کوثری که در قالب این فیلم، نخستین تجربه کارگردانی فیلم بلند خود را تجربه میکند، پیش از این تهیهکنندگی آثاری همچون زیر پوست شهر، خون بازی، اشباح، سوت پایان، فراری، به آهستگی، نسل جادویی و ... را نیز در کارنامه هنری خود دارد.
فروغ فرخزاد که با مجموعههای اسیر، دیوار و عصیان در قالب شعر نیمایی کار خود را آغاز کرد، به دنبال آشنایی با ابراهیم گلستان، نویسنده و فیلمساز سرشناس ایرانی و همکاری با وی شاهد تحولات فکری و ادبی بسیاری در افکار و اندیشههای خود شد، به طوری که با انتشار مجموعه «تولدی دیگر»، تحسین گستردهای را برانگیخت. مجموعه «ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد» فروغ نیز جایگاه او را در شعر معاصر ایران بهعنوان شاعری بزرگ تثبیت کرد. با وجود اهمیت این شاعر زن بزرگ ایران معاصر، ابعاد گوناگون بخشهای زندگی او همچنان در هالهای از ابهام قرار دارد که البته مرگ زودهنگام او بر اثر تصادف رانندگی در بهمن سال ۱۳۴۵ بر دامنه این ابهامات افزود. حال باید دید فیلم جدید جهانگیر کوثری تا چه میزان قادر است این ابهامات را برطرف کند و بخشهای ناگفته از زندگی فروغ فرخزاد را پیش روی مخاطبان قرار دهد. در این میان اگرچه ابراز نظرهای مختلفی درباره فروغ صورت گرفته و حتی افراد بزرگی از شاعر و نویسنده گرفته تا کارگردان و فیلمساز درباره فروغ اظهار نظر کردهاند، اما سکوت طولانیمدت ابراهیم گلستان که پیش از مرگ فروغ، نزدیکترین رابطه را با او داشت، همچنان ابعاد حیات فروغ را مسکوت گذاشته است.
چندی پیش ابراهیم گلستان در گفتوگویی به ذکر خاطرات و یادهایش از فروغ فرخزاد پرداخت. این اولین بار بود که گلستان به طور مفصل از فروغ فرخزاد سخن گفت. اما این گفتوگو چالشهای فراوانی را برانگیخت و عدهای مصاحبهگر را به باد انتقاد گرفتند و عدهای دیگر ابراهیم گلستان را. با این وجود، آنچه باید از زندگی فروغ از زبان یکی از نزدیکترین افراد به او نمایان میشد، آشکار نشد و راز سر به مهر ابعاد گوناگون زندگی او همچنان در هالهای از ابهام قرار گرفت.
گلستان خود، کارگردان، داستاننویس، مترجم، روزنامهنگار و عکاس نامداری است که در سال ۱۳۴۰ برای فیلم «یک آتش» موفق به دریافت مدال برنز جشنواره فیلم کوتاه ونیز شد که در زمان خود، اولین جایزه بینالمللی برای یک کارگردان ایرانی بهشمار میرفت. همچنین سبک ویژه آثار مکتوب داستانی او در سیر پیشرفت داستان معاصر فارسی قابل توجه دانسته شدهاست. او از زمره نخستین نویسندگان معاصر ایرانی معرفی میشود که برای زبان داستانی و استفاده از نثر آهنگین در قالبهای داستانی نوین، اهمیت قائل شد و به آن پرداخت. از این جهت نقش او در سیر پیشرفت داستان معاصر فارسی قابل توجهاست.
پیش از تلاش کوثری، آثاری در شناخت زندگی فروغ منتشر شده بود که از آن جمله، «نامههای عاشقانه» فروغ به گلستان چندی پیش در اختیار فرزانه میلانی قرار گرفت تا بر روی آنها برای نگارش کتابی درباره فروغ تحقیق کند. یکی از این نامهها توسط رضا شکراللهی منتشر شده است.
همچنین ناصر صفاریان در سال ۱۳۸۱ سه فیلم مستند با نامهای «جام جان»، «اوج موج» و «سرد سبز» درباره فروغ ساخت که در آن با افراد زیادی همچون کاوه گلستان، بهرام بیضایی، فریدون مشیری، امیرمسعود فرخزاد (برادر فروغ)، مادر فروغ و افراد دیگری گفتوگو شدهاست. همچنین در این فیلم عکسهای منتشرنشده بسیاری از فروغ به نمایش گذاشته شدهاست.
ساخت فیلم در خصوص چهرههای سیاسی، ادبی و تاریخی معاصر پیش از این هم بارها و بارها انجام شده است. معمای شاه، شهریار، جهان پهلوان تختی و .. از جمله این آثارند که هر یک به نحوی و از زاویهای به این شخصیتها پرداختهاند. اما با وجود این تلاشها که با هدف زنده نگاه داشتن میراث کهن علمی، ادبی و تاریخی ایران خصوصا نزد نسل جدید صورت میگیرد، نمیتوان واکنشهای گوناگون به ساخت فیلمها و سریالهای مختلف را درباره این کارها نادیده گرفت.
آنچه روشن به نظر میرسد، لزوم استناد آثار مزبور به اسناد و شواهد متقن و قابل استناد تاریخی است که نمایشها را نزد مردم باورپذیرتر کند. این موضوع خصوصا در مورد فیلمهای تاریخی مهمتر به نظر میرسد، هرچند شرایط سیاسی و اجتماعی کنونی، سایه سنگینی بر واقعیات موجود در فیلمهایی از این ژانر انداخته و گهگاه آثار را به مواردی ضد و نقیض همراه ساخته است که از آن جمله، واکنش خانوادههای شخصیتهای هنری، ادبی و تاریخی به آثار ساخته شده در صدا و سیما است.
چندی پیش، هما گلگلاب، فرزند حسین گلگلاب، به نحوه نمایش و روایتی که از پدرش در سریال «معمای شاه» درباره ساخته شدن سرود «ای ایران» ارائه شده بود اعتراض کرد و تاسف خود را نسبت به بیتوجهی پژوهشگران و مورخان مشاور مجموعه تلویزیونی «معمای شاه» اعلام کرد. او در گفت و گو با یکی از خبرگزاریها، متذکر شد که بیتوجهی به پژوهشهای موجود و سهلالوصول برای ساخت آثار تاریخی، جز اتلاف هزینهها و مساعی هنرمندان را به دنبال نخواهد آورد و از همه مهمتر، بیاعتمادی مردم به تاریخ معاصر و رسانه ملی را در پی خواهد داشت.
قطع به یقین، واکنشهایی از این دست نتیجه بیمهری یا عدم توجه کافی سازندگان سریالهای تاریخی به اسناد موجود است که هرازچند گاهی، چوب حراج به تاریخ پرحماسه ما میزنند، تاریخی که فیالنفسه سترگ و بزرگ است و نیاز به افسانهپردازی و اغراق ندارد. نکته دیگری که در این خصوص لازم به ذکر است، نوع نگاه سیاستگذاران فرهنگی این دست مجموعههای تاریخی به زنان مشهور کشور است. آنچه پیداست، زنان متناسب با اقتضائات زمانی و مکانی وقت، گونهای از زندگی را در پیش داشتند که به تصویر کشیدن آن در شرایط کنونی، غیرممکن یا نیازمند برخی دست بردنها در حقایق زندگی شخصیتهای شناخته شده است. نوع نمایش چهره پروین اعتصامی نمونه بارزی در این خصوص است که قطع به یقین با واقعیتهای روزگار وقت این شاعر بزرگ در تضاد است.
حال باید دید با وجود محدودیتهای بسیار و حواشی چندی که پیرامون حیات فروغ فرخزاد وجود دارد و البته بعضی تحریفها که حقایق زندگی او را دیگرگونه جلوه دادهاند، جهانگیر کوثری با توجه به تجربه نخست کارگردانی خود تا چه میزان در نمایش زندگی فروغ فرخزاد موفق خواهد بود.
رضا دستجری
- 13
- 4