جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۴۰ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۲۰۵۹۶۴
هنرهای تجسمی

گفت‌و‌گو با فرهاد آذرین، به بهانه برپایی نمایشگاه «آبسو»

فرهاد آذرین,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

بحران‌های زیست‌محیطی نه فقط در ایران که کم‌و‌بیش در سراسر جهان به موضوع روز تبدیل شده است. چنانکه ردپای این بحران‌ها و مسائل مربوط به آن را می‌توان در همه حوزه‌های فرهنگی از جمله‌ هنرهای تجسمی پیگیری کرد تا آنجا که امروزه می‌توان به گفتمان محیط‌زیستی در حوزه مطالعه و تولید آثار هنری در هنر معاصر قائل شد.

 

نمایشگاه «آبسو»، که آخرین  نمایشگاه  ما در سال‌جاری  بود ، هم کم‌و‌بیش با همین فکر و همین نگاه برگزار شده است، توجه به بحران آب که در طول چند ساله گذشته موضوع نمایشگاه‌های هنری فراوانی در ایران بوده است.

 

با این‌حال نگاه ویژه برگزارکنندگان این نمایشگاه و ارجاع به وجه اساطیری آب و اهمیتش در تفکرات مردمان میان‌رودان باعث شد تا  این نمایشگاه  برخلاف دیگر نمایشگاه‌ها به تاریخ نقب زند و بیشتر به نمایشگاهی در ستایش آب تبدیل شود. شاید از همین‌رو بتوان  گفت در میان نمونه‌های مشابه  این نمایشگاه را موفق فرض کرد چون با نگاهی ژرف‌تر به یک مفهوم روز (بحران آب)، ما را به عمق تاریخ و به قداست و اهمیت این مایه حیات به خصوص در میان نیاکان‌مان وصل می‌کند. به این بهانه با فرهاد آذرین، صحبت کردیم.

 

 ایده برگزاری این نمایشگاه چگونه شکل گرفت و از طرف چه کسی بوده است؟

خانم لیلا سبیانی  چندین سال است در زمینه  هنر مجسمه‌سازی  فعالیت می کند و پیشنهاد برگزاری یک نمایشگاه گروهی حجم در سال‌جاری را مطرح کردند. من شخصاً به نمایشگاه گروهی که موضوع نداشته باشد اعتقاد ندارم و احساس می‌کنم که فقدان موضوع مشترک – به‌خصوص در حوزه حجم - باعث یک نمایشگاه گسیخته می‌شود.

 

در نتیجه ترجیح می‌دهم که نمایشگاه‌های گروهی موضوع‌محور باشند که از این طریق انسجام داشته باشند. در نهایت پیشنهاد موضوع را به خود من محول کردند و من دو گالری را  پیشنهاد کردم که برگرفته از اسطوره‌های بین‌النهرینی است و بعدتر در ادیان سومری واجد شخصیت می‌شود و به ایزد آب‌های شیرین تبدیل می‌شود. در اعلان‌های نمایشگاه هم ازعنوان این ایزد به خط میخی استفاده کردیم. موضوعی است که فکر می‌کنم به دغدغه‌های امروز ما مربوط می‌شود؛ کشور ما با بحران آب مواجه است و فکر می‌کنم هنرمند وظیفه دارد به بحران‌های روز بپردازد، ولو با زبانی غیر از زبان مستند یا روزمره.

 

به همین دلیل تصمیم بر این شد که بر همین موضوع متمرکز شویم. معمولاً خانم سبیانی با چند هنرمند کار می‌کنند؛ مثل بابک جوانمرد یا نیلوفر صالحی و دیگران. این بخت هم با ما یار بود که آقای حمید جبلی هم به ما اضافه شد. چند سال است که ایشان دارند با مجموعه کارگاه هنر در حوزه حجم کار می‌کنند. من کارهای‌شان را دیده بودم و از ایشان خواهش کردم که به عنوان یک هنرمند شخصیت‌پرداز و با ویژگی قصه‌گو با ما همراه شوند. در کنار یک اثر آقای جبلی، جلال‌الدین شهابی هم با یک اثر در نمایشگاه حضور پیدا کردند. لیلا سبیانی با سه اثر، بابک جوانمرد با دو اثر، نیلوفر صالحی با دو اثر و حمید شیری با سه اثر در نمایشگاه شرکت کردند. با توجه به فضای این گالری که خیلی بزرگ نیست، فکر می‌کنم نمایشگاه پر و پیمانی است.

 

گالری آبسو از  اسطوره‌های بین‌النهرینی است، در اسطوره‌های ایرانی کم‌و‌بیش آناهیتا همین نقش را ایفا می‌کند. چه شد که به سراغ این گالری  رفتید؟

اولاً آناهیتا صرفاً این ویژگی را ندارد و صرفاً ایزدبانوی آب نیست. اما این گالری ، فقط نماینده یک چیز است و صرفاً ایزد آب است و در واقع به جهان زیرین اطلاق می‌شده که سرمنشأ آب پاک است. بعداً در اسطوره‌های بابلی و آشوری و سومری شخصیت پیدا کرده و به ایزد تبدیل می‌شود.

 

یعنی نه فقط صرفاً به ایزد آب منتسب است که در همان حوزه بین‌النهرین گستردگی بیشتری دارد. از سوی دیگر آناهیتا اسطوره شناخته‌شده‌تری است و قبلاً نمایشگاه‌ها یا آثاری را با ارجاع به آناهیتا دیده‌ایم. ولی این موضوع را من لااقل تا امروز ندیده بودم. دوست داشتم که نمایشگاه با موضوع تازه و دست‌نخورده‌تری برگزار شود.

 

این بخت را هم داشتیم که دو اثر قدیمی‌تر حمید جبلی از مجموعه فرشته‌ها را هم در این نمایشگاه رونمایی کردیم که جزو آثار این نمایشگاه محسوب نمی‌شوند.

 

بعد از طرح موضوع هنرمندان کار را شروع کردند؟

بله. نگاه بعضی از هنرمندان سمبلیک‌تر و نگاه‌ بعضی دیگر تا حدودی واقع‌گرایانه‌تر بود. به عنوان مثال بابک جوانمرد حوضچه آبی را انتخاب کردند که آب در قالب برنز از آن جاری است. فکر می‌کنم ارجاع‌شان به این موضوع بوده که در همه اماکن مقدس و محل‌های نیایش، حوضچه‌های آب هست که نشان از همین باور است که آب سرچشمه پاکی است. بعضی به سراغ تمثیل رویش رفته‌اند.

 

یا حجمی که آقای شهابی ارائه کردند یک اثر آبستره ارگانیک است که انگار از یک مَشک منتزع شده باشد. یا در اثر نیلوفر صالحی آب در شکل آینه تصویر شده که از انتهایش یک فرم ارگانیک به شکل ریشه رشد کرده. یعنی هندسه و فرم ارگانیک در یک اثر حجمی تجسمی در کنار هم همخوان شده‌اند. اتفاق جالبی افتاده که هر کدام از هنرمندان با حس خودشان با موضوع برخورد کرده‌اند. وقتی مجموعه را با حوصله تماشا کنید و برایش وقت بگذارید با اینکه ممکن است خیلی متفرق به نظر بیاید، متوجه نزدیکی آثار به موضوع می‌شوید که هدف ما هم همین بوده.

 

سلیقه این گالری در طول سال‌های فعالیت تثبیت شده و نشانه‌هایش را می‌توان در آثار این نمایشگاه هم دید. تا چه حد با توجه به شناخت هنرمندان آثار نهایی را پیش از اجرا پیش‌بینی می‌کنید؟

این هنرمندان، هنرمندانی نبودند که به صورت مرتب با این گالری کار کنند و مسئولیت نمایشگاه هم -چنانکه گفتم – با خانم سبیانی بوده. من سعی نکردم خیلی دخالت کنم. هرگز دلم نمی‌خواهد در نمایشگاهی که توسط دوستی کیوریت می‌شود دخالت کنم تا سلیقه این گالری  یا  فرهاد آذرین را تحمیل کنم. در این مجموعه هم آثاری هستند که با سلیقه من کاملاً همخوانی ندارند.

 

از طرف دیگر اگر بخواهیم سلیقه گالری را بر کل آثار اعمال کنیم، تنوع را از آثار نمایشگاه می‌گیریم. من حس می‌کنم که تنوع خوب است و سعی می‌کنم آن را از دست ندهم. این نمایشگاه سیصدوپنجاهمین نمایشگاه این گالری  در طول ۱۸ سال فعالیت بوده، فکر می‌کنم حفظ یک تنوع لازم باشد. در عین‌حال که سعی می‌کنم سلیقه گالری را حفظ کنم، سلیقه‌ای که فکر می‌کنم برای کسانی که نمایشگاه‌های آن را تعقیب می‌کنند احتمالاً شناخته‌ شده است، در عین‌حال می‌کوشم تنوع در محتوا و نوع آثار را هم در نمایشگاه‌ها مورد توجه قرار دهم.

 

گالری‌های باسابقه‌تر معمولاً به سلیقه و انتخاب‌های‌شان شناخته می‌شوند. چقدر یک گالری می‌تواند این سلیقه یا انتخاب را تغییر دهد؟

قرار نیست تغییر دهد، ولی به هر حال نمایشگاه‌های کیوریتوریال امکان این تنوع را ایجاد می‌کنند.

 

به نظر می‌رسد که سلیقه مدرنیستی گالری در مجموع و در این مجموعه بر اشکال دیگر می‌چربد، این حرف درست است؟

اصولاً سلیقه من اینگونه است. چون تقریباً همه نمایشگاه‌های این گالری با سلیقه من به عنوان مدیر انتخاب و برگزار شده این سلیقه به چشم می‌آید. کشش من به هنر مدرنیستی بیشتر است.

 

استقبال از نمایشگاه چگونه بود؟

نمایشگاه‌هایی که در اسفند ماه برگزار می‌شوند، همیشه با خطر میزان استقبال مواجه‌اند. در روز افتتاحیه ما، افتتاحیه‌های زیادی در تهران برگزار شد، یعنی خیلی از گالری‌ها نگران این خطر نبودند یا اصولاً به احتمال استقبال کم قائل نبودند. استقبال از این نمایشگاه بیش‌تر از انتظار من بود.

 

من مخاطبانی دارم که حجم برای‌شان جذاب است و معمولاً از این نمایشگاه‌ها استقبال می‌کردند، ولی متأسفانه حضورشان کم‌رنگ‌تر بود. ولی در مجموع می‌توانم بگویم نمایشگاه موفقی بود. نکته جذاب این بود که من مخاطب جوان و نشناخته داشتم که باعث خوشحالی بود.

 

حافظ روحانی

 

iran-newspaper.com
  • 19
  • 2
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش