یکشنبه ۳۰ آذر ۱۴۰۴
۱۴:۵۰ - ۳۰ آذر ۱۴۰۴ کد خبر: ۱۴۰۴۰۹۲۱۴۰
شبکه نمایش خانگی

قاضی دیوان عدالت: نه ساترا نه صداوسیما هیچکدام صلاحیت تنظیم‌گری نمایش خانگی را ندارند

شبکه نمایش خانگی,تصمیم گیری ساترا و صداوسیما برای شبکه نمایش خانگی
یک قاضی دیوان عدالت اداری به طرح جدید مجلس برای کنترل همه‌جانبه فضای مجازی توسط صداوسیما واکنش نشان داد.

به گزارش هم میهن، "سعید دلفانی" سرپرست سابق دادسرای فرهنگ و رسانه و قاضی دیوان عدالت اداری در یادداشتی نوشت: مناقشه بر سر صلاحیت صدور مجوز در حوزه نمایش‌های خانگی و «صوت و تصویر فراگیر»، به منازعه حقوقی ـ نهادی بدل شده؛ نزاعی که نمی‌توان آن را اختلاف اداری تلقی کرد، بلکه باید بازتابی از تعارض ساختاری میان دو نهاد دانست: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی به‌عنوان متولی سیاست‌گذاری فرهنگی و ساترا به‌عنوان نهاد نوظهور تنظیم‌گر رسانه‌ای.

در این اختلاف نهادی، وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی خود را متولی قانونی و تخصصی صدور مجوزهای فرهنگی می‌داند، در حالی که ساترا با اتکا به مصوبات شورایی و تصمیمات اداری، قلمرو صلاحیتی و نظارتی خود را به حوزه نمایش‌های خانگی و پلتفرم‌های اینترنتی تعمیم داده. این دو رویکرد متعارض، زمینه ساز منازعه‌ای در ساختار حقوقی شده که پرسش آن چنین است: کدام‌ نهاد به لحاظ قانونی مرجع صلاحیت‌دار صدور مجوز آثار نمایشی و صوتی ـ تصویری فراگیر است؟ یافتن پاسخ نیازمند بررسی قانون اساسی و قوانین موضوعه است.

پرسش را ابتدا باید در پرتو اصل ۱۷۵ قانون اساسی تحلیل کرد. جمله پایانی این اصل که درباره صدا و سیما است، تصریح می‌کند: «خط‌مشی و ترتیب اداره سازمان و نظارت بر آن را قانون معین می‌کند.» این عبارت بنیادین، صلاحیت‌ها و ساختارهای اداره و نظارت رسانه ملی و هر سازوکار تنظیم‌گر وابسته به آن را از قلمرو تصمیمات اداری و مصوبات شورایی خارج و در قلمرو تقنین قرار می‌دهد. یعنی ایجاد و تثبیت هر صلاحیت ماهوی و دائمی در این حوزه برای ساترا محتاج نص صریح قانون مصوب مجلس است و از آیین‌نامه‌، دستورالعمل‌ یا مصوبات فرادست اداری قابل احراز نیست. نکته مهم، لفظ «اداره» است.

«اداره» در معنای حقوقی صرفاً به مدیریت اجرایی یا اعمال سیاست‌ روزمره محدود نمی‌شود، بلکه بر ساختار و صلاحیت‌ نهادی دلالت دارد که باید مستقیم در متن قانون تعریف شود. بنابراین ادعای ساترا، تنها زمانی معتبر است که پشتوانه قانونی مصوب مجلس داشته باشد؛ در غیر این صورت، اداره به‌عنوان یک صلاحیت نهادی، فاقد وجاهت قانونی خواهد بود. اصل ۱۷۵ واجد چند دلالت حقوقی است. اول اینکه هر خط‌مشی، ترتیب اداره و سازوکار نظارت ساترا در سپهر رسانه‌ای باید مستند به قانون باشد، نه سیاست‌گذاری اجرایی. دوم اینکه مرجع ایجاد و تحدید صلاحیت‌ها مقنن عمومی مجلس است؛ بنابراین ساترا که مدعی صلاحیت ماهوی و دائمی در صدور مجوزهای رسانه‌ای است، مشروعیت این ادعا باید به متن یک قانون مستند شود. بر اساس این دو دلالت، هرگونه خلق صلاحیت برای تنظیم‌گری محتوا، صدور مجوز یا اعمال نظارت در حوزه صوت و تصویر ازسوی ساترا، زمانی وجاهت قانونی دارد که از مسیر تقنین عمومی عبور کرده باشد، در غیر این صورت فاقد مبنای قانونی و فاقد اثر ماهوی خواهد بود.

ساترا به‌عنوان نهاد نوظهور تنظیم‌گر رسانه‌ای، در عمل به مصوبات شورایی، بخشنامه‌ها و دستورالعمل‌های اجرایی متکی است. این تکیه‌گاه‌ها حتی در فرض اعتبار اداری، از نظر سلسله‌مراتب هنجارها، ابزار اجرا و تبیین محسوب می‌شوند نه ابزار ایجاد صلاحیت.

از منظر اصول عام حقوق عمومی، اصل «قانونی بودن صلاحیت‌ها» مقرر می‌دارد که نهاد عمومی فقط در حدود صلاحیت‌های مصرح قانونی می‌تواند مداخله کند و تجاوز از این حدود موجب خروج از صلاحیت و بی‌اعتباری آثار است. اصل «سلسله‌مراتب هنجارها» بیان می‌کند که قانون مصوب بر آیین‌نامه، بخشنامه و مصوبه شورایی مقدم است و در تعارض، ابزارهای اداری اعتبار ماهوی خود را از دست می‌دهند.

اصل «تناسب و ضرورت در محدودسازی آزادی‌ها» ایجاب می‌کند هر الزام یا محدودیت در حوزه آزادی بیان و دسترسی عمومی به آثار فرهنگی باید مستند به نص قانون باشد تا قابلیت پیش‌بینی و مشروعیت آن تضمین شود. بنابراین مصوبات شورایی و دستورالعمل‌ها می‌توانند روش، فرآیند و ضوابط اجرایی را در چهارچوب قانون موجود تنظیم کنند، اما نمی‌توانند مرجع جدید برای صدور مجوزهای ماهوی خلق کنند.

آیا در منظومه قوانین مصوب مقرره‌ای هست که مرجع صلاحیت‌دار صدور مجوز برای آثار نمایشی و صوتی ـ تصویری فراگیر را تعیین کرده باشد؟ پاسخ در چهارچوب «قانون نحوه مجازات اشخاصی که در امور سمعی و بصری فعالیت‌های غیرمجاز می‌نمایند ـ مصوب ۱۳۸۶ ـ با اصلاحات و الحاقات بعدی» قابل استخراج است.

ماده ۲ این قانون مرجعیت صدور مجوز برای «آثار صوتی و تصویری» را به وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی محول می‌کند. تحلیل این ماده بر پایه تفسیر نظام‌مند، لفظی و غایی چنین است: اولاً، «اثر» در معنای حقوقی عنوانی عام است که به هر محصول خلاقانه با شکل نسبتاً ثابت صوتی یا تصویری، فرآیند تولید و تدوین مشخص و قصد عرضه عمومی اطلاق می‌شود. این تعریف به‌موجب اطلاق لفظی این ماده، به نوع حامل یا بستر انتشار مقید نشده؛ یعنی اثر می‌تواند روی نوار، دیسک، پرده سینما یا پلتفرم عرضه شود و تفاوتی در ماهیت آن ایجاد نمی‌شود. بنابراین آثار صوتی و تصویری فراگیر که در پلتفرم‌ها و نمایش‌ خانگی منتشر می‌شوند به‌عنوان «اثر» محسوب شده و مشمول این ماده هستند.

ثانیاً در «تفسیر نظام‌مند»، ماده ۲ در بستر اهداف و وظایف قانونی وزارت قرار می‌گیرد که سیاست‌گذاری محتوایی، حمایت از تولید فرهنگی و صدور مجوز برای آثار فرهنگی را مأموریت‌های ذاتی وزارت می‌داند. لذا تعیین مرجع صدور مجوز برای «آثار» در ماده ۲ این قانون با کار تخصصی وزارت در نظام حقوقی سازگار و مکمل است.

ثالثاً در «تفسیر غایی»، غرض قانونگذار از تجویز صدور مجوز برای آثار، تضمین نظم عمومی فرهنگی، حمایت از حقوق مخاطب و تولیدکننده و ایجاد قابلیت پیش‌بینی در الزامات پیشینی انتشار است. این غایت با توسعه فناوری دچار تغییر موضوعی نمی‌شود و بنابراین شمول بر تولیدات پلتفرمی و آثار صوتی و تصویری فراگیر امری مقتضی هدف قانونگذار است نه متعارض با آن.

رابعاً، از حیث «اصول عام حقوق عمومی» اطلاق ماده ۲ قانون مورد اشاره با اصل برابری آثار هم‌سنخ و منع تبعیض نوعی، هماهنگ است و نمی‌توان آثارِ ماهیتاً یکسان را صرفاً به اعتبار بستر انتشار از شمول مجوز خارج کرد یا به مرجع دیگری سپرد، مگر آنکه نص خاصِ لاحق، تخصیص صریح ایجاد کند.

خامساً، از حیث «نسبت هنجاری»، این ماده به‌عنوان حکم قانونی عام در حوزه آثار صوتی و تصویری، بر هر مصوبه اجرایی یا شورایی مقدم است و هرگونه ادعای مرجعیت موازی برای صدور مجوز در قالب بخشنامه یا دستورالعمل، به دلیل فقدان نص تقنینی قابلیت ایجاد صلاحیت ماهوی ندارد. لذا پاسخ پرسش بالا مثبت است؛ یعنی قانون مصوب مجلس، مرجع صلاحیت‌دار را وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی تعیین کرده است.

اطلاق «آثار صوتی و تصویری» در ماده ۲ این قانون به‌صورت نظام‌مند بر تولیدات نمایش خانگی پلتفرمی و آثار صوتی و تصویری فراگیر نیز تسری می‌یابد و به‌دلیل نبودِ قانونِ تخصیص‌زننده یا ناسخ، هیچ نهاد غیرتقنینی از جمله ساترا نمی‌تواند صرفاً با مصوبات شورایی و دستورالعمل‌ اداری، مرجعیت صدور مجوز ماهوی را برای خود ایجاد یا تثبیت کند. در مقابل این استدلال‌ها، در برخی محافل تقنینی تلاش‌هایی برای تصویب طرح «قانون حمایت و رسیدگی به تخلفات حوزه صوت و تصویر فراگیر در فضای مجازی» مشاهده می‌شود که هدف آن پرکردن خلأ قانونی ساتراست. حال آنکه در امتداد تحلیل ماده ۲ مزبور و اطلاق آن بر «آثار صوتی و تصویری»، چنین طرحی زمانی می‌تواند جایگاهی در نظم هنجاری بیابد که خلأ واقعی در مرجعیت قانونی موجود باشد. به‌ موجب این ماده، مرجع صدور مجوز آثار صوتی و تصویری صریح تعیین شده و اطلاق این عنوان تولیدات نمایش خانگی پلتفرمی را نیز در بر می‌گیرد.

شگفت‌آور است در حالی که «قانون موجود» مرجعیت را تعیین و چهارچوب را ترسیم کرده، برخی طرح‌ها به‌جای تنقیح و تحکیم همین چهارچوب، به سمت واگذاری صلاحیتِ محتوایی به نهادهایی مانند ساترا پیش می‌روند. نقطه کانونی این طرح نه در نوآوری‌های فرعی بلکه در «به‌رسمیت شناختن صلاحیت قانونی ساترا» است. این تلاش نه‌تنها مرجعیت تخصصی و قانونی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی را نادیده گرفته، بلکه به‌صورت ساختاری مشمول تعارض منافع می‌شود، زیرا ساترا به‌واسطه پیوند نهادی با صدا و سیما در موقعیتی قرار می‌گیرد که هم‌زمان هم داور قواعد و هم بازیگر بازار است. در حقوق عمومی این هم‌نشینی نقش‌ها به‌عنوان وضعیت کلاسیک «تنظیم‌گر ذی‌نفع» شناخته می‌شود و پیامد مستقیم آن «تحریف تنظیم‌گری» (regulatory capture) است.

یعنی تنظیم‌گر به جای پاسداشت منافع عمومی به تداوم و تقویت منافع نهادِ متصل خود گرایش می‌یابد. در این چهارچوب هر تصمیم محتوایی، هر ضابطه فنی و هر مجوز یا منع انتشار، بالقوه تحت تأثیر انگیزه‌های رقابتی و سهم‌خواهی بازار قرار می‌گیرد که با اصول «بی‌طرفی تنظیم‌گر، برابری ذی‌نفعان در برابر مرجع اداری و منع تبعیض نوعی» ناسازگار است. همچنین تمرکز صلاحیت محتوایی در نهادِ دارای پیوند با پخش، خطر «خنثی‌سازی رقابت» را افزایش می‌دهد؛ یعنی از طریق استانداردگذاری گزینشی بار مقرراتی نامتناسب بر رقبا تحمیل و دسترسی منصفانه به بازار تضعیف می‌شود. نتیجه این شرایط کاهش تنوع فرهنگی، کاستن از ریسک‌پذیری تولیدکنندگان مستقل و شکل‌گیری «اثر سرمازدگی» در بیان و نوآوری فرهنگی است. به‌ لحاظ آیینی تعارض منافع ساختاری ساترا، تضمین‌ دادرسی منصفانه را تهدید می‌کند.

مرجعی که ذی‌نفع است نمی‌تواند به‌ نحو معتبر معیارهای بی‌طرفی رسیدگی را محقق کند. در نبودِ استقلال سازمانی و جداسازی کارکردی میان «تنظیم» و «رقابت»، سازوکار شکایت و تجدیدنظر داخلی عملاً به تثبیت تصمیمات اولیه میل می‌کند و نظارت مؤثر بیرونی کاهش می‌یابد. این نقص، اصل قابلیت پیش‌بینی و اعتماد مشروع فعالان فرهنگی را مخدوش کرده و انگیزه‌ دورزدن مقررات یا خروج از بازار رسمی را تقویت می‌کند. از منظر سلسله‌مراتب هنجارها، اعطای صلاحیت قانونی به تنظیم‌گرِ ذی‌نفع، نه تنها جایگاه وزارت را به‌عنوان مرجع تخصصی محتوایی تضعیف می‌کند، بلکه مسیر «تعارض مأموریت» را هموار می‌سازد.

به این معنی که وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی مأموریت ارتقا و حمایت از تولیدات فرهنگی را دارد و بر بستر رویه‌های اداری شناخته‌ شده امکان رعایت حقوق آیینی ذی‌نفعان را فراهم می‌آورد. اما ساترا با منطق بازارِ رسانه‌ای و پیوندهای نهادی خود ممکن است انگیزه‌های متفاوتی در تصمیم‌گیری وارد کند که با صیانت از منافع عمومی و استقلال ارزیابی محتوایی جمع‌پذیر نیست. لذا به‌رسمیت شناختن صلاحیت ساترا در وضعیت فعلی معادل قانونی‌سازی تعارض منافع، تضعیف رقابت منصفانه و دورشدن از الگوی تنظیم‌گری بی‌طرف و مبتنی بر قانون‌محوری است که به‌جای ارتقای کیفیت حکمرانی رسانه‌ای، به تثبیت امتیاز ساختاری و فرسایش اعتماد ذی‌نفعان می‌انجامد. آنچه از استدلال‌های حقوقی برمی‌آید، یک گزاره محوری است: تنظیم محتوایی نمایش‌های خانگی و آثار تولیدی صوتی‑تصویری، به اعتبار ماهیت و پیامد اجتماعی، فرهنگی و حقوقی نیازمند مرجعیت قانونی، تخصصی و بی‌طرف است.

واگذاری چنین صلاحیتی به نهادی وابسته به تولیدکننده محتوا، از منظر حقوقی فاقد وجاهت بوده و پیامدهای عملی منفی گسترده‌ برای آزادی بیان، تنوع فرهنگی و ثبات بازار تولید محتوا خواهد داشت. این وضعیت به‌ جای ارتقای کیفیت حکمرانی رسانه‌ای، به تثبیت امتیاز ساختاری و فرسایش اعتماد ذی‌نفعان منجر و مسیر توسعه فرهنگی و رسانه‌ای را با چالش‌ مواجه می‌سازد.

درنهایت این وضعیت صرفاً یک اختلاف نهادی نیست، فرصتی برای بازاندیشی در ساختارهای حقوقی و اداری است؛ برای بازگشت به قانون، شفاف‌سازی مرزهای صلاحیت و تضمین استقلال نهادهای تنظیم‌گر. با چنین بازاندیشی می‌توان منافع عمومی و حقوق بنیادین شهروندان را تضمین و اعتماد فعالان فرهنگی و هنری را بازسازی کرد.

  • 16
  • 2
۵۰%
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش