جمعه ۱۴ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۱۱ - ۰۷ مرداد ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۰۵۰۱۷۹۷
فیلم و سینمای ایران

مسعود کیمیایی؛ بيش از نيم قرن فعاليت پرثمر هنری

مسعود كيميايي,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

به پشتوانه بيش از نيم قرن فعاليت پرثمر هنري با ٢٨ فيلم بلند سينمايي، ٢ فيلم كوتاه، ٣ رمان و يك مجموعه شعر منتشر شده، مسعود كيميايي، هنرمند بي‌بديل اين سرزمين است. هنرمندي صاحب سبك و امضا كه از عنفوان جواني استعداد و هنر خويش را نمايان كرد و با قريحه سرشارش سرودهاي مخالف را در دل سينماي جريان اصلي دهه ٤٠، با همان بازيگران، همان عوامل فني، همان امكانات و همان مناسبات حرفه‌اي، سر داد و در جهت عكس سينماي مطلوب و محبوب (فيلمفارسي) حركت كرد و با همراهي چند فيلمساز همنسلش، بنيانگذار سينمايي متفاوت شد.

 

در طول يك دهه، او تنها كارگردان سينماي ايران بود كه هم منتقد و روشنفكر تاييدش مي‌كرد و هم مردم عادي با شيفتگي به تماشاي فيلم‌هايش مي‌نشستند. تاثير سينماي كيميايي به توده تماشاگر، روشنفكران، فيلمسازان خوشفكري كه از راه رسيدند و فيلمفارسي‌سازاني كه سينماي جريان اصلي را نمايندگي مي‌كردند، بنيادين و غيرقابل انكار بوده است. مسعود كيميايي مشخصا با «قيصر» و «گوزن‌ها» در قله سينماي قبل از انقلاب ايستاده و با فاصله موفق‌ترين و بهترين كارگردان سينماي ايران در آن دوران بوده است.

 

گنجينه «قيصر» و «گوزن‌ها» پس از گذشت سال‌هاي طولاني هنوز تلالو و درخشش دارد و سينماي ناب كيميايي هنوز هم كار مي‌كند و نسل‌هاي بعدي را تحت تاثير قرار مي‌دهد. سينماي گرم و پرخون كيميايي با شور و شرافت و اعتراض و رفاقت، با ديالوگ‌هايي كه به زبان مردم راه يافتند و با قهرمانان جذاب و دوست‌داشتني‌اش، حس را با ميزانسن معنا بخشيد و آرمان سياسي و اعتراض اجتماعي و روابط عاطفي آدم‌هاي تنها و تك‌افتاده را به زبان سينما متبلور ساخت.

 

با تمام مخالفت‌ها و دشمني‌هاي روشنفكران «ايدك» رفته كه لهجه تهروني و پايين‌شهري فيلم‌هاي كيميايي را نشانه لمپنيسم مي‌خواندند، برآيند عمومي، آثار قبل از انقلاب او را پيشرو، جريان‌ساز و به شدت موثر مي‌دانست. در آن سال‌ها زمانه‌شناسي كيميايي همپاي سينماشناسي‌اش مطرح بود و هوش درخشاني كه مي‌دانست چگونه از عصيان قيصر علمي بر ضد سيستم ظالمانه بسازد و جسارتي كه در اوج خفقان ساواك «گوزن‌ها» خلق مي‌كرد و شاخك‌هاي حس تيزي كه صداي پاي انقلاب مذهبي را با «سفر سنگ» مي‌شنيد، او را به فيلمسازي بدل كرد كه با همه دشواري‌هاي راه، به موفقيت در تمام جبهه‌ها مي‌رساند.

 

كيميايي پس از انقلاب، با توقيف در اولين گام (خط قرمز) و جرح و تعديل فراوان در قدم بعدي (تيغ و ابريشم) با دشواري‌ها و موانع بسيار بيشتر مواجه شد و مخالفانش «شناسنامه‌اي با تاريخ مرگ» برايش تدارك ديدند. كيميايي اما ماند و همچنان فيلم ساخت. زبانش شخصي‌تر و ارجاعاتش به دلمشغولي‌ها و علايق و سلايقش پررنگ‌تر شد و صراحت و سادگي دهه اول فيلمسازي‌اش به مرور جاي خود را به پيچيدگي و تناقض‌هايي داد كه ميدان را براي مخالفت با سينمايش گشوده‌تر از سابق مي‌كرد.

 

نتيجه اينكه در اين ٤ دهه، بارها به عدم درك مناسبات روز جامعه متهم شد. مد روز نبودن سينمايش و همراهي نكردنش با بادهاي موسمي نشانه‌اي آشكار به واپسگرايي دانسته شد. اتهام قديمي لمپنيسم هم با قدرت و قوت بيشتر همچنان مطرح بود و هر تازه از راه رسيده‌اي به خود اجازه مي‌داد هرچه مي‌خواهد عليه فيلم‌هاي او بگويد و بابت دشنام‌هايش لابد تشخص كسب كند و روشنفكر بنمايد. طنز روزگار است كه در اين ٤ دهه سازنده فيلم‌هايي چون «خط قرمز»، «اعتراض» و «جرم» به درك نكردن روح زمانه متهم و لحن پيشگويانه آثارش ناديده گرفته شده كه جواهري چون «دندان‌ مار» و فيلم‌هاي درخشاني مانند «سرب» و «ردپاي گرگ» كمتر از آنچه استحقاقش را داشتند، قدر ديدند.

 

در اين چهار دهه كيارستمي جهاني شد، مهرجويي در طول يك دهه از «اجاره‌نشين‌ها» تا «درخت گلابي» درخشان‌ترين فيلم‌هايش را ساخت، تقوايي پس از خلق شاهكارش «ناخدا خورشيد»، كمتر پشت دوربين رفت و بيشتر احترام و تشخص كسب كرد. همچنان كه بيضايي سرانجام بي‌مهري‌ها را تاب نياورد و جلاي وطن كرد. نادري به سوداي جهاني شدن از اين سرزمين رفت و قبل از مهاجرت با «دونده» يكي از آثار آغازگر سينماي نوين ايران را ساخت.

 

علي حاتمي هم پس از مرگ كشف شد و منتقدان ديروز به ستايشگران امروزش بدل شدند و قباي «سينماي ملي» را به تن فيلم‌هاي اصيل و منحصر به فردش پوشاندند. ظاهرا كيميايي از تمام هم‌نسلان موج نويي‌اش عقب ماند. در حالي كه او بيشتر از همه آنها در صحنه ماند، فيلم ساخت، رمان نوشت، شعر گفت و به حضور خلاقش تداوم بخشيد.

 

جنس سينماي كيميايي و التهابي كه در آثارش مشهود است و آن رئاليسم اجتماعي كه با «قيصر» آغاز شد و تا «قاتل اهلي» همچنان ادامه يافته، آسيب‌پذيري او را در تندباد حوادث بيشتر از سايرين كرده است. كارگرداني كه اگر هم فيلم ضعيف ساخته هرگز به ساخت فيلم خنثي تن نداده، حالا سال‌هاست ابزارهاي بياني‌اش را عوض كرده، سال‌هاست كه ضمن وفادار ماندن به اصول و حفظ فرديت و امضاي خاص و منحصر به فردش، از لحن ساده سياه و سفيدهايش فاصله گرفته. اما هنوز هم درد جامعه ايران برايش مساله است.

 

همچنان از همين خيابان‌ها گزارش مي‌دهد و هنوز عدالت اجتماعي و عشق و رفاقت برايش مساله است. همچنان كه مهارتش در گفتارنويسي و ميزانسن هنوز مثال‌زدني است. مهم‌تر از همه اينها تاثير او در شكل‌گيري سينماي جدي و متفكرانه ايران و اعتلاي صنعت فيلمسازي از هر شخص و جريان ديگري بيشتر و پررنگ‌تر است. جمله مشهوري از اورسن ولز درباره ديويد وارك گريفيث وجود دارد كه «هيچ شهر، هيچ صنعتي، هيچ حرفه‌اي، هيچ هنري هرگز تا اين حد به يك نفر مديون نبوده است» و سينماي ايران بيش از هر فيلمسازي مديون كيميايي است. كافي است سينماي ايران را قبل از ظهور «قيصر» به ياد بياوريم و دستاوردهاي فيلم‌هاي كيميايي در عرصه‌هاي مختلف از بازيگري، موسيقي متن، دكوپاژ، مونتاژ، تيتراژ، گفتارنويسي و ميزانسن را در خاطر بسپاريم.

 

در «عكس»هاي خوش‌تركيبش خيره شويم و قهرمان‌هاي جذاب و دوست‌داشتني‌اش را مرور كنيم كه بخشي از خاطره جمعي ما ايرانيان هستند. قيصر، فرمان، رضا موتوري، داش آكل، صالح، مصيب، سيد، قدرت، فاطي، غزل، حجت، زيني، بازپرس جلالي، سوسن مكاشي، نوري، دانيال، مونس، رضا، احمد، آقاجلال، زيور، رستم، بهمن، رضا، آقاتهراني، طلعت، صادق خان، علي يزداني، عبد، جواد، سلطان، اميرعلي، محسن دربندي، رضا معروفي، حد ميثاق، محسن، فروزنده، رضا سرچشمه و اين آخري سياوش.

 

در پس همه خستگي‌ها و آشفتگي‌ها و لكنت‌هاي بياني كه بخشي‌اش حاصل جدايي دائمي هنرمند با شرايط ناهمگون و نامساعد است و همه آن فيلم‌هاي ظاهرا شكست‌خورده و ناكام، اين گوهر تابناك سينماي كيميايي است كه همچنان مي‌درخشد و هر شكست او را به ضيافتي جذاب‌تر و دلپذيرتر از پيروزي‌ خيلي‌ها بدل مي‌كند و قراري كه از ٥٠ سال پيش، از «قيصر» تا به امروز گذاشته شده همچنان اعتبار دارد و باز هم اين پرده بزرگ سينماست كه براي نمايش فيلم بعدي كيميايي ملتهب و منتظر است.

 

سعيد مروتي

 

etemadnewspaper.ir
  • 20
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
عبدالله دوم پادشاه اردن بیوگرافی عبدالله دوم پادشاه اردن به همراه عکس های خانواده اش

تاریخ تولد: ۳۰ ژانویه ۱۹۶۲ (۶۲ ساله)

محل تولد: عمان، اردن

سمت: پادشاه اردن (از سال ۱۹۹۹)

تاجگذاری: ۹ ژوئن ۲۰۰۰

ولیعهد: حسین بن عبدالله دوم

همسر: رانیا عبدالله (ازدواج ۱۹۹۳)

ادامه
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
رضا عطاران بیوگرافی رضا عطاران؛ ستاره سینمای کمدی ایران

تاریخ تولد: ۲۰ اردیبهشت ۱۳۴۷

محل تولد: مشهد

حرفه: بازیگر، کارگردان، فیلم‌نامه‌نویس، تدوین‌گر، خواننده

آغاز فعالیت: ۱۳۶۹ تا کنون

تحصیلات: دانشجوی انصرافی دانشکدهٔ هنرهای زیبای دانشگاه تهران 

ادامه
اسدالله شعبانی بیوگرافی اسدالله شعبانی شاعر و نویسنده آثار کودک

تاریخ تولد: ۴ تیر ۱۳۳۷

محل تولد: روستای بهادربیگ از توابع همدان

محل زندگی: تهران

حرفه: شاعر، نویسنده، منتقد ادبی، کارشناس بازنشسته کانون پرورش فکری کودکان و نوجوانان

تحصیلات: فارغ التحصیل رشته زبان و ادبیات فارسی

آثار: خرمن شعر خردسالان، جستاری پیرامون شعر کودک در ایران، قصهٔ امشب، پولک ماه، دختر باغ آرزو، پرسه‌های شبانه

ادامه
ابومنصور موفق هروی ابومنصور موفق هروی؛ پدر داروشناسی فارسی

مشهور به: موفق هروی

متولد : قرن چهارم

محل تولد: احتمالا هرات

حرفه: پزشک و داروشناس ایرانی

آثار: کتاب الابنیه عن حقایق الادویه

ادامه
آزیتا حاجیان بیوگرافی آزیتا حاجیان بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: ۲۱ دی ۱۱۳۶

محل تولد: ملایر

حرفه: بازیگر سینما، تلویزیون و تئاتر

تحصیلات: لیسانس بازیگری و کارگردانی تئاتر از دانشگاه هنر

سال های فعالیت: ۱۳۵۴ تاکنون

ادامه
رید هستینگز بیوگرافی رید هستینگز؛ امپراطور محتوا و نتفلیکس

تاریخ تولد: ۸ اکتبر ۱۹۶۰

محل تولد: بوستون، ماساچوست، ایالات متحده آمریکا

حرفه: کارآفرین، مدیر ارشد اجرایی

شناخته شده برای: بنیانگذار نتفلیکس

تحصیلات: فارغ التحصیل دانشگاه استنفورد

دارایی: ۹/۴ میلیارد دلار

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش