دوشنبه ۱۶ تیر ۱۴۰۴
۱۴:۳۶ - ۱۹ تير ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۴۰۴۷۹۴
فیلم و سینمای ایران

در یادداشت گلایه‌آمیز کارگردان آپاندیس مطرح شد؛

شروط عجیب ارگان‌ها برای حمایت از فیلم‌ها/جشنواره فیلم فجر خیمه‌شب‌بازی است

اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران,فیلم آپاندیس
حسین نمازى ، کارگردان فیلم آپاندیس، یادداشتی را درخصوص وضعیت حال حاضر اولین اثر سینمایى خود نوشت.

به گزارش ایلنا، متن یادداشت حسین نمازى که نسخه‌ای از آن برای ایلنا ارسال شده؛ به شرح زیر است:

 

وقتی فیلم «آپاندیس» در بهت و حیرت سینماگران و منتقدانی که فیلم را دیده بودند، از جانب هیات انتخاب سی و پنجمین جشنواره فیلم فجر حتی برای حضور در بخش چشم‌انداز سینمای ایران هم انتخاب نشد؛ هرگز تصور نمی‌کردم ابعاد عدم حضور یک فیلم در جشنواره‌ای مانند فجر چقدر می‌تواند تاثیراتی سوء در سرنوشت فیلم و فیلمسازش داشته باشد.

 

 «آپاندیس» به جشنواره فجر راه نیافت و من به احترام پیشکسوتان سینما، مدیران سینمایی و سینماگرانی که در این جشنواره حضور داشتند سکوت اختیار کردم تا نگویند جوانی از گرد راه رسیده دنبال حقی نامتعارف است! بگذریم

 

از اینکه عده‌ای تصویری غلط برایشان تداعی شد و احساس کردند زبانی برای حرف زدن در کام نیست و یا اراده و توانایى اعتراض وجود ندارد. این هم طبیعى است که اساسا برخی رعایت ادب را تفسیر به غیر می‌کنند.

 

قصهٔ فیلم «آپاندیس» بالقوه دارای خطوط قرمز متعدد بود، اما مّشی تیم «آپاندیس» عبور از خطوط قرمز نبود و فیلم پس از استقبال زایدالوصف اعضای محترم شورای پروانه، بدون حتی یک اصلاحیه، پروانه نمایش گرفت. از این هم بگذریم که حالا با همین فیلم به این نتیجه رسیده‌ام؛ گرفتن پروانه نمایش بدون اصلاحیه دستاورد خوبی برای یک فیلمساز نیست و از کمترین اهمیت نزد سیستم سینمایی کشور برخوردار است.

 

پس از اتمام جشنواره، با حسن نظر کیوان کثیریان، فیلم برای برخی منتقدان، اهالی رسانه و دوستداران سینما در محل خانه هنرمندان به نمایش درآمد‌. خیلی‌ها از جمله هوشنگ گلمکانی که مکتوب درباره فیلم اظهار نظر مثبتى کرده بودند، بر این باور بودند؛ «آپاندیس» از بسیاری فیلم‌های حاضر در جشنواره بهتر و شایسته‌تر بود و این سوال بار‌ها از من پرسیده شد که چرا «آپاندیس» در جشنواره فجر نبود؟ این سوال بی‌پاسخ را خودم هم بار‌ها از خودم پرسیده بودم.

 

چند روز بعد، اکرانی با کوشش و حمایت همیشگی رسول صدرعاملی در اصفهان برای مخاطبانی که اکثر آن‌ها از عامه مردم بودند ترتیب داده شد. غالب مردمِ حاضر در سالنِ مملو از جمعیت پس از اتمام فیلم این سوال را بازهم تکرار کردند؛ این فیلم چرا در جشنواره فجر نبود؟

 

ایام گذشت و با وجود توصیه دوستان مبنى بر شکستن سکوت، سکوت ادامه داشت و از جفایی که بر فیلم رفته بود هیچ نگفتیم و این‌بار «آپاندیس» در جشنواره‌ای که رضا میرکریمی دبیر آن بود؛ جزِ شش فیلم ایرانی حاضر در جشنواره جهانی فجر اعلام شد.

 

فیلم در نمایش‌هایش مورد استقبال مخاطب ایرانی و خارجی قرار گرفت و برخی نمایش‌هایش، حتی در ساعات پایانی شب، چنان با ازدحام روبرو بود که بسیاری بالاجبار ایستاده فیلم را نظاره کردند و باز هم پس از هر نمایش‌‌ همان سوال طرح می‌شد؛ این فیلم چرا در جشنواره فجر غایب بود؟

 

این قصه ادامه داشت و باز استقبال مخاطبان در اکران‌های خصوصی دیگر و باز هم سوال پشت سوال...

 

سعی کردم دلم را به همین‌ها خوش کنم. اما دلخوش نمی‌شدم. چراکه واقعیت تلخی را متوجه شده بودم. حقیقت این بود که زلف سینمای ایران نه به این استقبال‌ها، که گره در زلف جشنواره فجر داشت. گویی فیلمی که در این جشنواره حضور نداشته باشد، اصلا ساخته نشده است.

 

متوجه شدم فقط جشنوارهٔ فجر است که نشست خبری دارد و بطور کلی خبر‌هایش جدی گرفته می‌شود. رسانه‌ها و منتقدان، ناچار، فیلمهای حاضر در این جشنواره را جدی‌تر می‌گیرند و عموما برای آن‌ها می‌نویسند. آدم‌هایی که طیِ سال حتی یکبار به سینما نمی‌روند، فقط برای بدست آوردن بلیت فیلم‌های حاضر در این جشنواره سر و دست می‌شکنند و سالِ کاری سینمای ایران از چند ماه قبل از این جشنواره، آن هم برای رساندن فیلم‌ها به این رویداد آغاز می‌شود.

 

بله. جشنواره فیلم فجر ویترین سینمای ایران است و خواسته یا ناخواسته و در ظاهر به آبرو، اعتبار و سرنوشت فیلم و فیلمساز تبدیل شده است. حال آنکه متولیانش بیش از آنکه دغدغهٔ حضور عادلانهٔ فیلم‌ها را در این «رقابت» داشته باشند، مجذوبِ اسامیِ نقش بسته بر تیتراژ‌ها بودند.

 

به عنوان کسی که تقریبا همهٔ فیلم‌های بخش مسابقه و چشم‌انداز جشنواره سی و پنجم را دیده و با احترام به فیلمهایی که حضور در این جشنواره حق آشکارشان بود، متاسفم بگویم در این جشنواره هرچه وزن نام تهیه‌کننده، کارگردان و یا سازمان تولید کننده سنگین‌تر و زورشان بیشتر و تقربشان بهتر بود، ولو اینکه فیلمشان در سطحی‌ترین شکل ممکن باشد، توفیق حضور بیشتری داشتند.

 

نتیجه چنین عملکردى آن شد که مخاطبان تعداد قابل توجهی از این فیلم‌ها، سالن را در نیمه‌های فیلم ترک می‌کردند و نهایتا بسیاری از صاحبنظران را بر آن داشت تا بگویند جشنواره سی و پنجم بد‌ترین دوره در تاریخ جشنواره فجر بود. حال آنکه «آپاندیس» هرچه نداشت، قصه‌ای دراماتیک و نو با فضایی مفرح داشت که مخاطب را بدون اینکه بتواند ادامهٔ ماجرا را حدس بزند، حتی تا پایان تیتراژ آخر حفظ می‌کرد.

 

وقتی سیستم سینمایی کشور از این جشنواره چنان کعبهٔ آمالی ساخته که ارگان‌های سینمایی در بندهای قراردادشان برای عدم حضور محصولشان در این جشنواره مبلغی معادل دستمزد یک نویسنده و کارگردان به عنوان تنبیه در نظر می‌گیرند؛ وقتی عده‌ای برای حضور فیلمشان در این جشنواره حاضرند مبلغی معادل دستمزد خودشان را هزینه کنند، پر واضح است فیلمسازان جوانی مانند من که پشتوانه‌ای جز فیلم‌ خویش ندارند در این قربانگاه بازنده‌اند.

 

اکنون شاید پرسیده شود، پس از ماه‌ها سکوت و برچیده شدن بساط خیمه شب بازی و رفتن تصمیم‌گیران سابق جشنواره چه جای گلایه و نبش قبر است؟ شوربختانه باید عرض کنم که فیلم «آپاندیس» به جشنواره فجر راه پیدا نکرد، اما هنوز هم شومی آن تصمیم غیرمنصفانه بر کوچه اهالی «آپاندیس» سایه افکنده است.

 

اولین فیلم سینمایی هر فیلمسازی، مهم‌ترین فیلم زندگی اوست. چراکه فیلمِ اول در مسیر فیلمسازی و آیندهٔ فیلمساز تاثیر عجیبی دارد.

 

برخورد ناعادلانه با این فیلم ضربه بزرگی به من و این فیلم وارد کرد. اتفاقات عجیب و مضحکی در زمینه اکران، حضور فیلم در محافل دیگر، شرایط ساخت فیلم دوم و حتی روابط اجتماعی‌ام رخ داد که بازگو کردن بخش مهمی از آن عواقب خوبی برایم در پی نخواهد داشت. پس ناچار از آن می‌گذرم و به زمانی دیگر واگذار می‌کنم.

 

منتقدان محترم سینمای ایران هم طبق اساسنامه تنها فیلم‌هایی را در جشن‌شان مورد قضاوت قرار می‌دهند که در جشنواره فیلم فجر حضور داشته باشند. دلمان به انصاف منتقدان در جشنشان و جبران بخشی از نادیده گرفته شدن فیلم خوش بود که آن هم به باد رفت و باز هم هر روز موارد جدیدی از پیامد این بی‌عدالتی پیش رویمان قرار می‌گیرد.

 

نمی‌دانم سایهٔ شوم تاثیرات منفی بی‌انصافی جشنواره فجر تا کجا همراه «آپاندیس» که اینچنین مظلوم واقع شده خواهد بود؟ نمی‌دانم تلاش بازیگران با سابقهٔ این فیلم برای اجرای نقشی متفاوت و درخشش بازیگران نوظهور آنچه وقت دیگری مجال دیده شدن پیدا خواهند کرد؟

 

اما این خاطرهٔ سیاه و تلخ تا همیشه برای من و مهم‌ترین فیلم زندگی‌ام به یادگار ماند و قطعا عاملانش را نخواهم بخشید. وقتی جشنواره‌ای، اینچنین در سرنوشت یک فیلم و فیلمسازش تاثیرگذار می‌شود، یعنی یک جای کار سینمای ما می‌لنگد.

 

یک جشنواره نباید به چنین کعبهٔ آمالی بدل گردد و اگر قرار است چنین باشد، برخورد عادلانه و مدیریت صحیح باید در درجهٔ اول اولویت قرار گیرد. کاش افراد تاثیرگذار در این رویداد تنها ذره‌ای ادراک و انصاف را چاشنی تصمیمات خود می‌کردند تا سفره هنرمندان و اهل ذوق کوچک‌تر از این نشود.

 

مدیرانی که تصمیم گیرندهٔ مستقیم جشنواره بودند، در زمان برگزاریِ جشنواره حتی حاضر نشدند دقایقی از فیلم «آپاندیس» را ببینند تا بدانند اساسا ما از بی‌عدالتی نسبت به چه فیلمی صحبت می‌کنیم. اما امیدوارم مدیران حال حاضر سینما، کاری که وظیفه اسلاف آن‌ها بود را انجام دهند.

 

حرف آخر

کاش روزی برسد که معیار انتخاب هیچ فیلمی، اسامیِ تیتراژ، ارگان تولید کننده و محافظه‌کاری به خاطر ترس از جناح‌های سیاسی نباشد. کاش مسوولان جدید سینما فکری کنند و جلوی این بی‌عدالتی‌ها را بگیرند. تا باز کسی بعد از دیدن فیلمی این سوال به ذهنش خطور نکند که؛ این فیلم چرا در جشنواره فجر نبود؟

 

 

 

 

  • 19
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش