پنجشنبه ۰۶ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۸:۵۷ - ۲۲ مرداد ۱۳۹۸ کد خبر: ۹۸۰۵۰۵۶۵۱
فیلم و سینمای جهان

دنیای رنگارنگ آقای کورمن

راجر کورمن,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان
راجر کورمن، معمار سینمای مستقل هنوز زنده است.

 راجر کورمن از نخستین نام‌هایی بود که در ۹-۸ سالگی با تماشای‌ «سرداب و پاندول» (۱۹۶۱) روی صفحه تلویزیون به‌عنوان کارگردان فیلم شناختم و حالا در ۰‌۴ سالگی نه‌تنها یکی از فیلمسازان خیلی محبوبم که از محترم‌ترین و نازنین‌ترین انسان‌هایی است که در تاریخ سینمای آمریکا می‌شناسم (هرچند از ۵۶ فیلمی که کارگردانی کرده بیست‌تایش را ندیده‌ام و از حدود ۴۰۰فیلمی که تهیه و پخش‌ کرده تعداد اندکی را تماشا کرده‌ام). بارها در این سال‌ها از خودم پرسیده‌ام چرا فیلم‌های این آقای مودب را دوست دارم؟ چه‌چیزی در این فیلم‌ها مرا به‌خود می‌کشاند؟ چرا در قلب و مغزم جای دارند؟

 برای خیلی‌ از فیلم‌روها، سینه‌فیل‌ها و منتقدان سینما، کورمن کارگردانی نیست که بتوانید آثارش را با صفت‌های دهن‌پرکنی چون شاهکار تاریخ سینما یا مثلا به‌عنوان یک کالوکاگاتیا (۱)ی سینمایی معرفی کنید، از آن دسته فیلمسازانی نیست که با اشاره به مضامین و شکل فیلم‌هایش او را لایق لقب‌هایی مبهم چون «آرتیست» یا «روشنفکر» بدانید و آدمی نیست که بتوانید با اسم بردن‌ از او در جمع دوستان اسنوب و های‌کلَس‌تان پُز بدهید. اصلا و ابدا! اگر اهل این‌جور مسخره‌بازی‌های فسیلی و فقط دنبال خوراکی الیت هستید، ورودتان به جهان جادویی راجر کورمن قدغن (یا دست‌کم بی‌فایده) است!

راجر کورمن,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

 کورمن یک کارگردان/ تهیه‌کننده متخصص ژانر به ساده‌ترین معنای آن (در هالیوود کلاسیک) است؛ فیلمسازی با قریحه قصه‌گویی قوی، دید سینمایی و شناخت شهودی از آن ‌چیزهایی که تماشاگران سالن تاریک برای دیدنش حاضرند پول خرج کنند. او استاد گونه‌های علمی‌خیالی و ترسناک و کمدی ترسناک بود. هرچند همه‌جور فیلمی ساخته و تولید کرده؛ از وسترن و کمدی و جنگی و گنگستری و زندگی‌نامه‌ای و فانتزی‌های تاریخی تا فیلم‌های تین‌ایجری و راک‌اندرولی و اتومبیل‌رانی و موتورسواری و زندان زنانی و کاراته‌ای و کوسه‌ای و هشت‌پایی و کوسه ‌هشت‌پایی! اوایل دهه۱۹۵۰ وقتی مهندس فارغ‌التحصیل استنفورد فهمید از رشته‌ا‌ش متنفر است، به‌عنوان نامه‌خوان فاکس قرن بیستم وارد عالم سینما شد.

خیلی زود نخستین فیلمش را برای امریکن اینترنشنال پیکچرز کارگردانی و تهیه کرد. از اواسط دهه۱۹۷۰ و با ظهور پدیده‌های بلاک باستر مثل «آرواره‌ها و جنگ ستارگان» کارگردانی را به‌طور موقت کنار گذاشت، اما تا امروز در ۹۳سالگی بی‌وقفه به تهیه‌ و پخش فیلم (بیشتر در تلویزیون) ادامه داده‌. (۲) او هرگز در رده بالای صنعت هالیوود کار نکرد، در طول زندگی‌اش فیلم به‌اصطلاح A (با بازیگران خیلی مشهور و سرمایه هنگفت) نساخت(۳) و هیچ‌وقت مورد توجه اعضای آکادمی اسکار قرار نگرفت. تازه همین اواخر در سال۲۰۰۹ بود که بالاخره بعد از نزدیک به ۷۰سال فعالیت، آکادمی به او جایزه دستاورد عمر داد؛ مجسمه دیرهنگام و کوچکی در دست‌های پیرمرد متواضع گذاشت که با اطلاع از دریافت آن مثل یک جوان اول راه فریاد کشید: «واقعا؟ اینکه خیلی عالیه!»

راجر کورمن,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

 این جنتلمن همیشه لبخندبه‌لب سلطان دنیای رده «ب» بود، پیغمبر تماشاگران عادی کف خیابان یا همانطور که مشهور است پاپ سینمای پاپ، خالق و حامی آثاری دور از ویترین‌های مجلل یا تِرندهای هنری روز، آثاری بدون تظاهرها و تبخترهای هنری‌مابانه یا اندیشمندانه و به‌جای آن سرشار از شور و حس و انرژی. فیلمسازی هیچ‌وقت برای او یک کار هنری صرفا سخت و خشک و جدی نبوده و هرگز برای اعتبار و احترام و جایزه و پانتئون کار نکرده. سینما برای او ماجراجویی است و تفریح و لذت، طلب کردن خطر و هیجان و ترس، انتقال احساسات و ایده‌ها به تماشاگر با لحنی راحت و بی‌پیرایه و پرشتاب، همزمان خشن و گرم و خنده‌دار. جالب است وقتی می‌فهمیم این فیلم‌های به ظاهر شلخته و دم‌دستی، با جلوه‌های ویژه مقوایی، بازی‌های ناشیانه و پیرنگ‌های کلیشه‌ای با چه نظم و اشتیاق و ایمانی ساخته شده‌اند. 

راجر جوان آدمی باهوش و مثبت بود، چشم‌هایی باز و حواس جمع داشت و اتفاقات و تغییرات دوروبرش، از خیابان‌ها تا سالن‌ سینما را با کنجکاوی رصد می‌کرد. این ویژگی شخصیتی باعث می‌شد برای پیدا‌کردن موضوع فیلم بعدی گاه از موج‌های محبوب روز استفاده یا (طوری که خودش بی‌تعارف می‌گوید) سوءاستفاده کند.(۴) گاه روی موجی تازه برخاسته و گل‌کرده سوار بود و گاهی جریانی قریب‌الوقوع را پیش‌بینی می‌کرد و پیشتازش می‌شد. بعد از پایان جنگ جهانی دوم و به‌خصوص از دهه۱۹۵۰ داستان‌ها و فیلم‌های علمی‌‌خیالی مورد علاقه مردم بود.

کورمن با ساختن چند فیلم علمی‌خیالی و ترسناک ارزان مثل «روزی که دنیا به پایان رسید» (۱۹۵۵) و دنباله آن «دنیا را فتح کرد» (۱۹۵۶)، «غیرزمینی» (۱۹۵۷)، «نامیرا» (۱۹۵۷) و «حمله هیولاهای خرچنگی» (۱۹۵۷) برای امریکن اینترنشنال پیکچرز و الاید پیکچرز این کمپانی‌های کوچک تازه‌کار را به پول رساند. وقتی حس کرد با جوان شدن افراد و بازشدن جامعه آمریکا، فیلم‌هایی با شخصیت‌های جوان‌ و آزاد مثل جیمز دین در «یاغی بی‌هدف» (نیکلاس ری، ۱۹۵۵) محبوب شده‌اند، «تمام شب راک» و «کارناوال راک» (هر دو ۱۹۵۷) و «من تبهکار» (۱۹۵۹) را ساخت. همان سال۱۹۵۷ در ادامه موضوعات مربوط به نوجوانان شورشی ۲ فیلم جنایی / نوآر زنانه «عروسک نوجوان» و «دختر انجمن خواهران» را هم کارگردانی کرد؛(۵) از نخستین نمونه‌های موج دختران سرکش و وحشی که چند سال بعد با چکمه و تفنگ روی پرده سینماها رژه می‌رفتند.

راجر کورمن,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

 فیلم‌های راجر کورمن در این دوره قبل از هرچیز حسابی سرگرم‌کننده‌ بودند، حالا هم اگر بی‌دغدغه تماشایشان کنیم سرگرم می‌شویم. شکی نیست که در این زمانه شکوفایی جلوه‌های ویژه بصری و گرافیک کامپیوتری با دیدن خرچنگ‌های پلاستیکی در «حمله هیولاهای خرچنگی»، گیاه آدم‌خوار «مغازه کوچک وحشت» (۱۹۵۹) که ناله می‌کند غذا به من بده! و «مخلوق دریای نفرین‌شده» (۱۹۶۱) به خنده می‌افتیم، اما روایت سریع، شخصیت‌پردازی مفرح و دیالوگ‌های تندوتیز، ایده‌ها و لحظه‌ها و سبکبالی خاصی که ناشی از عدم‌فشار سرمایه و استودیوست، آدم را غرق دنیای فیلم‌ها می‌کند.

 از نظر اغلب تماشاگران، ۸فیلمی که کورمن در نیمه اول دهه۱۹۶۰ براساس یا با الهام از داستان‌های ادگار آلن‌پو ساخت، دوره طلایی کارنامه او را شکل می‌دهند؛ مجموعه‌ای تماشایی که با «خاندان آشر» (۱۹۶۰) شروع شده و با «مقبره لایجیا» (۱۹۶۵) پایان می‌گیرد: با وینست پرایس افسانه‌ای در نقش‌های اصلی (به‌ استثنای «تدفین زودهنگام» (۱۹۶۲) که ری میلاند جایش را گرفت)، فیلمنامه‌هایی نوشته نویسندگان درجه‌یکی مثل ریچارد ماتیسن، در دکورهای مکرراستفاده‌شده اما هربارچشم‌نواز کار طراح صحنه مبدعی چون دانیل هالر، با هنر فیلمبرداران بی‌نظیری مثل فلوید کرازبی و به‌ویژه نیکلاس روگ در «نقاب مرگ سرخ» (۱۹۶۴)، و آهنگساز درخشانی چون لس باکستر. در واقع این سری فیلم کورمن، با هزینه‌های اندکی بیشتر نسبت به آثار دهه‌۱۹۵۰ و به‌دلیل گرد آمدن تکنسین‌های ممتاز و خلاق، باکلاس‌ترین آثار او به‌نظر می‌آیند و البته از ‌معروف‌‌ترین اقتباس‌های سینمایی از آثار پو شناخته‌ می‌شوند.

 ویژگی‌های آثار کورمن از یک جهت حاصل نوع فیلمسازی کم‌هزینه‌اش هم بود. سرعت فیلمبرداری، جدا از مسائل مالی، دلیل دیگری داشت؛ کورمن‌ می‌گفت اگر فیلمی دیرتر از موعد مناسبش‌ روی پرده رود، دیگر برای تماشاگرانی که فیلم‌هایی با موضوع یا حال‌وهوای مشابه دیده‌اند جذابیتی نخواهد داشت. پس قانون اول این بود: «سریع و بی‌امان بساز، داغ داغ اکران کن»! این قانون را به شاگردان و همکاران متعدد (از جمله همسرش جولی کورمن) هم آموخت. با اینکه امریکن اینترنشنال پیکچرز و بعدتر شرکت خودش نیو ورلد پیکچرز با موفقیت‌های تجاری پشت سر هم به ثروت و سرمایه معقولی رسیدند اما راجر سراغ تولید فیلم‌های بزرگ و گران نرفت. برعکس کمپانی‌اش تبدیل شد به مکانی رؤیایی برای لشکری از سینماگران جوان و جویای نام دهه‌های ۱۹۶۰و ۱۹۷۰مثل فرانسیس فورد کاپولا، مونتی هلمن، کورتیس هرینگتن، ایروین کرشنر، رابرت تاونی، مارتین اسکورسیزی، ران هاوارد، پیتر باگدانوویچ، جان سیلز، جو دانته، آلن آرکوش، جاناتان دمی، پل بارتل و... که یا از زیر بال‌وپر کورمن بیرون آمدند یا به‌نحوی در اوایل کارشان از کمک‌های حرفه‌ای و دوستی این مرد مهربان برخوردار بودند.

 راجر کورمن، شاید به‌دلیل نگاه ظریف انسانی و منش باشفقتش، در یافتن بازیگران جوان یا گمنام ولی بااستعداد مهارت داشت و ریسک می‌کرد. چارلز برانسن و جک نیکلسن نخستین نقش‌های زندگی‌شان را در «کلی مسلسل‌به‌دست» و «قاتل بچه‌ننه» (هر دو ۱۹۵۸) از او گرفتند و تصویر سینمایی بازیگران دوست‌داشتنی‌ای چون جون تیلور در «زن آپاچی» (۱۹۵۵)، دیک میلر بیچاره در مغازه کوچک وحشت، سوزان کابوت به هیبت «زن زنبوری» (۱۹۵۹)، ویلیام شاتنر «مزاحم» (۱۹۶۲)، زوج جذاب پیتر فاندا و نانسی سیناترا میان موتورسواران واقعی دسته هلزانجلز در «فرشتگان وحشی» (۱۹۶۶) و بخشی از شمایل سینمایی دیوید کارادین، مری وُرونف، بروس درن، پَم گریر و دیگران با فیلم‌های کورمن در حافظه‌ها جای گرفته‌اند.

 با مرور کارنامه کورمن، فیلمساز خاکی، خوش‌فکر و شجاعی را می‌بینم که به جای درگیر یا محدود شدن با استانداردهای مقبول دوران‌ و با پرهیز از افتادن در ورطه‌های رایج هنری‌تر نشان دادن کارش، بی‌واسطه و البته بدون طمع کردیت، با جریان‌های سینمایی، فرهنگی و اجتماعی روزگارش همراه می‌شد؛ کمدی سیاه «یک سطل خون» (۱۹۵۹) از نخستین نشانه‌های خرده‌فرهنگ بیت‌نیک (۶) در سینمای آمریکا، «مردی با چشمان اشعه ایکس» (۱۹۶۲) با بازی معرکه ری میلاند یکی از مهم‌ترین آثار کانترکالچر در ضدیت با کلیسای کاتولیک و نهادهای جامعه، و مزاحم (۱۹۶۲) یکی از نخستین فیلم‌های اعتراضی ملتهب علیه تبعیض نژادی است (تنها فیلم آشکارا جدی و دغدغه‌مند کارنامه او که به‌خاطر فضای ضدسیاه‌پوستی جامعه آمریکا شکست تجاری بدی خورد). «تریپ / سفر اسید» (۱۹۶۷) دو سال قبل از «ایزی رایدر» (دنیس هاپر، ۱۹۶۹) با ساختاری مدرن به هیپی‌ها، تابستان عشق و ال.اس.دی می‌پردازد.(۷) فیلم خشن و پوچ‌گرایانه «کشتار روز سنت والنتین» (۱۹۶۷) با روشی تلویحی جنگ ویتنام را هدف انتقاد گرفته‌بود، و فیلم مفرح «مامان خونین» (۱۹۶۹) با حضور درخشان شلی وینترز از سردمداران سینمای آنارشیستی دهه۱۹۷۰ و خرده‌فرهنگ کمپ (۸) است.

راجر کورمن,اخبار فیلم و سینما,خبرهای فیلم و سینما,اخبار سینمای جهان

پی‌نوشت‌ها:

۱.Kalagathia: صورت آرمانی کمال (زیبایی) نزد یونانیان باستان.

۲- آخرین عنوان ثبت شده در IMDB فیلم «کبراتمساح» (جیم وینورسکی، ۲۰۱۸) است که کورمن تهیه‌کننده اجرایی آن بوده.

۳- در مصاحبه‌ای می‌گوید اعتقادش بر این است که سرمایه‌های بزرگ چندین میلیون دلاری به جای ساخت فیلم باید خرج مسائل اجتماعی و مشکلات شهری مردم شود.

۴- اصطلاح Exploitation Movies با موفقیت‌های خیره‌کننده آثار پرشماری که کورمن دهه۱۹۷۰ در نیو ورلد تهیه و پخش می‌کرد و دنباله‌روی دیگران از روش‌های او، به ادبیات سینمایی وارد شد.

۵- فقط در سال ۱۹۵۷کورمن ۹فیلم ساخته!

۶- Beatnik.‎

۷- راجر کورمن هنگام کار روی فیلمنامه این فیلم خود ماده L.S.D را امتحان کرد چون اعتقاد داشت نمی‌تواند بدون اینکه بداند اثر آن واقعا چیست درباره‌اش فیلم بسازد. منشی او حالاتش طی سفر اسیدی را یادداشت می‌کرد. تریپ هنوز از موثق‌ترین و جالب‌ترین تصاویر ارائه شده از این ماده محرک در سینماست.

۸. Camp.‎

بهداد امینی

newspaper.hamshahri.org
  • 16
  • 5
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
زهرا گونش بیوگرافی زهرا گونش؛ والیبالیست میلیونر ترکی

چکیده بیوگرافی زهرا گونش

نام کامل: زهرا گونش

تاریخ تولد: ۷ جولای ۱۹۹۹

محل تولد: استانبول، ترکیه

حرفه: والیبالیست

پست: پاسور و دفاع میانی

قد: ۱ متر و ۹۷ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش