پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۶:۱۴ - ۰۷ آبان ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۸۰۱۴۲۱
فیلم و سینمای ایران

حواشی «خانه پدری»؛ توقیف یک فیلم به کشتن یک انسان می‌ماند

فیلم خانه پدری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران
«خانه پدری» ساخته کیانوش عیاری این روز‌ها حسابی سروصدا کرده است. هرچند خبر اکرانش بعد از قریب به ده سال توقیف بسیار خوشحال‌کننده به‌نظر می‌رسید، اما دیری نپایید که، بعد از تنها گذشت دو روز، دادستانی دستور توقیف فیلم را داد. به فاصله کوتاهی فیلم از بخش پیش‌فروش آنلاین بلیط سینما‌ها هم کنار گذاشته شد. اما این اولین باری نیست که این اتفاق شوم برای «خانه پدری» می‌افتد. در دی ماه ۱۳۹۳ هم قرار بر اکران فیلم در گروه هنر و تجربه بود.

هرچند عیاری به‌صراحت اعلام کرد که موافق اکران محدود فیلم در گروه هنر و تجربه نیست و می‌خواهد فیلم به اکران عمومی دربیاید، اما در نهایت زیربار اکران در هنر و تجربه رفت، اما چیزی نگذشت (باز هم بعد از گذشت دو روز از نمایش فیلم) که فیلم را از پرده سینما‌ها پایین آوردند.

«خانه پدری» پر حرف و حدیث‌ترین فیلم توقیفی سال‌های اخیر سینمای ایران است. از همان تک نمایشش در جشنواره فجر تا این اکران‌های نیمه‌کاره، صحبت از فیلم و خصوصا سکانس افتتاحیه آتشینش بار‌ها نقل محافل مختلف سینمایی بوده است و اظهار نظر‌های ضد و نقیض زیادی پیرامونش منتشر شده. به بهانه توقیف مجدد فیلم نگاهی مفصل انداخته‌ایم به «خانه پدری»، فیلمسازش و حواشی بارز همه این سال‌ها.

«خانه پدری» در سال ۱۳۸۹ ساخته و در همان ابتدای کار با سه سال توقیف همراه شد. سرانجام اولین بار در جشنواره فجر سال ۹۲، یعنی سی و دومین دوره، به‌نمایش درآمد. درست در سالی که دولت تدبیر و امید تازه برسرکار آمده بود و در گشایش فضای هنری و فرهنگی سعی داشت راه دولت اصلاحات را پیش بگیرد. یکی از اولین اقدام‌های دولت بنفش باز کردن راه برای نمایش آثاری بود که در دوران رییس جمهور قبلی توقیف شده بودند و اکران «خانه پدری» هم شامل همین فیلم‌ها می‌شد. اما در همان سال هم آنقدر مخالفت با فیلم زیاد بود که سینما‌های عادی اجازه نمایشش را پیدا نکردند.

«خانه پدری» در آخرین مورد خود در پاییز سال نود و هشت، درست یک فصل مانده به انتخابات مجلس و بعد هم قریب به یکسال تا ریاست جمهوری، برای بار سوم اکران شد. گویی بخواهد زمین بازی فرهنگی را برای انتخابات‌های پیش‌رو گرم کند و برای یک بار دیگر از پرده پایین کشیده شد.

خلاصه داستان

قصه فیلم از اواخر دوران قاجار آغاز می‌شود و حدود ۸ دهه و به عبارتی ۷۰ سال از قصه زندگی یک خانواده را روایت می‌کند. ملوک دختر جوانی است که به دلایل ناموسی، پدرش قصد کشتن او را کرده و برای اینکار به پسر کوچکش به نام محتشم گفته تا قبری در زیرزمین حفر کند. ملوک بنا بر شک پدر و برادرش، یعنی مردان خانواده، باعث بی‌آبرویی شده است و به این دلیل توسط برادر و پدرش کشته می‌شود و در زیرزمین خانه مدفون می‌گردد.

فیلم نمایان‌گر ظلم خانواده در تمام طول این هفتاد سال به دختران و زنانشان است که در نهایت منجر به خودکشی یکی از دختران، مرگ مادر خانواده و بدبختی یک دختر دیگر می‌شود. نکته داستان در اینست که در تمام این سال‌ها اعضای خانواده از محل دفن دختر در عمارت قدیمی مطلع هستند، اما سکوت می‌کنند...

عوامل فیلم

کارگردان، نویسنده، تدوین: کیانوش عیاری

تهیه کننده: کیانوش عیاری، علی سلطانی

مدیر فیلمبرداری: داریوش عیاری

صدابردار: سعید صالحی

طراح چهره‌پردازی: حسین صالحیان، اعظم رحمانی

صداگذاری: مسعود بهنام

طراح صحنه و لباس: اصغر نژاد‌ایمانی

موسیقی: بهزاد عبدی

عکاس: مزدک عیاری

بازیگران: مهدی هاشمی، شهاب حسینی، مهران رجبی، ناصر هاشمی، نازنین فراهانی، مینا ساداتی، معصومه بافنده، آزاده موحدبشیری، رسول سلیمیان، ستاره میرمحمد، آیناز آذرهوش، نگاه خاقانی، ملیکا فردوسیان، پادینا رهنما، مژده همرنگ، حسین فلاح، مرمر جعفری، مهدی خیراللهی و معین الدین عشاقی

فیلم خانه پدری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

آمار فروش

«خانه پدری» ۱۹ سالن سینما و ۱۲۰ سانس در اختیار داشت و باوجود این محدودیت نمایش توانست در روز اول اکران ۶۶ میلیون و۳۶۲ هزار تومان بفروشد که با توجه به سانس‌های کم، استقبال خوبی به حساب می‌آمد.

در روز بعد تعداد سالن‌های نمایش دهنده فیلم به ۱۱ سالن و سانس‌های نمایش هم به ۸۸ کاهش یافت، اما فروش «خانه پدری» افزایش پیدا کرد و به ۱۲۲ میلیون و ۱۵۸ هزار تومان رسید.

فروش کلی فیلم ۱۸۸ میلیون و ۵۲۰ هزار تومان است؛ به‌این معنا که ۱۱ هزار و ۱۲ نفر فیلم را در این دو روز دیده‌اند.

«خانه پدری» چطور ساخته شد؟

فیلم «خانه پدری» در سال ۸۹ و با سرمایه گذاری مشترک نیروی انتظامی –موسسه ناجی هنر- و بخش خصوصی ساخته شد، اما به‌محض پایان یافتن فیلم، نیروی انتظامی اولین نهادی بود که با آن به مخالفت برخاست و خواستار بایگانی یا همان توقیفش شد. مسئولان سینمایی و ناجی هنر (سرمایه گذار فیلم) حتی اجازه نمایش فیلم «خانه پدری» را در جشنواره ونیز ندادند. هرچند در آخر این فیلم در ونیز به نمایش درآمد.

در نهایت وزارت ارشاد و موسسه ناجی هنر به دلیل وجود صحنه موحش ابتدایی فیلم که دختری از سوی پدر و برادرش به قتل می‌رسد، مجوز اکران فیلم را صادر نکردند. اما این همه ماجرا نبود.

هرچند که در ظاهر صحنه خشونت‌بار ابتدایی را عامل اصلی توقیف خوانده‌اند، اما به‌نظر می‌رسد که مشکل اصلی بعضی از افراد و جناح‌های سیاسی با فیلم درباره سویه استعاری آن است نه صحنه سنگسارگونه فیلم. کماینکه نمونه مشابه این صحنه عینا در فیلم «مغز‌های کوچک زنگ زده» تصویر می‌شود (قتل دختر به دست خانواده در حیاط خانه) و بدون هیچ مشکلی هم در سینما‌ها به نمایش درمی‌آید.

بلافاصله بعد از اولین نمایش فیلم در سالن مطبوعات جشنواره فجر، همه شروع به صحبت از آن کردند. به همین استعاره‌های سیاسی نقب زدند و خانه آن خانواده را، کشور ایران دانستند. هرچند که این حرف بیراه نبود و عیاری هم با دقت در جزییات و پرداخت ریزه‌کاری‌ها صورتی استعاری را در فیلم خود به خوبی شکل بخشیده بود، اما همین صحبت‌ها فضای رسانه‌ای را علیه فیلم تشدید و مسموم کرد. همانطور که در شب‌های گذشته گزارش انتقادی که ۲۰:۳۰ از اکران شدن فیلم تهیه کرده بود، خود بزرگترین جنبه تبلیغاتی را برای فیلم داشت!

به عبارت دیگر می‌توان گفت که در تمام این ده سال، «خانه پدری» در میان حرف‌ها و دعوا‌های جناح‌های سیاسی این‌چنین سوخت و از دست رفت. بدون اینکه کسی این وسط به خود سینما بپردازد و به آن فکر کند. حال آنکه هرچند «خانه پدری» یک فیلم متافوریک به‌حساب می‌آید، اما مهم‌ترین نکته‌اش نه این مفاهیم فرامتنی که پرداختن ویژه و درخشان آن به مقوله خود سینماست. البته که از کارگردان بزرگ و منحصربه‌فردی مانند کیانوش عیاری چیزی جز این انتظار نمی‌رفت.

جایگاه کیانوش عیاری در سینمای ایران به‌راستی کجاست؟

بیراه نیست اگر کیانوش عیاری را یکی از سه فیلمساز برتر تمام تاریخ سینمای ایران بدانیم. او کار خود را در مکتب سینما آزاد اهواز شروع کرد و در آغاز راه فیلمسازی خود، با دوربین هشت میلی‌متری (که دوربین آماتوری محسوب می‌شد) شروع به ساخت فیلم‌های کوتاه تجربی کرد. جنبش سینمای آزاد خیلی زود پا گرفت و هنرمندان زیادی را جذب خود کرد، اما به جرات می‌توان گفت کیانوش عیاری مهم‌ترین کسی است که از دل این جریان سینمایی وارد سینمای حرفه‌ای شد. مستند «تازه نفس‌ها» که به وقایع تابستان ۵۸ و شلوغی‌های پیش از انقلاب می‌پرداخت، مسیر عیاری را به سمت سینمای بلند سوق داد.

فیلم خانه پدری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

عیاری از همان فیلم اولش یعنی «تنوره دیو» نشان داد که بالحن متافوریک و پرداخت نمادگرایانه رابطه نزدیکی دارد. این نمادپردازی بعدتر در همه فیلم‌های او هم پای ثابت ماجرا هستند. «شبح کژدم» فیلم بعدی آقای کارگردان یکی از خاص‌ترین و دیریاب‌ترین فیلم‌های سینمای ایران است که داستانی عجیب غریب را تعریف می‌کند و فیلم‌های بعدی هم همگی نکات بارزی در خود می‌پرورانند که نشان از هوشمندی و قوه خلاقه فیلمساز دارند.

او در سال‌های اخیر کمتر فیلم ساخته است و دو فیلم آخرش «خانه پدری» و «کاناپه» هر دو توقیف شدند. کیانوش عیاری از دل سینما برخواسته و در فیلم‌هایش همواره این سینما بوده که حرف اول را می‌زده و در اولویت قرار داشته. کار ویژه‌ای که او با فیلم‌هایش می‌کند و البته کمتر کارگردان ایرانی هرگز توانسته دست به انجام آن بزند یا حتی به حدودش نزدیک هم بشود، اینست که سعی می‌کند همه‌چیز را به خود سینما تبدیل کند. هر استعاره، مفهوم، داستان یا ایده تماتیک را جنسی از سینما می‌بخشد.

جایگاه «خانه پدری» در سینمای ایران به‌راستی کجاست؟

اگر نگارنده برحسب سلیقه شخصی «خانه پدری» را در میان برترین فیلم‌های تاریخ سینمای ایران قرار دهد (و این انتخابی سلیقگی باشد)، اما هر اهل فنی، کسی که روایت و فیلمنامه بشناسد، کارگردانی بداند یا شم تحلیل فیلم داشته باشد نمی‌تواند منکر این شود که «خانه پدری» بی‌اغراق هوشمندانه‌ترین، فکرشده‌ترین و تامل‌برانگیزترین فیلمی است که در ده سال اخیر سینمای ایران ساخته شده است. مگر آن‌که بخواهیم متعصبانه با فیلم برخورد کنیم و عقاید شخصی را به سینما و «هنر سینما» ارجحیت ببخشیم.

اتفاقی که برای فیلم افتاده هم همین است؛ منتقدان یا سر کیفیت والای سینمایی آن به ستایش فیلم پرداخته‌اند یا با برخوردی جهان سومی به جاده خاکی زده‌اند و بی‌توجه به هنر و زبان سینما، تنها از موضع انتقادی فیلم به تاریخ مردسالارانه ایران توجه نشان داده‌اند. یا افراد وابسته به جریان‌های سیاسی بوده‌اند که فیلم در تضاد با «منافع‌شان» قرار داشته و یا روحیه مردسالارانه‌شان به‌واسطه موضع زن‌آزادخواهانه فیلم به‌خطر افتاده است.

«خانه پدری» ورای این بحث‌های بی‌ارتباط با سینما یک اثر هنری شگرف و تمام عیار است. فیلمی که درهم‌تنیدگی فرم و محتوایش تماشاگر حرفه‌ای را متحیر می‌کند و برای تماشاگر معمولی و عامه به‌جای رسم همیشگی سینمای ایران بر ملودراماتیک‌بازی و احساس خرج کردن و دلسوزی برای کاراکتر‌ها و قهرمانان، یک آگاهی گزنده و تلخ به او می‌بخشد.

ضمن اینکه موضوع «خانه پدری» یک موضوع واقعی و هنوز حل‌نشده در جامعه ایرانی است: خشونت علیه زنان. فیلم نه سیاه‌نمایانه است و می‌خواهد ایرانیان را بدبخت یا خشن و بی‌رحم نشان دهد و نه ضد مذهب یا فرهنگ ایرانی است، بلکه سیر تاریخی خشونت علیه زنان را در طی هفتاد سال مورد بررسی واقعگرایانه خود قرار می‌دهد. اتفاقا عیاری شبیه به همه فیلم‌های دیگرش، لحن سردی را برای تعریف داستان خود برمی‌گزیند و همواره فاصله‌اش را با شخصیت‌ها و کنش‌ها حفظ می‌کند.

عیاری در واکنش به حذف صحنه گیرا و آتشین اولیه از فیلم گفت: «من علاقه‌ای به سیاه‌نمایی ندارم مرا سانسور نکنید. در جامعه‌ای که سرشار از مشکلات فراوان است چطور از این‌ها عبور کنم؟ بنابراین از من نخواهید به چیز‌های فرعی‌تر جامعه بپردازم.» ... و این صحنه‌ای است که در تاریخ سینمای ایران همتا ندارد. هیچ صحنه‌ای این چنین پر دردناک، دهشتناک و وحشت‌آور نیست.

فیلم خانه پدری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

آیا «خانه پدری» واقعا سیاه‌نمایانه است؟

در پاسخ به این سوال تنها اشاره به اینکه ایده اولیه «خانه پدری» چطور در ذهن عیاری شکل گرفته است، کافیست تا بدانید فیلم از بطن تاریخ و جامعه ایرانی می‌آید و به‌هیچ‌وجه قصد سیاه‌نمایی ندارد. خود عیاری اساس شکل‌گیری ایده را چنین تعریف می‌کند: «خانه پدری مسئله‌ای است که من در حوالی سال‌های ۵۲ تا ۵۴ شمسی در اهواز دیده بودم. دختری را کشته بودند و او را در رودخانه کارون انداخته بودند.. من این گزارش را آن زمان در مجله اطلاعات جوانان خواندم. از محلی که خونابه‌های کشتارگاه اهواز ریخته شده بود و محل تجمع کوسه‌هاست. دختری که زندان بوده و بعد از آزاد شدن برادر و عمو و پدر و مرد‌های فامیل دم در زندان بودند.

دختر نمی‌خواست که از زندان خارج شود، اما مسئولان زندان می‌گفتند نگران نباش ما مجبور هستیم که آزادت کنیم به همین دلیل رئیس زندان با پدر دختر صحبت می‌کنند که شما می‌خواهید دختر خودتان را بکشید؟ اما پدر می‌گوید که ما آمده ایم به استقبال دخترمان، چون دوماهی در زندان بوده و حالا او را به نزد مادرش ببریم. چون دخترتان نمی‌خواهد آزاد شود و می‌گوید شما قصد کشتن‌شان را دارید. نمی‌دانم دقیقا سر چه مسئله اخلاقی آن دختر در زندان بود. در هر صورت دختر که سوار ماشین می‌شود گونی بر پا‌ها و سر او می‌کشند و بعد آن را در رودخانه کارون پرت می‌کنند.

من همان زمان داستانش را در ذهنم ساختم. جلوی زندان تا کشتارگاه اهواز رفتم. این سناریو به تدریج و در طول سالیان عوض شد و به داستان خانهپدری رسید. اما آبشخور آن این فکر و ماجرا بود. حتی قبل از ماجرای اهواز چنین اتفاق‌هایی مانند رفتار‌های ناموسی اذیتم می‌کرد. تعصبات زشت، زننده و عقب مانده راجع به مسائل ناموسی که اغلب هم بی پایه بوده است. کافی بود دختری چشمش به پسری بیوفتد و احتمال قتل او از سمت خانواده و اقوام مرد وجود داشت.»

این داستانی برگرفته از یک اتفاق واقعی است نه یک اثر خودفریفته سیاه‌نمایانه!

درباره «خانه پدری» چه گفته‌اند؟

هوشنگ گلمکانى سردبیر مجله‌ی فیلم در واکنش به توقیف فیلم نوشته است: «خانه پدری» علی رغم اصلاحات انجام شده و محدودیت در اختصاص سالن سینما به دستور دادستانی توقیف شد. دادستانی به این تشخیص رسیده که فیلم باید توقیف شود، بنابراین به وظیفه ذاتی خودش عمل کرده و دستور توقیف فیلم را صادر نموده است. حالا نوبت وزیر ارشاد و رئیس سازمان سینمایی است که به وظیفه‌شان عمل کرده و کمی جسارت به خرج داده و پای مجوزی که صادر کرده‌اند بایستند و کوتاه نیایند یا اینکه استعفا دهند. مگر اینکه به هیچ قیمتی نتوانند از این میز لعنتی دل بکنند.

اصغر فرهادی: فیلم «خانه پدری» خیلی خوب بود و من آن را خیلی دوست داشتم.

نرگس آبیار: جدا از فیلم «خانه پدری»، نگاه رئال و مستند عیاری آموزه‌های زیادی برای سینما دارد که بسیاری از سینماگران از کار‌های او الهام می‌گیرند.

سعید سهیلی: ساختار مناسب و جذاب همراه با قصه‌ای خوب باعث می‌شود این فیلم درخشان دیده شود.

عزیزالله حمیدنژاد: «خانه پدری» فیلم بسیار موفقی از جهت قصه و تکنیک کارگردانی است و کیانوش عیاری در این فیلم سنگ تمام گذاشته است.

محمود صادقی: «محمود صادقی» نماینده اصلاح‌طلب مجلس هم پس از دیدن این فیلم با انتشار یک توئیت در صفحه شخصی‌اش نوشت: «خانه پدری را دیدم؛ روایتی دردناک از قتل ناموسی که به ۷۰ سال پیش بازمی‌گردد. عیاری این سنت را روایت می‌کند، اما وضع زن در جامعه کنونی را سیاه‌نمایی نمی‌کند. بلکه به طور ضمنی تحول وضعیت زن را از خانه‌نشینی تا دوره‌ای که دختری متخصص مرگ مغزی پدر نامزدش را تشخیص می‌دهد، به تصویر می‌کشد.»

فیلم خانه پدری,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,سینمای ایران

تسنیم: «خانه پدری» یکی از بدترین فیلم‌هایی است که در طول سینمای ایران ساخته شده، فیلمی که خروجی و تأثیر ویرانگر و مخربی دارد، ضمن اینکه حرفی برای زدن ندارد، به زن‌ها توهین کرده، به مرد‌ها توهین کرده، فرهنگ خشونت را برای بچه‌ها ترویج داده، چون پسرش را برای زدن ضربه صدا می‌کند و به‌طرز فجیعی صحنه قتل را تدارک می‌بیند. صحنه کشته شدن دختر توسط پدر و لحظه سنگ به سر خوردن را می‌بینیم؛ این همان صحنه‌هایی است که مسئولین سازمان سینمایی تاکید دارند که اصلاح شده، اما واقعیت چیز دیگری است. داروغه زاده که این فیلم با رده‌بندی سنی مشکلی برای اکران در سینما‌ها ندارد؛ اگر جدی‌تر پیگیری شود مشکلی برای اکران ندارد؛ حالا محمدمهدی طباطبایی‌نژاد که چند صباحی است بر این صندلی نظارت و ارزشیابی سازمان سینمایی تکیه زده، "خانه پدری" را به پرده رساند!

کیهان: فیلمی که در قالب یک خانه قدیمی، تصویری موهن و متوحش از ایرانیان نمایش می‌دهد، پس از یک دهه توقف، با غفلت مسئولان سینمایی از روز گذشته روی پرده سینما رفت. در این فیلم که ضمن نمایش تصاویری مشمئز‌کننده از قتل و دفن یک دختر توسط پدر و برادرش، این جنایت را به فرهنگ و عقاید و سنت‌های ایرانیان نسبت می‌دهد.

مشرق: وهین مستقیم و غیرمستقیم وحتی ناخواسته به این زن یا دست‌بافته و دسترنج او از سوی هیچکسی پذیرفته نیست. خدا نکند روزی برسد که ما عامدانه به واسطه تعریف و تمجید داخلی یا خارجی‌ها یا هر دلیل دیگری او را فلک‌زده و قربانی بی‌دست و پایی نشان دهیم که جامعه سنتی و مذهبی او را به مثابه یک قربانی در خاک می‌گذارد. هیچ استاد و هنرمندی حق ندارد این کشور را با وجود همه سختی‌ها بسان جهنم‌واره‌ای دهشتناک نشان دهد که خون روی فرش دستبافش چکیده و جنایت از در و دیوارش می‌بارد...

هیچ کس حق ندارد خانواده‌های مذهبی و سنتی که بار بسیاری از سختی‌های این سرزمین روی دوششان بوده را به جای شخصیت‌های بد و ناهنجار فیلم و داستان و نمایش بنشاند و به مردم ارائه کند.

خبر آنلاین: در همان نگاه نخست یک چیز توی چشم می‌زند و به شدت گل‌درشت است. به رسم مالوف فیلم‌های مشابه، خشونت علیه زنان، از ابتدا تا پایان فیلم خودنمایی می‌کند. دختری کشته می‌شود. خواهری از شوهرش کتک می‌خورد. مادری بر سر قبر دختر کشته شده اش، سکته می‌کند. دختری به زور، شوهر داده می‌شود و دست به خودکشی می‌زند. دختری بر اثر کنجکاوی از پدر کتک می‌خورد و ... همگی یک حرف نخ‌نما می‌زنند که علی‌رغم انتظار مخاطب، فروتر از توانایی‌های عیاری، ساخت و پرداخت شده است.

مسعود فراستی: این فیلم تنها فیلمی است که موافق توقیف آن هستم. این فییلم ضدملی و ضدایرانی است، یعنی یکی این را ببینید می‌گوید ما با این وحوش طرفیم؟

جمال شورجه: «خانه پدری» با توجه به اینکه مستقیماً در نمایش تضییع جامعه ایرانی با عقبه دینی و اعتقادی است، مستمسک منادیان دروغین حقوق بشر برعلیه ایران قرار می‌گیرد.

bartarinha.ir
  • 10
  • 1
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش