
دلزدگی مردم از سینما، در دهه اخیر به بحرانی جدی برای سینمای ایران تبدیل شده بود. اگر از دستمزدهای کلان بازیگران، مالیات دولت و شهرداری از فروش فیلمها، سهم هنگفت صاحبان سینما در کنار مضمون کهنه فیلمها بهعنوان ریشههای این بحران در دهه ۵۰ یاد میشد در دهه ۹۰ با پیشرفت تکنولوژی و ظهور رسانههای جدید مانند اینترنت و شبکههای اجتماعی، گسترش استفاده از ماهواره، افزایش شبکههای نمایشی تلویزیون، شبکه نمایش خانگی، دسترسی آسان به فیلمهای روز دنیا همراه با زیرنویس فارسی و... بر عوامل تعیینکننده بحران مخاطب افزوده شد.
بر اساس آمار ثبت شده در سینمای ایران، فیلمهای روی پرده سال ۱۳۹۱، کمترین میزان فروش را داشتهاند. در دهه ۶۰ شرایط جنگ، کمبود مکانهای تفریحی و امکان سفر؛ رفتن به سالنهای سینما و تماشای فیلم را به کمهزینهترین تفریح خانوادگی بدل کرد و طبق آمار ثبت شده، سال ۱۳۶۸ بهعنوان پرفروشترین سال سینمای ایران ثبت شد. در این سال سینمای ایران نزدیک به ۸۰ میلیون مخاطب داشت و آمار مخاطب یکونیم برابر جمعیت کشور را تجربه کرد. این در حالی است که با گذشت نزدیک به دو دهه از این مقطع، سینمای ایران بحرانیترین شرایط را تجربه کرد و سال ۱۳۹۱ بهعنوان کم رونقترین سال در تاریخ سینمای ایران ثبت شد. در این سال کمی بیش از ۹ میلیون نفر به سینما رفتند. علاوه بر عوامل مطرح شده در پیدایش بحران مخاطب و ترجیع بند همیشگی دلایل وازدگی مردم از فیلمها یعنی «نبود تنوع» و «تکراری» بودن مضامین؛ شکل مدیریت اوضاع سینما را دچار چنان آشفتگی کرد که حتی فیلمهای دارای ظرفیت فروش همچون «گشت ارشاد»، «خوابم میاد» و «کلاه قرمزی و بچه ننه» هم نتوانستند منجی گیشه شکست خورده سینما شوند و اتفاق خاصی را برای اقتصاد سینما رقم بزنند. انشقاق در اصناف سینمایی و بسته شدن «خانه سینما» و کشاندن بازی سیاست در زمین سینما، سینما را از اصل تولیدات دور کرد و به حاشیه کشاند.
در این میان پایین کشیدن فیلمهای در حال اکران از پرده و تحریم فیلمها توسط حوزه هنری و شهرداری از یک سو سالنهای سینما و اعتماد را از مخاطب گرفت و از سوی دیگر انگیزه و اعتمادی در بخش خصوصی و مستقل سینمای ایران برای سرمایهگذاری در این حوزه باقی نماند با جا به جایی دولت و استقرار مدیران سینمایی از سال ۹۳، فضای امید شکل گرفته بر جامعه تأثیرش را بر سینما هم گذاشت و فصل رونق سینما کلید خورد. با ایجاد اعتماد بین مسئولان سینمایی و سینماگران و کمتر شدن گرفت وگیرها، آرامش به فضای تولید سینمای ایران و اعتماد به مخاطبان سینما بازگشت. با استقرار دولت یازدهم سالنهای سینمایی در سال ۹۳ مخاطب ۱۲ میلیون نفری را تجربه کردند. در سال ۹۴ این سیر صعودی ادامه یافت و مخاطب سینما به ۱۴ میلیون و ۵۰۰ هزار نفر افزایش پیدا کرد. سال ۹۵ سال اتفاق غیر منتظره شاخص رشد مخاطب در تاریخ سینمای ایران بود.
در عید این سال مخاطب و فروش سینما رشد صددرصدی داشت و برای سینمای ایران مخاطب نزدیک به ۲۳ میلیون نفری را ثبت کرد. با آغاز سال ۹۶ اگر چه این روند و اتفاق غیرمنتظره تکرار نشد با وجود این تحلیلگران سینمایی بر این باورند که شتاب رشد مخاطب اگر چه روند صعودی نداشته است اما توقف نیافته و با توجه به تنوع فیلمهای در صف اکران و افزایش زیرساختهای سینمایی و گشایش سالنهای جدید سینما در صورت شکلگیری اتفاقات مثبت اجتماعی و تداوم فضای امید، میتوان به رشد فروش و مخاطب در این سال هم امیدوار بود. در روزهای پایانی مسئولیت مدیران سینمایی دولت یازدهم در گفتوگویی با علی سرتیپی تهیه کننده و پخش کننده سینما و مدیر سینماهای مجتمع کوروش درباره راهکارهای برون رفت از بحران مخاطب، افزایش فروش سینمای ایران، تفاوت رشد فروش سینما در دهه ۶۰ و ۹۰ و اندیشیدن تمهیداتی برای حفظ روند صعودی افزایش مخاطب گفتوگو کردهایم که در ادامه میخوانید.
از دهه ۶۰ بهعنوان سالهای رونق گیشه سینما یاد میشود. عوامل گرایش مردم به فیلم دیدن و حضور در سالنهای سینما کیفیت فیلمها بود یا اینکه مانند دهه ۹۰ شرایط اجتماعی دیگری در این جریان دخیل بود؟
در این دهه سلسله عواملی باعث رونق و شلوغی سینماها بود. سینما یکی از ارزانترین و تنها تفریح خارج از خانه بود. در این دهه نه ماهواره داشتیم و نه ویدئو! البته ویدئویی که قانونی باشد. نه فضای مجازی حاکم بود و نه تعدد شبکههای تلویزیونی زیاد بود. کل برنامههای تلویزیون در دو کانال خلاصه میشد. حتی با این دو شبکه هم در زمان اکران فیلم «پاییزان»، شنبه شبها که سریال اوشین (سالهای دور از خانه) پخش میشد ساعت ۹ شب در شهرستانها حتی یک نفر هم به سالن سینما نمیآمد؛ مقصودم این است که تلویزیون اینقدر روی مردم تأثیرگذار بود. در شرایط جنگ و مشکلات ناشی از آن، قدرت خرید مردم پایین بود و امکان هیچ نوع تفریح و خوشگذرانی وجود نداشت. تنها تفریح مردم در بیرون رفتن از خانه به این خلاصه میشد که به سینما بیایند تا ساعاتی از فضای خانه جدا شوند.
پارک و اماکن تفریحی پرجاذبه هم زیاد نبود. اما از دهه ۷۰ به بعد یواش یواش سر و کله دیگر رقبا پیدا شد. قاچاق هر فیلم خارجی که میخواستید براحتی پیدا میشد، شبکههای ماهوارهای جا افتاده بودند و هر روز به تعداد شبکههای فارسی زبان افزوده میشد. دیگر ویدئو قانونی شده بود و شبکه نمایش خانگی هم جا افتاده بود. در کنار قد علم کردن رقبا هر روز سالنهای نمایش فرسودهتر میشد و چون متولی دلسوزی نداشت کار به جایی کشید که حتی خودم شاهد بودم که در شهرستانها از زیر پای تماشاگران موش رد میشد، صندلیها آنقدر زهوار در رفته بودند که کت و شلوارت به میخ صندلی میگرفت و مخاطب با لباس پاره از سینما خارج میشد. دهه ۷۰، دهه بدی به لحاظ در اختیار داشتن سالنهای سینمایی بود؛ تنها سالن خوبمان سینما آزادی بود که آن هم در آتش سوخت. سینماداری بهدلیل ریزش مخاطب گران شده بود و سینماداران نمیتوانستند برای بهبود وضعیت سینماهایشان هزینه کنند. این روند تا دهه ۸۰ ادامه داشت.
در این دهه تجربه سینما آزادی و ملت نشان داد که وقتی سالنها خوب باشند مردم از سینما استقبال میکنند. اواخر دهه ۸۰ بخصوص در دوره آقای جعفری جلوه، بودجههایی برای بازسازی سالنهای سینما اختصاص یافت اما آنقدر کم بود که حکم مسکن داشت و یک اتفاق محسوب نمیشد. مردم دلشان میخواهد در سالن امن بنشینند و بتوانند با آسایش و راحتی یک فیلم را با تصویر و صدای خوب ببینند اما خوبهای ما فقط دو سالن بود و بشدت افت سالن نمایش داشتیم بویژه در شهرستانها. در حالی که در دهه ۶۰ شهرستانها دو برابر تهران فروش داشتند اما در اوایل دهه ۸۰ کار به جایی رسید که میزان فروش شهرستانها ۲۰ تا ۲۵ درصد کل فیلم در تهران میشد. یعنی از ۲ برابر دهه ۶۰ به ۲۵ درصد رسیدیم. بهدلیل گران بودن هزینههای کپی و پوزتیو معمولاً در شهرستانهای بزرگ و کوچک ۴ یا ۵ ماه بعد اکران میشد آن هم رنگ و رو رفته با صدای بد. این دور باطل باعث شد مردم قید رفتن به مخروبه سینماها و تماشای فیلمی رنگ و رو رفته و چسب خورده و بدون صدای مناسب را بزنند. اگر چه الان کل سینمای جهان با کاهش مخاطب مواجه شده است آن هم با شیب ملایم اما بحران مخاطب در سینمای ما خیلی شوکآور بود ناگهان از ۷۰ و اندی مخاطب به ۷ میلیون رسیدیم!
فارغ از مبحث سالنسازی که درباره آن توضیح دادید، کیفیت فیلمها و فضای خارج از متن سینما چقدر در این روند تأثیرگذار بود؟
ما دو مقوله اساسی داشتیم؛ یکی بحث سالن نمایش بود و دیگری هم تولید و کیفیت فیلمها. کارگردانان و تهیهکنندهها حرفشان این بود که کیفیت صدا و تصویری را که در استودیو داریم نمیتوانیم در هیچ سالنی نمایش دهیم. در مجموع در دهه ۸۰ سطح توقعها پایین آمده بود و فیلمها آن کیفیت اولیه را نداشتند. همه به ارزان کاری افتاده بودند. از آن طرف فضای ساخت فیلمها از واقعیت جامعه به دور بود و حتی از سطح کیفی فیلمهای تلویزیونی هم پایینتر بود. درحالی که گسترش فضای مجازی رشد بینشی و تفکری در علاقهمندان سینما به وجود آورده بود و نگاه تماشاگران عوض شده بود و مردم فیلمهای استاندارد میخواستند. فیلمهای خارجی با کیفیت خوب همیشه در اختیارشان بود و در مقام مقایسه فیلمهای ایرانی را نازل و به دور از شرایط اجتماعی و مسائل مبتلا به جامعه میدیدند در چنین شرایطی مسلماً ترجیحشان تماشای فیلمهای خارجی بود تا اینکه به خودشان زحمت رفتن به سالنهای دور و متروک را بدهند. از سوی دیگر یارانههای سینما جمع شد و آرام آرام شرایط به گونهای شد که در سال ۹۲ به افت شدید مخاطب رسیدیم. سالهای پایانی دولت دهم سینما از مردم جدا شد. حال مردم و جامعه خوب نبود و ذهن مردم تحتالشعاع قیمت ارز و دلار و... بود.
آیا در چنین شرایط اجتماعی، نوع مدیریت سینما نمیتوانست راهگشا باشد؟
بله اما متأسفانه نوع مدیریت سینما اوضاع را آشفتهتر کرد؛ با دودستگی و چند دستگیای که در کل فضای سینما به وجود آمد، در نهایت خانه سینما بسته شد. از سوی دیگر با تحریم حوزه هنری اطمینان و اعتماد برای سرمایهگذاری بخش خصوصی در سینما از بین رفت. سینماگران ما تحت فشار کامل بودند؛ چند دستگیها، دعواهای درون جناحی، اطمینان نداشتن به امنیت شغلی به خاطر بیپشتوانه بودن پروانه ساخت و نمایش و... تحریم حوزه هنری باعث شد تهیهکنندگان و سینماگران محافظهکارتر شوند و فیلمهایی بسازند که بیخطر باشد. در نهایت فیلمها از شرایط اجتماعی جامعه فاصله گرفتند و مردم احساس کردند که فیلمهایی که ساخته میشود فیلمهای آنها نیست و در نهایت به بحران مخاطب و سراشیبی فروش ختم شد.
دلیل پایین آمدن کیفیت فیلمها به اعتقاد شما ضربه خوردن بخش خصوصی و مستقل سینما بود؟
بله. فیلمهای تحریم شده مربوط به بخش خصوصی بود و با گرفتن یک سوم سالنهای کشور بخش مستقل ضربه خورد. سال ۹۲ سال جرقه خوردن اتفاقات خوب بود. نخستین گام، دیجیتالی شدن سالنهای سینما بود. سیستم نمایش تمام سالنهای سینماهای تهران و شهرستان با هزینه دولت دیجیتال شد. با این اتفاق تمام سینماهای شهرستانهای دور افتاده هم بدون هزینه، فیلمها را همزمان با تهران اکران میکردند. دیگر نیاز به کپی دو و سه میلیونی نبود که اگر مثلاً فیلمی ۲۰۰ هزار فروخت، آورده نداشته باشد و ضرری متوجه سینمادار شود. علاوه بر این ایجاد کیفیت صدا و تصویر در سینماها و همزمانی اکران فیلم در تهران و شهرستانها باعث شد شهرستانیها، تحت تأثیر تبلیغ و سینمارو شدن تهرانیها از سینما استقبال کنند. این حس خوش محرومیت زدایی و ایجاد عدالت و همزمانی آن با پایتخت برای شهرستانها خوشایند بود. با رونق سینما فیلمسازان ما جرأت پیدا کردند که فیلمهای اجتماعی و با کیفیت بهتر بسازند. شرایطی به وجود آمد که سینمای ایران در سال ۹۳ از ۳۰ میلیارد به فروش ۵۴میلیارد تومانی رسید و در سال ۹۴ فروش ۷۵ میلیاردی را تجربه کرد و میزان فروش سینماها در نهایت سال ۹۵ به ۱۸۰ میلیارد رسید. اگر چه در این میان نمیتوان نقش تبلیغات ماهوارهای را نادیده گرفت اما نقطه عطف این اتفاق به اعتقاد من سالنسازی سینما بود. با تجربه خوب کوروش و چارسو نهضت سالنسازی آنقدر رونق پیدا کرده است که گاهی دست و دلمان میلرزد که حساب از دستمان در برود و نتیجه بالعکس شود.
تمام مؤلفههایی که از غیبتشان بهعنوان ایجاد فرصتی مناسب برای جلوهگری سینما و یکهتاز شدن آن در دهه ۶۰ مطرح کردید امروز در اوج قدرتنمایی هستند. در حال حاضر سینمای ما صاحب چه قابلیتی شده است که با وجود چنین رقبایی مخاطب به سینما پشت نکرده است. شرایط امروز سینمای ایران نسبت به سال بحرانی سینما یعنی ۹۱ چه تغییری کرده است؟
مخاطب وقتی به سالنی میآید که کیفیت صدا و تصویر خوب است، روی صندلیای مینشیند که احساس آرامش میکند این یعنی سالن سینما آماده میزبانی شده و برای مخاطب احترام قائل است. در کنار این موارد، انتخابات سال ۹۲ و توفیق در برجام روحیه امید و فضای جامعه را دگرگون کرد، حالا مردم حوصله سینما رفتن را دارند. اگر چه به اعتقاد من همچنان اصلیترین مسأله همان کیفیت سالنهاست. با وجود پردیسهایی مثل کوروش مخاطب ترغیب میشود که به چنین جایی برود که میتواند فیلم ببیند، غذایی بخورد، فضای هم برای گپ و خرید داشته باشد. در کنار این امتیازات، فیلمها هم به سلایق مردم نزدیکتر شد. سینمای ما انصافاً در سال ۹۴ و ۹۵ فیلمهای خوبی داشت.
بخش سختافزاری سینما چگونه اینقدر سریع میتواند در نرمافزار و کیفیت فیلمها تأثیر بگذارد؟
علاوه بر تغییر فضای جامعه شرایط سینما هم تغییر کرده است.در دوره جدید به دلیل کم شدن سختگیریها و حذف شدن برخی آدمها از سینمای اجتماعی که شرایط ساخت فیلم را نداشتند، در کنار تغییر ممیزیها، سطح کیفی فیلمها هم افزایش پیدا کرد. فیلمساز جدا از جامعه نیست و فضای امید ایجاد شده در جامعه بر او هم تأثیرگذار است. با اقبال مخاطب و ایجاد اعتماد به فیلمسازان، آنها هم جربزه و جرأت ساخت فیلمهایی بهتر پیدا کردهاند. قطعاً این فضا در فعالیت بخش خصوصی و مستقل سینما هم تأثیر داشته است. تا حدودی ناامنی نمایش فیلمها رفع شده است و بخش خصوصی امیدوارانهتر به تولیدات نگاه کرد و سرمایهگذاری بیشتری کرد. همچنین در ارتباط با تولید فیلمها خودسانسوری هم کمتر شد.
در بین فیلمهای پرفروش این چند سال علاوه بر آثار طنز، فیلمهایی چون «فروشنده» و «لانتوری» هم وجود دارد که همگام با موفقیتهای بینالمللی و تأیید مخاطبان حرفهای سینما، با استقبال عمومی مخاطبان هم رو به رو شدند. آیا میتوان گفت که سلیقه مخاطبان هم تغییر کرده است یا اینکه این یک استثنا است تا یک اتفاق؟
قطعاً اینطور است. سلیقه مخاطبان با توجه به گسترش فضای مجازی و اطلاع رسانیها تغییر کرده و تمام این مسائل باعث بالا رفتن سطح نگاه مخاطبان به سینما شده است. نگاه تماشاگر ما قطعاً به نوع فیلمها تغییر کرده است و اگر سینمای طنز هم دوست دارند، طنز باکلاس مثل «خوب، بد، جلف» را میپسندند و تمایلی به طنز «شارلاتان»ی ندارند. مردم دیگر فیلمهای استاندارد با موضوعات جذاب دوست دارند که میتوانند با شرایط خودشان وفق دهند. البته منظور از مخاطب بیشتر قشر پویای جامعه است که به سینما میآید و تعدادی هم خانوادهها هستند.
به نظر شما آیا راهاندازی گروه «هنر و تجربه» تأثیری در جذب مخاطب داشته است؟ اگرچه بخشی از سینمای بدنه به اختصاص سانسی از سالنهای پر فروش مثل «کوروش» یا «فرهنگ» به این گروه و گرفته شدن فرصت از آنها گلایه داشتند اما میتوان گفت این سینما نظم مناسبی به اکران فیلمهای نوجو و تجربهگرا داده است و اتفاقاً با حذف اختصاص سینماهای کشور به صورت گسترده به یکی دو نمونه از این آثار، شرایط اکران را برای سینمای بدنه بهتر کرده است.
در جذب مخاطب به صورت درصدی خیلی مؤثر نبود اما بزرگترین کاری که این گروه انجام داد این بود که برای تعداد بسیار زیادی از فیلمها که قابلیت اکران عمومی نداشتند و پشت خط اکران مانده بودند فرصت نمایش عمومی ایجاد کرد و مقداری از درگیری داخل سینما را حل کرد. این نقطه مثبتی بود که باری از روی دوش سینمای بدنه برداشت. در این میان فیلمهایی هم مثل «ماهی و گربه» را داشتیم که با استقبال خوب مخاطبان مواجه شد.
در حال حاضر سالن سینما به حد کفایت وجود دارد و به لحاظ آمار صندلیها با مشکل مواجه نیستیم. طبق صحبتهای شما سلیقه مخاطب هم ارتقا پیدا کرده و فیلمساز هم از سلیقه مخاطب آگاه است. با این شرایط چه اتفاقی باید در بخش مدیریتی اتفاق بیفتد تا این آشتی بین مخاطب و سینما حفظ شود و ما در سالهای آینده هم بتوانیم شاهد افزایش فروش فیلمها باشیم؟
باید سازمانها و کمپانیهای فیلمسازی شکل بگیرد. همانطور که در دنیا سازمانهای پخش یا تولید وجود دارد، شرایط در سینمای ایران هم باید به گونهای باشد که این سازمانها به صورت حرفهای کار کنند و فیلم را اکران کنند. سینمای ایران به این موارد احتیاج دارد و نیازمند آن است که یک بازنگری در روشهای تولید و پخش داشته باشد. اگر این جریان شکل نگیرد بعد از دو سه سال باز یک سراشیبی را خواهیم داشت. باید کاری کنیم که با تولیدات سینمایی با کیفیت و سالنهای مناسب و سرویس بهتر تماشاگرانی که به سینما اعتماد پیدا کردهاند رویگردان نشوند. باید در کلیت سینما مدیریت و برنامهریزی وجود داشته باشد تا بدانیم چه میخواهیم و احتیاج روز مردم چیست.
البته تمامی این موارد باید تا حدودی به خود اصناف واگذار شود و دست اندرکاران سینما را محرم بدانیم و نگاه جدیدتری به سینما داشته باشیم تا بتوانیم جوابگوی سالنهای تازه تأسیس باشیم و تماشاگر را جذب کنیم.
بعد از انتخابات سال ۱۳۹۲ و بویژه بعد از توافق برجام که نقطه مثبتی بر پایان ایران هراسی در دنیا بود، فضای امیدوارانهای در جامعه شکل گرفت که تأثیرش را بر رونقبخشی نه تنها سالنهای سینما بلکه تمام حوزههای فرهنگی و هنری گذاشت. مردم دوباره جلوی در سینماها به صف شدند و سالنهای سینما مملو از تماشاگر شد. استقبال مخاطبان از تئاتر باعث رونق گرفتن سالنسازی بخش خصوصی در این حوزه شد و اهالی تئاتر همچون سینما، در سالنهای مملو از تماشاگر با مخاطب ارتباط گرفتند. در زمینه موسیقی هم همین استقبال را شاهد بودیم. این روزها مردم بیشتر به موسیقی گوش میدهند و بیشتر به اجرای کنسرت میروند. در حوزه کتاب هم کتابفروشیها روزهای شلوغتری را تجربه میکنند. بنابراین سلسله مسائل بعد از برجام دست به دست هم داد تا فضای امیدوارانهای شکل بگیرد؛ از جمله انتخابات مجلس شورای اسلامی که این حس را بیشتر کرد.
علاوه بر حال و فضای خوب جامعه، ما همزمان ساخت سالنهای جدید را هم داشتیم. غیر از سالنهای آزادی و ملت که پیش از این فضای استانداردی برای تماشای فیلم ایجاد کردند سالنهای جدیدی مثل پردیس کوروش و مجتمع زندگی و امثال آن به ظرفیت سالنهای استاندارد سینما افزوده شدند. طبیعتاً سرویس بهتر دادن به تماشاگر، نور مناسب، صندلیهای راحت و صدا و تصویر با کیفیت و مجموع چیزهایی که خواسته تماشاگر است باعث شد که سینما پذیرای تماشاگران بسیار بیشتری شود. بر این اساس دو وجه اصلی یکی عوامل روانی و دیگری وجه زیرساختی دست به دست هم دادند تا شاهد فروش فوقالعاده سینماها باشیم.
من بهعنوان یک فعال صنفی باید از مردم تشکر کنم که امسال ایام نوروز تا ساعت ۴ و۶ صبح به سالنهای سینما آمدند. از سینمادارانمان تشکر میکنم که به درخواست مردم پاسخ بسیار خوبی دادند و سالنها را باز گذاشتند. این استقبال در شرایطی رخ داد که بر خلاف سال گذشته تبلیغات ماهوارهای نداشتیم و ضمن اینکه تلویزیون هم امسال برنامههای خوبی نداشت. ولی با همه اینها تماشاچیان ما امسال با وجود یأسخوانی و سرو صدا زیادی که عدهای به پا کردند ریزش قابل توجهی نداشتند و از نظر اقتصادی حتی ۱۵ درصد افزایش ریالی داشتیم. البته در مرور عوامل جذب مخاطب و آشتی دوباره مردم با سالنهای سینما نباید از اهمیت کیفیت فیلمها غافل شد. تنوع مضامین و کیفیت خوب فیلمها و ارزشگذاری و احترام به مخاطب باعث شد ارتباط خوبی میان مخاطب و سینماگران شکل بگیرد و امیدوارم روال رو به گسترش تماشاگر و جذب مخاطب همچنان ادامه پیدا کند.
این روزها مردم به سالنهای سینما میآیند اما دو نکته را باید مد نظر قرار بدهیم. اول اینکه ما باید میزبانان خوبی باشیم یعنی در سالن سینما احترام میهمانانمان را در حد مقدور داشته باشیم؛ هم به لحاظ ورود به سالن، صندلی، نور و صدا و هم بالا بردن کیفیت فیلمها؛ به عبارت دیگر تلاش کنیم میزبانهای خوبی برای مردم از نظر کمی و کیفی باشیم، در این صورت طبیعتاً استقبال همچنان ادامه خواهد داشت. اما مدیران سینمایی بهعنوان متولیان این حوزه هم مسئولیتهایی برای حفظ مخاطبان جذب شده به سینما دارند. به اعتقاد من باید فشارهای روی سینما از خارج از سینما کم شود. ما متأسفانه با گروههایی مواجه هستیم که بر اساس مطامع و منافع سیاسی عمل میکنند و نه به خاطر اینکه از فلان فیلم خوششان میآید یا نه.
چرا که نمونه یک فیلم را در سالنها نمایش میدهند و یک فیلم دیگر را با همان ویژگیها از سالنهایشان تحریم میکنند. روحیه کاسب کاری و سیاست زدگی از سوی برخی آدمها بر سینما مستولی شده است. به نظر من کار معاون سینمایی و وزیر ارشاد در برخورد با این حضرات، کار مشکل و طاقتفرسایی است. دعا میکنم خدا به آنها صبر بدهد و به ما توانی بدهد که فیلم بسازیم و اجازه ندهیم در کارهایمان دخالت کنند.
- 12
- 6











































