چهارشنبه ۰۵ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۱:۱۳ - ۲۲ خرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۳۰۵۸۳۴
فیلم و سینمای ایران

شرایط امروز سینمای ایران و فضای سؤال برانگیز پشت پرده در گفت و گو با «محمد مهدی عسگرپور»

محمد مهدی عسگرپور,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

آمار فیلم‌های خوب که در سبد اکران بالا می‌رود، تنور رقابت داغ‌تر می‌شود و البته فضای تبلیغاتی هم فعال‌تر. فضای تبلیغات اما همیشه واقعی نیست و گاه آنقدر کاذب است که فرهنگ را به چالش کشیده و بازار رقابتی ناسالم می‌سازد. با آغاز اکران عید فطر امسال و نمایش عمومی چند فیلم شاخص، همان‌طور که انتظار می‌رفت فضای دوقطبی ایجاد شد و اعتراض به ناعدالتی در تخصیص سالن‌های سینما و بیلبوردهای تبلیغاتی و... را در پی داشت. همچنین در اتفاقی عجیب یک فیلمساز از استخدام روبات‌های کامنت‌گذار علیه فیلم‌های در حال اکران خبر داد.

تبلیغات فریبنده و تخریبی و بالا گرفتن زمزمه‌ها درباره مسائل پشت پرده در سینما موضوعی است که در گفت‌وگو با محمد مهدی عسگرپور، کارگردان و تهیه‌کننده سینما مطرح کرده‌ایم.

دغدغه فروش امری طبیعی برای گردش سرمایه و حفظ صنعت سینماست اما در چند سال اخیر تکاپو برای فروش بیشتر آنقدر پررنگ شده که فضای رقابتی ناسالم بین فیلم‌ها ایجاد کرده و کار به تبلیغات تخریبی رسیده است؛ اقداماتی که به‌طور طبیعی از مناسبات سالم فرهنگی فاصله دارد. به اعتقاد شما عمده دلیل ایجاد این فضای ناسالم رقابتی در وضعیت امروز اکران چیست؟

در شرایطی که حوزه‌های سیاسی و اجتماعی و... درگیر این فضای ناسالم است عجیب است که توقع داشته باشیم سینما فارغ از این مسائل، در وضعیت طبیعی بوده (مقصود بخش عرضه است و نه تولید) و دغدغه فعالان آن هنر و ارتقای سطح فرهنگی باشد. بر حسب همین شرایط افرادی وارد این حوزه شده‌اند که کارشان بیزینس و تجارت است و طبیعی است که در وهله اول به کسب درآمد فکر ‌کنند. تا چند سال پیش وقتی کسی تصمیم می‌گرفت حرکت اجتماعی و فرهنگی در حوزه سینما انجام دهد امید داشت همه همکاران فعالانه و خیرخواهانه همراهش شوند

اما الآن اگرچه برخی شخصاً فعالیت‌های خیرخواهانه هم دارند اما چنین همراهی و حرکت گروهی در سینما امری محال شده چون اولین پارامتر در همه مناسبات مسأله مالی شده است. پس مشکل فقط در سینما نیست بلکه فرهنگ عمومی جامعه است. این رفتارها تبعات باور ملتی است که بخشی از آرمانهایش از دست رفته و با واقعیت‌های تلخ در جامعه روبه‌رو شده است. در چنین فضایی طبیعتاً نمی‌توان شاهد رقابت منصفانه در این حوزه‌ها بود. دیگر کشورها به صراحت باور دارند که با عرصه‌ای مواجهند که کسب درآمد حرف اول را می‌زند و نه بحث‌های آرمانی بنابراین تلاش می‌کنند قانون مناسب با آن را تصویب کنند تا با جنگلی مواجه نشوند که همدیگر را می‌درند و خون و خون‌ریزی راه نیفتد.

قانون می‌گذارند تا حق و حقوق هر کس معلوم شود اما ما چنین موارد قانونی نداریم چون فکر می‌کنیم در جامعه آرمانی داریم زندگی می‌کنیم، در صورتی که مختصات جامعه ما دیگر آرمانی نیست. برای این جامعه باید دوباره قانون نوشت. در این شرایط نمی‌توانیم همکارانمان را به تقوای الهی توصیه کنیم و بگوییم که در این حرکت فرهنگی اعمال خوب و انسانی را رعایت کنند، حداقل یک نفر جنگ و بازی راه می‌اندازد و بقیه را هم درگیر می‌کند. در حوزه فرهنگ بشدت خلأ قانونی داریم البته یکسری مقررات و آیین نامه‌ها هم وجود دارد که درست اجرا نمی‌شود. به شکل طبیعی الآن وظیفه دولت است که در نبود مواد قانونی کمک کند تا بازار تنظیم شود اما به نظر می‌رسد به یک بی‌عملی رسیده که شاید از سر بی‌انگیزگی یا از ترس اعتراض بخش خصوصی باشد.

نگرانی مدیران مربوطه این است که وقتی از این معبر رد می‌شوند کت و شلوارشان خیس نشود و اتوی لباسشان چروک برندارد تا این جاده را به سلامت طی کنند. مدیری نداریم که به میدان بیاید، حضور داشته باشد، دیده شود، حرفهایش شنیده شود و عمل کند. قانونگذار هم که مشغول چیزهای دیگر است خب چه توقعی دارید که در اکران سینما به شکل طبیعی رفتار متمدنانه و برگرفته از دیدگاه معرفتی و دینی داشته باشیم و افراد با سرمایه‌شان این گونه رفتار کنند؛ البته برخی از کسانی هم که وارد عرصه سینما شده‌اند نگاه تاجرانه دارند، در هر جای دنیا که «بیزینس من‌»ها وارد کار می‌شوند تحت شرایط مدل فیلمسازی قرار می‌گیرند اما در اینجا همه می‌خواهند قواعد را مدل خودشان عوض کنند بنابراین با آشفته بازاری مواجهیم که آنچه شما اشاره کردید بخش کوچکی از آن است.

بله امروز وارد هر موضوع و ماجرایی در حوزه سینما شویم حرف از مسائل پشت پرده و دست‌های پنهان در میان است. عجیب است حوزه‌ای که عنوان فرهنگ را یدک می‌کشد تا این میزان با دست‌های آلوده و اسرار پشت پرده تنیده شده.

وقتی از حوزه فرهنگ و به‌طور مشخص سینما صحبت می‌کنیم لابد از کشوری صحبت می‌کنیم که فرهنگ عامه‌اش تا حدی شکل مشخص خودش را دارد و بعد از آن ما راجع به فرهنگ به شکل خاص‌تر صحبت می‌کنیم اما به کشور خودمان رجوع کنید و ببینید فرهنگ عامه چه وضعیتی دارد. نهادهای رسمی که انگار مدت‌هاست دکمه خاموش را زده و کاری به فرهنگ عمومی جامعه ندارند. فرهنگ عامه چطور شکل می‌گیرد؟ فرضاً سیستم اصرار دارد خودروهای بی‌کیفیتش را در کوتاه ترین فرصت بفروشد یعنی ولعی در جامعه ایجاد می‌کند و جنگ تنازع بقا شکل می‌گیرد و مردم برای ثبت خرید خودرو پراید تلاش می‌کنند، خب این فرهنگ تأثیرش را در رانندگی می‌گذارد و الی آخر و به تدریج شاهد فرهنگی در جامعه هستیم که فکر می‌کند برای رسیدن به یک موجود بی‌کیفیت باید تا مرز فنا پیش رفت و یا درگیر شد.

در این بساط دیگر نوبت به صحبت درباره فضای فرهنگی در سینما و اینکه چرا به مسائل مالی و سیاسی آلوده شده نمی‌رسد. در کشوری که فرهنگ عامه آن تا این میزان دچار مشکل شده انتظار اینکه چه سینمای خوبی داریم، کارگردانانشان فهمیده‌اند، تهیه‌کننده‌ها باشعورند، پخش کننده‌ها حق هم را ضایع نمی‌کنند، تبلیغات و رقابت در فضای سالم شکل گرفته و... خنده‌دار است.

اما شفافیت در برخی مسائل که اتفاقاً برای سینمای امروز با سابقه ۴۰ ساله پس از انقلاب امر معمولی است، می‌تواند گره‌گشا باشد. به عنوان مثال همین ارائه آمار دقیق از میزان فروش فیلم‌ها. چرا با وجود مکانیزه شدن فروش بلیت همچنان با آمار نادرست و غیرواقعی مواجه هستیم. در اولین روز اکران عید فطر در ابتدا اعلام شد که فیلم «سرخپوست» فیلم پرفروش روز بوده است و بعد از آن برخی کانال‌ها با تکذیب این خبر از صدرنشینی «ما همه با هم هستیم» خبر دادند.

بله این مشکل صنف هم هست. قبلاً باید آمار و ارقام را از دولت می‌گرفتیم اما الآن صنف وجود دارد و اتفاقاً صنف باید مراقبت کند اما این را هم در نظر بگیرید که برخی از اصناف دچار همان مسائلی هستند که پیش از این گفتم. بخصوص صنف‌هایی که گردش پول در آن شغل، آدم‌ها را به جان هم می‌اندازد. بیست سال است تهیه‌کننده‌ها با هم دعوا دارند، صنف پخش‌کنندگان شکل نمی‌گیرد، شکل هم که می‌گیرد هر گروه منکر گروه دیگر می‌شود. همه اینها به این خاطر است که مقام تنظیم‌کننده و مقرراتی که باعث می‌شود صنف تشکیل شود و فعالیتش را درست انجام دهد وجود ندارد.

یک عده می‌گویند باید در وزارت کار ثبت شویم و یک عده می‌گویند ثبت در وزارت کار در شأن ما نیست، وزارت ارشاد هم انگار نه انگار که طرف مذاکره است، مشغول تماشاست. صنف‌ها جایگاه قانونی ندارند و به همین دلیل با بی‌قاعدگی محض مواجهیم. نمی‌توان توقع داشت صنف مسائل سینماگران را پیگیری کند در حالی که جایگاه قانونی مشخصی ندارد. وقتی صنف جایگاه قدرتمند ندارد، نمی‌تواند بازار را تنظیم کند و گزارش هم بدهد. از چه گزارش بدهد؟ باید با سینماداران در ارتباط باشد. الآن که سینمادارها خودشان را سالار اصلی سینما می‌دانند، می‌گویند همه کارگران باید کار کنند تا ما زندگی کنیم.

با شروع فصل جدید اکران، رکوردشکنی فیلم‌ها بحث محوری اخبار این حوزه می‌شود. کانال‌های خبری و فضای مجازی با ارائه آمار بعضاً غلط روی این مسأله آنقدر مانور می‌دهند که رضایت مخاطب و کیفیت فیلم فراموش می‌شود. فروش خوب دلیل بر خوب بودن فیلم نیست اما همین اخبار فضای تبلیغاتی برای فیلم‌ها ایجاد می‌کند. در چنین فضایی رسانه‌های جدی‌تر و بخصوص منتقدان چگونه می‌توانند به مرجعی برای مخاطبان عام تبدیل شوند.

تأکید من باز هم بر همان اصلی است که گفتم.

نمی‌شود توقع داشت که یک جریان غلط به بخش منتقدان که رسید اصلاح شود. تعداد کمی از منتقدان و نویسندگان سینمایی شناخته شده هستند و تلاش می‌کنند جانب انصاف را رعایت کنند و نقش مرجعیت را هم دارند اما تعداد زیادی از نویسندگان در حوزه سینما فاقد این مشخصات هستند. در جشنواره فیلم فجر حدود ۲ هزار صندلی به منتقدان اختصاص پیدا می‌کند در حالی که تعداد منتقدان جدی با ارفاق به بیش از ۲۰ نفر هم نمی‌رسد.

تعداد زیادی از همین ۲ هزار نفر در یک گوشه در اتاقی نشسته‌اند و با وجوه دریافتی پخش کننده یا کارگردان بدون این که فیلم را بفهمند فضایی ایجاد می‌کنند که در جهت منافع آنها کاربرد هم دارد. در سال‌های اخیر تعدادی از آنها خیلی تخریبی و فحاشانه عمل می‌کنند. برای من عجیب این است که برخی از آنها از کجا پول می‌آورند. من شخصی را می‌شناسم که سامانه پیامکی و سایت دارد و معمولاً به دیگران دشنام می‌دهد، برایم جالب بود که زیست این آدم چطور است چون این نوع فعالیت‌ها هزینه بالایی دارد، در حالی که فهمیدم آدم پولداری هم نیست. این حجم پول برای تخریب مجموعه سینما از کجا می‌آید سؤال است.

iran-newspaper.com
  • 19
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش