چهارشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۴
۰۹:۵۰ - ۱۹ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۴۶۶۴
فیلم و سینمای ایران

سینمای لاکچری مکمل تئاتر لاکچری/ «ایده اصلی»؛ فیلمی از سر شکم سیری!

فیلم سینمایی ایده اصلی,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
فیلم ایده اصلی دومین فیلمی بلندی است که آزیتا موگویی کارگردان او بوده است. این فیلم در سی و هفتیمن جشنواره فیلم فجر به نمایش در آمده است.

به گزارش رویداد۲۴، ایران و اسپانیا برای راه اندازی یک پروژه بزرگ در جزیره هندورابی در جنوب ایران به توافق رسیده‌اند، شرکت‌ها و افراد بسیاری به طمع برنده شدن در این مناقصه شرکت کرده‌اند.

 

مهندس سعید پارسا (با بازی بهرام رادان) که چندسالی است از همسرش رؤیا عضدی (با بازی مریلا زارعی) جدا شده و رئیس یکی از شرکت‌های حاضر در مناقصه است. دیگران نیز با اهداف متفاوت سعی در برنده شدن در این مناقصه سرنوشت ساز را دارند. رسیدن به موفقیت برای آدم‌های این قصه منجر به پیچیدگی‌هایی در روایت آن می‌شود.

 

بعد از مواجه شدن با پدیده‌ای بنام تئاتر لاکچری به نظر می‌رسد با پدیده تازه‌ای بنام فیلم لاکچری هم مواجه هستیم. ایده اصلی شاید به لحاظ سینمایی چیزی برای عرضه نداشته باشد، اما از این منظر که می‌کوشد با نشان دادن مکان‌ها، لباس‌ها، ماشین‌هاو خانه‌هایی که نود درصد تماشاگران فیلم امکان استفاده از این امکانات را ندارند فیلمی بسازد که مخاطب را جلب کند به شدت قابل بررسی است.

 

داستان فیلم (فارغ از حقیقی یا خیالی بودن) برای مخاطب هیچ اهمیتی ندارد. حتی کارگردانی، بازی بازیگر‌ها (که ملاک انتخابشان ربطی به توانایی آن‌ها ندارد) هم برای مخاطب هیچ اهمیتی ندارد. مخاطب در طول تماشای فیلم فقط به چیز‌هایی در فیلم توجه می‌کند و به آن واکنش نشان می‌دهد که نمی‌تواند به دست‌شان بیاورد.

 

ماشین‌های لوکس، هتل‌های زیبا، لباس‌های گرانقیمت همه داشته فیلم «ایده اصلی» برای مخاطبی است که در خیال هم نمی‌بیند در چنین خانه‌هایی زندگی کند، سوار چنین ماشین‌هایی شود و به چنین سفر‌های پُرهزینه‌ای برود.

 

«ایده اصلی» حسرت‌های مخاطبش را به چالش می‌کشد و او را به تماشای جا‌هایی می‌برد که فقط در رویاهایش می‌تواند به آن مکان‌ها سفر کند. به همین خاطر فیلم انقدر لوکس، مصنوعی و اشرافی است. هیچ چیز آن جدی نیست. نه داستان به ظاهر پیچیده‌اش و نه موضوع فیلم.

 

احتمالاً برای یک درصد مخاطبان فیلم هم اهمیت ندارد که سرنوشت پروژه مشترک جزیره هندورابی چه خواهد شد. تماشاگر این فیلم همه حواسش به آن چیز‌هایی است که ندارد. به آن ماشین و خانه و هتلی که بازیگران خوش منظر فیلم در آن قدم می‌زنند و برای تفنن دیالوگ‌هایشان را می‌گویند.

 

نود درصد مخاطبان فیلم اصلاً نمی‌توانند به چنین سفری بروند. حتی در رویاهایشان هم حضور در چنین جا‌هایی امکان‌پذیر نیست. فیلم آن‌ها را به این مکان‌ها می‌برد تا تماشاگر را در خوشی تماشای این مکان‌ها فراموش کند که خودش به هیچ وجه نمی‌تواند چنین امکاناتی داشته باشد. از این منظر فیلم خاصیت تخدیری پیدا می‌کند. یکجور مسکن و مخدر است برای تماشاگری که دوست دارد چنین چیز‌هایی را روی پرده ببیند. ببیند و در عین لذت‌بردن حسرت بخورد که چرا نمی‌تواند از چنین امکاناتی استفاده کند.

 

«ایده اصلی» بیشتر از آن‌که یک فیلم سینمایی باشد یک تور مسافرتی به اروپا است. ما تماشاگران فیلم هم مسافر‌های این تور هستیم. به اروپا می‌رویم هتل‌ها، خانه‌ها و مناظر زیبای درون فیلم را مشاهده می‌کنیم، اما نمی‌توانیم لذت حضور در چنین جایی را به صورت واقعی لمس کنیم.

 

وضعیت تماشاگر در این فیلم مثل کودکی است که والدینش برای او همه جور اسباب‌بازی خریده‌اند، اما تمام اسباب‌بازی‌ها را درون کمد گذاشته و در آن را قفل کرده‌اند و اجازه نمی‌دهند کودک با آن‌ها بازی کند.

 

در فیلم منطق جایی ندارد فیلم به جای اسپانیا می‌توانست در فرانسه یا ایتالیا اتفاق بی‌اُفتد بدون این‌که تفاوتی در اصل ماجرا ایجاد کند. این چیز‌ها اصلاً مهم نیست. مهم شیک بودن و لاکچری بودن فیلم است. مهم این است که بازیگران فیلم خوب بپوشند و خوب بگردنند تا حسرت تماشاگر از نداشتن این چیز‌ها تحریک شود و با تماشای آن‌ها در لذتی تخدیری غرق شود.

 

این استدلال کودکانه بازیگر فیلم (مریلا زارعی) در نشست خبری فیلم را هم فراموش کنید که گفته بود ما این فیلم را ساختیم که بگوییم این آدم‌ها از چه طریق به این پول‌های هنگفت می‌رسند. فیلم کاری به این مسائل ندارد. کل فیلم بهانه‌ای است برای نشان دادن آن چیز‌های شیک و لاکچری.

 

ایده اصلی فیلمی است که با تماشای آن خیال می‌کنی شخصیت‌هایش از کره دیگری آمده‌اند. اوج گرفتاری شخصیت‌های فیلم این است که برای برنده شدن مناقصه پنجاه میلیون دلار ندارند، اما می‌توانند نصف این مبلغ را جور کنند. داشتن یک دهم از این مبلغ برای مردم ایران غیرممکن است. اما در فیلم چنین مسئله‌ای به عنوان دغدغه اصلی شخصیت اصلی فیلم مطرح می‌شود.

 

کارگردانان ایرانی به این نتیجه رسیده‌اند برای جلب مخاطب و فروش بیشتر چاره‌ای ندارند جُز اینکه تماشاگر را با حسرت‌هایش مواجه کنند. تماشاگر هم ظاهراً این حسرت را می‌پذیرد و از تماشای آن لذت می‌برد.

 

چاره‌ای هم ندارد، باید همین را بپذیرد، چون نمی‌تواند پول سفر و زندگی لاکچری را داشته باشد به تماشای آن می‌نشیند. فاصله فیلم با تماشاگرش فاصله همان پنجاه میلیون دلار درون فیلم با دوازده هزار تومانی است که مخاطب به جای پول بلیط می‌پردازد.

 

«ایده اصلی» فیلمی است که از روی شکم سیری ساخته شده و هدفش این است که تماشاگر گرسنه و حریص را به تماشای این آدم‌های شکم سیر دعوت کند.

 

عوامل فیلم ایده اصلی

 

تهیه کننده و کارگردان: آزیتا موگویی

 

نویسنده فیلمنامه: امیر عربی بر اساس طرحی از رضا کریمی

 

مدیر فیلمبرداری: علیرضا برازنده

 

تدوین بهرام دهقانی

 

مجری طرح: پژمان هادوی

 

موسیقی: بهزاد عبدی

 

طراحی و ترکیب صدا: پرویز آبنار

 

طراح صحنه: امیر حسین قدسی

 

مدیر صدابرداری: امیر شاهوردی

 

مدیر تولید:محمد حیدر قلی

 

طراح گریم: سودابه خسروی

 

جلوه‌های ویژه بصری: وحید قطبی زاده

 

عکاس: علی نیک رفتار

 

بازیگران: بهرام رادان، مریلا زارعی، هانیه توسلی، پژمان جمشیدی، مهرداد صدیقیان، شهباز نوشیر، مأنوس گاوراس، آندره‌آ ماچالکیدو، ایرینا مانژوسوا و واروارا لارمو

 

مازیار وکیلی

 

  • 12
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۹
غیر قابل انتشار: ۱۲
جدیدترین
قدیمی ترین
به نظرم مردم اینقدر تو زندگی بدبختی و گرفتاری دارند که وقتی میرن سینما دیگه به این مسایل پرداخته نشه و حتی دیدن زندگی های لاکچری و حتی سفر اروپا شاید برای یک ساعت که شده اونها رو وارد یه دنیای جدید کنه اصلا بد نبود و من بسیار لذت بردم تو رو خدا بس کنید این فیلمهای درداور فلسفی رو
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش