ست تا کنجکاو شوید ببینید پشت این تصویر چه قصه‌ای نهفته است؛ اما متاسفانه اوضاع پوستر فیلم‌های سینمایی در ایران متفاوت است و با این که طراحان گرافیک زیادی داریم که هنرنمایی‌هایشان ماندگار است اما سال‌هاست وقتی به بیشتر پوستر فیلم‌های سینمای ایران نگاه می‌کنیم، جز تصویر بازیگران فیلم، هیچ زیبایی بصری خاص دیگری در آن نمی‌بینیم.

 

ابراهیم حقیقی، عکاس و طراح گرافیک، تا به حال در زمینه طراحی جلد کتاب و مجله، طراحی صحنه و ساخت تیتراژ فیلم و سریال‌های مختلف و البته طراحی پوستر فیلم‌های سینمایی هنرنمایی کرده است. پوستر فیلم‌هایی مانند «گراند سینما»، «روسری آبی»، «هامون»، «خانه دوست کجاست»، «روز واقعه»، «من ترانه ۱۵ سال دارم» از جمله آثار اوست. درباره وضعیت پوستر فیلم‌ها در سینمای ایران، گفت و گویی با این هنرمند پیش کسوت داشتیم که در ادامه می‌خوانید.

 

مهم ترین کارکرد پوستر فیلم چیست؟ مثلا مخاطب در یک نگاه متوجه ژانر فیلم یا حتی کلیت ماجرای فیلم شود یا بازیگران را معرفی کند؟

اولین کارکرد پوستر به طور کلی اطلاع‌رسانی است و باید در هجوم شلوغی‌های بصری شهر، این اطلاع‌رسانی را به مخاطب داشته باشد. برای این که این اتفاق درست بیفتد، باید دارای شکل و شمایلی باشد که مخاطب به آن نگاه کند، جذب شود و اگر حس می‌کند به او مربوط است، اطلاعات را بخواند. این کارکرد کلی پوستر است و فرقی نمی‌کند تئاتر، سینما، نمایشگاه، کنسرت یا هرچیز دیگری باشد.

 

و در این اطلاع رسانی اولویت با چیست؟

طراح موظف است که پوسترش را برای آن سفارشی که داده شده طراحی کند، مثلا اگر پوستر برای تبلیغ یک نوشابه است که می‌خواهد در تابستان فروش برود، قطعا باید القای خنک‌کنندگی و خوشمزگی آن نوشابه را داشته باشد. اگر پوستر یک شوفاژ یا بخاری است، باید حس گرما را داشته باشد که مخاطب جذب شود و به سمت آن بخاری برود، شاید آن را بخرد. اگر پوستر قرار است برای یک کنسرت باشد، باید اطلاعاتی بدهد که مخاطب یک گروه، نوازنده یا خواننده خاص، جذبش شود و به آن کنسرت برود.

 

اگر این پوستر قرار است برای یک فیلم یا تئاتر زده شود، باید اطلاعاتی که از درون آن سفارش پوستر برمی‌خیزد خوب یا جذاب نمایش بدهد. بین پوستر تئاتر، سینما، بخاری یا یک نوشابه، ما با مخاطبان متفاوتی سروکار داریم، پس طراح موظف است مخاطب پوستر را در نظر بگیرد. مخاطب تئاتر، هم به دلیل تعداد هم به دلیل رفتار فرهنگی یا حوزه فرهنگی‌اش با مخاطب یک فیلم سینمایی متفاوت است. یک فیلم سینمایی هم حتی وقتی به شبکه نمایش خانگی می‌آید، مخاطبانش تفاوت می‌کند.

 

چه کسی پوستر فیلم را سفارش می‌دهد؟

 ما یک زنجیر داریم، یک سر زنجیر، حلقه سفارش است که از اثر برمی‌خیزد، حلقه وسط طراح گرافیک است و حلقه آن یکی سر زنجیر مخاطب است. هریک از این سه حلقه اصلی زنجیر نباشد، نمی‌تواند اتفاق گرافیک بیفتد، یعنی اگر سفارش را برداریم و مخاطب و طراح باقی باشند، اسم آن اثر می‌تواند نقاشی باشد، اگر مخاطب را برداریم معلوم نیست که اثر برای کجاست و در گالری هم می‌تواند نمایش داده شود،

 

در صورتی که یک اثر گرافیک به چاپ و در حقیقت رسانه مرتبط است. دو حلقه دیگر هم می‌ توان به این زنجیر افزود که همیشه هم حضور دارند، یک حلقه سفارش‌دهنده بین سفارش و طراح، که در مورد سینما این سفارش‌دهنده یک زمانی کارگردان بود و بعد تغییر کرد، تهیه‌کننده شد و اکنون بیشتر پخش‌کننده است. یک حلقه دیگر هم بین طراح گرافیک و مخاطب هست که آن رسانه است. گرافیست برای این اثر گرافیکی که طراحی کرده چه مدیومی قائل است، می‌خواهد بیلبورد شود، چاپ شود، در بقالی‌ها زده شود، سردر سینما نصب شود، بروشور یا آگهی روزنامه و مجله باشد؟ پس رسانه هم مهم است.

 

طراح گرافیک باید به همه حلقه‌های دو طرف خودش اشراف داشته باشد. به طور خاص در مورد پوستر سینما، پوستر یکی از کارهایی ا‌ست که گرافیست برای معرفی و تبلیغ یک محصول انجام می‌دهد و مدیای خاص خودش یعنی چاپ و نصب روی دیوار را دارد. دو حلقه سفارش و مخاطب در آثار مختلف تغییر می‌کنند، مثلا وقتی فیلمی جنایی، پلیسی، کمدی یا کودک باشد، بنا براین سفارش، مخاطب هم متفاوت می‌شود.

 

چرا پوستر فیلم‌ها در سینمای ایران صرفا بازیگران فیلم را معرفی می‌کنند و جذابیت دیگری ندارند؟

حلقه بین سفارش و طراح، یعنی سفارش‌دهنده از یک زمانی تغییر کرد. در دهه ۶۰ وقتی بنیاد سینمایی فارابی تاسیس شد، بسیاری از سفارش‌ها سامان گرفت و در حقیقت سفارش‌دهنده بنیاد فارابی شده بود و یک سیاستی را دنبال می‌کرد و یک سلیقه ای هم وجود داشت؛ آن دوران دورانی است که پوسترهای سینمایی ایران رشد کردند. قدیم‌تر از آن، وقتی که موج نوی سینمای ایران با فیلم‌های کیمیایی، مهرجویی، بیضایی و تقوایی راه افتاد، باز نوع سفارش و سفارش‌دهنده تفاوت کرده بود و نوع مخاطب هم داشت دگرگون می‌شد.

 

در دوره اوجی که بنیاد فارابی داشت، سفارش به کارگردان‌ها منتقل شد و این دگرگونی اتفاق افتاد. اگرچه سفارش‌دهنده، تهیه‌کننده یا استودیو بود، ولی من با کارگردان مولف طرف بودم، او اطلاعات را به من می داد و من آن سفارش را انجام می‌دادم. بعد از مدتی سفارش‌دهنده تبدیل به تهیه‌کننده شد که همچنان اوضاع خوب بود، همان طور که این شیوه هالیوود و بالیوود هم است و تهیه‌کننده پوستر را سفارش می‌دهد و کارگردان از یک جایی به بعد دیگر در توزیع فیلم حضور ندارد.

 

سفارش‌دهنده چه کسی بود؟

 از یک زمانی به طورکلی پخش‌کننده کار سفارش را دست گرفت که آغاز دوران نازل شدن پوسترهای سینمای ایران است. به این علت که فقط به بازار و فروش فکر می‌کند و البته این فکر بازار و فروش از آغاز تولید فیلم شروع شده، برای همین می‌بینید بیشتر فیلم‌های ما به سمت کمدی‌های کلیشه‌ای و پرفروش رفته‌اند. وقتی این فیلم‌ها از طریق پخش هم قرار است پول بیشتری دربیاورند، معلوم است که چه نوع خواسته‌ای در پی می‌آورد و چه سلیقه‌ای می‌تواند بر آن حاکم شود. وقتی هم خود سفارش نازل است و هم سفارش‌دهنده به این نازل بودن دامن می‌زند، پوسترهای ما در سینما دچار این نقیصه می‌شود که شاهد هستیم. از طرفی موضوع قابل نقد و تأمل   این است که پوستر تمام تولیدات سینمایی‌مان را وقتی در شبکه نمایش خانگی توزیع می‌شود، در سوپرمارکت‌ها و بقالی‌ها می‌بینیم، در صورتی که پوستر فرهنگی است، قرار است که فرهنگی باشد.

 

علاوه بر فیلم‌های کمدی سطح پایین، چرا در مورد پوستر بقیه فیلم‌های سینمایی هم اتفاق ویژه‌ای نمی‌افتد؟

چون کارگردان مولف کنار زده شده است، حق دخالت ندارد و حتی تهیه‌کننده هم دخالت چندانی نمی‌کند یا او هم تن داده است به این موضوع که حتما باید بفروشد، زیاد هم بفروشد. پخش‌کننده برای هرچه پرفروش‌تر بودن، یک فرمول خاصی در ذهنش است که من اعتقادی به آن ندارم. آن فرمول این است که باید ستاره محور باشد، همچنان که خود تولید ستاره محور شده و خب وقتی تولید ستاره محور است، پخش‌کننده هم می‌خواهد آن ستاره‌ای که این همه برایش هزینه شده است، تصویرش بزرگ و با رنگ و لعاب روی پوستر بیاید. می‌بینید که این زنجیره به هم پیوسته، دارند با هم کار می‌کنند و نازل بودن در کل زنجیره اتفاق می‌افتد.

 

تفاوتی بین فیلم‌های هنری، شخصی و تجاری در طراحی پوستر هست؟

معمولا آن ها که هنری هستند یا ادعای هنری بودن دارند یا دلشان می‌خواهد که هنری باشند، قطعا می‌روند سراغ طراحی که فرهیخته‌تر کار می‌کند، مثل فیلم‌هایی که در هنر و تجربه نمایش داده می‌شود و آن جا پوسترها سالم است چون نمی‌خواهند آن چنان فروش بالایی کند و خود اثر و مخاطبی که آن اثر را می‌بیند، برایشان مهم است، اگرچه آن مخاطب اندک است. اما برای آن دو دسته دیگر، این نازل بودن خود اثر و تبلیغاتش را شاهد هستیم.

 

خود شما هنگام طراحی پوستر به چه چیزهایی توجه می‌کنید؟

به خود اثر؛ من سعی می‌کنم به سفارش‌دهنده کاری نداشته باشم که چه می‌گوید یا چه فشاری می‌خواهد بیاورد. واقعا اگر بخواهد فشار بیاورد و سلیقه یا نگرش خاصی یا سلیقه شخصی‌اش را تحمیل کند قطعا انجام نمی‌دهم، عذرخواهی می‌کنم. چون من موظف هستم که شناسنامه‌ای برای اثر بسازم، حالا اگر سفارش‌دهنده متفاوت بشود نباید کار من تغییر کند، چون اثر و شناسنامه‌ای که می‌خواهد باقی بماند مهم است.

 

در مورد اثر اول به ژانر فیلم و قصه توجه می‌کنید؟

به تازگی این طور شده که معمولا طراح گرافیک زمانی وارد کار می‌شود که فیلم در حال تدوین است یا به انتها رسیده است. در قدیم حتی من چون قرار بود تیتراژ هم بسازم، زمانی که فیلم برداری آغاز می‌شد در بسیاری از فیلم‌های کارگردان‌های مولف حضور پیدا می‌کردم، این حضور باید با دیدن اتفاق بیفتد. در تئاتر هم همین طور است، وقتی نمایش نامه توسط طراح خوانده می‌شود، بهتر است که تمرین‌ها و اجرای نزدیک به اجرای نهایی را هم ببیند تا فضا به طور کلی دست طراح بیاید.

 

چرا در ایران به طراحی پوستر فیلم توجهی نمی‌شود؟طراح خوب کم داریم؟

نه طراح کم نیست، پوستر فیلم در سینمای ایران به سمت فروش بسیار رفته است و از آن طرف مانند هر کالای دیگری، تولیدکننده دوست دارد که هزینه کمتری کند، پس سراغ طراحانی می‌رود که نه تنها حرفش را گوش کنند، بلکه دستمزد پایینی هم بگیرند. چقدر هزینه کنیم و چقدر بفروشیم، هرچه کمتر هزینه کنیم، هرچه بیشتر بفروشیم. به نظر آن ها دستمزد ما بالاست! اما در مورد آن ستاره‌ها که همه‌مان آگاه هستیم این طور نیست، یعنی دستمزد آن ها، حتی اگر بسیار بالا باشد باید پرداخت شود.

 

در ایران جایزه‌ای وجود دارد که مختص پوستر فیلم یا بهترین طراح پوستر باشد؟

فقط جشنواره فیلم فجر است. سیزده سال پیش، با انجمن طراحان گرافیک، بینال پوستر تهران را راه اندازی کردیم و من هم دبیرش بودم، اما همان سال اولین و آخرین‌بار بود و بعد از دولت نهم، بودجه این بینال قطع شد.

 

خارج از ایران چطور؟

نه به طور خاص برای پوستر فیلم، اما به طور کلی برای پوستر، جوایزی وجود دارد. در کشورهای متفاوتی که سابقه پوستر دارند مثل بعضی کشورهای اروپای شرقی، لهستان، روسیه، مکزیک، ژاپن، بینال‌های خاص پوستر وجود دارد که فیلم هم شاملش  می‌شود.

 

khorasannews.com
  • 16
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش