دوشنبه ۱۰ اردیبهشت ۱۴۰۳
۱۰:۱۰ - ۰۴ خرداد ۱۳۹۶ کد خبر: ۹۶۰۳۰۰۸۴۵
موسیقی

گزارشی از نسبت وضعیت ترانه‌نویسی و موسیقی امروز

من ترانه، حال نزاری دارم!

اخبار هنرمندان,خبرهای هنرمندان,موسیقی,ترانه و شعر
اگر اهل شعر و شاعری باشید، که با توجه به تعداد بالای شاعران در پهنه سرزمین آریایی، دور از ذهن نیست که اغلبتان بوده باشید، یا اگر حتی علاقه‌مند به آن، لابد این قول معروف را شنیده‌اید که «نون تو ترانه‌س!» این باور، مبتنی است بر این‌که وقتی کسی شعر نمی‌خواند، می‌توان ترانه نوشت، احیانا با این فرض که کار راحت‌تری هم هست، و آن را به خواننده‌ها و آهنگسازها فروخت و کسب درآمد کرد.

این، تنها صورت مساله است. جدای از این‌که ترانه‌نوشتن، خلاف باور عموم، ساز وکارهای پیچیده‌ای هم دارد، امروز باید پرسید وضع ترانه‌نویسی چگونه است؟ ترانه‌سراها می‌توانند به سهولت آثار خود را به اصطلاح در بازار آب کنند؟! چه کسانی می‌توانند وارد این بازار شوند و چه کسانی بیرون خط می‌مانند؟ ترانه امروز، همگام با موسیقی ما پیش رفته است؟ در این گزارش به این پرسش‌ها پاسخ خواهیم گفت.‌

 

ترانه برای کدام خواننده؟

این روزها حتی آگهی «موسیقی و تنظیم رایگان برای شما» را روی دیوارهای شهر می‌توانید بشنوید. یعنی بازاری شکل گرفته که به‌دنبال جذب خواننده خوب است و او را با حذف هزینه‌های اولیه جذب می‌کند.

 

بنابراین دیری نمی‌پاید که این اتفاق برای ترانه‌نویس‌ها هم رخ خواهد داد. اما همین حالا، چرا ترانه‌نویسی، انجمن‌های ترانه، انتشار کتاب‌های ترانه و... داغ نیست. چرا مانند دهه پیش که چندین انجمن ترانه، به برگزاری جلساتی فعال همیت می‌گماشتند، ترانه‌سراها محافل مشخص و ثابتی ندارند؟ امروز به نظر می‌رسد جز چند ترانه‌سرای معروف که تجربه همکاری با خوانندگان را دارند، خیل عظیم ترانه‌سراها بیرون خط مانده‌اند.

 

بیشتر کتاب‌های ترانه‌ای که منتشر می‌شود، ترانه‌هایی نیست که پیش از این خواننده‌ها آنها را خوانده باشند و متن‌هایی هستند که ظاهرا به امید خوانده‌شدن نوشته شده‌اند اما راهی کتاب‌ها شده‌اند؛ کتاب‌هایی که امروز شمارگانشان تا ۳۰۰ جلد هم تنزل کرده است. با این حال، بین این ترانه‌ها ترانه‌های موفقی نیز می‌توان یافت که می‌توانستند بسیاری از موسیقی‌های پاپ این چندساله ما را تغذیه کنند. ترانه، چه بپذیریم و چه نه، بیشتر به‌عنوان متنی واسط مطرح است؛ متنی که نوشته می‌شود تا با موسیقی خوانده شود.

 

با این حال، یک ترانه‌سرا معتقد است اتفاقا ترانه‌هایی که بی‌توجه به ساز و کارهای موسیقیایی و صرفا برای کتاب‌شدن نوشته می‌شوند اغلب موفق‌ترند.

 

سیدعبدالجواد موسوی دراین‌باره می‌گوید: «وقتی شعری می‌نویسی اما زبان آن را می‌شکنی و به زبان محاوره‌ نزدیکش می‌کنی و وقتی این را لزوما برای موسیقی و ملودی نمی‌نویسی، با نوعی رهایی مواجهی. در واقع تو این‌گونه با نیت نوشتن شعر، به زبان شکسته و عامیانه نوشته‌ای و این موفق‌تر است.

 

چون دچار مزاحمت ملودی نیستی. وقتی شما ترانه را آگاهانه برای اثری موسیقایی می‌نویسی، باید ملاحظات مختلف را در نظر بگیری؛ این‌که خواننده مرد است یا زن، صدای بم دارد یا زیر. فراز و فرودها چیست و... . بنابراین وقتی نه با معیارهای موسیقی و ترانه، بلکه به فراخورهای شعری، می‌نویسیم، اغلب موفق‌تر خواهد بود. حال در نظر بگیرید ترانه‌هایی را که آهنگسازهای ما بر اساس آنها ملودی ساخته‌اند؛ این‌ها اغلب آثار شاخصی شده‌اند.»

 

ترانه فقط پاپ نیست

یکی دیگر از مسائلی که اهمیت ترانه‌نویسی را بیش از پیش یادآور می‌شود، سلطه ترانه‌های پاپ بر همه انواع موسیقی است. بسیاری از موسیقی‌های آلترناتیو که به‌صورت رسمی در کشور تولید می‌شوند، یا از ترانه‌هایی استفاده می‌کنند که بیشتر مناسب فضاهای لطیف موسیقی پاپ است، یا این‌که یکسره سراغ از شعرهای کهن مثل خیام و حافظ و مولوی می‌گیرند.

 

این باعث شده که ما تقریبا هیچ ترانه‌ای برای موسیقی‌های غیرپاپ و غیرسنتی‌مان نداشته باشیم. شاید یک دلیل بروز این وضع همین باشد که محمد صالح‌علا، مجری محبوب برنامه‌های تلویزیونی که البته سال‌ها او را به‌عنوان ترانه‌نویس شناخته‌ایم به جام جم می‌گوید: «ترانه، مماس با ذائقه ملی است.

 

ما اغلب مایل به غذای ملی خودمان هستیم و نه غذای بیگانه. مگر این‌که ذائقه‌مان را با زندگی در آن‌جا و خوردن آن خوراک تغییر بدهیم، اما با این حال مزه آن غذای ملی همیشه در ذائقه ما خواهد بود». در واقع از پاسخ او می‌توان این‌گونه تعبیر کرد که هنوز این موسیقی‌ها به ذائقه ما نزدیک نشده‌اند و چون این فاصله را برنداشته‌ایم، دست کم در حوزه کلام سعی می‌کنیم ذائقه را چندان تغییر ندهیم تا این موسیقی‌ها شنیده شوند.

 

عبدالجواد موسوی اما معتقد است مهم‌ترین مولفه در این باره، همخوانی کلام و موسیقی است و نمی‌توان قاعده‌ای برای این‌که چه نوع موسیقی‌ای چه جنس ترانه‌ای می‌طلبد وضع کنیم. او می‌گوید: «ما البته نمونه چندانی هم در این‌گونه موسیقی‌ها نداریم که بتوان به بررسی‌شان نشست. در بسیای از موارد مشکل عمده این است که با همخوانی کلام و موسیقی مواجه نیستیم. موسیقی به تفکیک کلامی که می‌طلبد، قاعده و سامان مشخصی ندارد.

 

افاده‌ شاعران، طبق‌طبق!

باوری عمومی مطرح است که می‌پندارد، ترانه چون برای عوام و با زبان عامیانه نوشته می‌شود، متنی سخیف است و به عکس، شعر، جایگاهی رفیع را به خود اختصاص داده است. خود ترانه‌سرایانی که سعی دارند به عنوان شاعر شناخته شوند و نه ترانه‌سرا، بیشتر به استقرار این وضع و باور دامن زده‌اند. همین باور باعث شد که وقتی سال گذشته باب دیلن، به عنوان خواننده ترانه‌سرا، نوبل ادبیات را برد که هیچ‌گاه به یک ترانه‌نویس اهدا نشده بود، بیشترین شگفتی را ایرانیان ابراز کردند!

 

عبدالجواد موسوی معتقد است تصور این‌که شاعران، ماهیتا مرتبه‌ای رفیع‌تر نسبت به ترانه‌نویس‌ها دارند، باطل است: «از قدیم‌الایام هم همین گونه بوده است. ایرج‌میرزا هم به عارف قزوینی می‌گفته تو شاعر نیستی و تصنیف‌سازی. یکی از دلایل بروز این وضع، تبختر خود شاعران است.

 

از سویی تاریخ گردن‌کلفت شعر فارسی هم کار را سخت کرده. جنس کلام هم مساله است؛ شعر ما اغلب نخبه‌گرا بوده و ترانه ماهیتا با زبان عوام نوشته شده». او درباره سویه‌های مختلف این تصور توضیح می‌دهد: «تا چند سال پیش، ترانه‌نوشتن به زعم بسیاری از اهالی ادبیات کفر تلقی می‌شد! می‌گفتند هر کس سواد ندارد و کم‌مایه است، ترانه‌نویس می‌شود... به ترانه اهمیت نمی‌دهیم.

 

ترانه‌های شاعران بزرگ ما مثل شاملو را هم به همین دلیل جدی نمی‌گرفتند و همین شاید باعث شد شاعری مثل یدالله رویایی فقط یک ترانه بنویسد و همان هم ترانه درخشانی است که محمد نوری خوانده است. بعد از درگذشت جمشید ارجمند هم متوجه شدم که او ترانه می‌نوشته. تاریخدان و ویراستاری باسواد که شاید به همین فراخور ترانه‌سرایی‌اش را پنهان کرده بود».

 

محمد صالح علا اما آتش تندتری در مقایسه ترانه و شعر و تصور عموم و ترانه‌نویس‌ها از این دو مقوله دارد. او می‌گوید: «مقایسه ترانه و شعر اساسا درست نیست. من هرگز شعر نگفته‌ام، از همیشه تنها ترانه نوشته‌ام. ترانه‌نوشتن اتفاقا بسیار دشوارتر از نوشتن شعر است؛ شعر پدیده‌ای است که هر وقت شیرش را باز کنی جریان دارد، اما ترانه این‌طور نیست. عوالمی دارد که باید خودش سراغ آدم بیاید.

 

احوال و مقدماتی دارد. از این‌روست که می‌گویم دشوار است. با این‌که شعر هم همین‌طور است اما ترانه مبتنی بر آهنگ و موسیقی و از همه مهم‌تر به قول یک لغت‌شناس روسی، مبتنی بر لحن است و نه کلمه. کامل‌تر این‌که مبتنی است بر کلمات ملحون. ترانه بسیار پیچیده و رازآلود است.»

 

ترانه دیگر مهم نیست؟

امروز لابد شما هم موافقید که ما در موسیقی پاپ، که البته محمد صالح‌علا دوست دارد آن را موسیقی «مردم‌وار» بنامد، با آهنگسازی‌ها و تنظیم‌های به مراتب استانداردتری مواجه هستیم. اما بسیاری از همین قطعات موفق، مطلقا ترانه‌های برجسته‌ای ندارند. صالح‌علا معتقد است بروز این وضع از آن روست که موسیقی و ملازمات و ملاحظاتش را می‌توان آموخت اما هیچ گاه نمی‌توان تخیل‌کردن را به کسی در کارگاه‌های ترانه‌نویسی یاد داد.

 

عبدالجواد موسوی از سوی دیگر بر این باور است که وقتی با تعدد آثار مواجهیم طبعا از کیفیات آنها کاسته می‌شود. او دراین‌باره می‌گوید: «از سه ضلعی که یک قطعه موسیقایی را می‌سازند، امروز در ظاهر ترانه کم‌ترین اهمیت را دارد. این نقطه ضعف موسیقی پاپ امروز است. ترانه باید زمزمه شود؛ ترانه موفق ترانه‌ای است که به خلوت مخاطب راه بیابد. در حالی که ترانه مبتذل را رغبت نمی‌کنیم به یاد بسپاریم.

 

هر وقت هر سه ضلع این مثلث، یعنی ترانه‌سرا، خواننده و آهنگساز همسنگ بوده‌اند اثری موفق متولد شده است. ترانه آثار امروز به قوت خواننده‌ها و موسیقی نیست. شاید از همین روست که مثلا محسن چاوشی ترجیح می‌دهد از شعر کلاسیک بیشتر استفاده کند تا از متنی که می‌خواند مطمئن باشد». اشاره او به آثاری از محسن چاوشی است که در آنها غزل‌هایی از مولانا را خوانده است، هر چند محسن چاوشی، ترانه‌های پاپ بسیار موفق و چشمگیری هم در کارنامه دارد.

 

صابر محمدی

 

 

jamejamonline.ir
  • 16
  • 6
۵۰%
همه چیز درباره
نظر شما چیست؟
انتشار یافته: ۰
در انتظار بررسی:۰
غیر قابل انتشار: ۰
جدیدترین
قدیمی ترین
مشاهده کامنت های بیشتر
محمدرضا احمدی بیوگرافی محمدرضا احمدی؛ مجری و گزارشگری ورزشی تلویزیون

تاریخ تولد: ۵ دی ۱۳۶۱

محل تولد: تهران

حرفه: مجری تلویزیون

شروع فعالیت: سال ۱۳۸۲ تاکنون

تحصیلات: کارشناسی حسابداری و تحصیل در رشته مدیریت ورزشی 

ادامه
رضا داوودنژاد بیوگرافی مرحوم رضا داوودنژاد

تاریخ تولد: ۲۹ اردیبهشت ۱۳۵۹

محل تولد: تهران

حرفه: بازیگر

شروع فعالیت: ۱۳۶۵ تا ۱۴۰۲

تحصیلات: دیپلم علوم انسانی

درگذشت: ۱۳ فروردین ۱۴۰۳

ادامه
احسان قربان زاده بیوگرافی احسان قربان زاده؛ خواننده تازه کار موسیقی پاپ ایران

محل زندگی: تهران 

ملیت: ایرانی

حرفه: خواننده

سبک: پاپ و سنتی ایرانی

ساز: تنبک، باغلاما و گیتار

ادامه
فرامرز اصلانی بیوگرافی فرامرز اصلانی از تحصیلات تا شروع کار هنری

تاریخ تولد: ۲۲ تیر ۱۳۳۳

تاریخ وفات : ۱ فروردین ۱۴۰۳ (۷۸ سال)

محل تولد: تهران 

حرفه: خواننده، آهنگساز، ترانه‌سرا، نوازندهٔ گیتار 

ژانر: موسیقی پاپ ایرانی

سازها: گیتار

ادامه
عقیل بن ابی طالب زندگینامه عقیل بن ابی طالب؛ از صحابه پیامبر و امام علی (ع)

تاریخ تولد: ده سال بعد از عام الفیل

محل تولد: مکه

محل زندگی: مکه، مدینه

دلیل شهرت: صحابه و پسرعموی محمد

درکذشت: دوران حکومت معاویه، مدینه

مدفن: بقیع

ادامه
علیرضا مهمدی بیوگرافی علیرضا مهمدی؛ پدیده کشتی فرنگی ایران

تاریخ تولد: سال ۱۳۸۱ 

محل تولد: ایذه، خوزستان، ایران

حرفه: کشتی گیر فرندگی کار

وزن: ۸۲ کیلوگرم

شروع فعالیت: ۱۳۹۲ تاکنون

ادامه
حسن معجونی بیوگرافی حسن معجونی بازیگر کمدی سینمای و تلویزیون ایران

چکیده بیوگرافی حسن معجونی

نام کامل: محمد حسن معجونی

تاریخ تولد: ۲۸ دی ۱۳۴۷

محل تولد: زنجان، ایران

حرفه: بازیگر، کارگردان، طراح، مدرس دانشگاه

تحصیلات: رشتهٔ ادبیات نمایشی از دانشکده سینما تئاتر دانشگاه هنر

آغاز فعالیت: ۱۳۷۵ تاکنون

ادامه
ابراهیم بن جعفر ابی طالب زندگینامه ابراهیم بن جعفر ابی طالب

نام پدر: جعفر بن ابی طالب

سن تقریبی: بیشتر از ۵۰ سال

نسبت های مشهور: برادر محمد بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر ابی طالبزندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

زندگینامه ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب

ابراهیم بن جعفر بن ابی طالب فرزند جعفر بن ابی طالب بوده است، برخی از افراد ایشان را همراه با محمد از نوه های جعفر می دانند که عمال بن زیاد وی را به شهادت رساند. برخی از منابع می گویند که ابراهیم و محمد هر دو از لشکر ابن زیاد فرار کرده بودند که بانویی در کوفه آنها را پناه می دهد، اما درنهایت سرشان توسط همسر این بانو که از یاران ابن زیاد بود از جدا شد و به شهادت رسیدند. 

ادامه
مریم طوسی بیوگرافی مریم طوسی؛ سریع ترین دختر ایران

تاریخ تولد: ۱۴ آذر ۱۳۶۷

محل تولد: تهران

حرفه: ورزشکار، دونده دوهای سرعت

تحصیلات: کارشناسی تربیت بدنی از دانشگاه تهران

قد: ۱ متر ۷۲ سانتی متر

ادامه
دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی

دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی شهاب حسینی یکی از بهترین بازیگران سینمای ایران است که تا به حال در آثار فاخری مانند محیا، دلشکسته، شهرزاد و... به نقش آفرینی پرداخته است. این هنرمند در هر یک از هنرنمایی های خود دیالوگ های ماندگاری دارد که در ادامه این مقاله از سرپوش قصد داریم به بخشی از آنها اشاره کنیم. بیوگرافی کوتاه از شهاب حسینی سید شهاب الدین حسینی تنکابنی در ۱۴ بهمن ۱۳۵۲ در تهران به دنیا آمد. وی اصالتا تن کابنی است و تحصیلات عالیه خود را در رشته روانشناسی از دانشگاه تهران برای مهاجرت به کانادا ناتمام گذاشت. وی در سال ۱۳۷۳ با پریچهر قنبری ازدواج کرد و حاصل این پیوند دو فرزند پسر به نام های محمد امین و امیرعلی است. فعالیت هنری شهاب حسینی با تئاتر دانشجویی و سپس، گویندگی در رادیو شروع شد. از جمله جوایز این هنرمند می توان به موارد زیر اشاره کرد: - او برای بازی در شمعی در باد (۱۳۸۲) و رستگاری در هشت و بیست دقیقه (۱۳۸۳) نامزد سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش مکمل مرد جشنواره فیلم فجر شد.  - حسینی در سال ۱۳۸۷ با بازی در فیلم سوپر استار جایزه سیمرغ بلورین بهترین بازیگر نقش اول مرد جشنواره فیلم فجر را دریافت کرد. -  او خرس نقره‌ای بهترین بازیگر مرد جشنواره بین‌المللی فیلم برلین ۲۰۱۱ را به‌همراه گروه بازیگران فیلم جدایی نادر از سیمین کسب کرد. - او در جشنواره فیلم کن ۲۰۱۶ نیز با ایفای نقش در فیلم فروشنده توانست جایزه بهترین بازیگر مرد جشنواره فیلم کن را به خود اختصاص بدهد. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی؛ درباره شهاب حسینی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی فیلم سینمایی دلشکسته در نقش امیرعلی: - هر کی ریــش گـذاشت مسلمـــون نیـست، هـــرکی پیـشونیش رو داغ کـــرد، مــرد خــدا نیست. - تو همه ی اعتقادا اشتباه میشه. همیشه ام یه عده گرگن تو لباس میش! -  من بنده آن دمم که ساقی گوید یک جام دگر بگیر و من نتوانم - ما فردا میایم خواستگاری، دیگه نمی خوام خواهرم باشی می خوام نفسم باشی دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در فیلم دلشکسته سریال شهرزاد در نقش قباد: -شهرزاد نمی دونی بدون، من با تو چیزایی پیدا کردم که هیچوقت تو زندگیم نداشتم و نمی خوام از دستش بدم. - ما همه مهره های سوخته ایم که زیر دست بزرگ آقاییم. -  آره خب عمو جان حقیقت تلخه عموجان، شنیدنش همچین یه جاهایی از وجدان آدمو جز میده. -  میرم صاف وامیستم جلوی بزرگ آقا بش میگم بزرگ آقا من، زن من، خب؟! پا به ماهه! عین ۱۰-۱۲ ماهو میخوام بمونم ور دلش چی میگی شما؟ - قباد : فقط یه سوال، خیلی دلم می خواد جوابشو بدونم، تو هنوزم دلت باهاشه؟ شهرزاد : فراموشی زمان می بره، فقط فکر می کنم اگه من به هر دری زدم، و اونی نشد که می خواستم بشه، لابد قسمت خرافه نیست، هست واقعا - موقتیه این روزا شهرزاد، می گذره. این وسط تنها چیزی که مهمه اینه که من هنوز با همه ی وجودم دوست دارم. عاشقتم - قباد : سخته واسم دوری تو اینو بفهم، چطوری اینو بهت ثابت کنم؟ شهرزاد : دیر شده، برای ثابت کردنش خیلی خیلی دیر شده … حتی ملک جوانبخت هزار و یک شبم نبودی وگرنه من کم قصه و داستان به گوش تو نخوندم. عاشق بزدل عشقو هم زایل می کنه آقای قباد دیوانسالار -قباد : این کارو باهام نکن شهرزاد. اینطوری خردم نکن. من هنوز دوستت دارم، خیلی بیشتر از قبل. همه چیو خراب نکن شهرزاد : برو قباد، پشت سرتم دیگه نگاه نکن -  من چی کار به کسی داشتم، داشتم زندگیمو می کردم. با بدبختی خودم سر و کله می زدم. اصلا روحمم خبر داشت همچین کسی تو این دنیا زندگی می کنه؟ کی نشونم داد؟ شما. بعدشم که فرستادینم تو بهشت تازه می خواستم بفهمم زندگی یعنی چی؟ تازه طعمش داشت زیر دهنم مزه مزه می کرد که یقه مو گرفتین ترپ انداختینم وسط جهنم. دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال شهرزاد سریال مدار صفر درجه در نقش حبیب پارسا: -تو را به جای همه دوست میدارم-تو را به خاطر عطر نان گرم برفی که اب میشود -برای بخشش اولین گناه-تو را برای دوست داشتن دوست میدارم-تو را به خاطر تمام کسانی که دوست نمیدارم دوست میدارم ...  - همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛همين  - مظفر:منوببخش ...یافراموش کن! حبیب:میبخشم...ولی فراموش نمیکنم!!!  -حبيب: فقط چرا فكر مي كنيد كه سفر اعزام ممكنه منتفي بشه؟ دكتر: اين مملكت پسرجان،سرزمين گسل و زلزله و پس لرزه است!آدم از فردا روزش - این و خداوند باید جواب بده ، باید جواب این سوال رو بده ! اگه تو این دنیا هیچ جایی برای آرامش وجود نداره ؛ و اگه تمام رویاهای ما از عشق ، عدالت و آزادی فقط ی خیال بیهودس! پس چرا ما رو آفرید ؟!... -ميدوني چيه تقي جان؟من بر خلاف مرحوم پدرم،ازسياست چيز زيادي نميدونم! همين قدر حاليمه كه هيچ دست مساعدتي از طرف قدرتهاي استعماري داخل اين كشور دراز نشده!!الي به اينكه مقاصد سياسي و اغراض اقتصادي خاصي رو دنبال مي كردن.وام كه بهم فرصت بدن كه خودم براي زندگيم تصميم بگيرم؛خودم انتخاب كنم؛ همين دیالوگ های ماندگار شهاب حسینی در سریال مدار صفر درجه سایر فیلم ها: -یه پایان تلخ بهتر از یه تلخی پایان ناپذیره ... (درباره الی) - میدونی برتر از عشق بی فرجام چیه؟فرجام بدون عشق... (برف روی شیروانی داغ) - من زندگی مو باختم حاج اقا منو از زندون می ترسونی؟برو از خدا بترس ... (جدای نادر از سیمین) - جنگ احساس مسولیته نه شلیکه گلوله ... (شوق پرواز) - هر چه تو اوج میگیری دنیا از دید تو بزرگتر می شود و تو از دید دنیا کوچکتر می شوی ... (شوق پرواز) - تو کویر ادم به خدا نزدیک تره چون اسمون به زمین نزدیک تره ... (پلیس جوان) - میدونی چیت حرص ادمو درمیاره؟اینکه حالت از من بده ولی حس واقعیتو بهم نمیگی خب چیه هر چی هست بیا به خودم بگو فکر میکنی چیزیمه؟فکر میکنی چون چیزیمه عرضه ندارم پس چون عرضه ندارم دیگه.....این منصفانه نیست چون من دارم سعی خودمو میکنم غلطی تا حالا نتونستم بکنم چون نمیتونم تمرکز کنم رو کاری ک باید بکنم نمیتونم تمرکز کنم چون همه ی وقتمو اون چرت وپرتا ی مزخرف و دغدغه های احمقانه پر کرده دانشکده ی مزخرف و شاگردای خنگ و... (پرسه در مه) گردآوری: بخش هنر و سینمای سرپوش

ویژه سرپوش