جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۳:۵۷ - ۱۴ آبان ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۸۰۲۹۹۴
هنرهای تجسمی

طراح نوستالژی‌باز!

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی
گفت‌وگو با «علی‌میری» که نقاشی هایش درشبکه‌ های اجتماعی مورد توجه قرار گرفته

 تصویر «بچه‌های بازیگوشی که لحاف و تشک‌های روی هم چیده شده را پایین ریخته‌اند»، «آفتابی که روی فرش افتاده است و بچه‌هایی که توی آشپزخانه از سبد آبکش برنج‌های باقی مانده را می‌خورند» یا «اجباری خوابیدن بچه‌ها در بعدازظهرهای تابستان» همه‌شان تصاویر ماندگاری هستند که در حافظه جمعی یکی دو نسل از ما باقی مانده‌‌اند. نسل دهه هفتادی‌ها خیلی کم اما دهه شصتی‌ها و پنجاهی‌ها هر کدام گوشه ذهن‌شان این خاطرات را حفظ کرده‌اند و گاهی با یادآوری‌شان حس خوبی به آن روزها پیدا می‌کنند.

در پرونده امروز با «علی میری» تصویرگر و نقاش مشهدی گفت‌وگو کرده‌ایم که نقاشی‌های دیجیتالش از خاطرات خوب آن روزها حسابی مورد توجه کاربران فضای مجازی قرار گرفته است. «میری» هدفش را از کشیدن این نقاشی‌ها ایجاد حس خوب در جامعه اعلام می‌کند. او البته معتقد است نباید در گذشته گیر کرد بلکه با حس و حال خوبی که از یادآوری آن روزها پیدا می‌کنیم باید در جست‌وجوی راهی برای حل مسائل این روزهای‌مان باشیم. با ما و گفت‌و‌گوی خواندنی‌مان در پرونده امروز همراه باشید.

  زودتر از قاشق، قلم دست گرفته‌ام!

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

«علی میری» متولد ۵۵ در مشهد است. تحصیلاتش خیلی مرتبط با نقاشی نبوده و فقط دو ترم در دانشگاه، طراحی صنعتی خوانده و بعد درسش را رها کرده است. او کارش این روزها به طور حرفه‌ای تصویرسازی و نقاشی است. خودش می‌گوید از سال ۷۵ نقاشی دیجیتال را شروع کرده است. از «میری» درباره علاقه‌اش به نقاشی در کودکی و دوران مدرسه می‌پرسیم که می‌گوید: «من از بچگی نقاشی می‌کشیدم و دوستش داشتم.

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

حتی مادرم تعریف می‌کند وقتی یک تکه نان هم می‌خوردم آن را جوری گاز می‌زدم که نان شکل چیزی دربیاید. تقریبا هیچ لحظه‌ای از زندگی را یادم نمی‌آید که از دنیای نقاشی دور بوده باشم‌. این اصطلاح مادرم است که می‌گوید من پیش از قاشق دست گرفتن، قلم دست گرفتن را یاد گرفته‌ام. دوران تحصیل هم سر کلاس نقاشی می‌کشیدم و طبیعتا تمرکز لازم برای فراگیری درس‌ها را هم نداشتم. به همین دلیل توبیخ و به دفتر فرستاده شدن زیاد برایم پیش آمده است». او درباره ورودش به شغل حرفه‌ای نقاشی می‌گوید: «راستش پیش از آن‌که به خودم بیایم و بخواهم شغلی برای خودم انتخاب کنم عملا وارد بازار کار شده بودم. من وقتی دبیرستان بودم از کار نقاشی‌ام درآمد داشتم. به تدریج هر چه هم کار کردم بیشتر رشد داشتم و کارم ارتقا پیدا کرد».

  نوستالژی‌بازی، حس خوبی به آدم‌ها می‌دهم

از «میری» درباره چگونگی ورودش به عرصه کشیدن طرح‌های نوستالژیک می‌پرسیم و او این گونه توضیح می‌دهد: «من به دلیل احساساتی بودنم با روزهای کودکی و خاطراتش انس خاصی دارم. همچنین پدربزرگ و مادربزرگم را در سال‌های اخیر همزمان از دست دادم و همین باعث شد دوران سختی را تحمل کنم. بنابراین گاهی نقاشی‌هایی می‌کشیدم که در آن‌ها، خاطرات گذشته‌ام به تصویر کشیده می‌شد. پس از انتشار چند نمونه از این کارها متوجه شدم که استقبال خوبی از آن‌ها می‌شود. البته در این سال‌ها کارهای تجاری و غیرتجاری زیادی داشته‌ام اما مشخصا در صفحه هنری خودم کارهای تجاری را کمتر نشر داده‌ام.

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

اتفاق خوبی که در صفحه اینستاگرام افتاد البتهمستقل از نقدی که به بحث نوستالژی می‌توان وارد کرد، این بود که فضایی ایجاد شد انگار آدم‌ها برای لحظاتی حال خوب پیدا و این حال خوب را به دیگران هم منتقل می‌کردند. شما ببینید پای طرح‌ها چه نظرات مثبتی ابراز می‌شود و دور از آن فضای زشت فحاشی یا خشنی که در بخشی از فضای‌مجازی می‌بینیم، این جا دارد اتفاق مثبتی رخ می‌دهد. بنابراین من دیدم حالا که می‌توانم چنین جامعه کوچکی را به‌وجود بیاورم و حال آدم‌ها را خوب کنم چرا این کار را نکنم؟ این شد که بقیه کارها را در صفحه خودم تعطیل کردم و به طور مشخص روی این کار وقت و انرژی گذاشتم».

  فقط تجربیات خودم را می‌کشم

بی‌تردید یکی از مهم‌ترین دلایل زیاد دیده شدن کارهای «میری» جمعی بودن خاطراتی است که او به تصویر می‌کشد. به همین دلیل این سوال پیش می‌آید که ایده این نقاشی‌ها از خود اوست یا از دیگران هم کمک می‌گیرد؟ او در این باره می‌گوید: «ایده کارهایی که انجام می‌دهم از تجربیات شخصی خودم می‌آید. من خاطراتی از گذشته دارم که سال‌هاست با من هستند. برای اجرایی کردن هر کار شاید یکی دو هفته از نظر ذهنی خیلی رویش متمرکز باشم تا تصویر کامل شود اما اجرای آن از وقتی شروع به کشیدن می‌کنم، یک تا سه ساعت بیشتر وقت نمی‌برد.

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

البته در این مدت با تماس‌ها و پیام‌های زیادی روبه‌رو بودم که دوست داشتند فضای ذهنی و تجربه‌های شخصی آن‌ها را پیاده کنم اما خودم علاقه‌ای به این کار ندارم. چون از خاطرات دیگران در ذهنم تصویر و حس روشنی ندارم». از او درباره طرح مورد علاقه خودش می‌پرسم که پاسخ می‌دهد: «راستش همه طرح‌ها را دوست دارم و نمی‌توانم جدایشان کنم چون دلی هستند. البته از نظر تکنیکی قابل نقد هستند و حتی جزو کارهای نه چندان قوی من محسوب می‌شوند. از نظر حسی آن تصویری که یک روز برفی را نشان می‌دهد و یک خواهر و برادر توی برف جلو می‌آیند و یک ژیان هم پشت‌شان قرار دارد، به نظر خودم کار عمیقی است چون از یک تجربه حسی ماندگار می‌آید».

از طرح‌هایم در مالزی، هندوستان، تونس و ... هم استقبال شد

وقتی یک اثر هنری خلق می‌شود، مواجهه مخاطب با آن برای صاحب اثر بسیار مهم خواهد بود. بازخوردها می‌توانند به صاحب اثر کمک کنند که در ادامه کار هنری‌اش نکاتی را اعمال کند یا قوت و انرژی بیشتری بگیرد. این هنرمند درباره بازخورد کارهایش می‌گوید: «بازتاب‌هایی که از مردم می‌گیرم برایم خیلی لذت‌بخش است. مثلا شخصی به من پیام داد که با پدر و مادرش سال‌ها قطع ارتباط بوده است اما با دیدن این طرح‌ها تصمیم گرفته است دوباره در کنار پدر و مادرش باشد. یا مادری به من پیام داده که با این طرح‌ها گریسته چون در تمام خاطراتش مادرش حضور داشته است. اما حالا که خودش مادر شده به دلیل کارمند بودن خیلی ساعت‌ها از فرزندش دور است. بنابراین او تصمیم گرفته است بیشتر با فرزندش وقت بگذراند تا خاطرات مشترک بیشتری با او داشته باشد.

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

می‌‌خواهم بگویم اثرگذاری زیادی دارد». این نقاش به بازخوردهای عجیب در خارج از کشور هم اشاره می‌کند که خودش هم از قبل تصورش را نمی‌کرده است. او این طور تعریف می‌کند: «خیلی برای خودم هم عجیب و غیرقابل پیش‌بینی بود که بازتاب کارهایم را در بین مردم کشورهای دیگر دیدم. شما ببینید دیده شدن کارهایم بین مردم ترکیه و تاجیکستان باز تا حدی قابل درک است چون مراودات فرهنگی و ارتباطات قومی زیادی با آن‌ها داشته‌ایم اما این‌که ‌می‌دیدم در مالزی، هندوستان، تونس، ترکیه، فلسطین و ... از کارهایم استقبال می‌شود و از این که طرفدار پیدا کرده است، خیلی تعجب کردم. چون از نظر اقلیم، فرهنگ، پوشش و خیلی چیزهای دیگر با ما متفاوت هستند».

در گذشته گیر نکرده‌ام!

وقتی طرح‌های نوستالژیک «علی میری» را می‌بینیم تصور می‌کنیم که او خودش باید خیلی آدم خاطره‌بازی باشد اما او به نکته مهمی اشاره می‌کند که با وجود حس خوب داشتن به گذشته، دوست ندارد در گذشته باقی بماند. او درباره شرایط خودش در دهه ۶۰ و ۷۰ و دوران کودکی می‌گوید: «آن موقع فضایی پراضطراب و پرفشاری حاکم بود. ما وسط روزهای شلوغ و حتی ناامنی بزرگ شدیم. به هرحال ما به عنوان کودک و نوجوان دنیای خودمان را داشتیم. البته رفتار پدر، مادرها و معلم‌ها با بچه‌ها با امروز متفاوت بود و حتی شاید الان قابل دفاع هم نباشند اما آدم‌ها، همدلی‌ها و صمیمیت‌های خاصی با هم داشتند. اما این نکته را حتما دوست دارم بگویم که من خوشبختانه در گذشته گیر نکرده‌ام. من دوست ندارم به گذشته برگردم، ضمنا همه اتفاقاتش را هم تایید نمی‌کنم.

فقط مثل یک مورخ آن روزها را روایت می‌کنم چون خاطرات من هستند و دوست‌شان دارم. امروز جامعه ما کمی بیمار است و خشونت، خستگی و ناامیدی در بین مردم زیاد است. راستش مردم وسایل زیادی برای سرگرم و شاد شدن ندارند. البته این را نمی‌خواهم به اتفاقات سیاسی ربط بدهم. به نظرم این بیشتر از فرهنگ غر زدن که حاکم بر خودمان است، می‌آید. من در این بین سعی می‌کنم به اندازه خودم به عنوان یک تصویرگر حس خوب بدهم تا بتوانند برای مسائل امروزشان با انرژی و فکر درست راه حل‌هایی پیدا کنند. چیزی که دوست دارم مردم بهش فکر کنند این است که از خودشان بپرسند چرا در گذشته حال‌شان خوب بود و امروز نه. از خودمان باید بپرسیم چه کارهایی باید انجام دهیم تا حال امروزمان بهتر شود. این بهترین کاری است که برای امروزمان می‌توانیم انجام دهیم تا این پرداخت به نوستالژی در حد یک سرگرمی باقی نماند. اگر مردم به این مسائل فکر کنند من مزد خود را گرفته‌ام و به هدفم رسیده‌ام». 

سفر شیرین در زمان

علی میری تنها کسی نیست که طرح‌های نوستالژیک اش با استقبال مواجه شده است؛ چند سال قبل سعید مرادی در صفحه «همشهری سلام» خراسان برای ستون «خاطره‌بازی» که به قلم سید مصطفی صابری نوشته می‌شد، طرح‌های شیرین و خاطره‌انگیزی می کشید که برخی جزئیات رئال و جالب کارهای میری را نداشت اما شخصیت‌هایش بامزه بودند. پای طرح‌های شیرین مرادی توسط مخاطبان به فضای مجازی به‌خصوص شبکه اجتماعی فیس‌بوک و پیام رسان وایبر که آن‌روزها روی بورس بودند کشیده شد. تعدادی از طرح‌های برگزیده «مرادی» را در ادامه می‌بینید.  

علی میری,اخبار هنرهای تجسمی,خبرهای هنرهای تجسمی,هنرهای تجسمی

  • 23
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۱۱
غیر قابل انتشار: ۱۳
جدیدترین
قدیمی ترین
یاد اون دوران بخیر
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش