
فقط يک هفته زمان به برگزاري انتخابات رياستجمهوري باقي مانده است؛ روزهايي پر از بيم و اميد. از يک طرف، هراسِ بازگشت به گذشته وجود دارد و از آن طرف، اين اميدواري که شايد مردمانِ اين سرزمين، بارِ ديگر آگاهانه چون سالِ ۹۲، رأي خود را در صندوق انداخته و ايراني براي همه ايرانيان، فارغ از مذهب و درصد و خيلي چيزهاي ديگر بيافرينند.
درهمينراستا تعدادي از هنرمندان با علي جنتي، رئيس ستاد اطلاعرساني حسن روحاني و حجتالله ايوبي، رئيس ستاد هنرمندان حامي دکتر روحاني، در محل ستاد هنرمندان ديدار کردند. ايوبي درباره احوال هنرمندان در دولت نهم و دهم ميگويد: «ما نميخواهيم به آن دوران سخت برگرديم. من چهره استادان خوشنويسي، افسردگي و غباري که در جامعه فرهنگي کشيده شده بود را فراموش نميکنم. آن دوران عدهاي فکر ميکردند براي اينکه مديريت کنند، بايد بذر اختلاف و تفرقه را در کشور بيفکنند. هنري که منادي وحدت است، هنري که براي وحدت و همدلي آمده است. اين تصور ايجاد شده بود که جامعه هنري بايد با اختلاف طي شود. بنده ردپاي اين اختلافات را پيگيري کردهام و ميدانم کساني در عرصه فرهنگ مديريت ميکردند که معتقد بودند نبايد هنرمندان با هم و يکدست باشند. همين نوع اختلافافکنيها در عرصه سينما هم رواج پيدا کرد. سينماي پرافتخار ما دچار آن همه مشکل شده بود. خانه سينما، پناهگاه و مرجع اهالي سينما بسته شد، براي اينکه عدهاي فکر ميکردند بايد هنر را از نو بسازند. من از مديران شنيده بودم که ميگفتند: تا چه زماني شجريان بايد بخواند؟ اميرخاني تا چه زماني خطاطي کند؟ نظر آنها اين بود که در شهرهاي مختلف، هنرمندان زيادي وجود دارد که ميتوان بهجاي شجريان و باقي افراد برجسته هنر ايران از آنها بهرهمند شد. آنها ميخواستند هنر را از نو بسازند اما غافل بودند که در اين کشور بايد يک قرن بگذرد که افرادي مثل اميرخانيها متولد شوند. کنار اين نامها تاريخ است و فقط هنر نيست که اين افراد را از بقيه متمايز کرده است.»
او حالا به تغييراتي اشاره دارد که هماکنون بهوجود آمده است: «خوشبختانه آن دوران طي شده و عزت و احترام به اصحاب هنر بازگشته است. ادب، وقار، احترام و متانت را در برخورد مديران فرهنگي ميبينيم. اکنون رابطه هنر و دولت بسيار خوب منطقي بود. يک روز در سازمان اکو، يک مراسم بينالمللي برگزار ميکرديم، شرط اصلي هنرمندان عدم حضور مديران دولتي بود. همه بهياد داريم که خواننده محبوب کشور، ناخواسته در برنامهاي که به او گفته بودند برنامه ايرانيان است، روي سن با رئيسجمهوري دولت نهم و دهم مواجه شده بود. در هيچ کجاي دنيا اين اتفاق نميافتد که بهواسطه اين مواجهه، اين هنرمند محبوب افسرده شود و نتواند مثل قبل، فعاليت هنري خود را ادامه دهد. طبق گفته او، مردم از اينکه کنار رئيسجمهوري ايران قرار گرفته از او گلایهمند شده بودند. اين وضعيتِ ارتباط هنر و دولت در دورههاي رياستجمهوري قبل بود. در دولت يازدهم معجزهاي اتفاق افتاد، ورق برگشت، در فضاي فرهنگ، آرامش برقرار شد و هنر رونق گرفت و حالا همه ما اين اميد را داريم که مسير اعتلاي هنر ادامه پيدا کند و براي ادامه اين روند بايد همه يکصدا همراه شويم.»
به گفته رئيس سابق سينمايي کشور، اگر قرار است در جايي نشان دهيم که اين کشور، داراي نظام اسلامي است، در بيان و گفتمان انتخابات است که ميتوانيم شيوه اخلاقمداري را پيشه کنيم. اين درحالي است که گاهي در اين مناظرات احساس ميکنيم کشور را به مناقصه گذاشتهاند. گويي براي کسب صندليهاي قدرت، همه اخلاقها را زير پا گذاشتهاند: «امروزه فعاليت نهادهاي مدني و احزاب در جامعه بسيار ضعيف است، در چنين فضايي عوامفريبي قدرت اجراي بيشتري پيدا ميکند. کمااينکه اين اتفاق را يکبار قبلا تجربه کردهايم. امروز چهرههاي درخشان هنري و هنرمندان خوشنويس، اين قدرت را دارند که مقابل عوامفريبي بايستند و براي آگاهي و روشنگري جامعه تلاش کنند. ما نبايد بگذاريم کساني بر مسند مديريت کشور بنشينند که در اتاقهايشان به جاي هنر اصيل ايراني، پوستر وجود دارد. جاي تأسف دارد بسياري از مديران گذشته، اسم استاد «اميرخاني» را با «ميرخاني» اشتباه گرفته بودند.»
او بر اين اعتقاد است که تمرکز دکتر روحاني در دوره اول رياستجمهورياش، برجام بود و اکنون اين نياز احساس ميشود که در دوره بعد، ايشان به اعتلاي هنر خوشنويسي و باقي هنرهاي اصيل که شناسنامه ايران است، توجهي جدي نشان دهد.
علي جنتي، وزير سابق فرهنگوارشاد اسلامي نيز در اين جلسه حضور داشت و به اين نکته اشاره که: «دکتر روحاني در سال ۹۲ که بر سر کار آمد، کشور در موقعيت خاصي قرار داشت؛ اقتصاد کشور در شرايطي بود که بسياري از کارخانهها بهدليل تحريم در وضعيت نامناسبي قرار داشت و کارگران در شرايط بحراني کار ميکردند. موقعيت سياسي کشور باعث شده بود، روابط سياسي ايران با همسايگانش دچار نوعي تشنج شود و حتي سفراي ايراني در خارج کشور قادر نبودند با وزيران امور خارجه ديگر کشورها ملاقات کنند. مبادلاتي که از طريق صرافيها انجام ميگرفت- به قول خودشان دور زدن تحريمها- باعث شده بود برخي کالاها ۳۰ درصد گرانتر از قيمت واقعي وارد کشور شوند. وضعيت فرهنگي ما طوري بود که شاهد سقوط اخلاقي در کشور بوديم. وقتي رئيسجمهورمان پشت تريبون، همه ارزشهاي اخلاقي را زير سؤال برد، به مسائل خصوصي افراد وارد شد، با اتهامات ناروا سعي کرد چهره اين افراد را خدشهدار کند، ديگر نميتوان از بقيه انتظاري داشت. در چنين شرايطي روحاني دولت را تحويل گرفت.»
رئيس ستاد اطلاعرساني روحاني با اشاره به کارکرد وعدههاي پوپوليستي در انتخابات، گفت: «اين وقايع به اين دليل در آن دوران رخ داد که سال ۸۴، دولت وقت با روش پوپوليستی و عوامفريبي سر کار آمد، در انتخابات سال ۸۴، يک طرف آيتالله هاشميرفسنجاني قرار داشت و طرف ديگر احمدينژاد و درحاليکه مرحوم هاشمي با وجود فعاليتهاي بسيار مهمي که در عرصه سياست تا پيش از آن انجام داده بود در مقابل شعارهاي پوپوليستي شکست خورد. اين رويداد نشان ميدهد جامعه ما از اين نظر دچار ضعفهايی جدي است و بايد به فکر آگاهسازي مردم باشيم. ما در آن دوران هشتساله روزهاي بسيار سختي را پشت سر گذاشتيم که بسياري از سرمايههاي مادي کشور از بين رفت. حدود ۷۰۰ ميليارد درآمد ارزي کشور به يغما رفت و از همه مهمتر با سرمايههاي اجتماعي برخورد شد. سرمايههايي که بهراحتي بهدست نيامده بود. من فکر ميکنم در هيچ کشوري، چنين برخوردي با سرمايههاي اجتماعيشان نميشود. بسياري از چهرههاي سرشناس را لگدمال و منزوي کرده بودند و اين رويداد نتيجه همان شعارهايي بود که در آن زمان مطرح شده بود.»
او به اين مسئله اشاره ميکند که احمدينژاد فقط عوامفريب نبود، خواصفريب هم بود؛ بسياري از خواص را فريب داده بود و دنبال خودش کشيده بود. بههميندليل توانست دور دوم هم سر کار بيايد: «امروز هم ما دچار نوعي عوامفريبي هستيم و اين روزها شعارهايي را از نامزدها ميشنويم که درباره کارانه و يارانه، موارد زيادي را به مردم وعده ميدهند. براي نخبگان و کساني که اهل مطالعه هستند کاملا روشن است که اين وعدهها توخالي است و عملي نميشود اما ممکن است عوام جامعه تحتتأثير قرار بگيرند؛ بنابراين وظيفه روشنفکران است که آگاهي را به جامعه ببخشند. من اطمينان دارم عموم جامعه پشت سر دکتر روحاني ايستادهاند، چون ميدانند در چهار سال گذشته کار شده است. ما از تحريمها خارج شدهايم، در خارج کشور عزت پيدا کردهايم و رئيسجمهوري ايران در سفرهاي خارجي مورد احترام قرار گرفته است؛ اين موارد اتفاق بسيار مهمي است. شکوفايي اقتصاد و سرمايهگذاري خارجي در ايران رونق گرفته است؛ بهعنوان مثال ايران با شرکتهاي مهم هواپيمايي قرارداد بسته و تغييراتي از اين قبيل در کشور ايجاد شده است.»
او همچنين بر اين اعتقاد است که گشايش فضاي فرهنگ براي اصحاب فرهنگوهنر قابل لمس است، تئاتر، فيلم و کتابها در دولت نهم و دهم با سانسور مواجه بود درحاليکه در دولت يازدهم چنين وضعيتي وجود نداشت. از نظر فضاي مجازي نيز کشور با تغييراتی جدي روبهرو شد. پهناي باند و سرعت اينترنت افزايش پيدا کرده است و اين حاصل زحماتي است که دولت يازدهم با وجود فشارهاي بيروني مقابل آن مقاومت کرد و اين مسير را جلو برد. امروز نزديک به ۵۰ ميليون نفر در فضاي مجازي فعاليت دارند: «جامعه ايراني امروز بين دو راه قرار نگرفته است؛ به اعتقاد من ما بين راه و بيراهه قرار گرفتهايم و اگر بيراهه را انتخاب کنيم تمام آن اتفاقاتي که در دوران قبل وجود داشت، تکرار خواهد شد. در ستادهاي اين افراد همان کساني فعال هستند که هشت سال پشت سر آقاي احمدينژاد گام برميداشتند و اکنون اين افراد دوباره به همان شعارها روي آوردهاند؛ بنابراين اکنون وقت آن است که تلاش کنيم راهي که در اين چهار سال آغاز شده ادامه پيدا کند. هر فردي به هر طريقي که قادر است جامعه را آگاه کند. بهويژه در حاشيه شهرها و روستاها به اين روشنگري بيشتر نياز داريم، چون اين مناطق بيشتر تحتتأثير شعارهاي پوپوليستي قرار ميگيرند. ما بايد سعي کنيم مردم را آگاه کنيم که اين شعارها امکان عمليشدن ندارد.»
غلامحسين اميرخاني نيز در اين نشست اظهار کرد: «ما اهالي هنر دوست نداريم وارد عرصه سياست شويم چون اگر بخواهيم حرفي بزنيم وجدانمان راضي نميشود که مشکلات را نگوييم اما درحالحاضر احساس وظيفه کرديم که بهخاطر مملکتمان که در دورههاي مختلف دچار مشکلات فراوان بوده است به ميدان بياييم. شرايط فرهنگوهنر به گونهاي است که براي جبران مشکلاتي که در کشور وجود دارد بايد مسائل را تحليل کنيم. در اين موقعيتي که پيش آمده بهخاطر مملکتمان احساس وظيفه کرديم که وارد ميدان شويم زيرا فرهنگوهنر سالها دچار مضيقه بوده است.»
اميرخاني تأکيد کرد: «بيشترين کلمهاي که ما در دورههاي مختلف از تريبونها شنيدهايم تقوا بوده است. تقوا بهمعناي سادهاش به اين معناست که به نداي وجدانمان گوش دهيم؛ وجدانمان ما را طوري راهنمايي ميکند که از ديدن يک ناهنجاري در هر جاي دنيا آزردهخاطر شويم اما درحالحاضر به هر نام و عنوان بيتفاوت شدهايم. قرار بود مأمن اخلاق و معنويت باشيم اما با توجه به آمارها اکنون تبديل شدهايم به يکي از بياخلاقترينها و اين امر باعث تأسف است. در مملکت بايد امکان نقد وجود داشته باشد، چرا فرصت نقد را به همه نميدهيم؟! اين موارد باعث شده که اخلاق در کشور، معنا نداشته باشد با اينکه جمهورياسلامي بر مبناي اخلاق تشکيل شده است.»
او همچنين ادامه ميدهد: «دکتر روحاني گفت که بيش از نيمي از مديران اين کشور ماليات نميدهند و اين فساد سيستماتيک است. من بارها گفتهام که يارانه براي اين مملکت ننگ است؛ با اين همه ثروت چرا اين همه فقير داريم؟ چرا زير خط فقر هستيم؟ آقاي قاليباف، درباره ادعاي خود بگوييد آن چهار درصد چه کساني هستند؟ مگر کساني که رابطه ندارند جز چهار درصد هستند؟ به ما معرفي کنيد با اسمورسم چون ملت محرم هستند.»
- 15
- 6