پنجشنبه ۲۹ آبان ۱۴۰۴
۱۷:۱۵ - ۱۴ آذر ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۹۰۳۸۲۵
فیلم و سینمای ایران

مرتضی علی عباس ميرزايی، کارگردان «انزوا»

خودم بودم و ادای فیلم «جدایی نادر از سیمین» را درنیاوردم

انزوا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 مرتضی علی عباس میرزایی از جمله فیلمسازانی که قبل از ساخت «انزوا» تجربه خود را در ساخت فیلم کوتاه محک زده است. «انزوا» با توجه به محتوا و ساختار ویژه ای که دارد، در جشنواره فجر واکنش های مثبت و منفی را به همراه داشت. یکی از دلایلی که عباس میرزایی به ساخت این فیلم ترغیب شد، در محوریت قرار داشتن یک زن به عنوان قهرمان داستان بود که البته در فیلم حضور ندارد، اما تمام قصه و شالوده اصلی بر اساس شخصیت، کنش و واکنش های گذشته او ادامه پیدا می کند. تنوع تعدد لوکیشن ها، شخصیت ها و رنج و دردی که مرد قصه پس از آزادی از زندان تحمل می کند، از جمله عواملی است که عباس میرزایی را برای ساخت این فیلم تشویق کرد. او به این اشاره می کند فیلمنامه «انزوا» در دست اهالی سینما چرخید و خیلی ها آن را دوست داشتند و تنها کسی که برای پروانه ساخت فیلم اقدام کرد، او بوده است. عباس میرزایی در گفت و گو با بانی فیلم همچنین از اهل ریسک بودنش برای شکستن چارچوب های معمول صحبت کرد.

 

 با توجه به بازخوردهایی که از جشنواره فجر گرفتید، تغییری در نسخه اکران عمومی به وجود آوردید؟

– نه، همان نسخه را پخش کردیم. در حقیقت سینما اتفاقی است که افتاده؛ یعنی وقتی شما فیلمی را تمام می کنید و حال شما با آن خوب است، دیگر تمام شده. از آن به بعد هر آنچه ایده و نظر به شما می دهند را باید نگه دارید و در تجربه ساخت فیلم های بعدی به کار ببندید.

 

 چطور امیرعلی دانایی را برای نقش اول فیلم انتخاب کردید و آیا قرار بود از همان آغاز در این نقش انتخاب شود؟

– نه، امیرعلی هیچ وقت از آغاز برای این نقش انتخاب نشده بود و ما به نفرات دیگری فکر می کردیم و با آنان وارد مذاکره شدیم. این فیلمنامه به حدی در سینما چرخیده بود که خیلی ها دوست داشتند این شخصیت را بازی کنند و با من صحبت می کردند. خودم هم با چند نفر صحبت کردم که این اتفاق بیفتد، اما به دلایل زیادی نتوانستیم با این دوستان وارد مذاکره شویم. من دوست حسین نمازی بودم و در آن فیلم نقش کوتاهی داشتم و سر «آپاندیس» رفاقتی میان من و امیرعلی شکل گرفته بود. امیرعلی می دانست که در حال تلاش برای گرفتن پروانه ساخت فیلم «انزوا» هستم و می خواست فیلمنامه را بخواند. همچنین دانایی یک یا دو فیلم کوتاهم را دیده بود و عکس العمل خوبی نسبت به فیلمنامه داشت و خیلی در خصوص پرویز با من صحبت کرد و می خواست کمک کند فیلمم را بسازم. زمانی که وارد تولید شدیم، هرکسی یک نظر داشت و من احساس کردم که امیرعلی می تواند یک انتخاب سوء تفاهم برانگیز باشد. امیرعلی به طور کلی فیدبک خوبی بین بچه های سینما نداشت و خیلی درباره او قضاوت غیرمنصفانه می کردند. به نظرم فرصت خوبی بود که هم توانمندی خودم و هم توانمندی امیرعلی را نشان دهم. پس از آن با هم- همچنین با پیمان- صحبت کردیم و امیرعلی برای این نقش انتخاب شد.

 

 خیلی از منتقدان قبل از انتخاب امیرعلی دانایی برداشت ها یا قضاوت هایی نسبت به بازی او داشتند.

– همین برای ما جذاب بود. همه انتظار داشتند امیرعلی از در ماشین بی . ام. و پیاده شود. بخشی از این به توانمندی امیرعلی باز می گردد. او فیلم های زیادی بازی کرده است و امکان این وجود دارد که این فیلم را کنار فیلم های دیگر قرار دهیم و آدم ها می توانند ببینند، داستان چیست. بخش دیگر این بود که به عنوان فیلمساز اول باید ثابت می کردم که کارگردانم و آن قدر توانمند هستم که می توانم هم با بازیگر حرفه ای کار کنم و هم غیرحرفه ای. امیرعلی در طبقه بندی خود جزو هنرمندانی است که با کارگردانان مختلف همکاری کرده است، اما خیلی از افراد نظرات متفاوتی داشتند.

 

 برای نمونه، نوعی معصومیت در نگاه دانایی دیده می شود که شاید تناسبی با فردی که از زندان آزاد شده، نداشته باشد.

– من این را نشنیدم. موقعی که می خواستیم امیرعلی را انتخاب کنیم، به من می گفتند بلد نیست راه برود، صحبت کند و اگر بتوانی این بازی را بگیری شق القمر کردی، اما واقعیت چیز دیگری بود؛ هم امیرعلی آدم توانمندی است و هم اینکه فرصت این را داشتم که خودم را ثابت کنم. دو طرف به یکدیگر اعتماد کردیم و درگیر کار شدیم و خروجی فیلم همین شد.

 

 کمی هم برای فیلم اول بلند ریسک داشت.

– به طور کلی آدمی هستم که ریسک پذیری بالایی دارم. اگر سینمای کوتاه و مستندهایی که ساخته ام را دیده باشید، متوجه خواهید شد که غیر از این نمی توانستم بسازم. فرقی ندارد که فیلم اول یا دوم باشد، بلکه باید ریسک کنیم و چارچوب های معمول را بشکنیم، چون در زندگی ما روش های معمول جواب نمی دهد. بالآخره یک نفر باید شروع کند؛ منظورم این نیست که اولین نفر بودم شروع کردم و قبل از من خیلی ها این کار را انجام دادند، اما من هم این مسیر را ادامه می دهم.

 

 فیلم شما از تعداد زیادی بازیگر شناخته شده بهره گرفته است. این برای جلب توجه تماشاگر بود یا واقعا می خواستید این کست را بچینید؟

– نه، در حقیقت با همه آن ها رفیق بودم و ارتباط دوستانه ای داشتم. با بهنوش بختیاری و شقایق فراهانی آشنایی قبلی داشتم. با خانم اندیشه فولادوند سر این فیلم آشنا شدم. همیشه دوست داشتم با همایون ارشادی کار کنم و این اتفاق افتاد. آقایان مهران رجبی، علیرضا استادی و نادر فلاح همه جزو دوستانم هستند. در حقیقت فیلمی ساختم که هم دلم و هم رفقایم همراه آن بود.

 

 فکر نمی کردید که این طیف از بازیگران حرفه ای و شناخته شده، ممکن است کارگردانی شما را تحت تأثیر قرار دهند؟

– نه، چون به یکدیگر اعتماد داشتیم. یادم می آید سیامک صفری گفت به حدی به تو اعتماد دارم که هرچه بخواهی انجام می دهم؛ به جز این نادر فلاح و تمامی بچه ها همین طور بودند و همه به هم اعتماد داشتیم و شناخت نسبی نسبت به یکدیگر داشتیم. معقتدم پایه و اساس این فیلم بر اساس اعتماد است. ما به خیلی از بازیگران فیلمنامه دادیم، اما زمانی که می شنیدند قرار است امیرعلی دانایی نقش اول آن را بازی کند، قبول نمی کردند و شاید انتظار داشتند شهاب حسینی که رفاقتی با من داشت، این نقش را بازی کند. کسانی که قبول کردند و کنار امیرعلی ایستادند و بازی کردند و خیلی به او کمک کردند، ثمره آن را دیدند و در پایان خوشحال بودند و چشمانشان گریان بود.

 

در گپ و گفتی که با بازیگران داشتید، نظری می دادند که تغییری در نقش ایجاد شود؟

– سه نفر در این فیلم در خصوص نقش خود صحبت کردند و نظرات بسیار خوبی دادند؛ یکی اندیشه فولادوند، دومی بهنوش بختیاری و سومی علیرضا استادی بود. این سه نفر نظرات خیلی خوبی درباره نقش خود می دادند و سیامک صفری هم دوبار این کار را انجام داد. به طور کلی جبهه خاصی نسبت به نظرات نداشتم و از آن ها در کار استفاده کردم و سازنده بود.

 

انزوا,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

 فیلمنامه «انزوا» ریتم درونی متعادلی دارد، اما خواستید به آن ریتم تندی ببخشید. بعد از گرفتن راش ها و دیدن بازی ها تصمیم گرفتید، فیلم این طور باشد یا از همان آغاز این تصمیم را داشتید؟

-این طور نیست؛ نباید نسبت به یک داستان تا این اندازه سطحی نگاه کنیم. این نظر شماست که متنی را انتخاب کردیم که به لحاظ درونی متعادل است. اگر متن را من نوشته ام، می دانم حال متن چطور است. حال متن من متعادل نیست و مردی را در این فیلم داریم که بعد از شش سال زندان، به مدت ۷۲ ساعت از مرگ همسرش، بیرون آمده و تولد پسرش را ندیده و زمانی که دخترش دوسال داشته، زندان رفته است. قطعا کسی که این شرایط را از سر گذرانده نمی تواند تعادل روحی داشته باشد. حدود سه سال طول کشید تا این فیلم ساخته شود و روی فریم به فریم آن فکر شده و روی انتخاب لنزها دکوپاژ صورت گرفته است و استوری برد دارد. تمام لنزها برای این فیلم تست شدند و به لنزهای خوبی رسیدیم و به همین دلیل فیلمبرداری این فیلم در دنیا در جشنواره کمرا ایمیج دیده شده است. در خصوص تمام این مسائل بارها صحبت کردیم و دوماه لابراتور ما در پیشگامان طول کشید، همچنین درباره صداگذاری، صدابرداری و موسیقی آن فکر کردیم. این طور نبوده است که برویم فیلم را بسازیم و بعد روی میز بعد از تدوین، بدانیم چه چیز درست و چه چیز نادرست است. اسلوموشنی که در تدوین اتفاق می افتد با آنچه به صورت آهسته فیلمبرداری می شود، متفاوت و اسلوموشن دوربین تمیزتر از تدوین است. ما تصاویر و پلان هایی که باید اسلوموشن می گرفتیم، اسلوموشن گرفتیم و به این نتیجه نرسیدیم که حالا باید اسلوموشن بگیریم.

 

 بعضی از منتقدان معتقدند این نوع تدوین، جامپ کات و موسیقی در فیلم ما را به یک فیلم پلیسی نزدیک می کند. این در حالی است که خیلی کم برای فیلم های درام این فرم روایت انتخاب می شود.

– منتقدان این فیلم را دوست داشتند و اگر نداشتند، کاندیدای استعداد درخشان و خلاقیت نمی شدم. من این فیلم را برای مردم ساختم، نه صرفا اهالی سینما. الآن فیدبک خیلی خوب و عجیب غریبی از مردم دریافت کردم. من در این فیلم خودم بودم و ادای فیلم «جدایی نادر از سیمین» را درنیاوردم.

 

 نظرات در جشنواره این بود که فیلم شما از لحاظ محتوا و داشتن قهرمان به فیلم های مسعود کیمیایی شباهت دارد.

– آقای کیمیایی استاد و ریشه همه ما هستند و به عنوان بنیه سینمای ایران شناخته می شود. قطعا من از ایشان و بزرگان سینمای ایران تأثیر گرفتم، چون خیلی فیلم می بینم و افتخار می کنم تحت تأثیر ایشان، جایی از فیلم به قصه های ایشان شباهت دارد.

 

 ظاهرا قرار بود این فیلمنامه را افراد دیگری بسازند؟

– بله، می دانستم. انزوایی که الآن روی پرده می بینید، با اصل قصه تفاوت هایی دارد که من و احمد رفیع زاده آن را نوشتیم. انزوایی که بین بچه های سینما چرخید، با انزوایی که روی پرده سینما رفت، قطعا تفاوت های بسیاری دارد. بسیاری از دوستان قصه را خوانده بودند و تمایل داشتند آن را بسازند، اما هیچکس پیش نیامد و برای این فیلم به کسی پروانه ساخت داده نشد.

 

 پیش بینی از استقبال مردم قبل از جشنواره و هنگام نمایش فیلم داشتید؟

– مطمئن بودم که مردم این فیلم را دوست دارند و از آن استقبال می کنند و این اتفاق در جشنواره فجر هم افتاد. در حال حاضر هم با این وضع بسیار نامناسب اکران مردم با نظرات و صداهایی که می فرستند نشان می دهند فیلم را خیلی دوست دارند. اصلا وقتی خودم بیرون در سینما آن ها را می بینم، حیرت می کنند که چنین فیلمی را در سینمای خود می بینند. قطعا به مردم فکر می کردم و من خیلی کار پیچیده ای نکردم و معتقدم فیلم های بسیار حرفه ای تر را در سینما دیدند و دنبال این بودند که در سینمای خود فیلم هایی از این دست داشته باشند.

 

 

 

 

 

 

banifilm.ir
  • 14
  • 3
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش