شنبه ۱۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۴۱ - ۰۵ بهمن ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۱۱۰۱۳۴۲
فیلم و سینمای ایران

فیلم‌هایی که با دخالت نهادهای غیر فرهنگی روی پرده نیامدند

فیلم‌هایی که با دخالت نهادهای غیر فرهنگی روی پرده نیامدند,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

به بهانه درخواست اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس و دویست تشکل دانشجویی از وزارت ارشاد برای اجرای قانون و تسلیم‌نشدن مقابل فشارها...

 

روزهای اخیر یک‌بار دیگر فیلم عصبانی نیستم رضا درمیشیان بحث‌انگیز شد. دلیل خبرسازی این فیلم این‌بار اما ریشه دیگری داشت. اگر عصبانی نیستم سال‌های گذشته به دلیل حذف از نامزدی جشنواره فجر یا توقیف و حتی رفع توقیف و... به تیتر اخبار فرهنگی و هنری آمده بود، این‌بار اما تیترشدن این فیلم دلیل دیگری داشت: اول که دویست تشکل دانشجویی از وزارت ارشاد خواستند تسلیم فشارهای بیرونی نشود و فیلم درمیشیان را طبق قانون اکران کند؛

 

و بعد هم که اعضای کمیسیون فرهنگی مجلس خواستار احترام ارشاد به مجوزهای صادر‌شده شدند و عنوان کردند که تسلیم در مقابل فشارهای بیرون از دایره فرهنگی بدعتی است که می‌تواند به رخدادهای بدی منجر شود. عصبانی نیستم اما تنها فیلمی نیست که قربانی فشارهای خارج از وزارت ارشاد به‌ عنوان تنها نهاد حاکمیتی صاحب اختیار در امور فرهنگی شده است. در شرایطی که بر اساس قانون صدور مجوز ساخت و نمایش و... بر عهده وزارت ارشاد است، اما در سال‌های اخیر بارها و بارها به اتفاقاتی می‌توان برخورد که در آن نهادهایی دیگر، مجلس، حوزه هنری، تلویزیون، وزارت‌های گوناگون و...

 

خواستار ایجاد محدودیت برای فیلم‌هایی خاص شده‌اند و شگفت که در برخی از این موارد نیز وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی جلوی این خواسته‌ها سر تسلیم فرو آورده است. این مطلب نگاهی دارد به فیلم‌هایی که زمانی تلخی دخالت نهادهای غیر هنری را چشیده‌اند. فیلم‌هایی که اگر چه چند موردشان نیز بالاخره به شکل محدود اکران شدند، اما نمی‌شود کتمان کرد که این دخالت‌ها توانست حیات طبیعی و ارتباط نرمال آنها را با مخاطبان دچار خلل کند.

 

البته در این بین فیلم های دیگری هم هستند که در دوره ای زخم توقیف را چشیده اند و حتی برخی از آن ها هنوز هم رنگ پرده را ندیده اند. فیلم هایی چون خرس، زمهریر، رستاخیز...؛ و برخی هم مثل زادبوم، مادر قلب اتمی، خانه پدری، پریناز، بلوک ٩ خروجی ٢، قصه ها، گس، خانه دختر و... بنا بر وعده حیدریان در اولین روزهای دولت فعلی روی پرده آمدند. اما فیلم هایی که در پی معرفی می شوند، از این رو حاصل زحمات و همکاری نهادهای گوناگون در جهت توقیف است که قابلیت مطالعه موردی پیدا می کنند...

 

 آشغال‌های دوست‌داشتنی

این فیلم نیز تقریبا همزمان با عصبانی نیستم پروانه نمایش گرفته؛ اما تفاوتش با ساخته رضا درمیشیان این‌جاست که بعد از آن چیزی درباره اکران این فیلم گفته نشده است و حتی درخواست محسن امیریوسفی برای بازبینی آن توسط هیأت انتخاب فیلم‌های جشنواره فیلم فجر نیز امسال برای چندمین ‌سال پیاپی

رد شده است.

 

آشغال‌های دوست‌داشتنی البته نخستين فیلم مشکل‌دار امیریوسفی نیست. فیلم‌های این کارگردان همه حاشیه‌ساز بوده‌اند. از نخستين فیلمش خواب تلخ که پس از چند نمایش برای همیشه توقیف شد،‌ تا آتشکار که چند سالی توقیف بود و پس از ممیزی‌های فراوان اکران محدودی داشت؛ آشغال‌های دوست‌داشتنی‌ سومین فیلم او هم تاکنون سرنوشت بهتری از فیلم‌های قبلی او پیدا نکرده است. فیلمی که گفته می‌شد اشارات صریحی به ماجراهای انتخابات‌ سال ۸۸ در آن وجود دارد و به همین خاطر بنیاد سینمایی فارابی که سرمایه‌گذار اصلی آن بوده،‌ مالکیت اثر را به خود کارگردان واگذار کرده است؛

 

اما نکته این‌جاست که حالا هم که گفته می‌شود کارگردان این بخش‌ها را تعدیل یا حذف کرده و به ‌هر حال موفق شده پروانه نمایش بگیرد نیز تغییری در موقعیت این فیلم ایجاد نشده است.

 

داستان آشغال‌های دوست‌داشتنی در خانه یک پیرزن که با دختر میانسالش زندگی می‌کند، می‌گذرد. در یکی از روزهای بعد از انتخابات ۸۸ برخی از معترضان به انتخابات که از دست نیروهای امنیتی فرار کرده‌اند، وارد خانه پیرزن شده و در آن‌جا مخفی می‌شوند؛ بعد از خروج آنها از خانه، پیرزن متوجه علامتی بر روی درِ خانه خود می‌شود و همسایگان به او می‌گویند که احتمالا در روزهای آینده ‌نیروهای امنیتی به خانه او مراجعه خواهند کرد.

 

بر اتاق خانه پیرزن سه قاب عکس از سه مرد وجود دارد. مرد اول، پسر پیرزن است که در جنگ ایران و عراق شهید شده. قاب عکس دوم متعلق به برادر او است که جزو مخالفانی بوده که در دهه شصت کشته شده و قاب عکس سوم هم متعلق به همسر پیرزن است که ظاهرا از طرفداران مصدق بوده که در جریان کودتای ٨٢ مرداد برایش اتفاقاتی افتاده است. ادامه داستان فیلم به گفت‌وگوی خیالی این سه نفر با پیرزن در طول شبی می‌پردازد که او فکر می‌کند فردایش به سراغش خواهند آمد.

 

آشغال‌های دوست‌داشتنی در زمان جواد شمقدری مجوز ساخت گرفت و جلوی دوربین رفت؛ اما بعدها گفته شد که فیلمنامه با آنچه درنهایت ساخته شده، ‌تفاوت‌های اساسی دارد. فیلم امیریوسفی در دولت قبلی غیر قابل نمایش تشخیص داده شد و برخی امیدوار بودند تا در دولت حسن روحانی و مدیریت جدید سینمایی‌ قفل اکران این فیلم باز شود. این اتفاق هم افتاد؛ اما تاکنون که اتفاق دیگری رخ نداده و ظاهرا قرار هم نیست تا بالاخره بعد از این همه ‌سال این فیلم رنگ پرده را ببیند. شیرین یزدان‌بخش، حبیب رضایی، هدیه تهرانی، نگار جواهریان، صابر ابر و شهاب حسینی بازیگران این فیلم هستند.

 

عصبانی نیستم

دومین فیلم بلند سینمایی رضا درمیشیان که قبل از آن فیلم سینمایی بغض را هم کارگردانی کرده بود،‌ الان چهار ‌سال می‌شود که در آتش اختلافات می‌سوزد و با این‌که در اواخر تابستان امسال بالاخره ارشاد پروانه نمایش آن را صادر کرد، اما هنوز که هنوز است این فیلم نه ‌تنها روی پرده نیامده که مناقشات ارشاد و مجلس و... بر سر نمایش یا عدم نمایش این فیلم ادامه دارد. در حقیقت می‌توان گفت اصلی‌ترین بروز مناقشه وزارت ارشاد با نهادهای غیر مرتبط را بر سر اکران فیلم‌ها در این فیلم شاهدیم؛ فیلمی که‌ سال ۹۲ بی‌سروصدا ساخته و روانه جشنواره فجر شد و در لیست اولیه فیلم‌های بخش مسابقه قرار گرفت.

 

این فیلم که همزمان حضور در جشنواره برلین را نیز تجربه می‌کرد، با همان چند نمایش اولش در فجر‌ توجه مردم را جلب کرد و کار به چند سانس فوق‌العاده هم کشید. با توجه به سوژه ملتهب عصبانی نیستم و حواشی به وجود آمده، به‌رغم تقاضاهای فراوان از نمایش این فیلم در سانس‌های فوق‌العاده جلوگیری شد و حتی نشست مطبوعاتی فیلم هم در برج میلاد برگزار نشد. در اختتامیه جشنواره هم با وجود این‌که فیلم در چند رشته اصلی نامزد شده بود و بنا بر ادعای برخی از اعضای هیأت داوران،‌ دو جایزه بهترین بازیگر نقش اول مرد برای نوید محمدزاده و بهترین تدوین برای ‌هایده صفی‌یاری به فیلم درمیشیان تعلق گرفته بود،‌ اما این کارگردان جوان را مجبور کردند تا از رقابت‌ها کنار بکشد و انصراف دهد.

 

از همان روزها‌ رسانه‌های خاص در ایران شروع به خط و نشان کشیدن برای وزارت ارشاد کردند تا عصبانی نیستم به هیچ وجه اکران نشود. هجمه‌ها زمانی بیشتر شد که سازمان سینمایی اعلام کرد عصبانی نیستم پس از اصلاحات،‌ از یک فیلم سیاسی، تبدیل به اثری اجتماعی شده و قرار است نیمه آبان اکران شود. بعد از آن بود که برخی شروع به نامه‌نگاری با ارشاد و حتی تهدید به استیضاح وزیر کردند. نتیجه آن‌که وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی که چندین ماه بر اکران این فیلم پافشاری می‌کردند، پس از سنگین‌شدن حملات عقب‌نشینی کرده و مصلحت را به قانونی که خود پای آن را امضا کرده بودند،‌ ترجیح دادند.

 

عصبانی نیستم داستان دانشجویی را روایت می‌کند که به دنبال پیداکردن شغلی مناسب جهت راضی‌کردن پدر دختر مورد علاقه‌اش برای موافقت با ازدواج آنهاست. در زمان نمایش جشنواره‌ای این فیلم در کنار خط اصلی قصه،‌ اشاراتی هم نسبت به وعده‌های محمود احمدی‌نژاد در طول سال‌های مدیریتش بر کشور،‌ وضع دانشجویان اخراجی و برخی حوادث سیاسی این سال‌ها بود که گفته می‌شود در اصلاحات بعدی این موارد در فیلم کمرنگ یا کاملا حذف شده است؛ اما نکته مهمتر در مورد این فیلم این است که عصبانی نیستم بالاخره در اواسط امسال موفق به دریافت پروانه نمایش شد؛ اما هنوز که هنوز است رنگ پرده را ندیده و هر زمان سخن از اکران آن وسط آمده، کوتاه زمانی بعد وعده زمانی دیگر برای نمایش این فیلم داده شده است. جدیدترین خبر در مورد عصبانی نیستم فعلا این است که این فیلم بیست‌و‌پنجم بهمن ماه اکران خواهد شد. تاچه پیش آید...

 

 صد ‌سال به این سال‌ها

١٠ سال از ساخته‌شدن این پرمشکل‌ترین فیلم سامان مقدم می‌گذرد. فیلمی که در اواسط دهه هشتاد جلوی دوربین رفت و هر آن‌که در آن سال‌ها توانسته بود این فیلم را ببیند، معترف بود که سامان مقدم در صد ‌سال به این سال‌ها بهترین فیلم کارنامه‌اش را در کنار کافه ستاره حاصل آورده است. اما صفار هرندی در دوران جلوسش پشت میز وزارت ارشاد این فیلم را توقیف کرد و در دوره بعد نیز جواد شمقدری برای این‌که نشان دهد با آمدن او ‌فضا بازتر شده،‌ امکان نمایش این فیلم را هر چند محدود و فقط و فقط برای رسانه‌ای‌ها به وجود آورد؛ تا بعد از آن عملا فیلم به محاق رود و برخلاف بیشتر فیلم‌های توقیفی آن دوران در ادامه نیز به نتیجه‌ای مناسب و سزاوارانه نرسد.

 

یادمان نرفته صحبت‌های شمقدری را در آن روزها که در شرایطی که صد‌ سال به این سال‌ها در جشنواره‌ سال ۸۸ به صورت محدود نمایش داده شده بود،‌ درباره این فیلم گفت: ما فكر می‌كنيم صد‌ سال به اين سال‌ها در جمع برای نظام ارزشی ندارد كه بخواهيم آن را توقيف كنيم و از مردم نگران نيستيم كه صد‌ سال به اين سال‌ها را ببينند كه به نوعی انقلاب را نقد می‌كند؛ اما به‌رغم این نگاه نه شمقدری و نه مدیران سینمایی بعد از او کاری برای این فیلم نکردند و فیلم سامان مقدم با این‌که پروانه نمایشش را هم دریافت کرده بود،‌ اما هیچ‌گاه فرصت اکران پیدا نکرد. در چند مرحله، زمان نمایش فیلم به تأخیر افتاد و دست آخر دوباره در لیست فیلم‌های توقیفی قرار گرفت.

 

صد ‌سال به این سال‌ها داستان زنی به نام ایران را در سه دهه مختلف روایت می‌کند. او ابتدا شوهرش را در زمان شاه و در جریان انقلاب از دست می‌دهد؛ سپس فرزندش در زمان جنگ ایران و عراق کشته می‌شود و به همین منوال در سال‌های بعدتر‌ در جریان اتفاقات سیاسی- اجتماعی کشور‌ سایر اعضای خانواده‌ او نیز از دست می‌روند. مخالفان اکران فیلم،‌ ایران خانم با بازی فاطمه معتمد‌آریا را نماد کشور ایران دانستند که در دوره‌های مختلف این ۳۰‌ سال و‌ در برهه‌های متفاوت تاریخی اهالی آن یکی یکی از دست رفته و کشته می‌شوند. حالا عمر توقیف این فیلم سامان مقدم به ١٠‌سال رسیده و با شرایط فعلی‌ بعید است دیگر یا حداقل به این زودی‌ها رنگ پرده را ببیند.

 

گزارش یک جشن

فیلم بلاتکلیف ابراهیم حاتمی‌کیا ظاهرا به توافقات مالی با دولت رسیده و درواقع هزینه‌های فیلم به تهیه‌کننده پرداخت شده است و به این دلیل خود حاتمی‌کیا نیز چندان پیگیر این فیلم نیست. به‌خصوص که تماشاگران نسخه جشنواره‌ای فیلم گفته‌اند گزارش یک جشن به هیچ‌وجه در حد و اندازه فیلم‌های خوب حاتمی‌کیا نیست و این موضوع در این سال‌های اوج‌گیری دوباره ابراهیم حاتمی‌کیا باعث شده خود او هم تمایل چندانی برای بازکردن پرونده این فیلم نداشته باشد. حاتمی‌کیا گزارش یک جشن را در شرایطی جلوی دوربین برد که فیلم به رنگ ارغوان او پس از ۵‌ سال از توقیف درآمده بود و در دوره مدیریت جواد شمقدری اکران شده بود.

 

کمتر کسی تصورش را می‌کرد که شمقدری فیلم پرحاشیه حاتمی‌کیا را که حتی در دولت محمد خاتمی هم فرصت اکران نیافته بود، اکران کند و در عوض به فیلم جدید این کارگردان که در دوره خود او ساخته شده بود، مجوز اکران ندهد. کسانی که گزارش یک جشن را دیده‌اند، از نظر موضوعی از آن به‌عنوان آژانس شیشه‌ای ۲ نیز یاد می‌کنند. داستان از یک موسسه ازدواج شروع می‌شود که تحت مدیریت زن مقتدری به نام بانو با بازی رویا تیموریان است. فیلم در یک ٤٢ ساعت می‌گذرد و در این روز‌ قرار است یک عروسی در این موسسه ازدواج که درواقع یک کارخانه قدیمی‌ است برگزار شود.

 

جوانان عضو این موسسه شور و شوق زیادی برای برگزاری مراسم دارند اما این عروسی با ورود یک مامور نیروی انتظامی (با بازی رضا کیانیان) که حامل حکمی مبنی بر پلمپ‌شدن موسسه است، مختل می‌شود. دلیل توقیف فیلم را نیز باید در شباهتش با آژانس شیشه‌ای جست‌وجو کرد. درواقع بسان تمام کارنامه حاتمی‌کیا که این کارگردان از هر گونه شفافیت فراری بوده و فیلم‌هایش از هر منظری قابلیت تأویل و بهره‌وری را نشان داده، این فیلم نیز با دوگانگی در نگاه مواجه شد و در عین حال که عده‌ای گزارش یک جشن را فیلمی ایدئولوژیک و حاکمیتی قلمداد می‌کردند، مخالفان فیلم‌ اما ماجرای آن را به انتخابات ‌سال ۸۸ ربط داده و حتی برخی از این ساخته حاتمی‌کیا به ‌عنوان یک فیلم حامی جریان فتنه نام بردند و به همین ‌دلیل فیلم مجوز اکران عمومی پیدا نکرد.

 

با وجود این‌ لطف جواد شمقدری باز هم شامل حال ابراهیم حاتمی‌کیا شد و سازمان سینمایی مالکیت فیلم را خریداری کرد تا حداقل به لحاظ مالی‌ ضرری متوجه حاتمی‌کیا و تهیه‌کننده‌اش نباشد. پس از این ماجرا، عملا گزارش یک جشن به بایگانی سپرده شد و نه کارگردان و نه تهیه‌کننده اثر‌ هیچ‌گونه تلاش و انگیزه‌ای برای اکران عمومی آن به خرج ندادند. به همین دلیل هم وعده‌های محمدمهدی حیدریان مبنی بر تعیین تکلیف فیلم‌های بلاتکلیف شامل حال این فیلم نشد و سخنگوی وزارت ارشاد گفت که گزارش یک جشن در دولت گذشته توسط موسسه رسانه‌های تصویری خریداری شده و درخواستی برای اکران آن وجود ندارد.

 

خیابان‌های آرام

شاید کمال تبریزی هفت ‌سال پیش بشدت در پی اکران این فیلم بود؛ اما با گذر این همه ‌سال او نیز از تب‌و‌تاب افتاده و به این دلیل خیابان‌های آرام نیز از فیلم‌هایی است که این روزها پیگیری چندانی درباره آن به انجام نمی‌رسد. شاید هم کمال تبریزی از این‌که مدام باید دنبال تعیین تکلیف فیلم‌هایش باشد، خسته شده است. هر چه باشد در بیست ‌سال اخیر کمال تبریزی و فیلم‌هایش معمولا حاشیه‌ساز بوده‌اند؛ به‌ویژه آنهایی که با نگاهی طنزآمیز به نقد مسائل اجتماعی، سیاسی و حتی مذهبی پرداخته‌اند. از لیلی با من است که هنوز بحث‌هایی که درباره‌اش وجود داشت از یادها نرفته؛ یا مارمولک که پس از چند هفته از پرده پایین کشیده شد؛ و البته پاداش که این نیز نسخه بی‌شاخ و دم و اشکمش به ‌هر حال بعد از هفت سال روی پرده آمد و به جایی هم نرسید.

 

خیابا‌ن‌های آرام؛ آرام و بی‌سروصدا در‌ سال ٩٨  در کشور ارمنستان فیلمبرداری شد،؛ در جشنواره فجر همان سال آرام و بی‌صدا در روزهای آخر چند نمایش محدود داشت و پس از آن هم برای مدت نامعلومی توقیف شد. داستان فیلم در یک شهر و کشور فرضی می‌گذرد؛‌ بخشی از نیروی پلیس این شهر‌ با همدستی برخی از عوامل گرداننده دولت آن کشور افرادی را دستگیر می‌کند،‌ برخی را به قتل می‌رساند و درمجموع ایجاد ناامنی می‌کند. بخشی دیگر از پلیس نیز با مدیریت پشت پرده همان بخش اول، پیگیر حوادث است و می‌خواهد امنیت را برقرار کند؛

 

یک خبرنگار هم (با بازی نیکی کریمی) پیگیر ماجراهاست و با توجه به سانسور شدیدی که وجود دارد،‌ سعی می‌کند مسائل را دنبال کند. مخالفان فیلم‌ برخی اشارات موجود در آن مانند دزدیده‌شدن مجسمه‌ها در شهر،‌ تولید انرژی هسته‌ای در خانه و بعضی ماجراهای دیگر را شیطنت کارگردان عنوان کردند که خواسته به نوعی مسائل داخل ایران‌ به‌خصوص حوادث بعد از انتخابات ۸۸ را به صورت غیر مستقیم به تصویر بکشد.

 

به ‌هر حال در اواخر مهر ماه‌ سال ٠٩  کمال تبریزی اعلام کرد كه فیلمش پروانه نمایش دریافت کرده و در نوبت اکران است؛ اما گفته شده این فیلم حق هیچ‌گونه تبلیغات اعم از تلویزیونی و یا شهری را ندارد. این اتفاق اما رخ نداد و حتی دو بار دیگر هم صحبت اکرانش به میان آمد اما به تأخیر افتاد؛ تا این‌که تهیه‌کننده فیلم، ‌محمود رضوی، ‌اعلام کرد که فعلا برنامه‌ای برای نمایش آن نیست. البته ادعای کمال تبریزی هم چندی بعد مورد تکذیب قرار گرفت. درواقع در حالی ‌که در ‌سال ٠٩ کمال تبریزی اعلام کرده بود که فیلمش پروانه نمایش دارد،‌ دو ‌سال بعد سیدضیاءالدین دری ‌از اعضای شورای پروانه نمایش ‌اعلام کرد که این فیلم هنوز مجوز اکران دریافت نکرده است. در تعیین تکلیف جدید فیلم‌های توقیفی و بلاتکلیف نیز خیابان‌های آرام به جایی نرسید تا دوران توقیف این فیلم به هفت ‌سال برسد.

 

 

 

 

 

 

shahrvand-newspaper.ir
  • 13
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش