جمعه ۰۷ اردیبهشت ۱۴۰۳
۰۹:۱۹ - ۲۱ بهمن ۱۳۹۷ کد خبر: ۹۷۱۱۰۴۹۹۳
فیلم و سینمای ایران

به بهانه فیلم تازه نرگس آبیار؛

روایت «ترور» بر پرده نقره‌ای/ انسان‌هایی که مضمحل می‌شوند

فیلم شبی که ماه کامل شد,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
در «شبی که ماه کامل شد» به‌رغم گریم‌ها و طراحی لباس خاص کاراکترها، با یک عده «انسان» روبه‌رو هستیم و این اولین چیزی است که به مدد کارگردانی نرگس آبیار حاصل شده است.

به گزارش مهر، مائده مرتضوی، نویسنده و مترجم در یادداشتی به بررسی فیلم سینمایی «شبی که ماه کامل شد» به کارگردانی نرگس آبیار از فیلم‌های راه‌یافته به بخش «سودای سیمرغ» سی‌وهفتمین جشنواره فیلم فجر پرداخته است.

 

در متن این یادداشت می‌خوانیم؛

هر روز سرت را که می‌چرخانی یک عملیات تروریستی یک جای جهان اتفاق افتاده و لحظه‌ای بعد فیلمش به مدد فضای مجازی میان تمام کاربران پخش شده است. بسیاری از این اتفاقات دست‌مایه ساخت فیلم‌های مستند قرار می‌گیرند؛ فیلم‌های تاریخ‌مصرف‌داری که تا ابد در آرشیو تاریخ شفاهی ترور در منطقه -به خصوص خاورمیانه- باقی می‌مانند اما نه در ذهن تماشاگر.

 

ساخت آثار سینمایی با مضمون تروریسم در ایران (که می‌توان آن را زیرشاخه‌ای از ژانر جنگ تلقی کرد) در دهه ۶۰ به علت همزمانی با جنگ ایران و عراق رونق بسیاری داشت و گروهک‌هایی مانند منافقین در صدر موضوعات اینگونه آثار بودند؛ ‌ فیلم‌هایی که توفیق زیادی در گیشه نداشتند و به شدت ایدئولوژی‌زده عمل می‌کردند. فیلم‌هایی چون «تعقیب سایه‌ها» ساخته علی شاه‌حاتمی، «پنجاه روز التهاب» ساخته کریم آتشی و «پناهنده» از مرحوم رسول ملاقلی‌پور از جمله این آثار بودند. فیلم «روباه» ساخته بهروز افخمی فیلم به نسبت جدیدتری بود که به مساله ترور دانشمندان هسته‌ای و یک مساله داخلی پرداخت که در گیشه موفق نبود.

 

در دهه ۸۰ و ۹۰ ساخت فیلم‌های تروریستی با تمرکز بیشتر بر کارنامه گروهک منافقین رونق بیشتری پیدا کرد و شاهد آثاری مانند «به رنگ ارغوان»، «امکان مینا»، «نفوذی»، ‌ «ماجرای نیمروز» و «سیانور» بودیم که توفیقات بیشتری در گیشه داشتند چون بیشتر رنگ قصه و روایت داشتند و از ارائه تصاویر کلیشه‌ای و شخصیت‌های سیاه و سفید به نحو بارزی فاصله گرفته بودند.

 

 شکل‌گیری گروه‌هایی مانند طالبان، داعش و القاعده دوباره بازار تولید این فیلم‌ها را داغ کرد و مطابق معمول سینمای هالیوود در این باره پیشقدم شد. در کشور ما نیز به عنوان همسایه کشورهایی که درگیر مساله ترور و شکل گیری گروه‌های تروریستی بوده و هست، ‌ لزوم این توجه به شدت احساس می‌شد. «به وقت شام» از جمله این آثار بود که ابراهیم حاتمی‌کیا سال قبل برای جشنواره سی‌وششم تحفه آورد و  توانست به مدد آن جایزه بهترین کارگردانی را از آن خود کند.

 

 اینگونه فیلم‌ها به شدت پتانسیل راه‌یابی به بازارهای بین‌المللی را دارا هستند چون گروه‌هایی مانند داعش تبدیل به تهدید و مساله‌ای جدی برای جهان شده‌اند. اما اگر دایره جهانی بودن گروه‌های تروریسم را کوچکتر کنیم و به یک گروهک داخلی در یک خطه خاص از کشورمان بپردازیم چه؟ اگر از شیوه روایی مستندگونه و مونتاژ تصاویر آرشیوی فاصله بگیریم و تنها روایتگر داستانی این وقایع باشیم چه؟ اگر سعی کنیم فارغ از ایدئولوژی و قومیت به مساله «ترور» نگاه کنیم و قصدمان تزریق فرهنگ دینی خاص و ارائه تصاویر اگزجره از تروریست و قربانیان ترور نباشد چه؟ ساختن چنین فیلمی اگر چه در گام اول در سینمای ایران تا حدی غیرمتعارف به نظر می‌رسد اما ممکن است؛ «شبی که ماه کامل شد» ساخته نرگس آبیار چنین فیلمی است.

 

نرگس آبیار اگر چه نام شناخته‌شده‌ای در سینمای ایران به مدد آثار کمابیش موفق قبلی‌اش است اما فیلم تازه‌اش تجربه جدیدی برای این سینماگر مولف در کارنامه کاری‌اش به حساب می‌آید؛ چه به لحاظ مضمون و چه کارگردانی و ساخت.

 

نرگس آبیار پیش از سینماگربودن یک رمان‌نویس است و فردی است که پیوندهای عمیقی با دنیای ادبیات دارد. این جنبه هم برای نوشتن فیلمنامه‌ای سراسر داستانی به او کمک می‌کند

فیلمبرداری در تهران، بلوچستان و پاکستان انجام شده و رنگ با تغییر فاز جغرافیایی فیلم از سردی به گرمی در حال تغییر است. در تهران همان رنگ آبی و سبز اکثر فیلم‌های ایرانی را می‌بینیم که در ژانر اجتماعی ساخته شده‌اند و با تغییر اقلیم این رنگ رفته‌رفته گرم‌تر و پررنگ‌تر شده تا حدی که در فاز پاکستان با انفجاری از رنگ‌های نارنجی و قرمز روبه‌رو هستیم.

 

اولین برگ برنده آبیار در روایت داستانی که ریشه در عملیات‌های تروریستی داخل کشورمان دارد، نیفتادن به ورطه قومی‌گرایی  و مذهب‌گرایی است. در «شبی که ماه کامل شد» به رغم گریم‌ها و طراحی لباس خاصی که برای کاراکترهای اصلی و فرعی فیلم لحاظ شده، با یک عده انسان روبه‌رو هستیم و این اولین چیزی است که به مدد کارگردانی حاصل شده است.

 

کنش‌های کاراکترها از ابتدا تا انتهای فیلم قابل تعمیم به عموم است و تماشاگر هیچ‌گاه رفتارهای مادرانه غمناز با بازی «فرشته صدرعرفایی» را به بلوچ بودن او ربط نمی‌دهد. در این فیلم همچنین دیالوگ هوشمندانه‌ای از سوی مادر فائزه با بازی «شبنم مقدمی» وجود دارد که بارها از سوی او تکرار می‌شود: «من دختر به راه دور نمی‌دهم». اینجا مساله غریب بودن و بلوچ بودن مطرح نیست تنها فاصله است که مشکل ایجاد کرده و فیملساز با زیرکی با بهره‌گیری از مشاوران لهجه بلوچی و طراحی لباس و گریم خاص برای طبیعی‌تر جلوه دادن کاراکترها، سعی داشته تا این تفاوت فقط در منظر همین فاصله و اختلاف اقلیم جلوه کند نه در عقاید و تفکر تا بعدها متهم به توهین به قشر و قومی خاص نشود. بنابراین «شبی که ماه کامل شد» در وهله اول یک فیلم انسانی است نه قومی و ملیتی.

 

آبیار با محدودکردن زاویه دید خود به فائزه و زندگی زناشویی‌اش فیلمش را از ورطه مضمون‌زدگی هم می‌رهاند و با روایت زندگی یک زن، دقیقا به همان چیزی می‌پردازد که بلد است و تجربه ساخت فیلم‌های قبلی اینجاست که مددش می‌آید.

 

نرگس آبیار پیش از سینماگربودن یک رمان‌نویس است و فردی است که پیوندهای عمیقی با دنیای ادبیات دارد. این جنبه هم برای نوشتن فیلمنامه‌ای سراسر داستانی به او کمک می‌کند و نتیجه‌اش می‌شود فیلمی بدون بهره‌گیری از تصاویر مستند و آرشیوی که راه را برای تخیل تاریخی هم باز می‌کند. در فیلم‌هایی که عموما بر پایه بازسازی تصاویر هستند امکان انتقادات کمتری نسبت به صحت و سقم روایت داستانی آن مطرح است و آبیار این شیوه بازسازی  را حتا در مواجهه با عملیات مهم تاسوکی نیز ادامه می‌دهد و قصه خود را از قیدوبند و اسارتی که تصاویر آرشیوی و مستند برایش ایجاد می‌کند، می‌رهاند.

 

فیلم مسیری ارگانیک را طی می‌کند تا به فرجام برسد و انرژی صحنه‌ها به ترتیب بالا می‌رود. نقاط عطف به درستی در پرده‌های اول و دوم نشسته‌اند و آبیار در وارد کردن ضربه نهایی به تماشاگر موفق است. همین ریتم ارگانیک و درست به لحاظ انرژی است که تماشاگر را بیش از دو ساعت بر صندلی مخملی سینما می‌نشاند.

 

نقطه قوت دیگر آبیار در ارائه تصاویر واقعی از دو سمت ترور است؛ تروریست و قربانی هیچکدام به ورطه سیاه‌مطلق و سفید درخشان با هاله نورانی دور سر خود نمی‌افتند. و فیلمساز برای روایت این فیلم دست به دامن ایجاد تصاویر کاریکاتوریستی از دارودسته ریگی نشده است.

 

چیزی که آدم‌های این فیلم را به ورطه نابودی می‌کشاند دقیقا همان چیزی است که در فیلم‌های دیگر به‌ظاهر باعث رهایی می‌شود؛ افراط‌گرایی و رادیکالیسم دینی که در نهایت سینمایی ایدئولوژی‌زده را نصیب تماشاگر می‌کند. اما در «شبی که ماه کامل شد» همین افراط‌گرایی مذهبی است که عشقی گرم و آتشین را به نابودی می‌کشاند.

 

«شبی که ماه کامل شد» به سیاه‌نمایی از یک طایفه و یک نام فامیل نمی‌پردازد، بلکه اضمحلال روحی و عقیدتی یک انسان را به تصویر می‌کشد که میان قدرت و تعهدات عاشقانه‌ای که دارد در نهایت اولی را انتخاب می‌کند. عبدالحمید (با بازی هوتن شکیبا) در وهله اول- بدون در نظر گرفتن نام فامیلش- مردی است که از اعتمادبه‌نفس به شک و تردید و دودلی برای ادامه راه می‌رسد و در نهایت برادرش را به عنوان همسفر جدیدش برمی‌گزیند و این فائزه است که باید از قطار این سفر پیاده شود.

 

 

  • 11
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش