سه شنبه ۲۳ اردیبهشت ۱۴۰۴
۱۱:۴۳ - ۰۱ بهمن ۱۴۰۱ کد خبر: ۱۴۰۱۱۱۰۰۴۲
موسیقی

بازخوانی نظراتی از«فرهاد مهراد» در ۷۹سالگی این خواننده؛ فقط مبتذل نباشید

فرهاد مهراد,موسیقی پاپ ایران

فرهاد مهراد نامی مهم و تاثیرگذار در موسیقی پاپ ایران است. آخرین روز دی ماه امسال سالروز تولد اوست که اگر بود ۷۹‌ساله می‌شد. خواننده‌ای که در ابتدا با اجرای آثار روز موسیقی جهان به زبان انگلیسی در ایران توانست نامی برای خود دست و پا کند و به مرور آثار فارسی‌اش، فصلی جدید از موسیقی پاپ ایران را رقم زد؛ آثاری که همچنان مخاطبان فراوانی دارد و با وجود کم‌کار بودن و تعداد آثار محدودش، همواره از او با احترام یاد می‌شود. خودش درباره کم‌کاری همه دوره‌های کاری‌اش گفته: «البته من به طور کلی، آن وقتی هم که اگر کسی مایل بود، می‌توانست مثلا ۲۰ تا آهنگ هم ضبط کند و هیچ مشکلی هم نداشت، خیلی کم کار می‌کردم. در عرض این بیست و چند سال فعالیت، به خصوص از وقتی که شروع کردم شعر فارسی خواندم، حدود سال‌های ۴۸، ۴۹ تا الان، کارهای من خیلی کم است و حتی به ۲۰ تا نمی‌رسد. شخصا اگر هم شعر و آهنگی داشته باشم که خوب باشد و بپسندم، دوست ندارم و به اینکه زیاد کار کنم عقیده ندارم. این است که با احتیاط و خساست کار می‌کنم. در حقیقت تنها موردی است که من از خساست خوشم می‌آید و به کار می‌برم.»

موسیقی بدون تاریخ انقضا

بسیاری معتقدند فرهاد مهراد به عنوان یک خواننده و موزیسین کسی بود که خودش بود و کارهایش خاص و به یادماندنی. محال است که تا به حال کاری از او نشنیده باشید یا صدایش را دوست نداشته باشید. فرهاد در نزد علاقه‌مندانش صاحب صدایی بوده که همیشه تاریخ مصرف خواهد داشت. در واقع موسیقی او تاریخ انقضاء ندارد. او درباره آغاز به کار فعالیت‌های هنری‌اش در معدود گفت‌وگوهایی که از او موجود است، عنوان کرده: «من فعالیت هنری‌ام را از سال ۱۳۴۲ آغاز کردم. یعنی یکی از اعضای ارکستر چهار نفره‌مان در اهواز خوزستان در هتلی به نام «خورشید»

قراردادی بست که یک صاحب دورگه روس/ ایرانی داشت. اسم گروه را گذاشته بودیم the four imps، یعنی چهار بچه جن. این جریان برای پیش از آغاز فعالیتم با the black cats است؛ چون آغاز فعالیتم با آنها برمی‌گردد به سال ۱۳۴۵ یا ۴۶. از حدود سال ۴۵ تا ۴۹ با گروه the black cats کار کردم. اواسط این بازه زمانی به مدت یک سال وقفه افتاد و باری دیگر مجددا با یکی دو نفر از اعضای گروه the black cats و گروه دیگری با شکل جدیدی کارمان را شروع کردیم. البته آخرین شکلش که بهترین هم بود، با استفاده از چهار ساز زهی بهترین کارهایی را که در عمرم با ارکستر کردم، انجام دادیم. این برمی‌گردد به سال ۵۳ و بعد از آن هم برای همیشه قطع شد. البته به تدریج به حکم اجبار فهمیدم که باید تنها کار کنم؛ چون مشکلاتی در کار داشتم. البته کارم هم مدام وقفه داشته؛ چون عقیده، توان و تناسب نوع کار، هیچ‌کدام را مناسب نمی‌دیدم؛ یعنی هیچ‌کدام از اینها برای اینکه آدم مدام کار کند و همیشه روی صحنه باشد درخور نبود.»

رضاموتوری

«مرد تنها» (نخستین اثر فارسی فرهاد مهراد) روی فیلمی بود به نام «رضا موتوری» با آهنگسازی اسفندیار منفردزاده و شعر شهیار قنبری. فرهاد در آن زمان تنها ۲۶ سال داشت. آغاز فارسی خواندن او اما واکنش‌های زیادی را در پی داشت و مهراد درباره این واکنش‌ها نظرات جالبی داشت: «وقتی می‌خواستم کاری را بخوانم اینجور نبود که من بگردم. علتش هم این بود آن زمانی که موسیقی را به زبان فارسی شروع کردم، همیشه عقیده داشتم که خواننده خوبی در زبان فارسی نیستم؛ زیرا آهنگ‌های پاپی که اجرا می‌کردم، خیلی ساده‌تر بود و احتیاجی به تحریر نداشت.

من هیچ‌وقت نمی‌توانم آهنگی که تحریر دارد را ولو خیلی ساده هم بخوانم ولی این اتفاق هم افتاد. در درجه اول کلام آهنگ، شعر، ترانه و هر چه که هست برایم اهمیت دارد. اگر نتوانم کلام را حس کنم، نمی‌توانم آن آهنگ را اجرا کنم؛ چون کاملا مصنوعی از آب درمی‌آید و روی این موضوع خیلی مصر هستم. البته بوده شعرهایی که خوانده‌ام ولی متاسفانه چندان جالب نبوده‌اند اما می‌توانم ادعا کنم که هیچ‌وقت به حد ابتذال یا خلاف عرف و آن قالب خوشایندی که شعر به عقیده من باید داشته باشد، نبوده است. باید بتوانم بفهمم که آن شعر چیست و حسش کنم، طبعا موسیقی آن هم مهم است ولی در درجه اول کلام. این است که اگر چیزی بود که این خصوصیات را داشت و من هم می‌توانستم اجرا کنم این کار را می‌کردم. فکر می‌کنم که لازم است هنرمند اعم از اینکه نوازنده، خواننده یا در هر کدام از رشته‌های هنری که باشد، اگر تنها یک مسوولیت داشته باشد، آن عدم ارائه کار مبتذل است.

مسلما این کار آسان نیست و اولین مساله‌ای که احتمالا برای اکثر مردم مهم است، بحث مالی است. ولی اگر قرار باشد آدم از قِبَل هنر ارتزاق کند، کارش از بین خواهد رفت و اگر بخواهد کارش را درست انجام دهد، خودش از بین خواهد رفت.»

دوری از ابتذال

فرهاد می‌گفت کلام یک کار در نهایت مال او نیست، چون از اینجا و آنجا جمله یا عبارتی را وام گرفته ولی آثاری دارد که موسیقی‌شان را خودش ساخته باشد؛ مثلا «کوچ بنفشه‌ها» روی شعری از محمدرضا شفیعی‌کدکنی که البته تا حدودی هم روی کلام دست برد، «خواب در بیداری» که شعرش چند خط از شکسپیر با ترجمه الهی قمشه‌ای است، «آوار» که از قدیمی‌هاست و شعرش متعلق به شهیار قنبری بود. همچنین آهنگ دیگری به نام «برف» روی یکی از اشعار نیمایوشیج که در شعر آن هم دست برده است و «تو را‌ ای‌کهن بوم و بر دوست دارم» از یک قصیده بلند از مهدی اخوان‌ثالث که بخشی از شعر را خود فرهاد اضافه کرد و حالت سرود دارد.

مهراد سال‌ها کارهای غربی را کاور کرد و جزو پیشروهای سبک راک در ایران بود، با این حال درباره موسیقی خارج از ایران گفته بود: «آن چیزی که شنیدم خیلی جالب نیست و اگر فرقی در آن باشد شاید در تنوع سازها، نحوه ضبط و استفاده از ادوات موسیقی مدرن باشد؛ وگرنه اگر اصل قضیه که شعر و آهنگ است خوب نباشد اینها کمکی نیست.»

در نهایت فرهاد کسی بود که بر دوری از ابتذال در کار هنر تاکید داشت، تا حدی که می‌گفت: «اگر شما یک خواننده بودی حاضر می‌شدی فشاری را تحمل کنی، کمبود درآمد مادی را تحمل کنی، ولی کار خوب عرضه کنی؟ برای کسی که بخواهد کار را آسان کند و فقط نتیجه مادی برایش مطرح باشد، بهترین جواب این است که آقا مردم اینجوری می‌خوان. خب مردم هم وقتی ۲۴ ساعت این نوع موسیقی را بشنوند البته که خوششان می‌آید و خودشان هم زمینه دارند، قبول دارم. عموما طبع اکثریت قریب به اتفاق مردم به ابتذال گرایش دارد و در این هیچ شکی نیست و این موارد اصلا ربطی به کشور ما ندارد.

در تمام دنیا همین گونه است و متاسفانه روزبه‌روز هم بیشتر می‌شود. ولی به نظر من اجراکنندگان و به‌وجود‌آورندگان آثار هنری سمعی، بصری و… از هر نوعش و کسانی که به هر حال به شکلی روی مردم اثر می‌گذارند، می‌توانند کار خوب تحویل بدهند.»

jahanesanat.ir
  • 15
  • 4
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
هیثم بن طارق آل سعید بیوگرافی هیثم بن طارق آل سعید؛ حاکم عمان

تاریخ تولد: ۱۱ اکتبر ۱۹۵۵ 

محل تولد: مسقط، مسقط و عمان

محل زندگی: مسقط

حرفه: سلطان و نخست وزیر کشور عمان

سلطنت: ۱۱ ژانویه ۲۰۲۰

پیشین: قابوس بن سعید

ادامه
بزرگمهر بختگان زندگینامه بزرگمهر بختگان حکیم بزرگ ساسانی

تاریخ تولد: ۱۸ دی ماه د ۵۱۱ سال پیش از میلاد

محل تولد: خروسان

لقب: بزرگمهر

حرفه: حکیم و وزیر

دوران زندگی: دوران ساسانیان، پادشاهی خسرو انوشیروان

ادامه
صبا آذرپیک بیوگرافی صبا آذرپیک روزنامه نگار سیاسی و ماجرای دستگیری وی

تاریخ تولد: ۱۳۶۰

ملیت: ایرانی

نام مستعار: صبا آذرپیک

حرفه: روزنامه نگار و خبرنگار گروه سیاسی روزنامه اعتماد

آغاز فعالیت: سال ۱۳۸۰ تاکنون

ادامه
یاشار سلطانی بیوگرافی روزنامه نگار سیاسی؛ یاشار سلطانی و حواشی وی

ملیت: ایرانی

حرفه: روزنامه نگار فرهنگی - سیاسی، مدیر مسئول وبگاه معماری نیوز

وبگاه: yasharsoltani.com

شغل های دولتی: کاندید انتخابات شورای شهر تهران سال ۱۳۹۶

حزب سیاسی: اصلاح طلب

ادامه
زندگینامه امام زاده صالح زندگینامه امامزاده صالح تهران و محل دفن ایشان

نام پدر: اما موسی کاظم (ع)

محل دفن: تهران، شهرستان شمیرانات، شهر تجریش

تاریخ تاسیس بارگاه: قرن پنجم هجری قمری

روز بزرگداشت: ۵ ذیقعده

خویشاوندان : فرزند موسی کاظم و برادر علی بن موسی الرضا و برادر فاطمه معصومه

ادامه
شاه نعمت الله ولی زندگینامه شاه نعمت الله ولی؛ عارف نامدار و شاعر پرآوازه

تاریخ تولد: ۷۳۰ تا ۷۳۱ هجری قمری

محل تولد: کوهبنان یا حلب سوریه

حرفه: شاعر و عارف ایرانی

دیگر نام ها: شاه نعمت‌الله، شاه نعمت‌الله ولی، رئیس‌السلسله

آثار: رساله‌های شاه نعمت‌الله ولی، شرح لمعات

درگذشت: ۸۳۲ تا ۸۳۴ هجری قمری

ادامه
نیلوفر اردلان بیوگرافی نیلوفر اردلان؛ سرمربی فوتسال و فوتبال بانوان ایران

تاریخ تولد: ۸ خرداد ۱۳۶۴

محل تولد: تهران 

حرفه: بازیکن سابق فوتبال و فوتسال، سرمربی تیم ملی فوتبال و فوتسال بانوان

سال های فعالیت: ۱۳۸۵ تاکنون

قد: ۱ متر و ۷۲ سانتی متر

تحصیلات: فوق لیسانس مدیریت ورزشی

ادامه
حمیدرضا آذرنگ بیوگرافی حمیدرضا آذرنگ؛ بازیگر سینما و تلویزیون ایران

تاریخ تولد: تهران

محل تولد: ۲ خرداد ۱۳۵۱ 

حرفه: بازیگر، نویسنده، کارگردان و صداپیشه

تحصیلات: روان‌شناسی بالینی از دانشگاه آزاد رودهن 

همسر: ساناز بیان

ادامه
محمدعلی جمال زاده بیوگرافی محمدعلی جمال زاده؛ پدر داستان های کوتاه فارسی

تاریخ تولد: ۲۳ دی ۱۲۷۰

محل تولد: اصفهان، ایران

حرفه: نویسنده و مترجم

سال های فعالیت: ۱۳۰۰ تا ۱۳۴۴

درگذشت: ۲۴ دی ۱۳۷۶

آرامگاه: قبرستان پتی ساکونه ژنو

ادامه
دیالوگ های ماندگار درباره خدا

دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا پنجره ای به دنیای درون انسان می گشایند و راز و نیاز او با خالق هستی را به تصویر می کشند. در این مقاله از سرپوش به بررسی این دیالوگ ها در ادیان مختلف، ادبیات فارسی و سینمای جهان می پردازیم و نمونه هایی از دیالوگ های ماندگار درباره خدا را ارائه می دهیم. دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا همیشه در تاریکی سینما طنین انداز شده اند و ردی عمیق بر جان تماشاگران بر جای گذاشته اند. این دیالوگ ها می توانند دریچه ای به سوی دنیای معنویت و ایمان بگشایند و پرسش های بنیادین بشری درباره هستی و آفریننده آن را به چالش بکشند. دیالوگ های ماندگار و زیبا درباره خدا نمونه دیالوگ درباره خدا به دلیل قدرت شگفت انگیز سینما در به تصویر کشیدن احساسات و مفاهیم عمیق انسانی، از تاثیرگذاری بالایی برخوردار هستند. نمونه هایی از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا در اینجا به چند نمونه از دیالوگ های سینمایی معروف درباره خدا اشاره می کنیم: فیلم رستگاری در شاوشنک (۱۹۹۴): رد: "امید چیز خوبیه، شاید بهترین چیز. و یه چیز مطمئنه، هیچ چیز قوی تر از امید نیست." این دیالوگ به ایمان به خدا و قدرت امید در شرایط سخت زندگی اشاره دارد. فیلم فهرست شیندلر (۱۹۹۳): اسکار شیندلر: "من فقط می خواستم زندگی یک نفر را نجات دهم." این دیالوگ به ارزش ذاتی انسان و اهمیت نجات جان انسان ها از دیدگاه خداوند اشاره دارد. فیلم سکوت بره ها (۱۹۹۱): دکتر هانیبال لکتر: "خداوند در جزئیات است." این دیالوگ به ظرافت و زیبایی خلقت خداوند در دنیای پیرامون ما اشاره دارد. پارادیزو (۱۹۸۸): آلفردو: خسته شدی پدر؟ پدر روحانی: آره. موقع رفتن سرازیریه خدا کمک می کنه اما موقع برگشتن خدا فقط نگاه می کنه. الماس خونین (۲۰۰۶): بعضی وقتا این سوال برام پیش میاد که خدا مارو به خاطر بلاهایی که سر همدیگه میاریم می بخشه؟ ولی بعد به دور و برم نگاه می کنم و به ذهنم می رسه که خدا خیلی وقته اینجارو ترک کرده. نجات سربازان رایان: فرمانده: برید جلو خدا با ماست ... سرباز: اگه خدا با ماست پس کی با اوناست که مارو دارن تیکه و پاره می کنن؟ بوی خوش یک زن (۱۹۹۲): زنها ... تا حالا به زن ها فکر کردی؟ کی خلقشون کرده؟ خدا باید یه نابغه بوده باشه ... زیر نور ماه: خدا خیلی بزرگتر از اونه که بشه با گناه کردن ازش دور شد ... ستایش: حشمت فردوس: پیش خدا هم که باشی، وقتی مادرت زنگ می زنه باید جوابشو بدی. مارمولک: شاید درهای زندان به روی شما بسته باشد، اما درهای رحمت خدا همیشه روی شما باز است و اینقدر به فکر راه دروها نباشید. خدا که فقط متعلق به آدم های خوب نیست. خدا خدای آدم خلافکار هم هست. فقط خود خداست که بین بندگانش فرقی نمی گذارد. او اند لطافت، اند بخشش، بیخیال شدن، اند چشم پوشی و رفاقت است. دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم مارمولک رامبو (۱۹۸۸): موسی گانی: خدا آدمای دیوونه رو دوس داره! رمبو: چرا؟ موسی گانی: چون از اونا زیاد آفریده. سوپر نچرال: واقعا به خدا ایمان داری؟ چون اون میتونه آرامش بخش باشه. دین: ایمان دارم یه خدایی هست ولی مطمئن نیستم که اون هنوز به ما ایمان داره یا نه. کشوری برای پیرمردها نیست: تو زندگیم همیشه منتظر بودم که خدا، از یه جایی وارد زندگیم بشه ولی اون هیچوقت نیومد، البته اگر منم جای اون بودم خودمو قاطی همچین چیزی نمی کردم! دیالوگ های ماندگار درباره خدا؛ دیالوگ فیلم کشوری برای پیرمردها نیست سخن پایانی درباره دیالوگ های ماندگار درباره خدا دیالوگ های ماندگار درباره خدا در هر قالبی که باشند، چه در متون کهن مذهبی، چه در اشعار و سروده ها و چه در فیلم های سینمایی، همواره گنجینه ای ارزشمند از حکمت و معرفت را به مخاطبان خود ارائه می دهند. این دیالوگ ها به ما یادآور می شوند که در جستجوی معنای زندگی و یافتن پاسخ سوالات خود، تنها نیستیم و همواره می توانیم با خالق هستی راز و نیاز کرده و از او یاری و راهنمایی بطلبیم. دیالوگ های ماندگار سینمای جهان درباره خدا گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش