یکشنبه ۱۵ تیر ۱۴۰۴
۲۱:۲۸ - ۲۰ اسفند ۱۳۹۵ کد خبر: ۹۵۱۲۰۳۳۸۴
فیلم و سینمای ایران

گفت و گو با کارگردانِ «عاشقانه»ی پُرستاره

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,سریال عاشقانه

از همان یکی دو ماه پیش که برای سریال «عاشقانه» عکس محمدرضا گلزار در کنار مهناز افشار و ساره بیات روی بیلبوردها و پشت شیشه سوپرمارکت ها رفت، خیلی ها منتظر بودند که ببینند نتیجه این سریال جدید و پربازیگر شبکه نمایش خانگی چه خواهدشد؛ سریالی که پر است از بازیگران مطرح و کارگردان آن هم کسی است که با فیلم «من سالوادور نیستم» تا همین چند ماه پیش عنوان پرفروش ترین فیلم تاریخ سینمای ایران را به نام خود زده بود. با منوچهر هادی، کارگردان این سریال درخصوص تمام نکات ریز و درشت «عاشقانه» گفت و گو کردیم.

 

پارسال که سریال «شهرزاد» از شبکه نمایش خانگی پخش شد، خیلی ها را به آینده این شبکه امیدوار کرد و باعث شد هر سریالی در این جا توزیع می شود، با آن قیاس کنند، شما فکر می کنید «عاشقانه» اثری است که در این مقایسه موفق بیرون بیاید؟

 ما قطعا سریالی می سازیم که از این به بعد هر اثری در شبکه نمایش خانگی ساخته شد با «عاشقانه» مقایسه شود.

 

جدا؟ تا این حد به نتیجه آن امیدوارید؟

بله، من حس می کنم خیلی هم تا به این جا موفق بودیم، البته فقط بخش کارگردانی کار را نمی گیوم. اگر به امید خدا همه چیز به خوبی سپری شود و فیلمبرداری و مراحل فنی تمام شود و در زمینه اجرا از جایی به ما فشاری وارد نشود، همه عوامل تلاش کردند اتفاق ویژه ای رخ دهد.

 

قطعا همه ما «شهرزاد» را دوست داریم و می خواهیم بیشتر از این سریال کارمان دیده شود و یک موفقیت دیگر حتی بهتر از «شهرزاد» برای شبکه نمایش خانگی اتفاق بیفتد.

 

پس پیش بینی خودتان این است که کارتان می گیرد؟

قطعا «عاشقانه» خیلی موفق است، البته خودم دوست ندارم که با «شهرزاد» مقایسه شود، چون حال و هوا و رنگ و لعاب سریال ما خیلی فرق دارد. «عاشقانه» یک اثر امروزی است و قصه روز دارد ولی «شهرزاد» یک قصه نوستالژیک است، در دل تاریخ معاصرمان. تاریخی که خیلی ها از آن دوران شنیده اند ولی در نهایت هر کدام اگر موفق باشد هم برای حال دست اندرکاران پروژه ها خوب است و هم برای خود مردم که یک کار خوب می بیینند.

 

یکی از حربه های فیلمتان برای جذب مخاطب استفاده از یک تیم بازیگری پر و پیمان است؟ چنین انتخاب هایی مسلما در وهله اول بیننده را به سمت کارتان جذب می کند اما می تواند مخاطب را پای کار نگه دارد؟

وقتی شما تیمی با این قدرت می چینید، دو تا اتفاق می افتد؛ این ماجرا هم خوب است، هم خطراتی دارد. اگر شما با این تیم کاری بسازید که با استقبال مواجه نشود، بیشتر از همه شکست به سرمایه گذار و کارگردانی وارد شده که نتوانسته اند از عهده کار بربیایند ولی اگر برعکس این اتفاق بیفتد و مردم از کار استقبال کنند، باز سهم زیادی را بازیگران می برند و خیلی ها معتقدند که بازیگران در این کار درخشیده اند که کار گرفته.

 

ولی به نظرم همه مثل زنجیر به هم پیوسته اند. مسلما کسی که این همه بازیگر برای کارش می آورد باید تهیه کننده و کارگردانی در کارش حضور داشته باشند که آن ها هم اعتبار لازم را داشته باشند. این طور نیست که هر کسی یک مقدار پول داشته باشد و بتواند هر بازیگری را بخواهد، نه این بازیگرها برای هر کاری یا کارگردانی نمی توانند خوب بازی کنند.

 

یعنی اگر این پروژه جواب بدهد، به دلیل کارگردانی خوب شما روی کار این بازیگران بوده؟

نه، واقعا نمی خواهم سهم خودم را زیاد کنم و بگویم همه به خاطر من آمده اند و به این دلیل کار خوب شده، قطعا قصه تاثیر داشته، پول این پروژه برای جذب بازیگر تاثیر داشته، کارگردانی من و اعتبار آقای گلستانه هم بوده. حالا آخر این ماجرا اگر اتفاق خوبی باشد، همه ما برنده ایم، البته باز هم بیشتر بازیگرها به چشم می آیند، چون تماشاگر بیشتر بازیگر را در قاب تلویزبون می بیند مخصوصا در شبکه نمایش خانگی که بازیگر ویترین کار است.

اما قبلا در شبکه نمایش خانگی سریال هایی مثل «عشق تعطیل نیست» و فصل سوم «قلب یخی» توزیع شده که در زمینه بازیگری خیلی پر و پیمان بودند و هر کسی را که دلشان خواست، آوردند ولی در نهایت شکست خوردند.

 

اساسا اسم بازیگر تعیین کننده نیست. بازیگر خوب باید در کنار یک قصه جذاب، کارگردانی و شخصیت پردازی درست، طراحی صحنه و لباس صحیح و مواردی این چنینی بدرخشد. هیچ وقت بازیگر، کارگردان و فیلمنامه به تنهایی نمی توانند صددرصد تعیین کننده باشند. هر کدام به اندازه خودشان سهم دارند و اگر همه عوامل در کنار هم قرار بگیرند و توسط کارگردان به درستی رهبری شوند، قطعا کل کار نتیجه خواهدگرفت. این که نویسنده و کارگردان آن قدر هوشمند باشند و بتوانند تشخیص بدهند ذائقه مخاطب سال ۹۶ چیست و چه چیزی احتیاج دارد و به آن موضوعات بپردازند هم بی تاثیر نیست.

 

همه این ها مهم است و اگر رعایت نشود، شما اگر بازیگر از ترکیه یا حتی هالیوود هم بیاورید نهایتا دو سه قسمت به خاطر بازیگر مخاطب پای کار می نشیند، اگر نتوانید مخاطب را نگه دارید از طرف دیگر مخاطب سرریز می شود و سریال بینندگانش را از دست می دهد.

 

البته کارهایی هم بودند که قصه خوبی داشتند ولی سوپراستاری در آن ها حضور نداشته و با این وجود مخاطب با آن ها ارتباط برقرار کرده.

بله، اما حداقل با بازیگر خوب اتفاقات بهتری برای یک اثر می افتد. مثلا مگر اصغر فرهادی نویسنده خوبی نیست؟ کارش را بلد نیست؟ پس چرا بازیگر حرفه ای می اورد؟ بالاخره او هم باهوش است و می داند با وجود قصه خوبی که دارد، بازیگر هم برای ویترین کار مهم است. حالا این بازیگر چهره و استار هم باشد که چه بهتر. به نظر من هم اگر قصه خوب باشد، کارگردانی و بازیگران خوب نباشد، مردم کار را می بینند ولی قطعا مخاطبانش کمتر از کاری است که متن خوبی داشته باشد و بازیگرش هم استار باشد.

 

یک مقدار هم راجع به قسمت اول صحبت کنیم، مثلا در یکی از سکانس های مهم شخصیت هومن سیدی قرار است در یک مسابقه غیرقانونی ماشین که شبانه برگزار می شود حضور داشته باشد، خیلی ها منتظر یک سکانس هیجانی بودند ولی چیزی از مسابقه ندیدیم و در آخر فقط فهمیدیم سیدی برنده نشده. نمی شد چند صحنه جذاب از مسابقه را هم نشان داد؟

چرا می شد اما  قصه ما قصه روابط است و کارمان اکشن و اتفاق محور نیست.  خودمان نخواستیم به این ماجرا ورود کنیم و مخاطب را به این طریق سرگرم کنیم. واقعا کاری ندارد چند سکانس ماشین بازی در کار بگذاریم، ولی داستان ما اساسا یک چیز دیگر است و هرچه جلوتر برویم شما به خوبی متوجه این موضوع می شوید. من می خواستم نشان دهم که یکی از دغدغه های شخصیت هومن سیدی شرط بندی در مسابقه های ماشین سواری است ولی مسئله قصه ما آن نیست.

 

ولی قبول دارید اگر بود از لحاظ بصری تاثیر خوبی روی مخاطب می گذاشت؟

بله، از لحاظ بصری خیلی چیزها جذاب است ولی باید به داستان ربط داشته باشد. می توانست در قصه ما هم چنین چیزی باشد ولی من نمی خواستم با چیزهای دیگر مخاطب را جذب کنم. در وهله اول قصه، بعد بازی های درست، ریتم صحیح کار و رنگ و لعابی که دارد باید مخاطب را به سمت کار بکشاند.

 

البته چند وقتی می شود که در سینما و تلویزیون با هر روشی که به ذهنشان می رسد به دنبال جذب مخاطب هستند!

بله، مثلا امسال ما یک فیلم کمدی در جشنواره دیدیم که بازیگران در در آن هر کار بانمکی را که به ذهنشان می رسید، انجام می دادند. مسابقه بوکس می رفتند، بازیگری می کردند، البته نمی خواهم اسمی از آن فیلم بیاورم. ولی سریال ما قصه روابط چند زوج و خانواده است و یک پسر مجردی که با این زوج ها در ارتباط است و به سراغ شرط بندی های غیرقانونی می رود. می شد چند شب فیلمبرداری کرد و این سکانس هایی که شما می گویید را گرفت و چند تا صحنه تصادف هم در آن قرار می دادم ولی تاثیری در پیشبرد قصه ما نداشت. 

 

یکی دیگر از نکات جالب توجه قسمت اول این بود که همه شخصیت های اصلی اکثرا وضع مالی خوبی دارند و آدم های مرفهی هستند. در حالی که معمولا داستان های ما پرشده از آدم های خیلی پولدار یا خیلی فقیر.

بله، خواستم یک مقدار به زندگی قشر مرفه بپردازم و مسائل و دغدغه های آن ها را نشان دهم. معمولا در سریال های ما یک خانه آجری هست که یک حوض وسط حیاط دارد و داخل خانه هم پشتی و مخده گذاشته اند در حالیکه الان چنین چیزهایی اصلا وجود ندارد و شاید در هر ۱۰۰ خانه یکی این طور باشد.

 

قطعا سرگرمی آدمی مثل هومن سیدی در این سریال شرط بندی در اتومبیلرانی است و این طور نیست که مثلا برای سرگرمی سر کوچه مسابقات گل کوچیک بازی کند یا در قهوه خانه قلیان بکشد. آن قصه ها فضای خاص خودش را دارد. منتها در سریال های شبکه نمایش خانگی مخاطب باید یک کار تر و تمیز و شیک ببیند و در این جا قصه هایی را دنبال می کند که مرتبط با این طبقه خاص اجتماعی است.

 

آماری از میزان فروش و استقبال از قسمت اول «عاشقانه» دارید؟

راستش آن ها را باید از پخش کننده یا آقای گلستانه بپرسید چون من آمار دقیقی ندارم.

 

بازخوردها و کامنت هایی که خودتان از این طرف و آن طرف گرفته اید چطور بود؟

از این نظر واقعا خیلی خوب بوده. در اینستاگرام خود من هم هست و هیچ کدام را پاک نکردم. شما ببینید حداقل نزدیک ۴۰۰ کامنت برای خود من گذاشتند و اکثرا گفته اند که کار خیلی خوب بوده، تورو خدا وسط کار نخوابد و ریتم کار و با همین فرمان جلو برود.

 

خب این اتفاق می افتد؟

شک نکنید. اصلا قسمت یک ما خنثی ترین قسمت سریال است. نه این که بلد نباشیم شلوغش کنیم، نه اتفاق خوب بلد بودیم ولی می خواستیم کاراکترها را درست معرفی کنیم و یواش یواش وارد قصه اصلی شویم. مطمئن بایستد قسمت دو  از یک بهتر است و سه از دو تای اول بهتر است.

 

پس تا قسمت آخر مخاطب را پای کار نگه می دارد؟

«عاشقانه» تنها سریال پانزده قسمتی است که به دست من رسیده و قسمت به قسمت جذاب تر شده است.

 

حالا تا به این جا چند قسمت از کار را ضبط کرده اید و چقدر از آن مانده؟

ما پنج قسمت آماده داریم و تقریبا ۸۰-۷۰ درصد کار را گرفته ایم. اگر اتفاق خاصی نیفتد ۴۰ جلسه از تصویربرداری ما مانده است.

 

اتفاق خاص مثل چند باری که فیلمبرداری تان خوابید؟

یکی دو بار این اتفاق افتاد آن هم به این دلیل که یا بازیگران گرفتار کار بودند، یا ما برای جشنوراه مشکل داشتیم ولی به امید خدا سعی می کنیم تا آخر فروردین کار را تمام کنیم.

 

آیا محمدرضا گلزار طلسم شکست در سریال هایش را می شکند؟

گلزار مثل گلی بود که گفتند پرپر گشته!

 

محمدرضا گلزار بدون شک یکی از مهره های اصلی این سریال است و زمانی که روی بیلبوردهای «عاشقانه» به نمایندگی از دیگر بازیگران مرد این سریال عکس او قرار می گیرد، اهمیتش چند برابر می شود اما او پیش از این، حضورهای موفقی در سریال های شبکه نمایش خانگی نداشته و غالبا شکست خورده است، البته منوچهر هادی اعتقاد دارد این جا یک گلزار جدید و خاص خواهیم دید، باید ببینیم این ادعا چقدر صحت دارد.

 

یکی از ستاره های سریال «عاشقانه» محمدرضا گلزار است، بازیگری که قبلا نشان داده در زمینه حضور در سریال موفق نبوده است و در کارنامه اش سریال های نصفه و نیمه و ناموفقی مثل «ساخت ایران» و «عشق تعطیل نیست» دارد. می توانیم امیدوار باشیم این جا طلسم بازی او در سریال می شکند؟

شک نکنید. به نظر من این جا بهترین کار محمدرضا گلزار به لحاظ بازی و جذب مخاطب است. گلزار امسال با «خشکسالی و دروغ» و «سلام بمئی» در سینما حضور داشت و موفق هم بود، مهم است از این بازیگر در چه جایی و چطور استفاده کنیم. صرفا اگر از گلزار به خاطر اسمش در یک پروژه استفاده کنیم، جواب نمی دهد و نمی فروشد. یک سری عوامل و فاکتور باید درست کنار هم چیده و هدایت شود.

 

دقیقا چه فاکتورهایی؟

به نظرم در این موضوع قصه، کارگردان، سرمایه گذار، تهیه کننده و عوامل دیگر مهم است و باید همه این ها درست در کنار هم قرار بگیرند. تا به این جا در «عاشقانه» همه این عوامل درست رفتار کرده اند. از طرف دیگر مطمئن باشید به خاطر انرژی خوبی که خود رضا برای ریزه کاری های کاراکترش گذاشته، بهترین بازی گلزار را در این سریال می بینید، البته خودش شاید نظر دیگری داشته باشد ولی از نظر من این سریال بهترین بازی اوست.

 

البته در قسمت اول این طور به نظر می رسید که بیشتر بار قصه روی دوش حسین یاری و مهناز افشار است و گلزار نقش فرعی دارد، درست است؟

نه قصه او و ساره بیات تازه از قسمت چهار و پنج شروع می شود. در اصل تا قسمت چهار و پنج به صورت خرده روایت به زندگی شخصیت ها می پردازیم، ولی  از آن جا به بعد همه چیز مشخص شده و کل بازیگران قصه خاص خودشان را دارند. در این سریال شما یک قصه واحد مثل زندگی «شهرزاد» را دنبال نمی کنید، یک قصه با چند کاراکتر اصلی می بینید که زندگی همه آن ها را دنبال می کنید، البته بخش هایی از قصه هایشان در هم تنیده می شود.

 

توزیع بد، بزرگ ترین مشکلی که ممکن است گریبان سریال های هادی را بگیرد

هفتگی می شویم

یکی از معضلات محصولات شبکه نمایش خانگی نحوه توزیع آن هاست که البته مدتی است مرتفع شده اما همچنان این آسیب محصولات این شبکه را تهدید می کند. منوچهر هادی درباره تمهیداتی که برای توزیع منظم سریالش در نظر گرفته شده توضیح داده است.

 

معمولا پخش سریال ها را زمانی آغاز می کنند که حس  کنند از همان ابتدا کفی از مخاطب با کار همراه خواهدبود. شما چرا در روزهای پایانی سال و نزدیک به تعطیلات سریال را پخش کردید؟

ما در ایام تعطیلات نیستیم. یعنی آخرین قسمت مان این طرف سال ۲۷ یا ۲۸ اسفند توزیع می شود و قسمت بعدی می رود ۱۵ فروردین.

 

خب این فاصله در ابتدای کار یک مقدار زیاد نیست؟ نمی شد کلا بعد از تعطیلات عید پخش را شروع می کردید؟

بالاخره سرمایه پای این کار خوابیده و سرمایه گذار هم باید پول هایش برگردد، البته فاکتورهای دیگری هم هست. ما حس کردیم بعد از جشنواره فرصت خوبی است که قلاب کار را بیندازیم. یعنی چهار، پنج قسمت قبل از عید برویم و مخاطب درگیر کار شود.

 

پس اگر می خواهید چهار پنج قسمت تا قبل از عید بروید، چرا ۱۰ روز یک بار قسمت جدید پخش می شود؟

راستش این به خاطر اتفاقاتی است که رخ داد. ما یک مقدار توزیع مان با عجله شد و از طرف دیگر ممیزی هم به کارمان خورد و باید از ارشاد موافقت های لازم را می گرفتیم. از ارشاد به ما گفتند که قسمت یک را توزیع کنید ولی در قسمت دو و سه مقداری ممیزی به ما خورد و فاصله بین قسمت ها زیاد شد ولی به احتمال زیاد تا همین قسمت های دوم و سوم فاصله زیاد است، نهایتا بعد از چند قسمت همان هفتگی می شود.

 

 

 

 

 

javan.hmg.ir
  • 15
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش