جمعه ۲۸ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۷:۲۱ - ۰۲ اردیبهشت ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۲۰۰۳۵۳
فستیوال ها و جشنواره های هنری

 نماینده ایران در بخش سینه‌فونداسیون کن

ارتباط مستقیم با بزرگان سینما

 اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,جشنواره,فیلم حیوان

امسال ایران در بخش فیلم کوتاهِ دانشجویی جشنواره کن با عنوان سینه‌فونداسیون، یک نماینده دارد. «حیوان» ساخته بهرام و بهمن حاج‌ابول‌لو ارک از مدرسه ملی سینمای ایران، با ١٥ فیلم کوتاه دیگر از دانشگاه‌ها و مدارس فیلم‌سازی سراسر جهان رقابت می‌کند. با برادران ارک که یک فیلم بلند هم قبل از این ساخته‌اند، در مورد حال‌وهوای «حیوان»، پیش‌بینی‌شان از کن و مدرسه ملی سینما به صحبت نشستیم.

 

به عنوان آغاز گفت‌وگو کمی درباره حال‌‌وهوای فیلم «حیوان» بگویید و اینکه به نظرتان فیلم چه پارامترهایی دارد که سینه‌فونداسیون کن آن را پذیرفته است؟

بهمن: فکر می‌کنم فرم «حیوان» برایشان جذاب بوده. حال و هوای  فیلم یک‌جورهایی انتزاعی است و گاهی اوقات هم حالات خشنی دارد. بیشتر سعی کردیم فیلم کوتاه حیوان به جنون کشیده شود.

 

بهرام: اولین پارامترش فرستادن این فیلم از طرف یک ارگان آموزشی سینمایی است چون سینه‌فونداسیون توجهش را به استعداد‌های دانشجویی معطوف کرده است.

 

«حیوان» دیالوگ ندارد و با یک بازیگر هم قصه خود را جلو می‌برد. تصمیم به استفاده‌نکردن از دیالوگ به دليل ملموس‌تربودن آن برای مخاطب جهانی بود یا دلیل دیگری داشت؟

بهرام: بیشتر دلیلش این بود كه فیلم را لامکان و لازمان‌تر کنیم و با دیالوگ، جغرافیای خاصی به آن ندهیم؛ به خاطر همین هم در شیوه اجرا به تصویرها و قاب‌هایی می‌رسیدیم که صریح باشند و جای خالی دیالوگ را پر کنند.

بهمن: موضوع حیوان طوری بود که اگر برایش دیالوگ استفاده می‌کردیم شخص مورد نظر را وارد آن فرهنگ و بوم و زبان می‌کردیم که می‌خواهد از آنجا فرار کند اما فیلم ما درباره یک انسان بود در ناکجاآباد، که می‌خواهد از جایی که هست برود یا از یک محدوده بگذرد؛ البته وقتی فیلم بدون دیالوگ می‌شود انگیزه‌های شخصیت پنهان می‌ماند که باید برایش نمود بیرونی پیدا کنی و مخاطب باید کاملا از هدف رفتارهایی که او می‌کند آگاه باشد و گمراه نشود. این كمي سخت بود امیدوارم درآمده باشد.

 

بازیگر خود را با چه معیاری انتخاب کردید؟

بهمن: چهره برایمان در اولویت بود که از نظر ما چهره داود نورپور به نقش می‌آمد.

 

فیلم را از چه راهی برای کن فرستادید؟

بهرام: من فیلم را در سایت جشنواره آپلود کردم. آنها دیدند و انتخاب شد.

 

 کمی درباره فیلم‌های قبلی‌‌تان و موفقیت‌های آنها بگویید. گویا یک فیلم بلند هم به نام «سویوق» ساخته‌اید که جوایز متعددی دریافت کرده است.

بهرام: ما در تبریز همه فیلم‌هایمان را کار کرده‌ایم به جز حیوان که در تبریز نبود. شاید «آفتاب سوخته» اولین فیلم حرفه‌ای ما باشد که ما را به جامعه فیلم‌سازی کمی شناساند و پس از آن هم فیلم کوتاه «نجس» که برایمان خیلی راهگشا بود. اما فیلم بلندمان «سویوق» شاید به‌نوعی با آدم‌های بزرگ سینمای کشورمان ما را بیشتر آشنا کرد. شاید مي‌توان گفت سویوق اولین فیلم مستقل ترک‌زبانی بود که در تبریز تولید شد و این خودش به‌نوعی باعث تولید چند فیلم دیگر ترکی به همان شیوه مستقل شد.

 

این سؤال درباره همه کسانی که مشترک کارگردانی می‌کنند به ذهن می‌آید؛ چگونه با نظر یکدیگر کنار می‌آیید و ایده کدام‌تان در کارگردانی ارجح‌تر است؟

بهمن: معمولا ما یک‌جور فکر می‌کنیم و تا یکدیگر را با پیشنهادات‌مان قانع نکنیم کاری انجام نمی‌دهیم چون مطمئنیم در آن صورت یک جای کار می‌لنگد.

 

بهرام: معمولا وقتی ایده‌ای به ذهن یکی از ما رسید و هر دو از ایده خوشمان آمد روی آن شروع به کار می‌کنیم؛ مدام ایده را پرورش می‌دهیم تا به اتفاق نظر برسیم. سلیقه ما به هم خیلی نزدیک است و با هم سوءتفاهم نداریم. در زمان کارگردانی نیز گاهی اختلاف نظر پیش می‌آید ولی به‌هرحال یکی‌مان از خر شیطان پایین می‌آید.

 

 برای فیلم‌تان در کن چه پیش‌بینی‌ای دارید؟

بهرام: فکر می‌کنم «حیوان» مخالفان و موافقان زیادی خواهد داشت عده‌ای موافق فیلم خواهند بود و عده‌ای دیگر اصلا فیلم را دوست نخواهند داشت.

 

بهمن: امیدوارم اتفاقات خوبی بیفتد حس من مثبت است.

 

فیلم شما از اولین تولیدات مدرسه ملی سینمای ایران است. نقش مدرسه در ساخت فیلم شما چه بود؟

بهمن: اگر مدرسه نبود که فیلم ما ساخته نمی‌شد. خیلی حامی ما بودند و واقعا از وقتی که به مدرسه آمده‌ایم با بزرگان سینمایمان از  نزدیک آشنا شدیم و استانداردها را بهتر شناختیم. فیلم‌نامه حیوان با راهنمای استادان مشاورمان در مدرسه پخته شد. آقای سعید رحمانی نقش بسزایی در کارمان داشتند و حتی دیگر بچه‌های مدرسه که معمولا فیلم‌نامه‌هایمان را برای هم می‌خوانیم، کمک کردند. امید شمس یکی از بچه‌های مدرسه در فیلم‌نامه همفکری‌های خوبی داد.

 

بهرام: مدرسه باعث شروع یک روند متفاوت‌تر در کار ما شد. از بدو ورود به مدرسه کمی محافظه‌کاری را کنار گذاشتیم و در ساخت حیوان نیز آن روحیه تجربه‌گرایی، یا به قول کیانوش عیاری «جنون»، در ما بود. گاهی این شبهه پیش می‌آید که بهمن و من خودمان فیلم‌ساز بوده‌ایم و بدون حضور در مدرسه ملی نیز توانایی ساخت این کار را داشتیم ولی می‌خواهم بگویم واقعا این‌گونه نیست؛ اولین دلیلش هم پشتیبانی علمی و صحیحی ‌است که از ما شد. مدرسه در شیوه آموزش خود به ما نیز به این فکر می‌کرد که ایده‌های خود ما را پخته‌تر کند و نه اینکه ما بیاییم و ایده‌ای از آنها را کار کنیم. حین ساخت فیلم، هر لحظه که به مشکلی برمی‌خوردیم می‌توانستیم از استادان مدرسه راهنمایی بخواهیم و به عنوان یک فیلم‌ساز تنها دغدغه‌مان ساخت یک کار خوب بود و فشاری محدودمان نمی‌کرد.

 

 تأثیر مدرسه ملی سینما در مسیر فیلم‌سازی خود را تا چه حد می‌دانید؟ اصلا تفاوت این مدرسه با آموزشگاه‌های دیگر فیلم‌سازی از نظر شما که هنرجوی آن هستید، در چیست؟

بهرام: مدرسه اولین اتفاق خوبش ارتباط مستقیم با بزرگان حرفه‌ای سینماست. آموزش سینما در مدرسه ملی دیگر منوط به کتاب‌های دانشگاهی نیست، بلکه مستقیم به تجربه‌های این بزرگان برمی‌گردد که به شکل عینی و عملی‌تری آموزش اتفاق می‌افتد و چون در کنارت افراد یا استعدادهای دیگری که از سراسر ایران آمده‌اند حضور دارند، نگاه و شناخت کلی‌تری هم از این جهت به دست می‌آوری.

 

بهمن: به این سؤالتان فقط ما که بچه‌های مدرسه هستیم، می‌توانیم جواب دهيم نه هیچ کاغذبازی اداری شورایی یا نظارتی و... لطف آقای مجتبی راعی بود که مدرسه را به ما معرفی کرد و لطف آقای روح‌الله حسینی (مدیر مدرسه ملی سینما) و هیئت انتخاب مدرسه بود که ما را انتخاب کردند. در یک سالی که در مدرسه بوده‌ایم آن‌قدر چیزهای ریزودرشت یاد گرفته‌ایم که در حیوان تأثیرشان را می‌بينید. درست است که هر فیلم‌سازی بدون رفتن به مدرسه سینمایی هم فیلمش را می‌سازد اما مدرسه جایی است که مدام باید در آن فعال باشی و ذهنت درگیر است و دائما با نامدارهای سینمای ایران هم‌کلام هستي و این منش تو را پرورش می‌دهد. اینکه ما همیشه غریزی فیلم بسازیم درست نیست، تا یک جایی جواب می‌دهد. الان دوره، دوره‌ تخصص است و باید در هر مسئله ریز شوي. مدرسه این ریزبینی را دارد و سرهم‌بندی‌شده نیست. می‌دانی وقتی در آن هستی به خاطر استعدادت هست و برای دولت هم اهمیت داری.

 

از دیدگاه شما، فیلم‌سازان کوتاه به جز بحث حمایت مالی و پشتیبانی‌ها، با چه معضلی دست‌و‌پنجه نرم می‌کنند؟

بهرام: من می‌توانم از خودم مثال بزنم و فکر می‌کنم این برای همه یکسان باشد و آن سواد کاری است؛ چه به صورت مطالعه‌های هنری، ادبی و فلسفی و چه آگاهی در شیوه اجرا که مربوط به دانش فنی یک فیلم‌ساز است. هر چقدر این دانش وسیع‌تر ‌شود جسارت فیلم‌ساز نیز بیشتر می‌شود.

 

بهمن: وقت کافی برای فکرکردن درباره فیلم‌شان و اینکه خیلی وقت‌ها احساس می‌کنند تلاش‌شان بیهوده است؛ اینکه اگر فیلم‌ساز یا آرتیست باشی باید توان شکست داشته باشی و مستمر ادامه دهی.

 

اصولا فیلم کوتاه ‌چه ویژگی‌هایی باید داشته باشد که مورد استقبال قرار گیرد و موفق به حساب بیاید؟

بهمن: واقعا استاندارد خاصی وجود ندارد.

 

بهرام: فیلم کوتاه باید توانایی ایجاد یک اتمسفر قوی را داشته باشد و لحظه‌هایی بسازد که ما سینماگرها به عنوان «آنِ هنری» از آن یاد می‌کنیم.

 

به عنوان سؤال آخر بگویید درباره آینده فیلم‌سازی مشترک خود چه دورنمایی دارید؟

بهرام: اگر بخت با ما یار باشد و توانایی آن را داشته باشیم، دوست داریم جریان متفاوتی از فیلم‌سازی را پیش بگیریم و پیشنهادات جدیدی بتوانیم به زیست محیط سینمایی اضافه کنیم.

 

بهمن: باید بگویم اگر زنده و سالم بودیم، حتما منتظر ما در فیلم‌های بعدی‌مان باشید.

 

 

 

 

 

 

sharghdaily.ir
  • 15
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
مینا ساداتی بیوگرافی مینا ساداتی بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۱۰ آذر ۱۳۶۰

محل تولد: کاشان، ایران

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون

تحصیلات: فوق لیسانس گرافیک از دانشگاه هنرهای زیبای تهران

آغاز فعالیت: ۱۳۸۶ تاکنون

ادامه
شاه نعمت الله ولی شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه ایرانی

تاریخ تولد: ۱۴ ربیع الاول۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

نام های دیگر: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

پیشه: فلسفه و تصوف

مکتب: عارف و تصوف

آثار: شرح لمعات، رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
مائوریستو موتا پائز بیوگرافی مائوریسیو موتا پائز؛ سرمربی والیبال

تاریخ تولد: ۲۶ مه ۱۹۶۳

محل تولد: ریو دو ژانیرو، برزیل

ملیت: فرانسه

حرفه: سرمربی والیبال

آغاز فعالیت: سال ۱۹۹۴ تاکنون

ادامه
فرشید اسماعیلی بیوگرافی فرشید اسماعیلی فوتبالیست جوان ایرانی

تاریخ تولد: ۴ اسفند ۱۳۷۲

محل تولد: بندرلنگه، هرمزگان، ایران

حرفه: فوتبالیست

پست: هافبک هجومی

باشگاه کنونی: پیکان

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر 

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش